به گزارش مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: دوم شهریور ۱۴۰۳ آقای عراقچی در قامت وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران اولین گفتوگوی تلویزیونی خود را انجام داد و به تشریح برنامه و رویکرد آینده خود در وزارت خارجه پرداخت.
آقای عراقچی گفت اولویت اول او در وزارت خارجه ارتباط با همسایگان و کشورهای منطقه خواهد بود، او اولویت دوم را گسترش میدان دیپلماسی در حوزههایی مثل آفریقا، آمریکای لاتین، شرق آسیا و... عنوان کرد. کشورهایی که در زمان سختی کنار جمهوری اسلامی ایستادهاند و به طور مشخص چین و روسیه اولویت سوم و قدرتهای نوظهور مانند هند، آفریقای جنوبی، برزیل و... اولویت چهارم را در دستهبندی ایشان برای تحکیم ارتباطات داشتند. آقای عراقچی کشورهای اروپایی را در اولویت کارهای خود ندانست و گفت «آنها سیاستهای نادرست و بعضا خصمانهای درباره جمهوری اسلامی اتخاذ کردند... اگر این سیاستهای نادرست و سیاستهای غلط و خصمانه خودشان را کنار بگذارند، دوباره به اولویتهای ما برمیگردند.»
این سخنان وزیر خارجه جدید ایران در واقع بیان دیگری از فرمایشات رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری مسعود پزشکیان بود. علاوهبر این آقای عراقچی گفت به دنبال رفع دشمنی با آمریکا نیست: «ما به دنبال رفع تخاصم و رفع تنشها با آمریکا نیستیم، چون خیلی از این دشمنیهایی که وجود دارد ناشی از یک سری اختلاف دیدگاههای مبنایی است و اصولا فایدهای بر آن متصور نیست که در این جهت تلاش کنیم، آنچه که ما باید انجام دهیم مدیریت تخاصم است و مدیریت این تنشهاست.» این اظهارات نیز نسبت به مواضع محمدجواد ظریف یک گام به جلو بود چون آقای ظریف اساسا قائل به دشمنی آمریکا با ایران نبود!
اما شاید آنچه بیش از این قسمت از اظهارات سنجیده سید عباس عراقچی در رسانهها مورد توجه قرار گرفت؛ سخنان او درباره برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) بود. آقای عراقچی ضمن اینکه «خنثیسازی تحریمها» را اولویتی مقدم بر «رفع تحریمها» دانست؛ گفت: «برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست»
او ۶ سال قبل، در تیرماه ۱۳۹۷ (نزدیک به دو ماه پس از خروج آمریکا از برجام) از ورود برجام به آیسییو خبر داده بود و به خبرگزاری یورونیوز گفت: «برجام در آیسییو است.» و حالا به نظر میرسد کاملا از احیای آن قطع امید کرده است. سؤالی که به ذهن میرسد این است که اگر آقای عراقچی به درستی برجام را قابل احیا نمیداند چرا در زمان تبلیغات انتخاباتی که به عنوان یکی از کارشناسان ارشد سیاست خارجی در کنار مسعود پزشکیان فعالیت میکرد چنین دیدگاهی را به او ارائه نداد تا آقای پزشکیان در تبلیغات خود وعده احیای برجام را ندهد؟ اما فارغ از کنجکاوی برای پاسخ به این سؤال، سخن وزیر خارجه جدید ایران درباره «مرگ برجام» حرف جدیدی نیست.
آبان ۱۴۰۱ بود که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت: «برجام مرده است اما ما نمیتوانیم این را اعلام کنیم.» درست مثل آقای عراقچی که از «غیرممکن بودن احیای برجام» سخن گفت اما حاضر نشد صراحتا «مرگ» آن را اعلام کند و یک روز بعد در واکنش به سخنانش در برنامه گفتوگوی ویژه خبری گفت: «مرگ برجام را اعلام نکردم؛ گفتم برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست ولی حتما اشکال دیگری برای توافق وجود خواهد داشت که ما دنبال خواهیم کرد.» اشاره او به این قسمت از سخنان شب گذشتهاش بود:
«شرایط بینالمللی عوض شده است در این فاصله جنگ اوکراین پیش آمده است که تاثیرات عمیقی را بر نگاه امنیتی اروپاییها و ترتیبات امنیتی بینالمللی گذاشته است، جنگ غزه و بحران در غزه، حمله رژیم صهیونیستی، کشتاری که در آنجا صورت گرفته است و شرایط منطقه را کاملا دگرگون کرده است... با نگاه متفاوتی باید برویم در صحنه، آن شکل قبلی مذاکرات، آن توافق برجام... دیگر آنها به آن شکل نمیتواند دوباره مورد اجرا واقع شود؛ مذاکرات جدیدی باید شکل بگیرد.»
