فدایی در مجلس هفتم، پس از ابلاغ فرمان 8 ماده ای مقام معظم رهبری، نماینده رئیس مجلس در آن ستاد شد و بر همین اساس ناگفتههایی را از جلسات ستاد در دوران خاتمی و احمدینژاد دارد و میگوید جلسات ستاد در دوران خاتمی تشریفاتی بود و در دوران احمدینژاد هم قرار شد جلساتی به منظور هماهنگی بین مسئولان قوا در نظر گرفته شود تا در آن جلسات دستاوردی داشته باشیم ولی تا الان که قریب به 8 سال از ریاست جمهوری آقای احمدینژاد میگذرد،وی به تعداد انگشتان دست در جلسه ستاد شرکت نکرد. فدایی از فعال ترین افراد در پیگیری و به نتیجه رساندن پرونده بزرگ فساد مالی در کمیسیون اصل 90 مجلس هشتم بود.او اشاراتی گذرا به پرونده بیمه ایران و فساد 3 هزار میلیارد تومانی می کند و درباره اتفاقات اخیر که فیمابین مجلس و دولت روی داد میگوید که «آقای احمدینژاد حداقل 2 روز پیش از استیضاح گفته بود که میخواهم افشاگری کنم.
آقای لاریجانی نیز خودش را آماده کرده بود و میدانست چه اتفاقی میافتد؛ در نتیجه خودش را متناسب با همان اتفاق تنظیم کرد.دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی معتقد است جریان انحرافی احمدینژاد را به این روز انداخته است. او به 3 سناریوی دشمن، فتنه و انحراف برای ایجاد اعتراضات اجتماعی اشاره میکند و از تلاش این سه برای استفاده از یکدیگر می گوید. وی در این گفتگو از تدابیر امام و مقام معظم رهبری در اداره هوشمندانه انقلاب سخن گفت.
متن کامل گفت وگوی تسنیم با فدایی به شرح زیر است:
***معنای پیچ تاریخی***
* روز شنبه برای اولین بار مقام معظم رهبری در تذکراتشان نسبت به سران قوا وزندهی کردند. یعنی بر خلاف گذشته که عتابشان عمومی بود، این سری، نسبتدهی کردند. شما دلیل این را چه میدانید؟ بعضی افراد و حامیان دولت هم در تحلیلی که قبل از فرمایشات رهبری کرده بودند، میگفتند که مقصر اصلی و اول مجلس و رئیسمجلس و استیضاح کنندگان بودند. نظر شما چیست؟
- فدایی: من فکر
کنم برای اینکه موضعگیریهای مقام معظم رهبری را بتوانیم خوب درک کنیم،
باید با توجه به شرایط زمانی و فرآیند انقلاب و واکنش دشمنان و شرایط
موجود، تحلیلی روی مطالب ایشان داشته باشیم و بعد ببینیم جایگاه این
فرمایشات کجاست. ما به لحاظ بینالمللی شاید بتوانیم به جرات
بگوئیم که در پرحجمترین مقطع زمانی به لحاظ هجمهها و دشمنیهای آمریکا
قرار داریم. در عین حالی که آمریکاییها بیشترین توطئه را علیه جمهوری
اسلامی دارند در عین حال نظام ما هم در قدرت بالایی است و این یک پدیده
عجیبی است، یعنی در عین اینکه قدرت ما بالا رفته، بیشترین فشارها هم
متوجهمان است. در صحنه بینالمللی و منطقهای به اعتراف دوست و
دشمن، جمهوری اسلامی توانسته است اثرگذار باشد و در معادلات جهانی و
منطقهای اثرگذار باشد و بیداری اسلامی سامان پیدا کند و پایداری و مقاومت
در مقابل آمریکا و اسرائیل یک معادلات جدید را در منطقه رقم زده است.
در عرصه بینالمللی فرآیند34 ساله مقاومت ما در افکار عمومی جهانی و اذهان
مسلمانان این است که ما موفق بودیم و جلو رفتیم و آمریکایی ها، رو به افول
و ضعفند. اگر این تاثیر بینالمللی را خوب درک کنیم، معنای پیچ تاریخی هم
مشخص میشود، یعنی ما در شرایطی هستیم که باید سوزنبانی کنیم. اگر در این
سرازیری و گردنه به موقع ترمز و دنده عوض نکنیم و راست و چپ برویم و بد عمل
کنیم، آسیب میبینیم.به هر حال تجربه دشمنان ما نسبت به ما بالا رفته است.
