البته پیش از آن برای این که بسرعت فرار کند خودرویش را روشن جلوی در بانک پارک کرده بود. از قضا در زمان سرقت زن جوانی نیز برای نقد کردن یک چک به همان بانک آمده بود. دزد مسلح وقتی وارد بانک شد با تهدید و فریاد به مشتریان و کارمندان دستور داد روی زمین دراز بکشند.
در این هنگام و در حالی که او تا حدودی اوضاع را تحت کنترل گرفته بود ناگهان زن مشتری از جا پرید و با چنان شوک‌زدگی و جیغ و فریادی به سمت در رفت که هیچ‌کس جلودارش نبود. این زن وحشتزده به نخستین خودرویی که سر راهش دید سوار شد و با فشردن بر پدال گاز فرار کرد.
دزد که یک لحظه با این حرکت ناگهانی زن کنترل از دستش در رفته بود با کمی دستپاچگی بار دیگر دستوراتش را تکرار کرد، غافل از این که یکی از کارمندان هنگام فرار زن از یک لحظه غفلت سارق مسلح استفاده کرده و زنگ هشدار پلیس را به صدا درآورد.
دزد که اوضاع را به هم ریخته می‌دید با همان اندک پولی که در کیسه‌اش ریخته بود از در بانک به سمت خودرویش دوید، اما خبری از ماشین نبود. او که دستپاچه و حیران به اطراف می‌نگریست با دیدن پلیس به سمت پیاده‌رو رفت و با تمام سرعت شروع به دویدن کرد، اما سرعت خودروی پلیس بیشتر بود و دزد بخت‌برگشته به دام افتاد. چند کیلومتر آن طرف‌تر زن مشتری تازه به خود آمد و فهمید هنگام فرار سوار اتومبیل دیگری که جلوی بانک روشن مانده بود شده است و این خودرو همان اتومبیل سارق مسلح بود.
مأموران پلیس به گمان این که این زن همدست سارق بانک است، پس از تعقیب در خیابان دستگیرش کردند، اما در جریان بازجویی متوجه شدند او هنگام فرار اشتباهی سوار اتومبیل سارق مسلح شده است.
