به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده راهبردی تبیین منتشر کرد:
پس از عملیات امنیتی انفجار پیجرها و بیسیمها در لبنان، حمله هوایی به ضاحیه جنوبی بیروت که منجر به شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله شد و حملات دو روز اخیر رژیم صهیونیستی به لبنان و پاسخهای حزبالله سوال این است که آیا جنگ تمام عیار در جبهه جنوب لبنان و شمال فلسطین اشغالی آغاز شده است یا صرفاً شاهد یک موج جدید مقطعی در تغییر سطح تنش هستیم؟
پیش از پاسخ لازم است این درگیری و تنشها را در بافت سیاسی و اهداف طرفین قرار داد. هدف حزبالله از روز نخست روشن بوده و فشار بر اسرائیل برای پایان دادن به جنگ در غزه عنوان شده است. سیدحسن نصرالله در نخستین سخنرانی خود پس از طوفان الاقصی با اعلام این که مقاومت غزه باید پیروز از این جنگ بیرون آید سطح درگیری حزبالله را به وضعیت میدان در غزه گره زد. در مقابل رژیم صهیونیستی با آگاهی از محدودیتهای این رژیم برای جنگ همزمان در بیش از یک جبهه و با هدف تمرکز بر تحقق اهداف در غزه تاکنون از رویارویی تمامعیار با حزبالله اجتناب کرده بود.
در حالی که با امتناع رژیم صهیونیستی از آتشبس در غزه هدف حزبالله همچنان پابرجاست با گذشت نزدیک به یک سال از جنگ و بنبست رژیم در تحقق اهداف خود در غزه، این رژیم دیگر تداوم وضعیت موجود را به نفع خود نمیبیند، به ویژه که هر آتشبس احتمالی در غزه بدون تبدیل جبهه شمال به یک مسئله دوجانبه با حزبالله یا حداقل حل آن از موضع قدرت به عنوان بخشی از آتشبس غزه، به معنای تن دادن به یک معادله جدید در رابطه با محور مقاومت خواهد بود. در واقع بر خلاف این اظهارات که راهحل آرامش در جبهه شمال برای رژیم صهیونیستی پایان دادن به جنگ غزه است رژیم صهیونیستی راهحل بنبست غزه را در جنوب لبنان میبیند.
رژیم صهیونیستی با عدم دریافت پاسخ ترور اسماعیل هنیه برای برداشتن گامهایی فراتر به سوی جنگ تشجیع شده است و با تعبیر سکوت طولانیمدت ایران به ضعف، برای در هم کوبیدن سریع توان حزبالله روی عدم تمایل ایران و حزبالله به جنگ فراگیر در جنوب لبنان و ترجیح دادن جنگ فرسایشی توسط آنها حساب باز کرده است. در مقابل اما حزبالله جنگ فراگیر را آغاز شده میداند.
جنگی که حزبالله به گفته شیخ نعیم قاسم راهبرد «تسویه حساب تمام عیار» را برای مقابله با آن اتخاذ کرده است. دیروز به ازای گسترش حملات رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، حیفا به عنوان قلب اقتصادی فلسطین اشغالی در دایره حملات حزبالله قرار گرفت و عملاً از مدار اقتصاد رژیم صهیونیستی خارج شد. حزبالله با عدم اعلام رسمی جنگ راه را برای کوتاه آمدن اسرائیل از گسترش جنگ باز گذاشت اما رژیم صهیونیستی امروز با تشدید حملات به دنبال منصرف کردن حزبالله از این معادله است.
اکنون دیگر مسئله این نیست که جنگ گسترده آغاز شده است یا خیر؟ مسئله این است که کدام طرف در پیگیری اهداف ترسیمشده مصممتر خواهد بود و اهداف کدام طرف دستیافتنیتر است. نکتهای که در این جا باید به آن توجه داشت شکاف در اهداف اعلامی و اهداف واقعی رژیم صهیونیستی است. اگر اهداف اعلامی را ملاک قرار دهیم روشن است که اهداف رژیم همانند اهدافی که برای جنگ در غزه اعلام کرده بود دست یافتنی نیست. با اینوجود رژیم صهیونیستی همواره مجموعهای از اهداف اعلامی را به پوششی برای دستیابی به اهدافِ پنهان تبدیل میکند.
رژیم صهیونیستی هدف خود را دور کردن حزبالله از مرز و بازگرداندن امنیت در شمال فلسطین اشغالی برای بازگشت شهرکنشینها به خانههایشان اعلام کرده است و این هدف را در قالب دیپلماتیک پیشنهاد به حزبالله مبنی بر جدا کردن درگیری در این جبهه با مسئله غزه ارائه کرده است. در حالی که این رژیم میداند حزبالله به راحتی پیوند جبهه لبنان را با غزه قطع نمیکند باید هدف واقعی این رژیم را چیزی دیگری دانست.
شاید این مصرع سعدی که «غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را» بهترین توصیف از وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی باشد و هدف این رژیم اکنون چیزی جز تضعیف حزبالله در چارچوب یک طرح منطقهای برای مقابله با ایران در منطقه نیست. سکوت سنگین تهران اما برای عده زیادی هنوز قابل فهم نیست.
به هر حال جنگ آغاز شده و اکنون سوال این است که چگونه پایان مییابد؟ به نظر میرسد درحالیکه جنگ ۲۰۰۶ در دریا و با هدف قرار گرفتن ناوچه اسرائیلی ساعر پایان یافت راهحل پایان این جنگ را باید در آسمان جستجو کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.