به گزارش مشرق، مهدیه شادمانی پژوهشگر ارشد مطالعات بینالمللی درباره وضعیت وزارت امور خارجه در دولت پزشکیان طی یادداشتی نوشت:
در بین نهاد و وزارتخانههای مختلف، جایگاه وزارت خارجه با توجه به اهمیت نقش آن در تأمین منافع ملی و امنیت کشور بسیار حائز اهمیت است. چنانچه اگر تامین امنیت و منافع در بعد ملی را یکی از برجسته ترین نمادهای دولت مدرن در تقابل با وجه سنتی آن بدانیم، این نهاد میتواند با یک سیالیت اندیشه دولت ملت را به عنوان یک کلیت به نمایش گذارد.
با توجه به ماهیت ساختار قدرت در ایران و نوع تعامل با قدرت های بزرگ، کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید آگاه به روابط ژئوپلیتیکی و بین الملل باشند تا یک سیاست متوازن و متعادل مستقل ملیِ را نهادینه سازند. به صورتیکه در اندیشه سیاسی حکومت با الگوگیری از گفتمان آرمان گرایی واقع بین با شناخت واقعیات فضای بین الملل و تنظیم روابط استراتژیک، زمینه ساز انسداد ژئوپلتیکی نگردد.
چرا که فهم ناقص از روابط و مناسبات قدرت از سوی نهاد خارجه، زمینه ساز انزوای خود انگیخته و یا اختلال در فرایند تضمین امنیت و منافع ملی می گردد، با این توصیف از الگوی نهادی از دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، باید اذعان داشت راهبر اصلی آن باید یک دیپلمات حرفه ای باشد تا ضمن داشتن توانایی های شخصیتی و شناخت عینی از ساختارهای داخلی و واقعیات بحرانی منطقه و بین الملل منطبق بر ۳ اصل عزت، حکمت و مصلحت بر ساماندهی فضای توسعه و بقای ملی کوشش ورزد.
با توجه به این مقدمه که توصیفی از کارکردهای دستگاه دیپلماسی و وزیر خارجه مطلوب آن بود، به بررسی انطباق این شاخصهها با گزینه مطرح شده دولت چهاردهم برای سکانداری وزارت خارجه یعنی سید عباس عراقچی میپردازیم.
عراقچی دانشآموختهی کارشناسی روابط بینالملل از دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و همچنین دکترای اندیشههای سیاسی از دانشگاه کنت است. او، دیپلمات حرفه ای و با سابقه ای است که در پیشینه خود، عضویت در تیم مذاکره کننده هسته ای با گروه ۵+۱، سخنگویی وزارت خارجه و معاونت سیاسی وزیر امورخارجه را به ثبت رسانده است.
کارنامه وی نشانگر آن است که علاوه بر داشتن یک سابقه دیپلماتیک، با پیچیدگیهای این وزارت نیز به عنوان یک نهاد بالادستی و تعیین کننده آگاهست. با توجه به آگاهی از نوع ساخت سیاست و قدرت در ایران و چالش های ژئوپلتیکی از سویی دیگر می تواند با بهره گیری از قدرت مذاکره و چانه زنی مانع عملی شدن تهدیدات علیه ایران نیز گردد.
"همه قبول دارند که دیپلماسی راه کمخطرتر و کمهزینهتر است؛ یعنی تا وقتی دیپلماسی جواب بدهد، کسی سراغ جنگ نمیرود. مسیر کمخطرتری که برای حل اختلافات و مدیریت روابط بین کشورها وجود دارد، مسیر دیپلماسی است. کشورها وقتی سراغ جنگ میروند که دیپلماسی کارایی خودش را از دست بدهد، یا هزینه دیپلماسی بیشتر از هزینه جنگ شود. "
این نگاه عراقچی نسبت به دو کلیدواژه میدان و دیپلماسی نشان میدهد وی به دنبال دو گانه انگاری میان این دو مفهوم نبوده و آنها را همگرا و مکمل می داند. چنانچه در واکنشی دیگر نسبت به عملیات وعده صادق، ضمن تایید آن می افزاید: مذاکرات سیاسی دست آوردهای میدانی را نقد میکند.
هیچ مذاکره سیاسی بدون اتکا به مولفههای قدرت صورت نمیگیرد و به جایی هم نمیرسیم.
باید پس از زدن ضربه نظامی وارد میدان سیاسی و امتیازگیری میشدیم و الان وقت ورود به میدان سیاسی و دیپلماسی است. "
به هر سو، تسلط نظری بر سیاست خارجه، سابقه ۳۰ ساله در دستگاه دیپلماسی، آشنا با ساختارهای داخلی کشور و اهل تعامل سازنده با گروههای سیاسی کشور، توانمندی تفکر استراتژیک و داشتن ذهن راهبردی نشان میدهد سید عباس عراقچی می تواند ضمن هوشمندی و آشنایی با مهارت های ارتباطی از یک سو، قدرت چانه زنی ایران و کاهش فضای منازعه را مدیریت سازد و هم سابقه حرفه ای در حوزه دیپلماسی و سمت گیری او در روابط خارجی اثبات میکند، ضمن مهار و تقلیل تهدیدات در فضای تعامل و التزام به اعتدال در سیاست خارجی، عراقچی می تواند سیاست مستقل و متوازن ملی را طبق گفتمان انقلاب پیگیری کند.