به گزارش مشرق، نمیدانم حکمت مداحی تککلمهای «حسین...حسین» محمد الجنامی چیست که حتی اگر در مسیر پیادهروی زائران امام هشتم(ع) هم نوایش به گوش کسی برسد، بیاختیار گونههایش خیس میشود.
این را حس و حال راضیه محمدی میگوید که اصالت سبزواری دارد و دلدادگیاش به امام حسین(ع) و امام مهربانیها(ع) موجب شده با پای پیاده، سر از جاده قدیم مشهد به نیشابور دربیاورد و همراه سایر زائران پیاده این مسیر باشد.
او که اندکی برای استراحت، خودش را به موکب جوادالائمه(ع) در ۱۳کیلومتری جاده قدیم مشهد به نیشابور و هندوانههای خنکش سپرده، میگوید: یک سال پیش، چند روز مانده به شهادت امام رضا(ع) از سبزوار به مشهد میرفتیم. برای خوردن نذری از خودرو پیاده شدم و همان لحظه دلم خواست چند قدمی را همراه زائران پیاده باشم. به همسرم سپردم و زودتر از آنها راه افتادم. در همان چند قدم با چند زن روستایی همکلام شدم و آنها از غیرممکنهایی گفتند که در این مسیر از امام رضا(ع) گرفتند.
از خرید خانه با دست خالی، از بچهدار شدن و از امور دیگر... حقیقتش من اعتقادی به این کار نداشتم؛ اما همان لحظه که همین مداحی حسین حسین هم از دور به گوشم میرسید، به دلم افتاد اگر امام هشتم(ع) یک غیرممکن زندگی من را ممکن کنند، سال بعد پیاده به سمت مشهد بیایم و حالا خودم هم باورم نمیشود که تا ممکن شدن آن غیر ممکن زندگیام فاصله کمی دارم و این را همان لحظهای میبینم که دلم به امام رضا(ع) گره خورد و من را آدمی دیگر کرد.
روایت راضیه روایت غریبی نیست و حرف مشترک همه کسانی است که با پای خود، دل در این مسیر پیادهروی به سمت مشهد گذاشتهاند تا سِرّ عشق محبت امام(ع) را بر همه آشکار کنند.
محبت خاص امام مهربانیها
اطراف همین موکب، زن و مردی دوش به دوش هم در مسیر عشق رسم دلدادگی به جا میآورند.
مرد به تعارف همسرش را به گفتوگو با ما تشویق میکند و او میگوید: از کرج آمدهایم. از سال ۹۶ هم اگر آقا امام رضا(ع) قبول کنند، به غیر از دو سال همهگیری کرونا از همین مسیر باغچه تا مشهد را پیاده رفتهایم. باید بگویم فقط عشق به امام رضا(ع) است که ما را به این راه کشانده است. راستش ارادت ویژهای به ائمه(ع) داریم؛ اما برای ما امام رضا(ع) محبت دیگری دارد؛ چون آقا به زندگی ما یک لطف بسیار بزرگ کرده است و به خاطر همین، ارادت خاصی به ایشان داریم و این حس و ارادت بیانشدنی نیست. امام رضا(ع) پس از ۹ سال زندگی مشترک، یک دختر دسته گل به اسم «ثنا» به ما داد که امسال پشت کنکوری است و دعا میکنیم خود آقا مسیر موفقیت نعمت زندگیمان را هم رقم بزند. محبت آقا به ما و زندگی ما کم نبوده و این پیادهروی دو نفره با همسرم خیلی بر زندگی ما اثر داشته و من احساس میکنم در این چندین سالی که امدهایم، فقط درس زندگی آموختهایم.
آقا خیلی رئوف و مهربان است
جان کلام همه از آغاز عشقی میگوید که گشایش در رفع حاجتی دارد. اعظم پورمطلبی که حالا همراه کاروانی ۵۰ نفره است، در شرح دلدادگی خودش به غریبالغربا عنوان میکند: پنج سالی است پیاده به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) میآیم. شروع آن، داستان دارد. نخستین سالی که آمدیم، کنار درب حرم مطهر امام رضا(ع)، مادرم به خادم حرم منور گفت: «دعا کن دو تا از بچههایم که بچهدار نمیشوند، خدا به آنها بچه بدهد». خادم گفت: «خانم به هرکسی که پیاده به حرم مطهر میآید، بگو برای بچههایت دعا کند تا حاجتت را بگیری».
