کد خبر 1657109
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۱
نجات اتفاقی دختر جوان از دست پسر شیطان‌صفت توسط پلیس | می‌خواست مرا به جای خلوتی ببرد که دوستانش...

دختر جوانی که در خودرو یک پسر نشسته و به همراه او توسط پلیس دستگیر شده بود، در کلانتری به راز کثیف آن پسر پی برد، در حالی که در یک رابطه یک ساله به او دل بسته بود.

به گزارش مشرق، دختر ۱۹ ساله هنگامی که از نقشه وحشتناک پسر جوان آگاه شد، در میان اشک و گریه به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: سال گذشته بعد از آنکه دیپلم گرفتم وارد بازار کار شدم تا از نظر مالی هزینه‌های خودم را تامین کنم و از سوی دیگر نیز با این سرگرمی از تنهایی رها شوم. اگرچه خواهر و برادرهای بزرگ‌ترم هنوز ازدواج نکرده‌اند و پدرم مخارج آنها را تامین می‌کند، من زندگی با این شیوه را دوست نداشتم و می‌خواستم با تلاش خودم به آرزوهایم برسم.

با پس‌اندازهایم یک دستگاه گوشی هوشمند خریدم و بلافاصله وارد دنیای مجازی شدم چراکه من هم مانند خیلی از دختران و پسران جوان کنجکاو بودم جستجو در شبکه‌های اجتماعی را تجربه کنم. در یکی از همین روزها که سرگرم پرسه‌زنی در گروه‌های مختلف بودم، در گروهی عضو شدم که دختران و پسران زیادی در آن با یکدیگر ارتباط داشتند و برای هم انواع پیام‌ها را ارسال می‌کردند.

خیلی زود تحت تاثیر ارتباط‌های مجازی قرار گرفتم و نوع پوشش، رفتار و حتی گفتارم تغییر کرد تا جایی که وقتی یکی از دوستانم پیشنهاد آشنایی با پسران جوان را مطرح کرد، بلافاصله پذیرفتم و برای پرهام یک پیام عاشقانه فرستادم.

ارتباط تلفنی و پیامکی ما در فضای مجازی در حالی ادامه یافت که من به او علاقه مند شده بودم و به وعده‌های ازدواجش دل خوش کردم. حالا دیگر ازدواج با پرهام به آرزوهایم اضافه شده بود و برای روز خواستگاری لحظه‌شماری می‌کردم. این ارتباط عاشقانه با دیدارهای تصویری و تلفنی حدود یک سال طول کشید و در نهایت با اصرارهای پرهام برای دیدار حضوری قرار گذاشتیم.

اگرچه بسیار نگران بودم، اما سعی می‌کردم نگرانی‌هایم را در اولین دیدار خیابانی پنهان کنم. پدر و مادرم نیز اینگونه ارتباط‌های نامتعارف را بسیار زشت و زننده می‌دانستند و اگر متوجه ارتباط عاشقانه من با پرهام می‌شدند، نه‌تنها گوشی همراهم را می گرفتند، بلکه رسوایی بزرگی در میان خانواده و اطرافیانم به بار می‌آمد. به همین خاطر خیلی پنهانی از محل کارم به محل قرار با پرهام رفتم.

هنوز داخل خودرو ننشسته بودم که رفتارهای نامتعارف پرهام پلیس گشت را به سوی ما کشاند. آنها با دیدن پوشش نامتناسب من و رفتارهای غیراخلاقی پرهام ما را به کلانتری آوردند. اینجا بود که در میان بهت و حیرت، پرهام دسیسه کثیف خود را نزد پلیس فاش کرد و من تازه متوجه شدم او با چند دختر دیگر در فضای مجازی ارتباط غیراخلاقی دارد.

او نقشه کشیده بود اعتماد مرا جلب کند و سپس مرا با خودرو به مکان خلوتی ببرد که دوستانش منتظر سوءاستفاده از من بودند. اما خوشبختانه، قبل از آنکه به سوی دوستانش حرکت کند، نیروهای گشت انتظامی سر رسیدند و نقشه شوم او را نیمه‌تمام گذاشتند.

بررسی‌های پلیس با دستور سرگرد احمد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) برای افشای زوایای دیگر این ماجرای تاسف‌بار ادامه یافت.

منبع:همشهری آنلاین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 16
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۰۹:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    6 0
    یعنی قبلا سر قرار حضوری نرفته بودی؟؟؟؟ بار اول رفتی و خوشبختانه قبل از رسیدن به محل خلوت پلیس شما رو دستگیر کرد؟؟؟؟ خوشا به سعادت!!!!!!!!!. من نمیدونم چرا برخی جوانان خطا کار دیگران رو احمق فرض میکنند
  • حمید سالک IR ۰۹:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 3
    داستان سرایی توسط یه مفت خور بودجه خواره که مثلا داره کارفرهنگی میکنه که فیلترینگ را توجیه کنه چاقو هم هزاران کاربرد مثبت داره یه کابرد منفی در جرح دیگران پس باید تمام چاقو هارا نابود کرد؟
    • IR ۱۰:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
      0 1
      نه باید تمام چاقو کشها را شناسایی کرد و به انها چاقو نفروخت و چاقو فروش های متخلف را هم مجازات سنگین کرد چاقو سازهایی هم که چاقو های غیر کاربری مفید میسازند زندانی کرد
    • IR ۱۰:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
      1 0
      خب پیشنهاد تو چیه گشت ارشاد تعطیل کار فرهنگی تعطیل فیلترینگ تعطیل حجاب قانونی تعطیل حالا که اینقدر دلت پاکه چرا براخانه و مغازه ت اینقدر در پنجره گاو صندوق و قفل محکم میبندی ؟؟ مگه مردم همه دزدن ؟؟ حالا یک در هزار دزدی هم پیدا بشه دیگه وارد مسایل جزیی تر نمیشیم
  • امیین DE ۰۹:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 0
    پرهام چطور اعتراف کرد؟
  • IR ۰۹:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    6 0
    او نقشه کشیده بود اعتماد مرا جلب کند و سپس مرا با خودرو به مکان خلوتی ببرد که دوستانش منتظر سوءاستفاده از من بودند.// دخترا ذاتا" احمقا" یا محیط اونارو احمق می کنه؟ دختره وقتی 11 شب از کافه درمیاد و سوار ماشین شیشه دودی نره خره میشه میگه خیال می کردم می خواد باهام درباره مشکلات روز صحبت کنه!!!!!! خخخخخخخخ
  • IR ۰۹:۵۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    1 2
    گر نگه دار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
  • IR ۱۰:۰۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    5 1
    دعای پدر و مادر نجاتت داد . برو دست و پاشون رو ببوس
    • IR ۱۱:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
      0 0
      دعای پدرومادرکجابود؟؟؟این شایدبار صدمش بوده که با پرهام میرفته ددر دودور وخودش هم زود ترسیده و همه کثافتکاری های پرهام را روکرده!!!
  • محمد IR ۱۰:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 1
    چه داستان تخیلی دختره درآورده از خودش
  • ارش IR ۱۰:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    4 0
    اگه انقدر پوشش جلفی داشته که پلیس گیر بهش داده نه دختره بار اولش بوده ونه برا پسره این دختر تازگی داشته
  • IR ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    2 0
    ما هم که هم گوش هامون درازه و هم دم داریم و هم سم داریم و هم روی پیشونیمون چیزی نوشته شده وهم...............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • IR ۱۱:۱۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 0
    دخترجوان؟؟؟؟؟؟ ی چیزی بگین که آدم باورکنه!بگویید زن جوان!
  • IR ۱۱:۱۸ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 0
    من نمیدونم چرا همیشه این جنس زنه که گول میخوره مثلا!!! عجب...
  • ناشناس IR ۱۱:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 0
    جامعه خراب شده متاسفانه این ارتباط های پنهانی بلایی به سر دختران آورده که خیلی ها از ترس آبروریزی پدر ومادر خودرا آگاه نمی کنند .
  • IR ۱۱:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
    0 0
    تو برو رمان نویس بشو برای زیر ۶ سال خر خودتی دختره بیگناه از همه جا بیخبر

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس