1

آنچه برخی اصلاح‌طلبان از تحولات منطقه به دنبال تحقق آن هستند نوعی بازگشت به شیوه سیاست‌ورزی شخصیت‌هایی نظیر انورسادات در همنشینی با مناخم بگین است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

**********

یک روزنامه اصلاح طلب همه نیروهای سیاسی خاصه اصلاح‌طلبان را به واقع بینی در شرایط کنونی فراخواند و آنان از فرعی/ اصلی کردن اولویت ها برحذر داشت.

روزنامه هم مهین طی یادداشتی با اشاره به اینکه پس از ترورهای اخیر و شرایط منطقه تفاوت میان میدان و دیپلماسی نسبت به گذشته رنگ باخته، نوشت:

آنچه در شرایط کنونی بیش از پیش جا دارد مورد توجه قرار گیرد، این است که «فاکتور خارجی پس از تحلیف» را در معادلات تحلیلی و مطالبات سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی خود لحاظ کنیم. توجه به این فاکتور، اتفاقاً برای همراهان و حامیان دولت چهاردهم که خواست و مطالبه تغییر دارند، ضروری‌تر است.

این روزنامه اصلاح طلب با بیان اینکه «طبعاً، مطالباتی چون رفع فیلترینگ، پیوستن به FATF، مذاکره با قدرت‌های جهانی و آزادی‌های سیاسی و رسانه‌ای و نیز تسریع روند انتصابات و تغییرات معنادار در بدنه دولت از خواست‌ها و رویکردهای کلیدی نیروهای حامی تغییر است که با روی کار آمدن پزشکیان، انتظارات بیشتری را برانگیخته است»، تصریح کرد: «همه این مطالبات و خواست‌ها به‌نوعی پایه‌های اصلی شعار و ایده «وفاق‌ملی» نیز هست و اتفاقاً در شرایط تهدید بیرونی جا دارد به آنها توجه شود. اما درعین‌حال، پرداختن به این خواست‌ها و تعقیب این مطالبات در قالب پازلی در یک صفحه بزرگ قابل‌تعریف و تصویر است».

هم مهین با بیان اینکه در شرایط کنونی، مسئله اصلی ایران «ثبات» و «انسجام» است و در این چارچوب، همه نیروهای سیاسی و اجتماعی مسئولیت دارند و جا دارد رویکردها و تحلیل‌ها و مواضع خود را با توجه به این مسئله اصلی اتخاذ کنند، ادامه داده است:

«اصلی/فرعی» کردن مسائل البته متوجه همه نیروهاست. ازیک‌سو، طیفی که خود را ارزش‌گرا می‌نامد و دغدغه شعائر دینی را دارد، در این زمینه مسئول است و همچنان‌که بنیانگذار جمهوری اسلامی حفظ نظام سیاسی را «اوجب واجبات» می‌خواند و حتی تعطیل نماز و حج را بنا به ضرورت حکومت روا می‌دانست؛ دست‌کم در شرایط حاد کنونی، جا دارد دریابند که انگشت نهادن بر مسائل فرعی و اختلافی چون اجرای قانون حجاب بی‌معنا است.

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه اما با اشاره به اینکه میانه‌روها، اصلاح‌طلبان و تغییرخواهان نیز مسئولیت دارند، تاکید کرد: مسئولیت این طیف آن است که مطالبات و خواست‌های خود را چنان که گفته شد، با لحاظ «فاکتور خارجی پس از تحلیف» طرح و پیگیری کنند و هر سیاست و راهبردی را که پیش رو می‌نهند، این فاکتور کلان را نیز در آن ببینند. تغییر و اصلاح، شرط توسعه پایدار و ثبات بلندمدت دولت/ملت ایران است؛ اما در شرایط کنونی، طرح مطالبات اگر بی‌توجه به رکن ثبات و امنیت صورت گیرد و دولت و حاکمیت را که تحت فشار بیرونی است، از درون نیز زیر منگنه بَرَد؛ نسبتی با واقع‌بینی و مسئولیت سیاسی ندارد.

این روزنامه اصلاح طلب اما در ادامه شرایط کنونی را ماحصل را از اشتباه‌های راهبردی نظام سیاسی در حوزه سیاست خارجی و رویکرد تک‌پایه و امنیت‌محور آن دست‌کم در دو دهه گذشته دانست و از سایه جنگ سخن به میان آورد و نوشت:

مقطع کنونی که هیولای جنگ دیگر از سایه درآمده و روی سوی ایران نهاده، جای گشودن زخم‌های کهنه و نبش قبرهای فرسوده نیست. مسئولیت امروز، واقع‌بینی و نگاه جامع به مجموعه تحولات درونی و بیرونی است. اگر امروز نیز هر یک چون فیل مولوی تنها بخشی از اتفاق بزرگ را ببینیم و یکی از عاج و دیگری از خرطوم آن آویزیم؛ فردا دیگرانی خواهند آمد که بر بخشی‌نگری‌مان و منفعت‌طلبی‌مان خرده گیرند. باشد که این‌بار کلان بنگریم و از دام «جامعه کوتاه‌مدت» به سلامت بگذریم.

فشار پشت پرده رادیکال‌ها برای امضای کمپ دیوید دو/ ایده خطرناکی که به دنبال ساختن انور ساداتی جدید در ایران است!

در این میان گرچه تحلیل روزنامه هم‌مهین در ضرورت وحدت و انسجان میان نیروهای سیاسی کاملا درست و قابل تحسین است اما در به نظر می‌رسد این توصیه مشفقانه در متن و بطن خود چند نکته قابل ملاحظه را دارد که سعی می شود انحرافات تخمینی و تحلیلی اشتباه اصلاح طلبان ذیل آن پنهان شود.