مادرم گفت: «کسی از خانواده ما برای پیادهروی نمیآید»؛ اما همان سال قسمت شد و توانستیم به پیادهروی بیاییم و دو برادرم هم آمدند. همان سال، برادر اولم صاحب فرزند شد و در سال دوم، برادر دیگرم. ما این نعمتها را ابتدا از لطف خدا و سپس توسل به امام رضا(ع) میدانیم. از نظر خانواده ما آقا خیلی رئوف و مهربان است و خیلی از حاجتهای ما را داده و ایشان را بسیار دوست داریم. آقا به اندازهای به ما حاجت داده که به ما میگویند امام رضا(ع) پارتی شماست.
مسیری که جز زیبایی چیزی ندارد
در این مسیر سن و سال مطرح نیست. علیاکبر خادمالحسینی از دیگر زائران پیاده این مسیر است که از مشهد به باغچه رفته تا به نیت زیارت با پای پیاده به مشهد برگردد. او در نزدیکی رباط خاکستری با ما به گفتوگو مینشیند و توضیح میدهد: بازنشسته نیروهای مسلح هستم و حدود ۳۰ سال است پیادهروی را به این نیت میآیم که آقا امام رضا(ع) دست همه ما را بگیرد و عاقبت به خیر کند. خواسته و دعای من، سلامتی و عاقبت به خیری برای همه است.
جمعیتی که در مسیر پیاده خود را به سمت مشهد میرسانند، مثال زدنی است. محمدرضا حجتی منش و دوستش که گرد میانسالی بر چهره و موهایشان نشسته و با دوچرخههای خود در مسیر نیشابور به مشهد در حال رکابزنی هستند، درباره چرایی حضورشان در این مسیر میگویند: ۲۰سال است پیاده یا با دوچرخه به مشهد و زیارت امام هشتم(ع) میآییم و اگر آنچه در دل و قلب ماست، از آقا نگرفته بودیم، در این مسیر ماندگار نمیشدیم. رفع حاجتهای ما نشان رأفت و مهربانی امام رضا(ع) است و آنچه را که در دل و قلبمان بوده، گرفتهایم و نتیجه آن فضل و رحمت و کسب معرفت به امام است و همه میتوانند آن را در این مسیر ببینند و در این راه جز زیبایی چیزی نیست.
حس ناب درک توجه امام(ع)
رضا قدمگاهی که از زیارتاولیهای این مسیر است، میگوید: از نیشابور میآییم. همسرم هشت سال است میآید و من امسال برای نخستین بار توفیق داشتهام همقدم همسرم شوم. اثر امام رضا(ع) در زندگی ما موجب شده ایشان بهترین دوست خانواده ما باشند. هر چیزی که بدست آوردنش برای ما سخت بوده، به لطف امام(ع) بدست آوردهایم. حس آن لحظات که آدم درک میکند آقا واسطه خیر بوده، حرف دل است و حرف دل را نمیتوان به زبان آورد؛ اما این عشق، انسان را به این مسیر میکشاند و وقتی میگویند نرفته یک عشق دارد و رفته هزار عشق، درست میگویند. ما هزار عشق داریم و به شوق آن در این مسیر قدم میگذاریم.
چمدان خاکستری رنگشان نشان از غریب بودن سه زنی دارد که با هم آهسته آهسته و جدا از هر جمعی حرکت میکنند. به وقت گفتوگو با آنها لهجه اصفهانیشان بیشتر این را تأیید میکند که باید عشقی عجیب در کار باشد تا فاصلهها را از بین ببرد.
یکی از آنها میگوید: هر سه نفرمان با هم دوست هستیم و دو نفرمان نخستین بار است برای پیادهروی به این مسیر میآییم. همسران ما امسال برای اربعین به کربلا رفتند و ما هم تصمیم گرفتیم به پیادهروی به سمت حرم امام رضا(ع) بیاییم؛ اما اعتقاد داریم تا خود آقا نطلبد، نمیشود. بلیت ما شب آخر در شرایطی مهیا شد که فکرش را نمیکردیم بتوانیم برای پیادهروی حاضر شویم؛ اما به لطف ثامنالحجج(ع) میسر شد. لطف آقا به ما زیاد بود. شفای فرزندم را از امام رضا(ع) به اسم امام جواد(ع) گرفتم و هر وقت هر حاجتی دارم، آقا را به اسم فرزندشان قسم میدهم تا حاجتروا باشم.
آرزویی برای همه عمر
قهوههای پیادهروی اربعین مثل موکبها و مداحیهایش به این مسیر هم سرایت کرده تا نما و نشانی باشد از اینکه طریقت ائمه(ع) یکسان است.
مهدی عبداللهی جوان سیویک سالهای که با یک دست قهوهجوش عربی و با دست دیگر لیوان کوچک قهوهخوری را بالای سر میبرد و همزمان «بفرما قهوه» را به تکتک زائران پیاده پیشکش میکند، به ما میگوید: عشق به امام رضا(ع) سبب میشود برای خدمت، دل به جاده و موکب بزنم. هر سال اربعین از نجف تا کربلا را پیاده میروم و ۲۵روز در کربلا خدمتگزاری زائران را انجام میدهم و بلافاصله از آنجا برای خدمت به زائران علیبن موسیالرضا(ع) به جاده نیشابور میآیم. از بچگی در مجالس امام حسین(ع) و امام رضا(ع) بودهام و میخواهم بگویم تا وقتی زنده هستم، دوست دارم در این مسیر خدمت کنم.
در مسیر خدمترسانی به زائران امام هشتم(ع) بودن، خواسته هر دلداده به امام مهربانیهاست. زائرانی که در مسیر جاده عکس میاندازند و سپس منتظر چاپ عکس دستهجمعی خود هستند، در موکب شبابالرضوی خودنمایی میکنند. محمود حقدوست درباره خدمات موکبشان به زائران عنوان میکند: ۱۳ سال است در این موکب، افتخار خدمتگزاری به زائران را داریم. این موکب با دانشجویان و جوانان جهادی تشکیل شده و خدمت ما فرهنگی و پذیرایی است.
او میگوید: یک اتفاق قشنگ در موکب ما تقدیم عکس یادگاری با این جاده به زائران پیاده است که سبب شده هر سال افراد ثابتی اینجا بیایند. موکب حال و هوای متفاوتی دارد. جنس بچههای جهادی، خدمت به مردم است. این طعم شیرین خدمت در بچههای جهادی به گونهای است که هر جا به خدمت مشغول میشوند و بهترین هدیه خدمت به زائر امام رضا(ع) است که به ما حس و حال خوبی میدهد.
موکب محبالحسین(ع) یکی دیگر از موکبهایی است که کاملاً حال و هوای خدمت خالصانه را دارد.
سید هادی موسویراد درباره این موکب به روزنامه قدس میگوید: نخستین سالی است که این موکب را داریم. ۱۰ سال است به دنبال خدمت به زائران هستم. امسال خواستم موکبی برای خدمتگزاری آماده کنم. چند روز اول خیلی سخت بود و کاملاً تنها بودم. یک روز نشستم و چند ساعت برای این تنهایی خودم گریه کردم. چیزی نگذشت که کمکم زنگ تلفنم به صدا درآمد و پس از آن دوستان و آشنایانمان آمدند و در حال حاضر با نظر امام هشتم(ع)،
پر قدرت مشغول خدمتگزاری به زائران هستیم و همین قدر که یک لیوان شربت یا آب به زائران آقا میدهیم، برای ما دنیا دنیا ارزش دارد. به نظر من اگر کسی بخواهد نمکگیر این خاندان شود، کافی است بیاید در موکبها خدمت کند. پس از آن محال است که این عشق در دلش بمیرد.