اگرچه تجربه ما هم بالا رفته است ولی تجربه آنها بالا رفته و تجربه بعد از
22 خرداد 88 را پشت سر گذاشتهاند و با مجموعه تجارب به یک جمعبندی
رسیدند. این سیاست هویج و چماقی که مطرح میکردند الان برایش نسخه پیچیدند.
این نسخهای که پیچیدهاند بینظیر است و تا کنون همچین رفتاری را نسبت به
ما نداشتهاند.
***تلاش دشمن برای اعتراضات اجتماعی***
امروز دشمنان آمدهاند دقیقاً برنامهریزی کردهاند که در صحنه داخلی، فشار اقتصادی بر مردم، عینیت پیدا کند و این فشار اقتصادی و مشکلات منجر بشود به تغییر نظر مردم و مردم تغییر نظرشان را تبدیل به اعتراض اجتماعی کنند و این اعتراض را به مسئولین منتقل کنند و محاسبات مسئولین را تغییر دهند. این خیلی هوشمندانه است. درست است ما نقد میکنیم و میگوئیم این تحریم هدفمند و هوشمند اثر ندارد ولی معنایش این نیست که وجود ندارد. واقعاً طرح این تحریم هوشمند و هدفمند و فلجکننده است، به حساب خودشان درست است ولی این پایداری ملت ماست که تحریمها نتوانسته اثری که آنها انتظار دارند را بگذارد.آنها دقیق سوزنبانی کردند و ریز نسخه پیچیدند و برای مسیر گردش پولی و اقتصادی ما برنامهریزی کردند که خروجی آن به حرکت اجتماعی و اعتراضی مردم در مقابل نظام منتهی شود و مردم طبق آن به نظام فشار بیاورند تا مجبور به تغییر مسیر شود.بهانهشان چیست؟ بهانهشان این است که ایران میخواهد سلاح هستهای بسازد. برای این در افکار عمومی دنیا ایرانهراسی و شیعههراسی را شکل دادهاند که ایران دنبال بمب هستهای است. آنها یک چیز غیرواقعی، یک توهمی را سامان دادهاند و میخواهند براساس این عمل کنند.این برنامهریزی نظام سلطه است و برای این برنامهریزی از تمام ظرفیت علمی، سیاسی و کارشناسی و عملیات روانی و.... استفاده کرده و میکنند.
***فتنه به دنبال تطهیر و بازگشت به نظام است***
کنار این جریان فتنه هم برنامهریزی کرده و دنبال این است که خودش را تطهیر کند و برگردد به نظام تا جایگاه از دست رفتهاش را برگرداند و لذا روی نقاط ضعف، کمبودها و کسریها تمرکز میکند تا افکار عمومی را مصادره و تبدیل به اعتراض اجتماعی نسبت به دولت کند، حمایتهایی برای خودش درست کند و نهضت "دیدید گفتیم" را درست کند. پس آنهم دنبال آوردن مردم در خیابان هستند منتها میگوید در برابر دولت.
***ابقا در دولت، هدف جریان انحرافی است***
جریان انحراف به دنبال چیست؟ انحراف هدفش ابقای در قدرت است و آمده است تحلیل داده که باید راهبرد دوقطبی کردن و دیو و دلبر کردن جامعه را در پیش بگیرد و در حوزه بینالملل قهرمان صحنه شوند. در حوزه اقتصادی معتقدند باید بتوانیم با ارائه خدمات، مشکلات اقتصادی مردم را با چند برابر کردن یارانهها حل کرده و اقبال مردم را نسبت به خودمان بدست آوریم و در حوزه سیاسی با طرح اینکه یک گروه فاسد اشرافی سرمایهدار پشت صحنه حکومت در اداره کشور تاثیر میگذارند، بتوانند سناریوی خود را پیش ببرند و همه کسانی که آنها را نمیپسندند، جزو طایفه اشرافیت و سرمایهدارها قرار دهند و برای اینکه این کار موفق باشد باید بتوانند مردم و جامعه را در حمایت از خودشان و در برخورد با این جریان اشرافی به خیابان بکشند و نهضت پابرهنگان و محرومین و مستضعفین را سامان دهند.
