سرویس فرهنگ و هنر مشرق - رخدادهای تلخ سال ۱۴۰۱ تاثیراتی بسیاری منفی در نحوه حضور بخش بینالملل سینمای ایران داشت.
نخستین تاثیر منفی حوادث آن سال بر سینمای ایران، انقطاع کامل تولیدات رسمی سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی بود و از آن پس موجی تحت عنوان سینمای زیرزمینی شکل گرفت و انبوهی از تولیدات غیررسمی سینمای ایران روانه فستیوالهای مختلف در سراسر جهان شدند.
سید ضیا هاشمی(رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان) در برنامه «سینما رو به آینده» درباره تقویت بخش تولیدات غیر رسمی سینمای ایران و حضور در جشنوارههای مختلف جهانی چندی قبل گفت: «۳۴ فیلم ساخته شده بدون حجاب و بدون مجوز را داریم که به جشنوارههای برلین و کن رفتهاند. بالاخره اطلاعات بیرون آمده است و کسانی که آنجا بودهاند، دیدهاند.»
روزنامه اعتماد با انتشار گزارشی در روز ۲۲ اردیبشهت ماه امسال به بهانه حضور دو فیلمساز ایرانی در کن مینویسد: غیر از این دو فیلم، گویا سینمای ایران در هفتاد و هفتمین جشنواره کن حضور گستردهتری دارد.بر اساسا شنیدههای ما از یک منبع آگاه، گویا ۷۱ فیلم ساخته شده به صورت زیرزمینی اعم از مستند، کوتاه، فیلم بلند داستانی و فیلم سینمایی از ایران برای حضور در جشنواره کن ۲۰۲۴ به این رویداد فرستاده شده است. بر اساس گفتههای این منبع آگاه و بر اساس شنیدهها، از میان این فیلمها، ۱۷ فیلم سینمایی است که به صورت زیرزمینی برای حضور در جشنواره از ایران فرستاده شده است.
البته که این آمار رسمی نیست و تعداد دقیق حضور سینمای ایران در جشنواره کن را مدیران این رویداد اطلاع دارند، اما آنچه اهمیت دارد گسترش سینمای زیرزمینی در ایران و حضور در مجامع معتبری همچون جشنواره کن است.
اما از طرفی محمد حقیقت پژوهشگر و نویسنده حوزه سینما در گفتوگو با رادیو فردا درباره فیلمهای متقاضی در هفتاد و ششمین دوره میگوید: حدود ۳۰ فیلم از آثار ایرانی متقاضی حضور در کن ۲۰۲۴ را دیده و بخش زیادی از آنها بیاعتنا به مناسبات سانسور و مجوزهای حکومتی ساخته شدهاند.
چند روز بعد در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ بابک غفوری آذر خبرنگار رادیو فردا با گزارشی از غیبت بخش رسمی سینمای در بازارهای فیلم کن و برلین مینویسد:
به رغم تمام تلاشها و رایزنیهای بیوقفه مسئولان فرهنگی و هنری حکومت جمهوری اسلامی که تا آخرین روزهای مانده به برگزاری جشنواره کن ادامه داشت، بازار این جشنواره مانند برلیناله هم بدون حضور نمایندگان بخش حکومتی سینمای ایران از جمله بنیاد فارابی و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی برپا شد.
بنیاد فارابی به عنوان نماینده اصلی بخش دولتی سینمای ایران از سالها پیش بیوقفه در بازار جشنواره کن حضور داشت و به معرفی محصولاتش میپرداخت. سازمان صدا و سیما و شرکتهای مختلف آن هم در بازار این جشنواره شرکت میکردند.
مسئولان جشنواره کن توضیحی درباره دلایل عدم حضور نمایندگان بخش حکومتی سینمای ایران ندادهاند. پیشتر مسئولان جشنواره فیلم برلین معروف به برلیناله به صورت رسمی اعلام کرده بودند در حمایت از اعتراضهای اخیر در ایران اجازه حضور به فیلمها و نمایندگان بخش حکومتی سینمای ایران را در برنامههایش نمیدهند و این جشنواره بدون حضور آنها برگزار شد.
