اما متن حكمي كه احمدينژاد براي مسئوليت جديد مشايي انشاء كرد، بيش از آنكه شبيه يك حكم انتصاب باشد، بيشتر شبيه يك بيانيه صريح و بيپرده در تاييد تام و تمام عقايد، روش، مرام و مسلك اسفنديار رحيم مشايي بود تا جايي كه احمدينژاد بدون هيچ ابهامگويي، مشايي را "عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی" معرفي كرد.
گذشته از ساير القاب و وصفهايي كه احمدينژاد براي اين يار خود به كار برد ـ القابي مانند انسان موحد، مؤمن، پاک، صبور، دارای قلب و اندیشه زلال، عاشق، مدیر، مدبر و امین، از جهات گوناگون توانمند و ... ـ جاي اين سوال وجود دارد كه اسفنديار رحيم مشايي در حوزه "مهدويت" داراي چه انديشه و اعتقاد راسخي است كه احمدينژاد را چنين شيفته خود كرده تا جايي كه احمدينژاد، آشنایی و همکاری با مشايي را برای خود "هدیهای الهی و افتخاری بزرگ" میشمارد.
براي پاسخ به اين سوال، مناسب ديديم تنها مروري بر يكي از اظهارات مشايي طي سالهاي اخير داشته باشيم؛ اسفنديار رحيم مشايي در يكي از مجالس وعظ و خطابه خود و در تحليلي عميق(!)، به تشريح شرايط امروز جهان و مسئله اسلامگرايي كه پيوند مستقيمي با موضوع مهدويت دارد، پرداخته است؛ بر همين اساس براي پرهيز از هرگونه شائبه انعكاس ناقص و يا تفسير بهراي نابهجا، عين اظهارات مشايي از روي فيلم موجود از اين سخنراني، عبارت به عبارت پياده شده كه در ادامه از نظر مخاطبان خواهد گذشت.
يادآوري اين مسئله ضروريست كه در بخش ذيل، عبارات و جملات مشايي تعمدا به همان صورت "محاورهاي" كه توسط وي در سخنراني مذكور بيان شده، آمده است.
اما متن پياده شده سخنراني مشايي در باب اسلامگرايي در آخرالزمان:
«دوره اسلامگرایی هم به پایان رسیده است؛ انقلاب کردیم در سال 57 که انقلاب اسلامی را صادر کنیم اما من اینجا عرض میکنم که دوره اسلامگرایی هم به پایان رسیده است؛ معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نزج نیست، نه، دورش تمام شده وگرنه الان دوره اسبسواری تمام شده ولی اسب هست و سواریش هم هست، داره دوره ماشینسواری هم تموم میشه اما ماشین هم هست و سواریش هم هست.
معناش این است که بشر داره، یعنی الان که دوره اسلامگرایی تموم شده؛ اشتباه برداشت نشه، معناش اینه که روند توسعه در دنیا به این سمت داره میره که این آینده و "ان الدین عندالله الاسلام" این تردیدی توش نیست اما روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد؛ این دوره رو به پایان است، تمام نشده، رو به پایان است.
بشر سرعتش بالا رفته، فهمش تیز شده، به یک حقایقی میرسد که اونرو لازم نیست دیگه از پوسته اسلام طی کنه، یعنی داره به یک عصاره اصلی میرسه که اون عصاره اصلی یک فهم بزرگی درش اتفاق میوفته، میفهمه که برای اون نظام بسیار بزرگ.
نظم نوین یادتونه، نظم نوین جهانی، چه قدر میشنیدیم، چه قدر الان میشنویم؟ اصلا کسی دیگه از نظم نوین جهانی حرف میزنه، نه راستی میشنویم؟! چی شد؟ داشت برای سالهای آینده از نظم نوین جهانی حرف میزد، حالا اصلا فراموش کرده نظم نوین جهانیرو، چرا؟ برای اینکه تحولات اونقدر سریعه که اصلا دیگه نمیکشه بفهمه که چه اتفاقی میافته.
مقالهای را میخوندم که در فناوری اطلاعات، پیشروان فناوری اطلاعات در تحلیلشان از آینده اینه که جهان آینده جهان به شدت مذهبیست، در حالی که 100 سال چیز دیگه میگفتند، جهان از این مسیر دیگه قرار نیست ما حرکت کنیم؛ مسیحی، یهودی، زردتشتی، بودایی، برهمایی، نمیدونم هندو، چی، فلان، اینا همه باید بیان مسلمان شوند، بروند؛ سوال میکرد که آقا امام زمان بیاد، این همه آدم رو چی کار میخواد کنه؟ شیعه که این قد نیست که، اصلا که توی دنیا کسی از امام زمان اسم نمیبره که، اون فکر میکرد که باید این سلسلهه طی شه، ولی اصلا این جوری نیست بشریت داره به این جا میرسه که نظم اصلا دیگه متحول شده، مفهوم نظم دیگه اصلا قابل تعریف نیست.»
فيلم سخنراني مشايي درباره پايان اسلامگرايي