***به خیابان کشیدن مردم، نقطه اشتراک جریان فتنه، جریان انحرافی و دشمن***
نقطه مشترک آمریکاییها، فتنه و انحراف این است که مردم را به
خیابان بکشند و مقابل نظام قرار دهند؛ این سناریو کلی وجود. ما نمیخواهیم
بگوئیم این سناریو از یک مرکز جاسوسی هماهنگ شده ولی در صحنه بیرونی چنین
برداشتی را داریم.
اگر این تحلیل را بپذیریم، معنایش این است که عملاً راهبرد "اعتمادزدایی از نظام" در هر 3 سناریو خوابیده است،
یعنی بزرگترین سرمایه ملت و انقلاب و نظام که مردم و اعتماد مردم به نظام
است را میخواهند به چوب تاراج بگذارند و این هوشمندانه طراحی شده است.حال
اگر در صحنه اجرا و عمل مسئولین قوه شواهد و قرائنی را بوجود بیاورند که
موئد این تحلیل باشد و این سناریو را تقویت کند و به آن دامن بزند، خیلی
خطرناک است و نظام نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
اینکه دو قوه از زبان رئیس یک قوه زیر سوال اساسی بروند و گفته
شود که یک شبکه اختاپوسی مافیایی پشت صحنه مدیریت کشور را آسیب میزند و
تنظیم قوا در حال به هم ریختن است و ما به سمت بنبست میرویم، همان چیزی
است که دشمنان انقلاب میخواهند. این چه از روی غفلت و چه تحلیلهای غلط و
باورها و شواهد و توهمات باشد، شکل دادن یک خط خیانت علیه نظام است.
این باید تدوین و روشن شود. اگر در کسی غش و ناخالصی نباشد، آگاه و هوشیار
میشود اما اگر مشکل دارد، روشن میشود که دچار ابهام و توهم و مشکلات
دیگری است.من فکر میکنم در تبیین و تحلیل صحبتهای حضرت آقا اول همین
چارچوب را باید احساس کنیم که وجود دارد یا ندارد؟ ضمن اینکه در
متن زندگی واقعی مردم ما مشکل داریم؛ گرانی هست و مردم با مشکل مواجه
هستند. از یک طرف یا از روی ضعف مدیریت این مشکل هست یا تعمدی فضایی درست
شده که ثبات قیمتها نباشد و در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم روز به روز
مشکل درست شود و بعد از این طرف بگوئیم میخواهیم کمک به شما را چند برابر
کنیم و یا این مشکلات ناشی از مشکلات اقتصادی است که به صورت
ساختاری در اقتصاد ملی ما وجود دارد و یا ترکیبی از ضعف مدیریت،سوء مدیریت،
مشکلات ساختاری در اقتصاد و عوارض ناشی از تحریم که در جای خود میتوان به
آن دقیقتر پرداخت شود.
***خانه نشینی یک اتفاق نبود***
خب! عقل انسان حکم میکند که جلوی گرانی را بگیرید. شما نباید
بگذارید گرانی بوجود بیاید که بخواهید مشکل را به طریق دیگری و با مُسَکِن
دیگری حل کنید. وقتی این ضعفها را میبینید طبعاً انسان نمیتواند این
مجموعه عوامل و مسائل را بگوید که انشاالله گربه است. اصلاً این اتفاق
است. مگر میشود بگوئیم ماجرای خانهنشینی یک اتفاق و حادثه بوده است؟ مگر
میشود ماجرای روز یکشنبه در مجلس را حادثه بدانیم؟ اینها برنامه هدفدار و
جهتدار بوده و سناریویی است که جریان انحرافی برای خودش بافته و توهماتی
که دارد و در آن مسیر عمل شده است.
* این آگاهانه است یا ناآگاهانه؟
-فدایی: وقتی میگویئم جهتدار است، آگاهانه است.
* یعنی قالب کار سناریو است؟
-فدایی: سناریو خود جریان انحرافی است.