در غیاب نمایندگان رسمی، کانون فیلمسازان مستقل ایران که پس از اعتراضهای اخیر برای حمایت از آن تشکیل شد با برپایی غرفه، ۱۴ فیلم مستقل شامل ۲ فیلم بلند، ۲ فیلم مستند، یک انیمیشن و ۹ فیلم کوتاه را در بازار جشنواره کن عرضه میکند. این نهاد گفته فیلمهایی که معرفی میکند «تصویر حقیقی وضعیت موجود جامعه امروزی ایران را با نگاهی نو و با عبور از مرزهای سانسور» ارائه میدهند.
در شرایطی که تا چندین سال اخبار بسیار متنوعی از حضور آثار رسمی فیلمهای ایرانی در جشنوارههای مختلف منتشر میشد گروهی فعال سینمایی داخلی و خارجی با دستمایه قرار رخدادهای ۱۴۰۲ مسیر حضور جریان رسمی سینمای ایران در جشنوارههیا اروپایی را مسدود کردند.
قصه از برلین شروع شد
جشنواره فیلم برلین روز چهارشنبه ۱۲ بهمن فهرست اعضای هیئت داوری دوره هفتاد و سوم خود را اعلام کرد و نام گلشیفته فراهانی به عنوان یکی از داوران در این فهرست قرار داشت.
با آغاز به کار جشنواره برلین در ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ و حضورفراهانی در مقام داور این فستیوال نشان میداد که صحنهآرایی این رویداد نگاهی به اتفاقات سیاسی درون ایران دارد.
زر امیرابراهیمی، یاسمین طباطبایی، فرزاد پاک(تهیه کننده شیطان وجود ندارد)، سپیده فارسی، سارا فضیلت و ملیکا فروتن، مینا کاوانی و ... فعالان سینمایی زن خارج از کشور تبدیل به بازوهای ضد تبلیغی این فستیوال سیاسی شدند.
روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ این رویداد دو برنامه جداگانه تحت عنوان همبستگی با آنچه معترضان ایرانی مینامید، برگزار شد و حضور کارلو چاتریان و ماریته ریسنبیک از مدیران جشنواره برلین به این دورهمی سیاسی اعتبار بیشتری میداد.
در حالیکه فیلم ایرانی مهمی در این رویداد نمایش داده نشد. از نکات جالب این برنامه پخش تفصیلی آن از شبکههای مختلف اروپایی بود و این برنامه با شعار «زن، زندگی، آزادی» از سوی حاضران پایان یافت.
حمایت شماری از چهرههای سرشناس سینمای جهان همچون کریستین استورات هنرپیشه سرشناس هالیوودی همتای گلشیفته در هیات داوران به مجموعه این رویدادهای ضریب بیشتر داد در حالیکه تاثیرات سیاسی این همایشها و پرفورمنسهای فاقد تاثیر سیاسی بود اما هدف اصلی، مسدود کردن آثار رسمی ایران در رویدادهای بین المللی بود.
در جشنواره برلین عملا پروژه قطع ارتباط سینمای رسمی ایران با فستیوالهای بینالمللی کلید خورد و پرفورمنسهای کاملا سیاسی در حواشی این رویداد اجرا و طبیعی است که این رویکرد سیاسی رادیکال، رخدادهای پاییز ۱۴۰۱ در کانون توجهات بیشتری قرار داد.
گلشیفته در افتتاحیه این مراسم چراغ اول را روشن کرد و با انقلاب عنوان کردن آنچه در شهریور ۱۴۰۱ در ایران رخ داده بود از آلمان، فرانسه و اروپا خواست «سمت درست تاریخ» را «در حمایت از مردم ایران» انتخاب کنند و گفت «رژیم جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد».
