وي با انتقاد ازجريانهاي رسانهاي دو كشور، آنها را يكي از عوامل مهم و تاثيرگذار در رابطه نه چندان دوستانه ايران و اردن دانست. مشروح اين گفتوگو در ادامه ميآيد؛
چه نسبتي ميان تحولات داخلي اردن و جريان بيداري اسلامي در منطقه وجود دارد؟ آيا اين اعتراضات از جنس بيداري اسلامي است يا خير؟
خصوصيت مشترك همه اين كشورهاي درگير اعتراضات، نياز آنها به انجام اصلاحات بوده ولی میزان عمق این اصلاحطلبی در بخش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسته به فضای داخلی کشورها تغییر میکند.
اولا: در این راستا مولفههای مختلفی مثل میزان دموکراسی یا دیکتاتوری، میزان اجرای احکام اسلامی، میزان فساد در میان مسئولان، میزان رابطه مسئولین با توده مردم، میزان گرایش مردم به مذهب و 15 مولفه دیگر، عمق نیاز به اصلاحات را تعیین میکند. یعنی سطح قیامها براساس سطح نیازهای مردم تعیین میشود. مثلا در مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین گستردگی نیازهای مردم، موجب قیام برای سقوط نظام شد ولی در اردن اولا سطح این نیازها به میزان آنها نبود بدینگونه که طی بیست و یک ماه گذشته مردم در تظاهرات شعار سقوط نظام سر ندادهاند و شعار آنها این بوده است: الشعب یرید اصلاح النظام.
ثانیا: تعداد افرادی که در تظاهرات پایتخت شرکت میکنند (که معمولا پس از نمازجمعهها تجمع میکنند) بین هزار تا 5 هزار نفر هستند.
ثالثا: درخواستهای مردم عبارت است از 1 - تغییر کابینه 2 - انحلال مجلس 3 - مبارزه با فساد 4 - مبارزه با گرانی 5 - تغییر قانون انتخابات و گاهی هم راجع به قانون اساسی شعار داده میشود که بازگشت به قانون اساسی 1953 صورت گیرد.
رابعا: پلیس اردن بر خلاف مصر و تونس و یمن و بحرین با مردم هیچ گاه درگیر نشد، فقط چند بار که دعوای موافقین و مخالفین صورت گرفت پلیس وارد جریان شد.
خامسا: وقتی درخواستهای مردم مطرح میشد که کابینه باید تغییر کند پادشاه اردن در این 21 ماهه 4 بار کابینه را تغییر داده است. مجلس هم که بهتازگی منحل شده، یکی از درخواستهای مردم بود. درخواست دیگر مردم مبارزه با فساد بود که کمیته مبارزه با فساد تشکیل شده است. قانون انتخابات و قانون احزاب و مطبوعات تغییر کرد و در مورد تغییر قانون اساسی نیز مجلس ویژهای تشکیل شد و 42 ماده از مواد قانون اساسی را اصلاح كرد. این موارد، تفاوت جنبش در اردن را با سایر کشورهای عربی نشان میدهد. یعنی به جای رابطه خشونت آمیز، یک نوع رابطه دیالکتیک میان مردم و حکومت وجود دارد. مردم شعار میدهند و حکومت براساس آن اقدام میکند و مردم میگویند کافی نیست و حکومت اقدام جدید میکند و این پروسه ادامه دارد.
با توجه به اينكه گفتيد شرايط در كشور اردن با ساير كشورهايي كه جنبش بيداري اسلامي در آنها رخ داده متفاوت بوده است، موضع دولت حاكم اردن نسبت به جنبشهاي بيداري منطقه چگونه بوده است؟
اگر بخواهيم عين كلمات مقامات اردني ازجمله پادشاه، نخستوزير و وزیران را مورد استفاده قرار دهیم همه صحبت از اصلاحات میکنند. پادشاه بارها اعلام کرده است که اصلاحات باید انجام شود. حتی مقامات اردنی به نوعی میگویند که ما میخواهیم الگوی کشورهای دیگر باشیم.
شاه اردن نسبت به بحث هلال شيعي در امتداد ايران، عراق، سوريه و جريان مقاومت لبنان هشدار داده بود با توجه به اوضاع فعلی سوريه برخورد دولت اردن را با بحران داخلي سوريه چگونه ارزيابي ميكنيد؟
زمانی که دولت جدید عراق در این کشور مستقر شد و نخست وزیري شیعي، دولت را به دست گرفت، آن زمان دولت اردن به شدت دچار نگرانی شد از اینکه مبادا قدرتهای شیعی که اطراف اردن هستند با هم متحد شوند و به نوعی علیه اردن اقدام به عملیات براندازانه نمایند. لذا موضوع هلال شیعی در آن زمان مطرح شد. ولی بعدا که دولت عراق رابطه دوستانهای با دولت اردن برقرار کرد، دولت اردن تغییر موضع داد و دیگر هیچ گاه از سوی مقامات اردنی بحث هلال شیعی شنیده نشد. الان نیز رابطه عراق و اردن بسیار دوستانه است. اما سیاست خارجی این کشور درباره بحران داخلی سوریه این است که اردن مطلقا خواهان شدت بحران در سوریه و برخورد نظامیدر این کشور نیست و مخالف مداخله خارجی است. مقامات اردن این مسئله را بارها به طور رسمیاعلام کردهاند که خواستار حل مسالمت آمیز و سیاسی بحران سوریه هستند. (برخلاف برخی دولتهای عربی که رسماً و عملاً سلاح در اختیار معارضین سوری قرار میدهند و خواهان اقدام نظامیعلیه دولت سوریه هستند). در این زمینه به صورت فهرست گونه چند مثال میآورم.
1 - دولت اردن مصوبه اتحادیه عرب در مورد قطع تجارت با سوریه را اجرا نکرد و ارتباطات تجاری میان سوریه و اردن از آغاز بحران سوریه تا کنون ادامه دارد.
2 - اکثر کشورهای عربی سفیر سوریه را اخراج و سفیر خود را از سوریه فرا خواندند ولی اردن چنین نکرد.
3 - در حالی که مرزهای سوریه با کشورهای دیگر بحرانی است دولت اردن اجازه نمیدهد مرز اردن با سوریه بحرانی شود و طی ماههای اخیر معارضین سوری حتی یک ساعت هم نتوانستهاند مرز اردن را تصرف کنند.
4 - همچنین تا به حال دهها نفر از سلفیهای مسلح که میخواستند از اردن به سوریه بروند دستگیر شدهاند هر چند تعدادی توانستهاند بهصورت قاچاق وارد سوریه شوند. البته میدانیم که خروج قاچاقی در مرزهای همه کشورها هست و این به تصمیم دولت اردن مربوط نمیشود.
بنابراين با توجه به نگاه مثبت دولت اردن به راهكارهاي سياسي حل بحران سوريه، موضع اين كشور درباره ائتلافهاي منطقهاي از جمله كميته چهارجانبه ايران،مصر،عربستان و تركيه چيست؟ دولت اردن دقيقا از چه رويكردي حمايت ميكند؟
گروه چهارجانبه هنوز نتوانسته است به يك منشور مشترك براي حل و فصل موضوع سوريه برسد. تنها منشور بینالمللی که تا کنون برای حل بحران سوریه مطرح شده راهکارهایی است که کوفی عنان برای حل بحران سوریه داده و اردن کاملا با این طرح موافق است اما با کارشکنی برخی کشورهای غربی و عربی این طرح موفق نشده است.
ايران و اردن همواره روي يك خط منفعلانه پيش ميروند و روابط دو كشور هيچ گاه نه خيلي گرم بوده و نه خيلي سرد. در واقع، اين رابطه خيلي تابع متغير خاصي در منطقه نيست بر اين اساس، رابطه سياسي دو كشور را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اينکه چرا سرد و خصمانه نمیشود بهاین دلیل است که دو طرف نمیخواهند. اساسا دولت اردن از بحرانی کردن رابطهاش با سایر کشورهای منطقه پرهیز میکند. این سیاست در رابطه با سوریه (که بیشتر کشورها روابطشان با آن تیره شده) معلوم شد. مثلاً اگر مسائلی پیش بیاید که منجر به بحرانی شدن روابط شود به سرعت اردن برای حذف این عوامل تلاش میکند. به عنوان مثال در حالی که دیدیم چند خمپاره، روابط ترکیه و سوریه را تا سرحد جنگ جلو برد شبیهاین اتفاق چند بار در مرز اردن و سوریه صورت گرفت اما دو کشور به سرعت موضوع را هضم کردند و اجازه ندادند که چند شلیک، روابط دو کشور را تبدیل به بحران کند. این کاملاً تفاوت سیاست خارجی ترکیه و اردن را در موضوع سوریه نشان میدهد.
اما در رابطه با روابط سياسي كنوني دو كشور بايد بگويم: ایران و اردن بهرغم اینکه در طی دو سال اخیر در مبادله پیام تصمیم به گسترش روابط گرفتهاند عواملی وجود داشته که مانع تحقق آن شده است که به برخی از آنها اشاره میکنم:
1 - برخی رسانههای ایران و برخی رسانههای اردن معمولاً در تخریب روابط تلاش میکنند.
2 - هر بار کهایران گسترش رابطه با یکی از کشورها را در دستور کار قرار میدهد آمریکا و رژیم صهیونیستی بلافاصله وارد پروژه میشوند. دیدیم که در مورد اتصال لوله گاز به هند آمریکايیها مانع آن شدند. این مسئله در باره اردن هم صدق میکند ولی با توجه بهاینکه روسای دو کشور خواهان گسترش روابط بودهاند با رفع این دو مانع میتوانند روابط را گسترش دهند.
در حال حاضر با توجه به مطرح بودن موضوع سوريه در منطقه،دستگاه ديپلماسي كشورمان چه دستوركاري را در پيش گرفته تا بتواند از ظرفيت بيطرفي اردن در معادله سوريه به نفع خودش استفاده كند؟
ما در سياست خارجي از هر پتانسيلي استفاده ميكنيم تا این بحرانی که دامنگیر منطقه شده است پایان پذیرد. متأسفانه برخی از قدرتها پتانسیل بحرانزایی دارند. ما از هر پتانسیل بحرانزدایی استفاده خواهیم کرد لذا مذاکراتی پیش روست که ان شاء الله نتیجهبخش خواهد بود.