***استفاده 3 سناریو فتنه، انحراف و دشمن از یکدیگر***
* خودشان یک سناریو دارند
-فدایی: جریان
انحرافی یک سناریو دارد، فتنه یک سناریو دارد و دشمن و نظام سلطه هم یک
سناریو دارد. اینها از هم میخواهند استفاده کنند. یعنی انحراف میخواهد از
وجود فتنه به نفع خودش استفاده کند و فتنه هم میخواهد از وجود انحراف
استفاده ببرد و نظام سلطه هم میخواهد از هر دوی اینها استفاده خودش را
ببرد ولی خروجی آن علیه نظام، مردم، امام، رهبری و شهدا است.فکر
میکنم در مقدمه بحث کلی را ترسیم کردیم. این را باید خوب باز کنیم؛ وقتی
که باز شود هم رفتارهای رهبری در حمایتها مشخص میشود و هم در نقدی که
الان کردهاند خودش را نشان میدهد.
***امام و رهبری مردم را باور دارند***
اول رهبری چه در زمان حضرت امام و چه الان، اساساً نگاهشان به نظام بیش از آن که متوجه افراد و مسئولین باشد، متوجه اصل روند انقلاب است. دوم واقعاً امام و رهبری مردم را باور داشتند و باور دارند و به رای مردم احترام قائلند و تا زمانی که مسیر انقلاب جلو میرود این حمایتها مورد نظر رهبری است و هرجا لازم میدانستند تذکر دادند.سیاست امام و رهبری از اول جذب حداکثری بوده است. این سیاست واقعی است و واقعاً عمل کردند به این سیاست. تا جایی که افراد ظرفیت داشتند و توانستند با انقلاب باشند، امام و رهبری استفاده کردند، یعنی اعتماد هم کردند به افراد مسئولیت دادند تا جایی که طرف خودش از قطار انقلاب پائین آمد. حتی بنیصدر را با آن وضعیت امام (ره) تا آخرین لحظات تحمل کرد.
***عناصر نفوذی در همه دولت ها***
مسئله بعد وجود مشکلات داخلیِ درونی خود ماست. بالاخره ما یک نقصهای جدی از دوران دوم خرداد و سازندگی داشتیم و یک قوتهایی دولت آقای احمدینژاد داشت که این قوتها توانست تا مقاطعی که احمدی نژاد از اصولگرایی فاصله نگرفته بود، بخش قابل توجه نقصها را از جمله شکاف رابطه دولت و ملت را پر کند. این رابطه خیلی آسیبدیده بود که در این دولت ترمیم شد.یک مقدمه دیگر وجود عناصر نفوذی و فاسد است. عناصر فاسد و نفوذی آدمهای متملق و چاپلوس و نان به نرخ روز خور و سخنچین هستند که بین مسئولین برای تقویت جایگاه خودشان خبرچینی میکنند و اختلاف ایجاد میکنند. این عناصر نفوذی در همه دولتها بودهاند و چون تابلوی سیاسی ندارند غالباً کسی اینها را نمیشناسد، شهرت سیاسی ندارند، گمنام هستند و کمتر نامشان روی صحنه آمده است. این هم یک جریان دیگری که همیشه ضربه زدند و در همه دولتها سعی کردند حاشیه امن برای خودشان درست کنند و در قبال اینها جریان سرمایهدارهای زالوصفت و قانون شکن و رانتخوار هست که توانسته از ظرفیت اینها استفاده کند و بهرهمند و رانتخوار شوند و اینها به هم وصل بودند.اگر ما مجموعه اینها را کنار هم بگذاریم، سوالمان این است که آنچه که در مجلس اتفاق افتاد، به نفع ملت و انفلاب بود یا دشمنان انقلاب سود بردند؟ به نظر من صحنه خیلی روشن خودش را نشان میدهد؛ مردم هم که تحلیلهای ما را ندارند، خیلی راحت میفهمند که این کار اشتباه است. یعنی مسئول یک قوه بیاید رسماً بخواهد بگوید کشور به بنبست رسیده و تنظیم قوا به هم خورده و پشت صحنه یک گروه اختاپوستی است، عملاً خیلی حرف بزرگی است. تمام دشمنان سی سال است سرمایهگذاری کردهاند تا این حرفها را به مردم بقبولانند و مردم را نسبت به نظام بیاعتماد کنند ولی وقتی یک مسئول رسمی این حرف را بزند، خیلی وحشتناک است. این یک حرف واهی است که ثابت هم نشده است.ما در بحث مفاسد اقتصادی خواهیم گفت که چگونه عمل کردهاند و میکنند. یعنی کسانی که پرچمداری مبارزه با مفاسد اقتصادی را به دست دارند، خودشان در مبارزه با مفاسد چگونه عمل کردند؟ این صحنه وقتی ترسیم میشود، چطور مردم اعتماد کنند؟ وقتی بیاعتمادی شکل گرفت، تبلیغ خواهد شد و میگویند همه دست در دست هم دارند و کشور را غارت میکنند. حالا چه چیزی باعث شد که علیرغم این حرفها و این سمپاشیهای سنگین و تبلیغات، مردم کف خیابان آمدند در 22 بهمن و جشن ملی خودشان را به دنیا نشان دادند که همه توطئههای آنها نقش بر آب شد؟ این جز اعتماد و پیوند عمیق مردم با ارزشها و امام و شهدا و رهبر است؟ مردم انقلابشان را دوست دارند و میدانند که انقلابشان پاک و زلال و ضد ظلم و ضد جاهلیت است. پس میگویند عدهای این وسط لیاقت ندارند و مشکلات از بیلیاقتی، بیکفایتی و کمبودهای آن آدمهاست. ما به این آدمها نگاه نمیکنیم، به رهبر و اماممان و انقلابمان نگاه می کنیم و پیرزن و پیرمردو بچه از همه قشر و گرایش دینی هم در راهپیمایی میآیند.
***اصل انقلاب را مفت به دست نیاوردهایم***
* در راهپیمایی امسال برخی از
تصاویری که در راهپیماییهای سال گذشته بود، یا نبود یا خیلی کم بود. این
را شما چطور تحلیل میکنید؟ این راهپیمایی برای آن فشارهای دشمن و
سناریوهایی که گفتید، چه مفهومی داشت؟
-فدایی: هدف دشمن
گسست میان امت و امام بود. این راهپیمایی برعکس این بود. دقیقاً گفت که شما
هر کاری کردید ما تحت تاثیر فشارها و عملیات روانی و مشکلات اقتصادی قرار
نگرفتیم و انقلابمان را میخواهیم. ما اصل انقلاب را مفت بدست نیاوردیم که
مفت از دست بدهیم . در این راهپیمایی و همچنین 9 دی هم شعارها و هم
عکسها و هم نوع گفتوگوی مردم اصلاً ناظر به مسئولین و گفتههایشان نبود و
اتفاقاً میگفتند بروید خجالت بکشید؛ این اختلافات چیست؟ انقلاب و اسلام را نگاه کنید، کارهای دشمن را نگاه کنید. پیام مردم این بود.
* خصوصا عکس آقای احمدی نژاد در این راهپیمایی یا نبود یا خیلی کم بود. این اقدام مردم به نظر شما پیام داشت؟
-فدایی: بهتر است ما در این حد نگوئیم و عمیق تر تحلیل کنیم و بگوئیم عکس هیچ کس جز امام و رهبری و شهدا نبود.
* قبول دارید برخی رفتارهای نامناسب، کاهش محبوبیت به دنبال دارد.
-فدایی: من در
تحلیلم دائم میگویم انحراف و بعد میگویم که خط انحراف میخواهد کارهای
مثبت دولت را مصادره کند؛ احمدینژاد را هم مصادره کند. من اینجوری تحلیل
میکنم. قائل به تفکیک بین دولت و تلاشهای صادقانه هزاران کارمند و
کارشناس با خط انحراف و عدهای که میخواهند مسیر دولت را به انحراف
بکشانند، هستم.
***جریان انحرافی، احمدینژاد را به این روز انداخت***
* یعنی هنوز هم باید اینجوری تحلیل کنیم؟ بعد از نقطه عطفی که بوجود آمده است؟
-فدایی: یعنی ما میخواهیم بگوئیم که آنها احمدینژاد را به این روز انداختند. احمدینژاد باید تکلیفش را روشن کند. من اینجوری تحلیل میکنم. بعد اگر انحراف را از من سوال کنند، جدا به آن میپردازم و نسبت اینها را جدا میگویم و میگویم آدمها یک ضعفهایی دارند که جریان انحراف توانسته در آنها اثر بگذارد.
* ما نظرمان این است که ما مسائل را صریح به شما بگوئیم و شما خودتان در جوابتان آنطور که میخواهید
جواب بدهید ولی بگذارید سوالات صریح باشد. تا اینجا که صحبت کردید دو سوال
پیش میآید. یکی اینکه شما گفتید رهبری نگاهشان به روند کلی انقلاب است که
مسیر درست باشد. آیا این بیقانونیای که در دورههای مختلف در کشور صورت
گرفته است، در مسیر انقلاب است که هیچ عکسالعملی نشان داده نشده بود؟
بعضیها در جواب میگویند که «شما از کجا میدانید؟ آقای خامنهای در خفا
اقدام میکنند و علناً اعلام نمیکنند.» اصل این تذکرات آیا بوده، هست یا
خیر؟ اینکه مقام معظم رهبری نواقص را در خفا اعلام و پیگیری میکنند به مشی
مدیریتیشان مربوط میشود؟ یا این سیره ولایت فقیه است و امام (ره) هم به
همین شکل بوده است و نواقص و بیقانونیها را بیرون اعلام نمیکردند و در
داخل حل میکردند؟
-فدایی: برای اینکه
پاسخ این سوال را بدهم یک مثال عرفی میزنم. یک خانواده پرجمعیت که مثلاً
چهار دختر و چهار پسردارد، نقاط قوت و ضعف و اختلافاتی هم دارند.
کدام پدر خانوادهای میآید سر چهارراه یا کوچه و خیابان اشکالات پسر و
دخترش را برملا کند؟ اساساً مدیریت پدرها این است که بیاید مسائل درون
زندگی را در بیرون در معرض افکار عمومی قرار دهد و اینطور اداره کند؟
یا اینکه ملاحظاتی داریم و با آن ملاحظات کسی که از بیرون نگاه میکند،
اصلاً احساس نمیکند این خانواده مشکل دارد. خانواده موفق خانوادهای است
که جلوهای که از خانواده در افکار عمومی نشان میدهد، بد نیست. این یک امر
عقلانی است و همه ما روزانه اینگونه زندگی و عمل میکنیم.آیا این
نظام، کشور و دولت ما در دنیا مجرد است؟ یعنی در شرایطی زندگی میکنیم که
کسی با ما کاری ندارد یا هر کسی به ما نگاه میکند و کاهی از ما میبیند آن
را کوه میکند و اشکالی را میبیند، ده برابر میکند. نقصی
میبیند صد برابرش میکند؟ثانیاً یک اشکالاتی ما داریم که اصلاً
اجتنابناپذیر است و به لحاظ تاریخی این اشکالات در ما وجود دارد و همه آن
اشکالات ربطی به دولتها ندارد. وقتی ما اقتصادی داریم که این اقتصاد به
لحاظ ساختاری پنجاه سال است که یکسری عیبها دارد، ربطی به دولتها ندارد.
وقتی شما در طول دوران متفاوت کمبود انرژی، راه و آب در کشور دارید، این
مشکل باید طی یک برنامهریزی بلند مدت حل شود و به دولت برنمیگردد. بخشی
از اشکالات، ساختاری و نهادینه شده و طولانی است و بخشی هم برمیگردد به
مدیریتها که این در حوزه مدیریت هم بخشی از اینها ناشی از فهم و درک نسبت
به موضوع به لحاظ تخصصی است و بعضی ناشی از نفهمی و کجفهمی و غفلت است.اگر
ما همه اینها را یک کاسه کنیم که درست نیست؛ کجای دنیا همچین کاری میکند؟
هر کدام قابل تفکیک است و باید جای خودش مطرح شود.با این دیدگاه میبینیم
امام و رهبری چگونه عمل کردند. امام و رهبری مثل مردم صاحب و متولی
انقلابند و خودشان را جدای از انقلاب نمیبینند. انقلاب انقلابِ مردم است و
آنها هم مثل مردم صاحب انقلابند و میخواهند انقلابی که در بستر تاریخی یک
مشکلاتی داشته را به جلو ببرند. انقلابی که دشمن بیرونی دارد و آنها توطئه
دارند؛ انقلابی که در آن مدیرانی هستند که مشکل دارند،
ناکارآمدند، ضعف دارند، کمبودهایی هست و بخشی آدمها نفوذیاند، برخی
منحرفند و برخی ضعف فکری دارند؛ اینها میخواهند این را به سرنوشت برسانند.