طبیعی است که حتی در برآوردهای سیاسی فراهانی، تکانهای به نام تغییر نظام سیاسی کاملا از دور از ذهن است اما او مشغول انتقام گرفتن از سینمای ایران پس از ترک کشور بود. کما اینکه پیش از این هم دلخوری رسمی خود را از اصغر فرهادی در جشنواره فیلم برلین سال ۲۰۰۹اعلام کرده بود.
شاید در گذشته تنها گروه معدودی از فیلمسازان ظاهرا آلترناتیو مثل پناهی و رسولاف چنین مطالبهای داشتند که عمدتا محقق نمیشد، اما برلین در مقام یک فستیوال با زمینه سیاسی فراوان این فرصت را در اختیار مخالفان فرهنگی جریان رسمی سینمای ایران قرار داد تا با ابزاری کاملا تبلیغاتی، حضور فیلمهای جریان رسمی داخل کشور در فستیوالهای جهانی را تبدیل به خط قرمزی ابدی کنند.
با این حال فیلم کوتاه «من خود، من هم میرقصم» ساخته محمد ولیزادگان که فضایی کاملا زنانه دارد جایزه بهترین فیلم کوتاه بخش ۱۴پلاس نسل از نگاه هیئت داوران جوان را دریافت کرد و محمد ولیزادگان در متنی که فرزاد پاک یکی از تهیهکنندگان فیلم خواند، جایزهاش را به خدانور لجهای تقدیم کرد.
جشنواره کن در ادامه جشنواره برلین
پرونده حوادث سال ۱۴۰۱ اما با پایان یافتن سال و برگزاری پرحاشیه جشنواره فجر و برلین در حوزه سینما به پایان نرسید و در اردیهشت ۱۴۰۲ جشنواره ظاهرا غیر سیاسی کن رویکردی مشابه برلین اتخاذ کرد.
این رویداد با اجرای پرفورمنسها و «کتوک» های سیاسی شبیه جشنواره برلین ادامه پیدا کرد و این رویداد به محلی برای تجعات شماری از سینماگران ایرانی خارج نشین تبدیل شد که هدفشان فعالیت سیاسی - اجتماعی نبود، بلکه تلاش میکردند با اجرای یک نمایش سیاسی، هزینه حضور تولیدات رسمی سینمای ایران را در این فستیوال چند برابر کنند.
این فستیوال اقدام به برگزاری نشست ویژه جشنواره کن درباره سینمای ایران کردکه عنوانش در مسیر حوادث سال ۱۴۰۱ بود. نشست «سینما و ایران: یک صدای اجتماعی بنیادین» با اعتراض به اعدام مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی و یک دقیقه سکوت حاضران برگزار شد.
چهرههای حاضر در فستیوال برلین همچون زر امیر ابراهیمی، سپیده فارسی، میلاد عالمی، عسل باقری و سحر باقری با هدایت کاوه فرنام حاضران در این نشست بودند و اظهارات حاضران از هر حیث شبیه جشنواره فیلم برلین بود و صحبت کردن درباره تاثیر اعتراضها بر سینماگران ایرانی پیامی آشکارا برای فعالان سینمایی در داخل ایران بود.
همین گروه در پرفورمنس سیاسی دیگری روی فرش قرمز جشنواره کن حاضر شدند و تیری فرمو مدیر هنری جشنواره که روزگاری تولیدات جریان اصلی سینمای ایران را ستایش میکرد در جمع اعتراضی گروهی از سینماگران ایرانی فعال در خارج از کشور حضور پیدا کرد.
در این ویدئو فرمو مدیری هنری جشنواره کن درباره جریان رسمی سینمای ایران در ۲۴ فرودین ۱۳۹۶ میگوید: ۵ فیلم ایرانی داریم، حتی من سورپرایز شدم. خوشحالم که با وجود فراز و نشیبها، سینمای ایران سطح خودش را حفظ کرده و همیشه به ما کارگردان، بازیگر، تهیهکننده و روزنامه نگار معرفی میکند.
اما در ویدئو بالا که رادیو فردا منتشر کرده او به صف سینماگر مخالف میپیوندد که خارج از جریان رسمی سینمای ایران فعالیت میکنند.
در سال ۱۴۰۲ همزمان با برگزاری جشنواره کن در بازار این فستیوال از نخستین فیلمی خارج از جریان اصلی سینمای ایران «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» رونمایی شد.
در حالی که مدیریت سابق سینمای ایران مشغول سرویس دهی به نوعی از سینمای عامه پسندانه با زمینههای ابتذال بود، توجه به عمق راهبردی سینما و سیاستهای کلان دیپلماسی فرهنگی نادیده گرفته میشد.
در شرایطی که برای جریان رسمی سینمای ایران هیچ برنامهریزی خاصی برای تولید و نمایش آثار سینمایی در فستیوالهای جهانی وجود نداشت، حمایت و نمایش فیلمهای که در مجرای غیر رسمی با عنوان زیرزمینی ساخته شدهاند رفته رفته به سیاست اصلی فستیوال اصلی اروپایی تبدیل شد.
«کانون فیلمسازان مستقل ایران» قدرت بیشتری پیدا کرد، میزان تولیدات در فضای غیر رسمی بیشتر از گذشته شد و بنا بر اظهار نظر دقیق بسیاری از کارشناسان میزان آثار مستند، کوتاه و سینمایی طی دو سال گذشته ساخته شود از عدد ۱۵۰ عبور کرد.
دومین فیلمی که در این جشنواره تحت عنوان اثری مستقل از سینمای غیررسمی به این جشنواره معرفی شد فیلم «آیههای زمینی» به کارگردانی علیرضا خاتمی و علی عسگری بود.
فیلم با اینکه بر اساس معیارهای سینمای جریان اصلی داخل ایران ساخته شد اما پوشش غیرمتعارف بازیگرانش روی فرض قرمز، زمینه دیده شدن فیلم در کن را تشدید کرد و به پشتوانه گفتمان اعتراضی سازندگان این اثر به نماینده سینمای ایران تبدیل شد.
این اتفاق در حالی افتاد که درونمایه فیلم فاقد یک رویکرد اعتراضی بود اما کارگردان و سازندگان با اجرای یک شوء اعتراضی تلاش کردند خود را در مرکز توجهات قرار دهند. با انتشار تصاویر فرش قرمز مرجعیت سیاست گذاری در سینما اعلام میکند: تمام عوامل از بازیگر تا تهیهکننده تا عوامل فنی دچار مشکل خواهند شد.
این در حالی است مجید صالحی بازیگر این فیلم در مراسم رونمایی و فرض قرمز فیلم حضور داشت و در جشنواره سال ۱۴۰۱ در حالی که شمار فراوانی از سینماگران در جشنواره فجر حضور نداشتند او در یکی از گرانترین آثار بنیاد سینمایی فارابی حضور یافت و موفق به کسب سیمرغ جشنواره فیلم فجر شد.
سازمان سینمایی در طول سه سال گذشته به صورت غیرمستقیم نهادهای غیرسینمایی را مسبب ممنوعالکاری معرفی کرده، ادعایی که بارها تکرار شده و غیرسینمایی توصیف کردن جو حاکم بر سینما، تشنجات و دوقطبی را تشدید کرد.
همین موضعگیریهای دوپهلوی تهدیدآمیز و مقصر جلوه دادن سایر نهادها در برخورد با هنرمندان، گواهی بر این است که هیچ طرح و برنامهای برای ایجاد یک جریان تعاملی وجود نداشت، در حالیکه مدیران سینمایی دوازدهم، علی رغم انتقادات فراوان تا حدودی زیادی، سایه سنگین التهابات سیاسی را از سینمای ایران دور نگاه داشتند.
در نتیجه سیاستهاس انفعالی، محمد رسولاف و کانون فیلمسازان مستقل ناگهان به آرزوی دیرینه خود رسیدند تا هیچ تولیدی از جریان رسمی سینمای ایران در فستیوالهای معتبر اروپایی حضور پیدا نکند وسینمای ایران به دلیل انفعال مدیریتیاش عمق راهبردی که برای کسب آن سی سال تلاش شده بود را از دست دهد.
در چنین شرایطی بدنه مدیریتی داخلی به فیلمهای که قابلیت نمایش در جشنوارههای بینالمللی را داشتند؛ مجوز ساخت و نمایش اعطا نکرد و به صورت طبیعی جشنوارههای جهانی به محلی برای جولان نمایش فیلمهای زیرزمینی تبدیل شدند.
دو جشنواره برلین در سال ۱۴۰۱ و فستیوال کن در سال ۱۴۰۲ جلوهای سیاسی پیدا کردند. پس از این جشنواره اخباری در رسانهها منتشر میشود که دو فیلم ایرانی دیگر درجشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری رونمایی خواهند شد.
در این فستیوال، فیلم «تورهای خالی» ساخته بهروز کرمیزاده با حضور صدف عسگری به عنوان محصولی از ایران و آلمان در بخش رقابتی مسابقه و فیلم «ماده تاریک» ساخته کریم لکزاده با بازی مهدیس (شاداب) مهدیار و ایمان صیادبرهانی در بخش رقابتی پروکسیما پذیرفته شدند.
حضور فیلم «تورهای خالی» ساخته بهروز کرمی زاده به عنوان محصولی مشترک نشان میدهد سرمایه گذاریهای کانونهای حقوق بشری و حمایت آنان از این دسته آثار رو به افزایش است.
اما قبل از برگزاری جشنواره ونیز در مرداد سال ۱۴۰۲ فیلم «منطقه بحرانی» به کارگردانی علی احمدزاده، از سوی هیات داوران جشنواره لوکارنو، جایزه پلنگ طلایی بهترین فیلم بخش مسابقه بینالمللی هفتاد و ششمین دوره جشنواره را از آن خود کرد.
آنچه در تعیین سرنوشت دریافت پلنگ طلایی نقش بسزایی ایفا کرد، حضور و مصاحبههای تهیهکننده مبنی بر تحت فشار شکنجه روانی بودن عوامل این فیلم بود. سینا عطاییان حین دریافت جایزه خطاب به حاضران گفت: «از شما میخواهم که از اهدای این جایزه خوشحال نباشید.»
او خطاب به حضار گفت: «باید عصبانی باشید؛ عصبانی از سانسوری که در ایران و خارج از ایران، از چپ و راست به سینماگران اعمال میشود. عصبانی از اینکه هنوز چنین رژیمی در ایران حکمفرماست. اظهارات عطاییان با تشویق ممتد ایستاده حضار همراه بود.
اما صحنه جشنواره ونیز شباهت فراوانی به رویداد های سیاسی دو جشنواره کن و برلین داشت. آلبرتو باربارا که دوست و رفیق جریان رسمی سینمای ایران بود ناگهان در کنار اشکان خطیبی و زر امیرابراهیمی عکس یادگاری گرفت و این تصویر تبدیل به نمادی از بسته شدن دروازههای ونیز به سوی این ایران بود.
چه کسانی حذف سینمای ایران از جشنوارههای جهانی صحنه گردانی میکنند؟
در پاییز ۱۴۰۱ تشکیلاتی با عنوان «کانون هنرمندانی ایرانی فیلم و تئاتر، برون مرز» اعلام موجودیت کرد. بنیانگذاران این کانون با سوار شدن روی موج حوادث پاییز ۱۴۰۱ در ایران با هدف حمایت از حقوق زندانیان سیاسی، هنرمندان همراه شده با آشوبها و جنبش «زن، زندگی، آزادی» اعلام موجودیت کردند.
اما این کانون خارجنشین که افرادی انگشت شمار از آنان، داخل ایران فعالیت میکنند، با اعلام موجودیت و دسترسی به فستیوالهای سینمایی، پروژه خود را مبتنی بر تقویت جریان فیلمسازی غیررسمی را حمایت کردند.
از سوی دیگر در دوگانه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پسا پاییز ۱۴۰۱ امکان حضور فیلمهایی که بر اساس قوانین داخلی ساخته میشد مسدود و در یک سامان دهی طراحی شده مانع حضور فیلمهایی شدند که با مجوزهای رسمی ساخته و در فستیوالها و مجامع هنری حضور پیدا میکند.
برخی از اسامی امضاء کنندگان بیانیه «کانون هنرمندانی ایرانی فیلم و تئاتر، برون مرز» به شرح زیر است:
مانیا اکبری (هنرمند، فیلمساز)، محمدعلی بهبودی (بازیگر، کارگردان)، نیلوفر بیضایی (نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر)، مهران تمدن (فیلمساز)، عاطفه خادم الرضا (فیلمساز)، حسین خندان (نویسنده، فیلمساز)، دیدار رزاقی شیرازی (بازیگر، کارگردان)، مازیار رزاقی (صدابردار)، سحر سلحشوری (فیلمساز)، محمدرضا شمس (فیلمساز، آکادمیک)، کاوه عباسیان (فیلمساز، آکادمیک)، شبنم فرشادجو (بازیگر)، یعقوب کشاورز (نویسنده، کارگردان)، آیدا کیخایی (بازیگر، کارگردان)، سودابه مرادیان (فیلمساز)، و محمد یعقوبی (نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر) بنیان گذاران کانون هنرمندان ایرانی فیلم و تئاتر معرفی و بیانیه تاسیس آن با حمایت چهرههایی چون مری آپیک، زر امیرابراهیمی، بهروز بهنژاد، رفیع پیتز، سوسن تسلیمی، هایده صفییاری، شبنم طلوعی و کن لوچ.
این کانون و حمایت جمعی از سینماگران خارج از کشور آغازگر جنبشی ضد سینمای ایران بود که عملا به هدفمند شدن سینمای زیرزمینی کمک شایانی میکند.
این هدفگذاری ضد تبلیغی در تولید محتوا و پذیرش از سوی جشنوارهها، به سرعت در میان سایر رویدادهای سینمایی مهم در اروپاتوسعه یافت و این موضعگیری هدفمند و رادیکال ناگهان تبدیل به عملیاتی ضد سینمایی در فستیوالهای سینمایی معتبر اروپایی شد.
برگزار کنندگان این جشنوارهها و بنیادهای حقوق بشری به صورت گسترده فراخوانهای بیشماری صادر کرده تا در فرصتهای باقیمانده در جشنوارههای فرنگی چند دو سال اخیر، پروژه اعطای کمکهای مالی به فیلمسازانی که بدون رعایت قوانین عرفی و بدون مجوزهای رسمی اثری را تولید کردهاند، فعال کنند و با سرعت بیشتری آثارشان را به جشنوارهها برسانند.
در ادامه فعالیت های این کانون کاوه فرنام از شرکای محمدرسولاف امسال با انشعابی سینمایی «کانون فیلمسازان مستقل ایران» را در این رویداد معرفی کرد و موفق شد در این غرفه مجموعهای شامل ۲ فیلم سینمایی، ۲ فیلم مستند، ۱ فیلم انیمیشن و ۹ فیلم کوتاه داستانی و تجربی را عرضه کند.
فعالیتهای این کانون همچنان استمرار دارد. حالا با تغییرات سیاسی در کشور و حضور احتمالی مدیری با سیاستهای متفاوت در سازمان این انتظار وجود دارد، این مسیر فرهنگی دوباره احیا شود.