پنجشنبه ۶ دیماه ۱۴۰۳، بانک مرکزی در حرکتی ناگهانی و بدون اطلاعرسانی، از طریق سوئیچ شاپرک درگاههای پرداخت تمام سکوهای تبادل رمزدارایی را مسدود کرد. بهانه؟ کنترل نرخ ارز و جلوگیری از نوسانات بازار دلار. اما آیا این راهحل واقعاً منطقی است؟ یا فقط بهعنوان یک اقدام سلبی، پیامدهایی به مراتب مخربتر به دنبال دارد؟
این تصمیم که ۱۵ میلیون کاربر ایرانی و دهها شرکت استارتاپی حوزه فناوری مالی (فینتک) را هدف قرار داده، به سرعت پیامدهای خود را نشان داد. در چند روز گذشته، سرمایههای عظیمی از پلتفرمهای داخلی به سوی پلتفرمهای خارجی روانه شده است. جالب است بدانید که حالا به لطف این اقدام، بازار معاملات زیرزمینی و غیرشفاف رمزدارایی به شدت داغ شده و تبادلهای این حوزه، چه با دلار و چه با سایر رمزدارایی ها، خارج از هرگونه نظارت در حال انجام است، برای درک شدت زیرزمینی شدن بازار در همین چند روز کافی است آگهیهای خرید و فروش تتر را در سکوهایی نظیر دیوار، جستجو کنید. این رویه بهطور قطع یعنی شدت گرفتن سفتهبازی و پولشویی.
اما این تنها بخشی از ماجراست. از دست دادن این سرمایهها تنها به زیان کاربران و شرکتهای فعال در این حوزه نیست؛ این جریان بهطور مستقیم بازار رسمی و مشاهدهپذیر را تخریب کرده و بیاعتمادی کاربران را به سکوهای داخلی به اوج رسانده است. آیا فکر میکنید کاربری که یک بار به دلیل تصمیمات خلقالساعه متحمل زیان شده است، دوباره به پلتفرمهای داخلی اعتماد میکند؟
بیاعتمادی کاربران به سکوهای داخلی موضوعی برگشتناپذیر است و بخشی از کاربران و سرمایه آنها برای همیشه به بازار خطرناک زیرزمینی و سکوهای غیرقابل مشاهده و غیرپاسخگوی خارجی مهاجرت میکنند.
و اما به ادعای تاثیر قیمت رمزارزها و بهخصوص تتر بر نرخ دلار بپردازیم. نکته اساسی این است که تاثیر رمزارزها بر درآمد و دارایی دلاری در ایران مثبت است. ایران از سالهای قبل سهم قابل توجهی از استخراج بیتکوین را در اختیار داشته است، این یعنی ارزآوری سالانه میلیاردها دلار برای کشور بهخصوص که الان بیتکوین در اوج قیمتی خود بهسر میبرد و بهطور طبیعی ماینرهای ایرانی بیتکوین خود را در بازار جهانی عرضه میکنند و ارزش دلاری آنرا بدون محدودیتهای تحریمی بهراحتی به صورت تتر به داخل کشور منتقل میکند. از طرف دیگر بسیاری از شرکتها و فریلنسرها خدمات و کالای خود را با رمزارز به دنیا عرضه می کنند و تمام این قراین حاکی از آن است که رمزارزها در مجموع یکی از عوامل مهم ارزآوری برای کشور در این روزهای سخت هستند.
اما آیا این تمایزات در تصمیمگیری بانک مرکزی در نظر گرفته شدهاند؟ اقدام اخیر به جای کاهش نوسانات، به افزایش التهاب در بازار ارز دامن زده است. در چند روز گذشته، نرخ دلار آزاد بهجای کاهش، افزایش یافته است و کاهش آن به نظر می رسد به دلیل تزریق دلار به بازار خواهد بود و نه اعمال محدودیت. روند افزایشی نشان میدهد که تصمیمات قهری و غیرکارشناسی، بیش از آنکه به ثبات اقتصادی کمک کند، تنها به بیاعتمادی و بیثباتی بیشتر منجر میشود.
این رویکرد تنها کاربران و کسبوکارهای داخلی را آسیبپذیر نمیکند؛ بلکه امنیت اقتصادی و نظارت حاکمیت را نیز تضعیف میکند. با وجود ایجاد بیش از ۱۰ هزار شغل در حوزه رمزدارایی، تعطیلی این کسبوکارها و مهاجرت گسترده کارآفرینان، نتیجهای جز جا ماندن ایران از رقابت منطقهای و از دست دادن سهم بازار در حوزه فناوری نخواهد داشت.
بگذارید شفاف باشیم: به عنوان یک کارآفرین در ایران، تجربه ام این است که هر زمان رگولاتور دانش، توان و یا قدرت رگولاتوری ندارد به جای استفاده از اکوسیستم فعال و صاجب دانش، همیشه اقدامات سلبی می کند و همیشه در رگولاتوری سالها عقبیم. اینراهم باید درنظر داشت که برخلاف تمام ادعاهای بانک مرکزی در ایران در اکثریت قریب به اتفاق کشورها، بانکهای مرکزی از اساس نه اختیار و نه ادعای رگولاتوری رمزارزها را ندارند چون رمزارزها در واقع نه پول هستند و نه ارز، داراییهایی هستند با ماهیتی متفاوت.
فناوری را نمیتوان محدود کرد. هرچه بیشتر سعی کنیم معاملات رمزدارایی را به زنجیر بکشیم، این معاملات تنها زیرزمینیتر و غیرشفافتر خواهند شد. تنها راهحل این بحران، بازگشت به گفتوگو و تعامل است. بازگشایی درگاههای پرداخت، برگزاری جلسات مشترک با فعالان این حوزه و یافتن راهکارهای شفاف و عملی، نهتنها اعتماد کاربران را بازمیگرداند، بلکه میتواند زمینهساز توسعهای پایدار و رقابتی باشد.
بیایید واقعبین باشیم: تکنولوژی نمیایستد. تاریخ ثابت کرده که هر جا مقاومت کردهایم، تنها فرصتها را از دست دادهایم. حالا باید انتخاب کنیم: همراه با فناوری باشیم، یا نظارهگر از دست رفتن آیندهای که همین امروز در حال ساختن آن هستیم.
ابراهیم شهلائی مقدم
دبیر کمیسیون رمزارز انجمن فین تک