این شاید یک گام لغزنده در شروع دوران وزارت امور خارجه آقای عراقچی باشد. سادهترین و بدیهیترین درسی که تجربه تلخ برجام به ما داد این بود: «هرگز در یک معامله خود را مشتاق نشان ندهید.»
۱۹ مهر ۱۳۹۲ تنها دو ماه از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید میگذشت اما اظهارات و اقدامات نسنجیده دولتمردان وقت در همین مدت اندک آنقدر بیاندازه بود که تصویری اشتباه از جمهوری اسلامی ایران به طرفهای غربی مخابره کرد. تارنمای رادیو دولتی فرانسه نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی جمهوری اسلامی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که در نتیجه افزایش تعهدات مالی، خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی، صبوری خریدار، وضعیت فروشنده را دشوارتر و قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.»
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ چند ماه پس از شکلگیری مذاکرات احیای برجام در دولت حسن روحانی، دولتمردان وقت همچنان با اظهارات سادهاندیشانه خود همان تصویر اشتباه را به جهانیان مخابره میکردند. این بار نوبت به تحلیلگر نیویورکتایمز رسید که از «اشتیاق»
دولت وقت ایران به عنوان انگیزهای برای دولت آمریکا جهت دستیابی به توافقی بزرگتر بنویسد: «[دولتمردان] آمریکایی بازگرداندن توافق قدیمی [برجام] را اولین قدم برای دستیابی به چیزی بزرگتر میدانند. اشتیاق ایران برای کاستن از محدودیتهای مالی فراتر، آنها [آمریکاییها] را تشویق میکند. به قول یک مقام ارشد دولت [آمریکا]: وقت مذاکره برای توافقنامه بعدی رسیده.» این اشتیاق ناشیانه باعث شده بود دولت وقت در عالیترین سطوحش ۸ سال با دهانی آبافتاده و باز به اروپا و آمریکا خیره بماند و «تقریبا هیچ» چیز دریافت نکند.
این اشتیاق به جایی رسید که «محمدجواد ظریف» به عنوان وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه خود با هفتهنامه اشپیگل گفت حتی با وجود شهادت سردار سلیمانی حاضر به ادامه مذاکرات با آمریکا است و البته با این پیام تحقیرآمیز دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا به زبان فارسی مواجه شد: «نه! مرسی.»
در ایران هیچکس علاقه ندارد مجددا شاهد چنین صحنههایی باشد اما در برآوردهای اولیه بیم آن میرود که دولت چهاردهم نیز باز در همان مسیر بنبست تکراری قدم گذاشته است. صحبتهای آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتیاش مبنی بر «احیای برجام» و «رفع تحریم با مذاکره» همان اشتیاق ناشیانه به مذاکرات و توافق را نشان میداد و اکنون در روزهایی که مقامات آمریکایی به صراحت اعلام میکنند «توافق با ایران در اولویت ما نیست.» و «تصمیمی برای مذاکره با ایران نداریم.» اعلام آمادگی وزیر خارجه جدید ایران برای «مذاکرات جدید» و «شکلهای دیگر توافق» میتواند و بعید نیست که همان اشتیاق خسارتبار را برای طرفهای غربی بازنمایی کند.
در میان تیم مذاکرهکنندگان برجام غالبا اظهارات سید عباس عراقچی از صراحت و صداقت بیشتری درباره برجام برخوردار بود و همیشه مورد استفاده ما در کیهان قرار میگرفت. آقای عراقچی آذر ماه ۱۳۹۸ یک سال و نیم پس از خروج آمریکا از برجام در گفتوگو با رسانه هلندی NRC این واقعیت را تأیید کرد: «یکی از درسهایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریمهای جدید بود.» او حتی قبل از آن در اسفند ۱۳۹۶ یعنی دو ماه پیش از خروج آمریکا از برجام در اندیشکده «چتمهاوس» لندن گفته بود: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند؛ چرا که ایران از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است.» و اکنون ما دوست نداریم حالا که آقای عراقچی سکان هدایت وزارت خارجه ایران را در دست گرفته است؛ خودش فصل جدیدی از این داستان ناموفق را به نگارش درآورد!