نخست اینکه هر گونه اتحاد و انسجامی می‌بایست بر اساس منافع ملی لحاظ شود و این موضوع نیز قطعا امری بدیهی و پذیرفته شده است اما برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب توضیح نمی‌دهند که در شرایط کنونی منطقه چگونه به بزرگنمایی توان دشمن و تقلیل نمایی توان نیروهای مسلح ایران طی هفته‌های گذشته می‌پرداختند و به صورت مداوم از ضرورت مذاکره با آمریکا در خصوص رژیم صهیونیستی سخن به میان می آورند؟

تولید هراس اجتماعی و القای ناتوانی نیروهای مسلح ایران از سوی این رسانه ها هر چه باشد در شرایط کنونی در تضاد با پیشنهاد کنونی آنان مبنی بر اتحاد و انسجام است؟

محور بعدی اینکه اصلاح طلبان رادیکال پیش از این و حتی در اثنای تاکید بر اتحاد و انسجام داخلی سیاست های جمهوری اسلامی ایران را عامل شرایط کنونی منطقه تعریف کرده و ضمن دادن آدرس اشتباه هیچ اشاره ای به دشمنی های ثابت شده آمریکا و رژیم صهیونیستی نداشته و ذات انقلاب ایران را مشکل آفرین می خوانند؟ این ادعاها از سوی رادیکال های اصلاح طلب که ایران دچار تنهایی استراتژیک شده آنهم به واسطه سیاست های خود آیا معنایی جز یک وادادگی دارد؟

اشتباه اصلاح طلبان رادیکال این است که تصور می‌کنند بحران منطقه با مذاکره با موجودیتی که جز حرف زور به هیچ اصل انسانی و غیرانسانی دیگری باور ندارد، حل‌شدنی است. غرب‌گرایان که کعبه آمال آنها، کاخ سفید است و برای هیچ‌چیز جز مواضع آمریکایی‌ها و متحدان آنها اعتبار قائل نیستند، در بحران منطقه نیز طرف آمریکا را دارند و معتقدند که برای پایان جنگ، ‌ باید در «تله مذاکرات» افتاد.

در واقع بر اساس گفتمان حاکم بر ذهن غرب‌گرایان، ریشه اصلی بحران جاری در منطقه، مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و خیره‌سری تهران در برابر سیاست‌های «صلح‌طلبانه»! آمریکا است؛ به‌تعبیری اگر اشکالی هست، از ماست و تنها راه‌حل این اشکال نیز عقب‌نشینی از آرمان دفاع از مردم مظلوم است. به‌همین دلیل نیز شاهدیم که رسانه‌های غرب‌گرا کمترین تاثیر را از سفرهای منطقه‌ای عراقچی و قالیباف پذیرفتند، چراکه از نگاه آنها چنین سفرهایی می‌تواند مولفه‌های قدرت ایران را در راستای عملیات وعده صادق ۲ بیشینه سازد و امکان مانور را از صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها بگیرد. غرب‌گرایان فقط یک‌چیز می‌خواهند؛ هدم تدریجی مقاومت و حاکم‌شدن اراده تل‌آویو بر کل منطقه.

روزنامه آرمان ملی نیز با اشاره به ایجاد توازن گفتگو به سمت آمریکایی‌ها می‌نویسد:

در دنیای امروز بدون افکار عمومی بدون توجیه دیگران، بدون استفاده از رسانه‌ها به عنوان دیپلماسی عمومی و بدون توجیه کردن دیگران و گفت‌وگو نمی‌توان سیاست‌های خود را به پیش برد. چرا که سیاست صرفاً با سخت‌افزار به پیش نمی‌رود. سخت‌افزار و قدرت نظامی حتماً باید پشتوانه سیاست باشد. اما در دیپلماسی یعنی در گفت‌وگو، در رفت‌وآمدها و در دادن پیام مستقیم و گرفتن پیام مستقیم همیشه اثرساز و اثرگذار بوده است. اما همین اکنون نیز با اینکه بسیار دیر شده باید با دول غربی هم مذاکره کرد. به کما اینکه آقایان به نیویورک هم رفتند و ای کاش آنجا شرایط مهیا می‌شد و می‌توانستند گفت‌وگوی مستقیم داشته باشند.

فشار پشت پرده رادیکال‌ها برای امضای کمپ دیوید دو/ ایده خطرناکی که به دنبال ساختن انور ساداتی جدید در ایران است!

آنچه غرب‌گرایان از تحولات منطقه به دنبال تحقق آن هستند، نوعی بازگشت به شیوه سیاست‌ورزی شخصیت‌هایی نظیر انورسادات در همنشینی با مناخم بگین و جیمی کارتر در قرارداد کمپ دیوید و سال‌ها بعدتر، همنشینی یاسر عرفات با اسحاق رابین و بیل کلینتون در قالب قرارداد اسلو است.

در واقع غربگرایان با رجعت به شیوه‌های نخ‌نماشده و ناکارآمد قبلی و تاکید بی‌دلیل بر صلح، درصدد هستند تا ماشین کشتار صهیونیست‌ها را کنترل کنند. تلاش خط ارتجاع برای صلح با صهیونیست‌ها در حالی است که رژیم صهیونی به چیزی جز نابودی همه زیرساخت‌های منطقه برای جامه‌عمل پوشاندن به ایده «نیل تا فرات» قائل نیست و صلح گرایی در برابر چنین ایده خطرناکی، خودکشی به حساب می آید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس