به گزارش مشرق به نقل از فارس، پایگاه خبری عراقی «القوة الثالثة» در مقالهای تحت عنوان «گزارش اطلاعاتی خطرناک: نشست سری عزة الدوری، طارق هاشمی، عدنان الدلیمی، حارث الضاری و احمد ابوریشه در دوحه با حضور اردوغان» به گوشهای از پشت پرده توطئهای اشاره میکند که بازماندگان رژیم سابق عراق (بعثیها) به همراه قطر و ترکیه برای عراق تدارک دیدهاند و در ناآرامیهای اخیر این کشور به خصوص استانهای شمالی و غربی آن نمود پیدا میکند.
پایگاه خبری عراقی «القوة الثالثة» در این ارتباط به نقل از یک منبع دیپلماتیک عربی در دوحه قطر مینویسد که همزمان با بالا گرفتن تظاهراتها و اعتراضهای سیاسی در مناطق سنینشین عراق علیه دولت «نوری المالکی» تحرکات مشکوکی از طرف برخی شخصیتهای معروف اهل تسنن در منطقه آغاز شده است.
نشستهای محرمانه قطری – ترکی – عراقی
این منبع دیپلماتیک تأکید کرد: نشستهای «قطری – ترکی – عراقی» پشت درهای بسته اتاقهای دستگاه اطلاعات قطر و راهروهای وزارت خارجه این کشور در حال انجام است و اتاق عملیاتی در دوحه قطر تشکیل شده است که تحت نظر سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی قطر و ترکیه فعالیت و اقدامات خود را علیه عراق آغاز کرده است. افزون بر اینکه سه اتاق عملیات دیگر در وین اتریش و صنعا یمن و تونس به این اتاق عملیاتی کمک میکند و شماری از دیپلماتهای عراقی نیز مسئول انتقال و حمل اسلحه و وسایل ارتباطی و تأمین بودجه معترضان شدهاند.
این درحالی است که باید توجه داشت، وزارت خارجه قطر به شدت تحت نفوذ و فشار گروهی از اهل تسنن عراق است و لابی عراقی - سنی قدرتمندی در این وزارتخانه حضور دارد که در راس این لابی فردی به نام «ریاض القیسی» قرار دارد که پیشتر نماینده سابق وزارت خارجه عراق بود و هم اکنون مسئول دایره سازمانها و مؤسسات بینالمللی وزارت خارجه قطر است و این سمت را پس از کسب تابعیت قطری احراز کرد.
همچنین باید از برخی از اصحاب رسانه در شبکه قطری «الجزیرة» یاد کرد که فعالیتهای خود را روی این گروه متمرکز کرده و در تلاش هستند تا با کمک این گروه جنگ رسانهای و سیاسی جدیدی را این بار علیه حکومت مالکی به راه بیاندازند، مشابه آنچه که این شبکه در قبال بحران مصر، لیبی و سوریه انجام داد.
اقدامات «شبکه الجزیرة» به اینجا ختم نمیشود، بلکه این شبکه قطری فعالیتهای گستردهای را با انواع نیرنگها و فریبها و دروغهای رسانهای و تبلیغاتی در میان جوانان اهل سنت عراق آغاز کرده تا بسان آنچه که با جوانان لیبی و سوریه انجام داد، جوانان عراقی را جهت انقلاب علیه المالکی آماده کند.
نشست دوحه و بیانیه شماره یک
چندی پیش دوحه قطر شاهد برگزاری نشستی بود که ترتیب دهنده آن سرویس اطلاعات و امنیت قطر بود. این نشست به دستور دفتر شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر، پس از هماهنگی با ترکیه و به طور مشخص اتاق عملیات استانبول برگزار شد. در این نشست محرمانه «عزه الدوری»، مرد شماره دو رژیم سابق عراق و نایب رئیس سابق شورای فرماندهی انقلاب و «طارق الهاشمی»، معاون سابق رئیس جمهوری عراق و «عدنان الدلیمی»، نماینده سابق پارلمان عراق و «احمد ابو ریشه»، رئیس تشکل بیداری و شماری از فرماندهان بعثی و نظامی و امنیتی سابق عراق حضور داشتند تا درباره راهپیماییها و تظاهراتها و تأمین مالی احزاب شیعه و سنی معترض و انتخاب تعیین جوانان عراقی برای آموزش دیدن توسط شبکه الجزیرة و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه و همچنین تشدید تدریجی ناآرامیها و توسعه بخشیدت به دامنه آنها و مبدل کردن آنها به اصطلاح یک «بهار عربی» دیگر با هم بحث و تبادل نظر کنند.
از جمله تصمیمات اتخاذ شده در این نشست انتشار بیانیه شماره یک این گروه در نهم آوریل بود. این بیانیه به مردم عراق غلبه بر دولت المالکی را بشارت داد که به ادعای آنها تحت نفوذ ایران است. براساس این طرح شیعیان عراق به حمایت از مالکی به خیابانها خواهند ریخت تا از سوی دیگر اهل سنت نیز با آمدن به خیابانها حمام خون در شهرهای عراق جاری شود. اینجاست که مزدوران آموزش دیده قطر و ترکیه وارد صحنه شده و با کمک شبکه الجزیره و دروغپردازیهای آن کودتا علیه دولت عراق را رقم بزنند.
مقرر شد، بیانیه شماره یک از طریق شبکه ماهوارهایی «الشرقیة» پخش شود تا رسانهها و خبرگزاریهای دیگر منطقهای و فرامنطقهای خبرهای آن را در سراسر جهان منتشر کنند.
نقش کُردها
در این بین هماهنگیهای اطلاعاتی – جاسوسی نزدیکی بین اربیل، دوحة و استانبول مشاهده میشود. آغاز این هماهنگی به چندماه قبل باز میگردد، هنگامیکه «مسعود بارزانی»، رئیس منطقه کردستان عراق در نشستی سری در دوحه حضور یافت که در آن هیئتهایی از سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حضور داشتند.
در این نشست بارزانی مرکز «امنیت ملی کردستان» را به حاضران معرفی کرد که سال گذشته آن را به ریاست فرزند خود «مسرور» و با کمک و همکاری حدود60 کارشناس امنیتی و اطلاعاتی رژیم سابق و عزت الدوری افتتاح کرده بود تا به این ترتیب این مرکز به عضویت ناظر باشگاه اطلاعات و امنیت شورای همکاری خلیج فارس پذیرفته شود.
در این میان مسعود بارزانی با امارت به توافق رسید تا اسلحه و تجهیزات نظامی پیشرفته را از طریق فرودگاههای این کشور و فرودگاه بین المللی «ملک خالد» در ریاض به کردستان منتقل شود و از آنجا به سوریه ارسال و در میان جبهه کردستان توزیع شود و مابقی تسلیحات تا ساعت صفر در کردستان و مناطق سنینشین نگهداری شود.
اردوغان و طرحی که در دوحه ارائه داد
«رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه به عمد اقدام به انتشار شایعاتی در خصوص مذاکره با «عبدالله اوجالان»، رهبر کردهای ترکیه درباره حل قضیه کردستان کرد، اما این سخنان تنها دروغهای تبلیغاتی و رسانهای برای تحقق اهداف اطلاعاتی و تاکتیکی بودند.
در این راستا روزنامه «الصباح» ترکیه که معروف است به دولت این کشور نزدیک است، نوشت: کردها همزمان با حلول سال جدید کردی که از 21 مارس شروع میشود، در چارچوب یک عملیات سیاسی که به درگیریها و جنگهای آنها با دولت ترکیه پایان خواهد داد و از ترکیه خارج خواهند شد.
این روزنامه یادآور شد که عقبنشینی کرد به شمال عراق که چند هزار نفر از مبارزان حزب کارگران کردستان را هم در برمیگیرد، در ماه مارس که شرایط آب وهوایی جنوب شرق ترکیه مناسب است، آغاز خواهد شد.
این روزنامه اشاره کرد که مقامات ترکیه از اواخر سال 2012 مذاکراتی را با «عبدالله اوجالان»، رئیس حزب کارگران کردستان شروع کرده و انتظار میرود، طی ده روز آینده به شورشیان کرد دستور دهد تا با دولت مرکزی ترکیه اعلام آتشبس کنند.
اما در حقیقت اینها کُرد نبودند و این دروغی بیش نیست که توسط ترکیه اشاعه میشود. این افراد در واقع بازماندگان القاعده، سلفیها و جهادیهای تکفیری از کشورهای مختلف عربی و اسلامی اما در لباس کُردی بودند و قرار است تا بشارت دهنده انقلاب علیه دولت المالکی باشند که به ادعای آنها دولتی وابسته ایران است.
مقرر شد اردوغان سه هفته قبل از زمان مشخص شده برای اعلام پیروزی رهبران سنی علیه حکومت مالکی، شیعیان و ایران یعنی نهم آوریل 2013 زمینه بازگشت این عناصر را فراهم کند.
این درحالی است که رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه و دیگر رهبران کردها تمام اخبار منتشره توسط روزنامه «الصباح» را تکذیب کرده و از اظهارات اردوغان مبنی بر اینکه قضیه کردها را نه قضیه ملی که قضیه کردی مطرح کرده و خواستار بازگشت کردها به کردستان عراق شده بود و از کردها به عنوان کردهای شورشی یاد کرده بود، به شدت انتقاد کردند.
از همینجا بود که بارزانی خطر جهادیهای تکفیری و سلفی را بیخ گوش خود احساس کرد و تصمیم گرفت که دست دوستی خود را به سوی «یوسف القرضاوی» دراز کند تا از وی در مقابل خواستهها و چشمداشتهای ترکیه حمایت کند.
فقط حزب کارگران کردستان نبود که اظهارات و نقشه اردوغان را محکوم کردند، بلکه «صلاح الدین دیمرتاش»، رئیس حزب «صلح و دموکراسی» نیز از سخنان نخست وزیر ترکیه انتقاد کرد و به تمسخر خطاب به اردوغان گفت: «با شما موافق هستم که مسئلهای تحت عنوان «قضیه کردها» در ترکیه مطرح نیست، بلکه قضیه حاکمیت دولت فاشیست بر آنکارا و اتخاذ سیاست انکار و زد و بند با طرفهای منطقهای توسط این دولت در جریان است.
دیمرتاش در ادامه به موضع آنکارا در قبال کردهای سوریه اشاره میکند و میگوید: «ترکیه گروههای مسلحی را به شهر راس العین سوریه برای جنگ با کردهای این منطقه فرستاده است» و ادامه میدهد: «راه حل صادر کردن دیکتاتورهای بین الملللی به جای دیکتاتورهای سوری نیست و بن بست ترکیه این است که او نمیتواند با ملتهای دیگر از جمله ملل منطقه و فرهنگ و تایخ آنها زندگی کند. ترکیه سعر دارد در سوریه حکومتی برپا کند که وابسته به آنکارا باشد و به این ترتیب خود سکان هدایت سوریه را در دست گیرد».
دیمرتاش در ادامه این قصد ترکیه را تایید کرد که اردوغان با گروههای سنی افراطی و با کمک بارزانی، رئیس اقلیم کردستان در صدد هستند، این برنامه را عملی کنند و گفت: «اردوغان بعد از گرفتار شدن در بحران سوریه چون پلنگی زخمی شده است. کشورش در دامی گرفتار آمده است که از سوی آمریکا و غرب و قطر و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس برای وی گسترده شده بود و تروریستها و جهادیهای تکفیری و القاعده و سلفیهای تندرو شبیه به یک بمب ساعتی در کشورش گرد آمده و از دست زدن به هیچ جنایتی چون دزدی، آدم ربایی، فرقه گرایی، فتنه انگیزی بین شهروندان ترکیه و علویان و غیره واهمه ندارند. به همین دلیل است که ملاحظه میکنیم، اعتراضها در ترکیه در قبال این اقدامات بسیار زیاد شده است، به نحوی که حتی شاهد برپایی تظاهراتهایی علیه استقرار موشکهای پاتریوت در شهرهای مختلف ترکیه از قبیل اسکندرون و مرسین و .... نیز بودیم.
«ملیح عاشق» از جمله این مخالفان ترک است که در روزنامه «ملیت» مینویسد: تا امروز ماهیت این موشکها و کارکرد آنها مخفی مانده است، نمونههایی از این موشکها از آلمان و هلند به ترکیه رسیده است، فقط بیست کیلومتر برد دارد و این بدین معناست که شهرهایی مثل «هاتای» و «شانلی اورفه» از موشکهایی که از «مراش» و «ازنه» و «غازی عین تاب» شلیک میشود در امان نخواهند بود و این ثابت میکند که این موشکها فقط برای استفاده داخلی و جهت دفاع در برابر اقدامات احتمالی جهادیهای تکفیری خریداری شدهاند.
او میافزاید: این موشکها ترکیه را به میدان جنگ تبدیل خواهد کرد. دستور پرتاب این موشکها در دست ما نیست، اما عواقب آن فقط بر دوش ملت ترکیه خواهد بود.
اردوغان از قطر و سعودی خشمگین است!
اردوغان با نارحتی به قطر سفرکرد تا راه حلی برای بحرانی که دچار آن شده بود، را بیابد و همزمان در تاریخ 27 ژانویه 2013 وزیر خارجه ترکیه را راهی عربستان سعودی کرد تا با «سلمان بن عبدالعزیز»، ولیعهد این کشور درباره وضعیت سوریه و هزاران جهادی تکفیری که در ترکیه جمع شدهاند و هم چنین موضوع عراق به گفتوگو بپردازد.
اردوغان و دیگر سران ترکیه به دنبال مکانی دیگر میگردند تا دهها هزار جهادی تکفیری را راهی آنجا کنند تا به این ترتیب دستکم از بار مالی آنها بر دولت ترکیه شانه خالی کنند. به همین دلیل آنکارا از ریاض و دوحه کمک میخواهد تا آنها را از ترکیه بیرون کنند. این موجب شد تا عربستان سعودی و قطر با همکاری ترکیه خود را برای یک توطئه مشترک در کشور بحرانی عراق آماده کنند و فرصت پیش آمده را برای براندازی دولت اردوغان غنیمت شمردند. به همین دلیل شروع به دامن زدن به فتنههای طایفهای و مذهبی در عراق کردند و بر وخامت اوضاع جاری در این کشور بیش از پیش افزودند تا به این ترتیب روزنهای برای اعزام جهادیهای تکفیری به عراق و خلاص شدن از بار آنها یافتند، به خصوص آنکه این جهادیهای تکفیری بدون استثنا از جمله سردمداران جنگهای فرقهای علیه ایران و شیعیان هستند.
اردوغان میدانست که در صورت وقوع چنین امری بیتردید دوحه و ریاض رشته امور را به دست خواهند گرفت، به خصوص اینکه این دو کشور شرایط پذیرفتن این جهادیهای تکفیری را نداشتند، بنابراین عراق را محلی امن برای آنها یافتند تا آنها راهی این کشور کنند، اما با احتیاط کامل!.
اردوغان سردرگم عراق را برای نجات خود برمیگزیند!
ترکیه در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه، سیاست دخالت مستقیم در امور کشورهای عربی را کنار گذاشت، زیرا گسترش نفوذ ایدئولوژیکی و قومی، احساسات مردم این کشورها را برمیانگیخت. اما این سیاست سودی برای آنکارا به همراه نداشت، بلکه تنها تلاشی برای فراری رو به جلو بود که چیزی جز دشمن تراشی و زیان برای ترکیه به همراه ندارد.
شکی نیست که این بازی چیزی جز به خطر انداختن مردم ترکیه نبود، زیرا تلاش حزب عدالت و توسعه برای تضعیف مالکی قماری خطرناک به شمار میآمد که احتمال تقسیم عراق را به دنبال داشت. افزون بر اینکه ترکیه با همه تلاشهای صورت گرفته برای حل مشکل کردها از پیامدهای منفی اقدامات خود نمیتوانست در امان باشد، به خصوص اینکه کردهای ترکیه با اینکه در وضعیتی نیستند که قادر به تشکیل دولت مستقل باشند، اما انها به کمتر از خودمختاری و استقلال رضایت نمیدهند.
به همین دلیل ترکیه حمایت و پشتیبانی آشکار خود از تظاهرات اهل سنت عراق در شهرهایی مانند الانبار را اعلام میکند و نشستهای سری و محرمانهای در استانبول برای پشتیبانی لجستیکی، معنوی و رسانهای این معارضان برگزار میکند.
حمایت ترکیه از این اعتراضها بر هیچ کس پوشیده نیست، چون ترکیه به دنبال تحقق این هدف نیز میباشد که بار دیگر به عنوان بازیگری مطرح و تاثیرگذار در عراق مطرح باشد. ترکیه میخواهد بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق خود بازیگر اول میدان عراق باشد و این بازگشت جز از طریق تبعیت از سیاست انگلیسی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» ممکن نیست و در این راه و برای اجرای این سیاست هم اکنون ترکیه فقط به گروههای عرب معارض مالکی اکتفا نکرده، بلکه عناصر کرد معارض داخل عراق را نیز برای اجرای اهدافش به کار گرفته و در این راه با اقلیم کردستان متحد شده است.
نگاهی به گذشته و برای اطلاع شهروندان عراقی
همه کسانی که میگویند، حزب توسعه و عدالت در مارس 2003 مقابل حمله آمریکا به عراق ایستادگی و مقاومت کرد، در اشتباه هستند. واقعیت امر این است که حکومت «عبدالله گل» در آن زمان که اردوغان رئیس حزب عدالت و توسعه بود، همان حکومتی بود که از پارلمان این کشور درخواست شرکت در جنگ عراق از طریق دادن اجازه به حضور نظامیان آمریکایی در خاک ترکیه را کرد تا به این ترتیب آمریکا با استفاده از این بخش از خاک ترکیه جبهه جدیدی در شمال علیه رژیم صدام حسین باز کند. اما برخی از اعضای حزب توسعه و عدالت با پیوستن به دیگر احزاب معارض با این طرح مخالفت و این طرح را رد کردند.
اردوغان بعد از اینکه به نخست وزیری ترکیه رسید، تلاشهای بسیاری جهت کاستن از پیامدهای این تصمیم بر روابط ترکیه – آمریکا کرد و نتیجه آن شد که پارلمان ترکیه چندماه بعد با کمک این کشور به آمریکا جهت در اختیار گذاشتن اراضیش به آمریکا برای استقرار نیروهای نظامی آمریکایی در ترکیه موافقت کند. اما این موافقت نوش دارو بعد از مرگ سهراب بود، چون آمریکا و هم پیمانانش رژیم صدام حسین را سرنگون کرده بودند و ترکیه بیرون این معادله باقی مانده بود.
بیشترین قضیهای که برخی از سران ترکیه در حمله آمریکا به عراق با آن مخالف بودند، تلاش آمریکا برای تقسیم عراق و ظهور دولتی کردی بود که میتوانست تحریک کردهای ترکیه و درخواست بیش از پیش آنها برای استقلال را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل نصیب این ژنرالها انتقام آمریکا از آنها بود، به همین دلیل به آنها تهمت کودتا زده شد تا همگی این ژنرالهای معارض راهی زندان شوند، اما در سال 2012همه آنها آزاد شدند.
اردوغان خود به صورت علنی پشیمانی خود از عدم مشارکت در جنگ عراق را اعلام کرد و آن را به بیرون از گود بودن ترکیه تشبیه کرد و گفت: ترکیه به جای اینکه بازیکن زمین بازی باشد تماشاگر میدان بود.
با نزدیک شدن زمزمههای خروج آمریکا از عراق، ترکیه دست به کار شد تا نقشی موثر در معادله داخلی عراق داشته باشد. بازتاب این اقدام ترکیه را باید در انتخابات عراق ملاحظه کرد که موفق شد، تمام مخالفان مالکی را در یک جبهه به رهبری «ایاد علاوی»، نخست وزیر سابق عراق گردآوری کند.
اردوغان به این ترتیب تلاش کرد تا از به قدرت رسیدن دوباره نوری المالکی و جلال طالبانی جلوگیری کند. اما این امر محقق نشد و اعتراض علیه دخالت ترکیه به درگیری آشکار بین مالکی و طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهوری مورد حمایت ترکیه تبدیل شد تا جاییکه بعد به متهم شدن الهاشمی به قتل و کشتار و کودتا علیه نظام، فرار وی از عراق به ترکیه منجر شد. اوضاع جاری در سوریه عاملی مهم در بروز تنش بین ترکیه و عراق بود، زیرا طرفداری مالکی از سوریه و اسد باعث شد، ترکیه به صورت خودکار عراق را در زمره دشمنان خود قرار دهد.
توطئه اردوغان، آل سعود و رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس!
اردوغان به نقشههای خود برای عراق و المالکی و ایران و به راه انداختن ناآرامیهای اخیر در عراق اکتفا نکرد، چون اقداماتی که در عراق در حال انجام بود، را فقط نمیتوان نام تظاهرات بر آن نهاد، زیرا به انقلابی علیه شیعه و مالکی تبدیل شد.
توطئههای اردوغان تا ارسال مخفیانه اسلحه به یمن به نفع حزب اصلاح اخوانی این کشور علیه حوثییهای شیعه، با پشتیبانی مالی و لجستیکی سعودیها پیش رفت.
نقشه ترکیه و عربستان سعودی، از هم پاشیدن ایران و تلاش برای انزوای آن در منطقه و جدا کردن آن از همپیمانانش در لبنان و عراق و سوریه و یمن بود، تا جایی که موشکهای پاتریوتی که از آمریکا، هلند و آلمان و به طور کلی غرب به این کشور فرستاده شد، هدفشان سوریه نبود، بلکه هدف آنها حزب الله بود. رژیم صهیونیستی در استقرار این موشکها و ایجاد گنبد آهنین و حمله تقریبا هر روزه، به لبنان پیش دستی کرد تا سرانجام به حمله این رژیم به سوریه منجر شد که با درگیری جهادیهای تکفیری با ارتش لبنان و تشکیل گروههای سلفی در طرابلس و صیدا با حمایتهای سعودی - ترکی همزمان شد.
تمام این اقدامات به این معنا بود که ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تدارک جنگ فرقهای – مذهبی را برای منطقه دیدهاند و آنچه هم اکنون در عراق میگذرد از تشکیل احزاب بعثی، سلفی، اخوانی، و... و بعضا با رهبری برخی عناصر حزب بعث مقدمات اجرای این نقشه است.
پایگاه خبری عراقی «القوة الثالثة» در این ارتباط به نقل از یک منبع دیپلماتیک عربی در دوحه قطر مینویسد که همزمان با بالا گرفتن تظاهراتها و اعتراضهای سیاسی در مناطق سنینشین عراق علیه دولت «نوری المالکی» تحرکات مشکوکی از طرف برخی شخصیتهای معروف اهل تسنن در منطقه آغاز شده است.
نشستهای محرمانه قطری – ترکی – عراقی
این منبع دیپلماتیک تأکید کرد: نشستهای «قطری – ترکی – عراقی» پشت درهای بسته اتاقهای دستگاه اطلاعات قطر و راهروهای وزارت خارجه این کشور در حال انجام است و اتاق عملیاتی در دوحه قطر تشکیل شده است که تحت نظر سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی قطر و ترکیه فعالیت و اقدامات خود را علیه عراق آغاز کرده است. افزون بر اینکه سه اتاق عملیات دیگر در وین اتریش و صنعا یمن و تونس به این اتاق عملیاتی کمک میکند و شماری از دیپلماتهای عراقی نیز مسئول انتقال و حمل اسلحه و وسایل ارتباطی و تأمین بودجه معترضان شدهاند.
این درحالی است که باید توجه داشت، وزارت خارجه قطر به شدت تحت نفوذ و فشار گروهی از اهل تسنن عراق است و لابی عراقی - سنی قدرتمندی در این وزارتخانه حضور دارد که در راس این لابی فردی به نام «ریاض القیسی» قرار دارد که پیشتر نماینده سابق وزارت خارجه عراق بود و هم اکنون مسئول دایره سازمانها و مؤسسات بینالمللی وزارت خارجه قطر است و این سمت را پس از کسب تابعیت قطری احراز کرد.
همچنین باید از برخی از اصحاب رسانه در شبکه قطری «الجزیرة» یاد کرد که فعالیتهای خود را روی این گروه متمرکز کرده و در تلاش هستند تا با کمک این گروه جنگ رسانهای و سیاسی جدیدی را این بار علیه حکومت مالکی به راه بیاندازند، مشابه آنچه که این شبکه در قبال بحران مصر، لیبی و سوریه انجام داد.
اقدامات «شبکه الجزیرة» به اینجا ختم نمیشود، بلکه این شبکه قطری فعالیتهای گستردهای را با انواع نیرنگها و فریبها و دروغهای رسانهای و تبلیغاتی در میان جوانان اهل سنت عراق آغاز کرده تا بسان آنچه که با جوانان لیبی و سوریه انجام داد، جوانان عراقی را جهت انقلاب علیه المالکی آماده کند.
نشست دوحه و بیانیه شماره یک
چندی پیش دوحه قطر شاهد برگزاری نشستی بود که ترتیب دهنده آن سرویس اطلاعات و امنیت قطر بود. این نشست به دستور دفتر شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر، پس از هماهنگی با ترکیه و به طور مشخص اتاق عملیات استانبول برگزار شد. در این نشست محرمانه «عزه الدوری»، مرد شماره دو رژیم سابق عراق و نایب رئیس سابق شورای فرماندهی انقلاب و «طارق الهاشمی»، معاون سابق رئیس جمهوری عراق و «عدنان الدلیمی»، نماینده سابق پارلمان عراق و «احمد ابو ریشه»، رئیس تشکل بیداری و شماری از فرماندهان بعثی و نظامی و امنیتی سابق عراق حضور داشتند تا درباره راهپیماییها و تظاهراتها و تأمین مالی احزاب شیعه و سنی معترض و انتخاب تعیین جوانان عراقی برای آموزش دیدن توسط شبکه الجزیرة و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه و همچنین تشدید تدریجی ناآرامیها و توسعه بخشیدت به دامنه آنها و مبدل کردن آنها به اصطلاح یک «بهار عربی» دیگر با هم بحث و تبادل نظر کنند.
از جمله تصمیمات اتخاذ شده در این نشست انتشار بیانیه شماره یک این گروه در نهم آوریل بود. این بیانیه به مردم عراق غلبه بر دولت المالکی را بشارت داد که به ادعای آنها تحت نفوذ ایران است. براساس این طرح شیعیان عراق به حمایت از مالکی به خیابانها خواهند ریخت تا از سوی دیگر اهل سنت نیز با آمدن به خیابانها حمام خون در شهرهای عراق جاری شود. اینجاست که مزدوران آموزش دیده قطر و ترکیه وارد صحنه شده و با کمک شبکه الجزیره و دروغپردازیهای آن کودتا علیه دولت عراق را رقم بزنند.
مقرر شد، بیانیه شماره یک از طریق شبکه ماهوارهایی «الشرقیة» پخش شود تا رسانهها و خبرگزاریهای دیگر منطقهای و فرامنطقهای خبرهای آن را در سراسر جهان منتشر کنند.
نقش کُردها
در این بین هماهنگیهای اطلاعاتی – جاسوسی نزدیکی بین اربیل، دوحة و استانبول مشاهده میشود. آغاز این هماهنگی به چندماه قبل باز میگردد، هنگامیکه «مسعود بارزانی»، رئیس منطقه کردستان عراق در نشستی سری در دوحه حضور یافت که در آن هیئتهایی از سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حضور داشتند.
در این نشست بارزانی مرکز «امنیت ملی کردستان» را به حاضران معرفی کرد که سال گذشته آن را به ریاست فرزند خود «مسرور» و با کمک و همکاری حدود60 کارشناس امنیتی و اطلاعاتی رژیم سابق و عزت الدوری افتتاح کرده بود تا به این ترتیب این مرکز به عضویت ناظر باشگاه اطلاعات و امنیت شورای همکاری خلیج فارس پذیرفته شود.
در این میان مسعود بارزانی با امارت به توافق رسید تا اسلحه و تجهیزات نظامی پیشرفته را از طریق فرودگاههای این کشور و فرودگاه بین المللی «ملک خالد» در ریاض به کردستان منتقل شود و از آنجا به سوریه ارسال و در میان جبهه کردستان توزیع شود و مابقی تسلیحات تا ساعت صفر در کردستان و مناطق سنینشین نگهداری شود.
اردوغان و طرحی که در دوحه ارائه داد
«رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه به عمد اقدام به انتشار شایعاتی در خصوص مذاکره با «عبدالله اوجالان»، رهبر کردهای ترکیه درباره حل قضیه کردستان کرد، اما این سخنان تنها دروغهای تبلیغاتی و رسانهای برای تحقق اهداف اطلاعاتی و تاکتیکی بودند.
در این راستا روزنامه «الصباح» ترکیه که معروف است به دولت این کشور نزدیک است، نوشت: کردها همزمان با حلول سال جدید کردی که از 21 مارس شروع میشود، در چارچوب یک عملیات سیاسی که به درگیریها و جنگهای آنها با دولت ترکیه پایان خواهد داد و از ترکیه خارج خواهند شد.
این روزنامه یادآور شد که عقبنشینی کرد به شمال عراق که چند هزار نفر از مبارزان حزب کارگران کردستان را هم در برمیگیرد، در ماه مارس که شرایط آب وهوایی جنوب شرق ترکیه مناسب است، آغاز خواهد شد.
این روزنامه اشاره کرد که مقامات ترکیه از اواخر سال 2012 مذاکراتی را با «عبدالله اوجالان»، رئیس حزب کارگران کردستان شروع کرده و انتظار میرود، طی ده روز آینده به شورشیان کرد دستور دهد تا با دولت مرکزی ترکیه اعلام آتشبس کنند.
اما در حقیقت اینها کُرد نبودند و این دروغی بیش نیست که توسط ترکیه اشاعه میشود. این افراد در واقع بازماندگان القاعده، سلفیها و جهادیهای تکفیری از کشورهای مختلف عربی و اسلامی اما در لباس کُردی بودند و قرار است تا بشارت دهنده انقلاب علیه دولت المالکی باشند که به ادعای آنها دولتی وابسته ایران است.
مقرر شد اردوغان سه هفته قبل از زمان مشخص شده برای اعلام پیروزی رهبران سنی علیه حکومت مالکی، شیعیان و ایران یعنی نهم آوریل 2013 زمینه بازگشت این عناصر را فراهم کند.
این درحالی است که رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه و دیگر رهبران کردها تمام اخبار منتشره توسط روزنامه «الصباح» را تکذیب کرده و از اظهارات اردوغان مبنی بر اینکه قضیه کردها را نه قضیه ملی که قضیه کردی مطرح کرده و خواستار بازگشت کردها به کردستان عراق شده بود و از کردها به عنوان کردهای شورشی یاد کرده بود، به شدت انتقاد کردند.
از همینجا بود که بارزانی خطر جهادیهای تکفیری و سلفی را بیخ گوش خود احساس کرد و تصمیم گرفت که دست دوستی خود را به سوی «یوسف القرضاوی» دراز کند تا از وی در مقابل خواستهها و چشمداشتهای ترکیه حمایت کند.
فقط حزب کارگران کردستان نبود که اظهارات و نقشه اردوغان را محکوم کردند، بلکه «صلاح الدین دیمرتاش»، رئیس حزب «صلح و دموکراسی» نیز از سخنان نخست وزیر ترکیه انتقاد کرد و به تمسخر خطاب به اردوغان گفت: «با شما موافق هستم که مسئلهای تحت عنوان «قضیه کردها» در ترکیه مطرح نیست، بلکه قضیه حاکمیت دولت فاشیست بر آنکارا و اتخاذ سیاست انکار و زد و بند با طرفهای منطقهای توسط این دولت در جریان است.
دیمرتاش در ادامه به موضع آنکارا در قبال کردهای سوریه اشاره میکند و میگوید: «ترکیه گروههای مسلحی را به شهر راس العین سوریه برای جنگ با کردهای این منطقه فرستاده است» و ادامه میدهد: «راه حل صادر کردن دیکتاتورهای بین الملللی به جای دیکتاتورهای سوری نیست و بن بست ترکیه این است که او نمیتواند با ملتهای دیگر از جمله ملل منطقه و فرهنگ و تایخ آنها زندگی کند. ترکیه سعر دارد در سوریه حکومتی برپا کند که وابسته به آنکارا باشد و به این ترتیب خود سکان هدایت سوریه را در دست گیرد».
دیمرتاش در ادامه این قصد ترکیه را تایید کرد که اردوغان با گروههای سنی افراطی و با کمک بارزانی، رئیس اقلیم کردستان در صدد هستند، این برنامه را عملی کنند و گفت: «اردوغان بعد از گرفتار شدن در بحران سوریه چون پلنگی زخمی شده است. کشورش در دامی گرفتار آمده است که از سوی آمریکا و غرب و قطر و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس برای وی گسترده شده بود و تروریستها و جهادیهای تکفیری و القاعده و سلفیهای تندرو شبیه به یک بمب ساعتی در کشورش گرد آمده و از دست زدن به هیچ جنایتی چون دزدی، آدم ربایی، فرقه گرایی، فتنه انگیزی بین شهروندان ترکیه و علویان و غیره واهمه ندارند. به همین دلیل است که ملاحظه میکنیم، اعتراضها در ترکیه در قبال این اقدامات بسیار زیاد شده است، به نحوی که حتی شاهد برپایی تظاهراتهایی علیه استقرار موشکهای پاتریوت در شهرهای مختلف ترکیه از قبیل اسکندرون و مرسین و .... نیز بودیم.
«ملیح عاشق» از جمله این مخالفان ترک است که در روزنامه «ملیت» مینویسد: تا امروز ماهیت این موشکها و کارکرد آنها مخفی مانده است، نمونههایی از این موشکها از آلمان و هلند به ترکیه رسیده است، فقط بیست کیلومتر برد دارد و این بدین معناست که شهرهایی مثل «هاتای» و «شانلی اورفه» از موشکهایی که از «مراش» و «ازنه» و «غازی عین تاب» شلیک میشود در امان نخواهند بود و این ثابت میکند که این موشکها فقط برای استفاده داخلی و جهت دفاع در برابر اقدامات احتمالی جهادیهای تکفیری خریداری شدهاند.
او میافزاید: این موشکها ترکیه را به میدان جنگ تبدیل خواهد کرد. دستور پرتاب این موشکها در دست ما نیست، اما عواقب آن فقط بر دوش ملت ترکیه خواهد بود.
اردوغان از قطر و سعودی خشمگین است!
اردوغان با نارحتی به قطر سفرکرد تا راه حلی برای بحرانی که دچار آن شده بود، را بیابد و همزمان در تاریخ 27 ژانویه 2013 وزیر خارجه ترکیه را راهی عربستان سعودی کرد تا با «سلمان بن عبدالعزیز»، ولیعهد این کشور درباره وضعیت سوریه و هزاران جهادی تکفیری که در ترکیه جمع شدهاند و هم چنین موضوع عراق به گفتوگو بپردازد.
اردوغان و دیگر سران ترکیه به دنبال مکانی دیگر میگردند تا دهها هزار جهادی تکفیری را راهی آنجا کنند تا به این ترتیب دستکم از بار مالی آنها بر دولت ترکیه شانه خالی کنند. به همین دلیل آنکارا از ریاض و دوحه کمک میخواهد تا آنها را از ترکیه بیرون کنند. این موجب شد تا عربستان سعودی و قطر با همکاری ترکیه خود را برای یک توطئه مشترک در کشور بحرانی عراق آماده کنند و فرصت پیش آمده را برای براندازی دولت اردوغان غنیمت شمردند. به همین دلیل شروع به دامن زدن به فتنههای طایفهای و مذهبی در عراق کردند و بر وخامت اوضاع جاری در این کشور بیش از پیش افزودند تا به این ترتیب روزنهای برای اعزام جهادیهای تکفیری به عراق و خلاص شدن از بار آنها یافتند، به خصوص آنکه این جهادیهای تکفیری بدون استثنا از جمله سردمداران جنگهای فرقهای علیه ایران و شیعیان هستند.
اردوغان میدانست که در صورت وقوع چنین امری بیتردید دوحه و ریاض رشته امور را به دست خواهند گرفت، به خصوص اینکه این دو کشور شرایط پذیرفتن این جهادیهای تکفیری را نداشتند، بنابراین عراق را محلی امن برای آنها یافتند تا آنها راهی این کشور کنند، اما با احتیاط کامل!.
اردوغان سردرگم عراق را برای نجات خود برمیگزیند!
ترکیه در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه، سیاست دخالت مستقیم در امور کشورهای عربی را کنار گذاشت، زیرا گسترش نفوذ ایدئولوژیکی و قومی، احساسات مردم این کشورها را برمیانگیخت. اما این سیاست سودی برای آنکارا به همراه نداشت، بلکه تنها تلاشی برای فراری رو به جلو بود که چیزی جز دشمن تراشی و زیان برای ترکیه به همراه ندارد.
شکی نیست که این بازی چیزی جز به خطر انداختن مردم ترکیه نبود، زیرا تلاش حزب عدالت و توسعه برای تضعیف مالکی قماری خطرناک به شمار میآمد که احتمال تقسیم عراق را به دنبال داشت. افزون بر اینکه ترکیه با همه تلاشهای صورت گرفته برای حل مشکل کردها از پیامدهای منفی اقدامات خود نمیتوانست در امان باشد، به خصوص اینکه کردهای ترکیه با اینکه در وضعیتی نیستند که قادر به تشکیل دولت مستقل باشند، اما انها به کمتر از خودمختاری و استقلال رضایت نمیدهند.
به همین دلیل ترکیه حمایت و پشتیبانی آشکار خود از تظاهرات اهل سنت عراق در شهرهایی مانند الانبار را اعلام میکند و نشستهای سری و محرمانهای در استانبول برای پشتیبانی لجستیکی، معنوی و رسانهای این معارضان برگزار میکند.
حمایت ترکیه از این اعتراضها بر هیچ کس پوشیده نیست، چون ترکیه به دنبال تحقق این هدف نیز میباشد که بار دیگر به عنوان بازیگری مطرح و تاثیرگذار در عراق مطرح باشد. ترکیه میخواهد بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق خود بازیگر اول میدان عراق باشد و این بازگشت جز از طریق تبعیت از سیاست انگلیسی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» ممکن نیست و در این راه و برای اجرای این سیاست هم اکنون ترکیه فقط به گروههای عرب معارض مالکی اکتفا نکرده، بلکه عناصر کرد معارض داخل عراق را نیز برای اجرای اهدافش به کار گرفته و در این راه با اقلیم کردستان متحد شده است.
