به گزارش مشرق، عبدالرحیم انصاری، فعال فضای مجازی در تلگرام نوشت:
آنچه رسانه های آمریکایی این روزها درباره ایران مینویسند، همه اش برای ترساندن ایران نیست؛ چون میدانند ایران رهبری دارد که از هیاهوی آمریکا نمیترسد؛ بخش اعظم این تبلیغات برای آماده ساختن افکار عمومی دنیا و مالیدن شیره سر سیاستمداران عالم است، و البته که ترساندن ملت ایران!
اینکه گزینه های پیشنهادی ترامپ برای سمت های مختلف یکی از دیگری ضد ایرانی ترند، یا اینکه بایدن در جلسه با ترامپ ایران را تهدید فوری تلقی میکند، اینکه از پایان صبر استراتژیک سخن به میان می آورند، اینکه مشاور امنیت کاخ سفید چرت و پرت تفت میدهد، در کنار خبری که از دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل منتشر میکنند، در واقع همان سیاست چماق و هویج است؛ یعنی ایران میتواند بین این همه تهدید و آن اندک روزنه، همان قلیل را انتخاب کند و به دنبال سراب برود تا ببینند در ادامه چه میشود!
خب! آنچه در بالا آمد یک استراتژی نخ نمای سیاسی است که بعنوان تیری در تاریکی پرتاب کرده اند، با این خیال خام که دولت اصلاح طلب مستقر در ایران احتمالا به سویش شیرجه خواهد زد، لیکن نمیدانند که گذشته است آن دورانی که هندوانه را تُنی میخریدند، حالا باید گرمی حساب کنند! پزشکیان اصلاح طلب هست، ولی خب آن چیزی که آنها میخواهند نیست!
همین چند روز پیش و پس از انتخاب مجدد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا که عده ای نوشته بودند مجبوریم از فرصت تغییر در دولت آمریکا استفاده کنیم و باب مذاکره با ترامپ را باز کنیم تا فشارهای حداکثری علیه ایران شکل نگیرد نوشتم "از کجا معلوم آنکه بیشتر به مذاکره نیاز دارد ترامپ نباشد؟" ما که سر جای خودمان نشسته ایم؛ آنکه ماموریت بیرون کشیدن آمریکا از باتلاق اوکراین و خارج کردن اسرائیل از آتش غزه و لبنان را بر عهده دارد ترامپ است نه سران جمهوری اسلامی!
مهمتر از اوکراین اما برای آمریکا اسرائیل است؛ لابد میگویند اوکراین اشغال هم شد که شد، به درک! اما اسرائیل را چه کسی نجات خواهد داد؟ بنابراین خارج کردن صهیونیستها از این جهنم یک امر اورژانسی است؛ امر اورژانسی هم تدابیر اورژانسی میطلبد؛ تقابل با ایران و مقاومتی که در میدان دست برتر را دارد، آتش را شعله ور تر و جنگ را ادامه دار تر میکند و نتیجه ای اورژانسی حاصل نمیشود! لذا این ذهنیت را دارند که هیچ چیزی جز توافق با ایران نمیتواند جنگ را متوقف کرده و اسرائیل را احیا نماید.
شخصا سفر مخفیانه وزیر اسرائیلی به روسیه برای فراهم کردن زمینه آتش بس با حزب الله(بخوانید جلب رضایت ایران)، و حضور رئیس ستاد کل ارتش عربستان در تهران را نیز در همین راستا میبینم. اگر به موضع گیری بن سلمان در نشست سران کشورهای اسلامی، محکوم کردن رژیم صهیونیستی و بیان اینکه با حمله به ایران مخالف است نیز دقت کنیم، به نظر میرسد که کاهش تنش با ایران در دستور کار است؛ و اِلّا بن سلمانِ عاشقِ ترامپ، اگر ترامپ قرار بود با ایران ضدیت کند کِی چنین موضعی میگرفت؟!
میدانید مسئله چیست؟ مسئله این است که آمریکایی ها در شکننده ترین و بد ترین شرایط خود هم نمیخواهند بپذیرند قدرتشان ته کشیده، و هنوز میخواهند ادای قلدرها را در بیاورند؛ اینها عادت دارند در رسانه ها فیگور میگیرند و پشت پرده پیغام و پسغام میفرستند. بایدن و ترامپ هم با هم هماهنگ اند؛ اساسا این دو فقط بازیگرانی هستند که نقشی را پذیرفته اند و سناریویی را پیش میبرند؛ آمریکا را دستانی از پشت پرده هدایت میکند. یک روز "ترامپ دیوانه" کار را مقداری جلو میبرد؛ نتیجه که نمیدهد "جو خواب آلود" را می آورند؛ جو مقداری از کار(تضعیف اروپا) را برایشان در می آورد، اما در غرب آیا رودست میخورد و تمام رشته های دوران دیوانگی ترامپ اعم از پیمان ابراهیم و غیره را پنبه شده میبیند؛ حالا ترامپ آمده تا بگوید جو گند زده است و من با هیچ جنگی موافق نیستم!
خلاصه اینکه آمریکا مستاصل تر از آن است که بخواهد برای ایران خط و نشان بکشد؛ خودشان هم میفهمند این رجزخوانی هایشان صرفا مصرف رسانه ای دارد و در پشت پرده مجبورند التماس کنند!
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.