نگاهی به گذشته و برای اطلاع شهروندان عراقی
همه کسانی که میگویند، حزب توسعه و عدالت در مارس 2003 مقابل حمله آمریکا به عراق ایستادگی و مقاومت کرد، در اشتباه هستند. واقعیت امر این است که حکومت «عبدالله گل» در آن زمان که اردوغان رئیس حزب عدالت و توسعه بود، همان حکومتی بود که از پارلمان این کشور درخواست شرکت در جنگ عراق از طریق دادن اجازه به حضور نظامیان آمریکایی در خاک ترکیه را کرد تا به این ترتیب آمریکا با استفاده از این بخش از خاک ترکیه جبهه جدیدی در شمال علیه رژیم صدام حسین باز کند. اما برخی از اعضای حزب توسعه و عدالت با پیوستن به دیگر احزاب معارض با این طرح مخالفت و این طرح را رد کردند.
اردوغان بعد از اینکه به نخست وزیری ترکیه رسید، تلاشهای بسیاری جهت کاستن از پیامدهای این تصمیم بر روابط ترکیه – آمریکا کرد و نتیجه آن شد که پارلمان ترکیه چندماه بعد با کمک این کشور به آمریکا جهت در اختیار گذاشتن اراضیش به آمریکا برای استقرار نیروهای نظامی آمریکایی در ترکیه موافقت کند. اما این موافقت نوش دارو بعد از مرگ سهراب بود، چون آمریکا و هم پیمانانش رژیم صدام حسین را سرنگون کرده بودند و ترکیه بیرون این معادله باقی مانده بود.
بیشترین قضیهای که برخی از سران ترکیه در حمله آمریکا به عراق با آن مخالف بودند، تلاش آمریکا برای تقسیم عراق و ظهور دولتی کردی بود که میتوانست تحریک کردهای ترکیه و درخواست بیش از پیش آنها برای استقلال را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل نصیب این ژنرالها انتقام آمریکا از آنها بود، به همین دلیل به آنها تهمت کودتا زده شد تا همگی این ژنرالهای معارض راهی زندان شوند، اما در سال 2012همه آنها آزاد شدند.
اردوغان خود به صورت علنی پشیمانی خود از عدم مشارکت در جنگ عراق را اعلام کرد و آن را به بیرون از گود بودن ترکیه تشبیه کرد و گفت: ترکیه به جای اینکه بازیکن زمین بازی باشد تماشاگر میدان بود.
با نزدیک شدن زمزمههای خروج آمریکا از عراق، ترکیه دست به کار شد تا نقشی موثر در معادله داخلی عراق داشته باشد. بازتاب این اقدام ترکیه را باید در انتخابات عراق ملاحظه کرد که موفق شد، تمام مخالفان مالکی را در یک جبهه به رهبری «ایاد علاوی»، نخست وزیر سابق عراق گردآوری کند.
اردوغان به این ترتیب تلاش کرد تا از به قدرت رسیدن دوباره نوری المالکی و جلال طالبانی جلوگیری کند. اما این امر محقق نشد و اعتراض علیه دخالت ترکیه به درگیری آشکار بین مالکی و طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهوری مورد حمایت ترکیه تبدیل شد تا جاییکه بعد به متهم شدن الهاشمی به قتل و کشتار و کودتا علیه نظام، فرار وی از عراق به ترکیه منجر شد. اوضاع جاری در سوریه عاملی مهم در بروز تنش بین ترکیه و عراق بود، زیرا طرفداری مالکی از سوریه و اسد باعث شد، ترکیه به صورت خودکار عراق را در زمره دشمنان خود قرار دهد.
توطئه اردوغان، آل سعود و رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس!
اردوغان به نقشههای خود برای عراق و المالکی و ایران و به راه انداختن ناآرامیهای اخیر در عراق اکتفا نکرد، چون اقداماتی که در عراق در حال انجام بود، را فقط نمیتوان نام تظاهرات بر آن نهاد، زیرا به انقلابی علیه شیعه و مالکی تبدیل شد.
توطئههای اردوغان تا ارسال مخفیانه اسلحه به یمن به نفع حزب اصلاح اخوانی این کشور علیه حوثییهای شیعه، با پشتیبانی مالی و لجستیکی سعودیها پیش رفت.
نقشه ترکیه و عربستان سعودی، از هم پاشیدن ایران و تلاش برای انزوای آن در منطقه و جدا کردن آن از همپیمانانش در لبنان و عراق و سوریه و یمن بود، تا جایی که موشکهای پاتریوتی که از آمریکا، هلند و آلمان و به طور کلی غرب به این کشور فرستاده شد، هدفشان سوریه نبود، بلکه هدف آنها حزب الله بود. رژیم صهیونیستی در استقرار این موشکها و ایجاد گنبد آهنین و حمله تقریبا هر روزه، به لبنان پیش دستی کرد تا سرانجام به حمله این رژیم به سوریه منجر شد که با درگیری جهادیهای تکفیری با ارتش لبنان و تشکیل گروههای سلفی در طرابلس و صیدا با حمایتهای سعودی - ترکی همزمان شد.
تمام این اقدامات به این معنا بود که ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تدارک جنگ فرقهای – مذهبی را برای منطقه دیدهاند و آنچه هم اکنون در عراق میگذرد از تشکیل احزاب بعثی، سلفی، اخوانی، و... و بعضا با رهبری برخی عناصر حزب بعث مقدمات اجرای این نقشه است.