باید از اول بیایند همه را قلع و قمع کنند؟ این که مشی نمیشود.باید
در مسیر راه سره از ناسره و آدم صالح از ناصالح و خدوم از خائن روشن شود
ضمن اینکه حرکت انقلاب هم جلو برود. لذا شما نگاه میکنید در زمان حضرت
امام آقای قطبزاده هست که بعداً اعدام میشود. آقای یزدی و بنیصدر هم هست
ولی امام همه را میپذیرد تا خدمت کنند. شخصیت اینها شاید برای امام مشخص
بوده ولی آیا برای مردم هم مشخص بوده؟ همین اول اگر امام میگفت همه اینها
منحرفند و کارها را دست این پنج نفری که من میگویم بدهید، این کار چه آثار
و پیامدهایی داشت؟ این کار باعث تزلزل مقام امام و اینکه مردم گمان کنند
که امام تنگ نظر است، نمیشد؟برعکس، از موضع هدایتی و ارشادی عمل کردن،
باعث میشود که اگر کسانی صداقت و سلامت نفس داشتند و اشتباه کردند، جبران
کنند. مگر چمران و حبیبی جزو تیم نهضت آزادی نبودند؟ ولی چون سلامت نفس
داشتند، همراه انقلاب آمدند و منشا خدمت شدند.خیلیها با امام بودند اما چون مشکل داشتند خائن شدند. پس این انقلاب در مسیر حرکت خودش غربالگری هم همانگونه که ارشاد داشت، داشت.انقلاب
در مسیر خود، فرآیند طبیعی خودش را طی میکند. در این مسیر نگاه کنید امام
و رهبری، دائماً مسئولین را در مسیر کلی هدایت میکنند. در مسائل اجرایی
هم هر جا اشکال میبینند، تذکر میدهند. آنجایی که مسئله اجرایی آسیب
میزند برخورد میکنند. مکرر ما داشتیم که گاهی امام در مورد یک استاندار
ورود پیدا میکرد و نظر میداد و گاهی هم درباره مسائل کلی چون نظر
کارشناسان بوده ایشان نظر کارشناسان را نفی نمیکرد.مثل داستان همین تحدید
نسل که می تواند مثال خوبیباشد.به هر حال ما انواع مسائل را داشتیم و باید
نظامسازی و کادرسازی میکردیم و در مقابل دشمنان ایستادگی میکردیم. ما
باید سازندگی میداشتیم و خرابیها را درست میکردیم و در برابر همه
توطئهها میایستادیم و انقلاب را جلو میبریدم. در این اوضاع هم امام و هم رهبری نوع رفتارشان این بوده که از جذب حداکثری استفاده کنند و در عین حال مسیر درست و غلط را نشان دهند. ممکن
است شما بگوئید بعد از 34 سال خیلی از مسائل ما تثبیت شده و اشکالات برطرف
شده و توانستیم الگوی خوبی را اجمالاً داشته باشیبم، بعداً باید چه کار
کنیم؟بله! در مسیر هر چه جلوتر رفتیم بهتر شده. مثلاً در کشور سند
چشمانداز داشتیم؟ نداشتیم ولی صاحب این سند شدیم. سیاستهای کلی نداشتیم
والان داریم. یک موقع نقشه علمی و فرهنگی کشور نداشتیم ولی الان داریم. پس
کمبود نظری و برنامهای و راهبردی و عمومی نظام را به این طریق جبران
کردیم.در مسائل اجرایی فرض بگیرید همین وضع موجود، 3 قوه داریم که 3 مسئول
دارند. خب! دو مسئول را که مردم انتخاب میکنند.رئیسجمهور را مردم انتخاب
میکنند و رئیس مجلس که منتخب مردم است و به واسطه منتخب مجلس انتخاب
میشود و رهبری دخالتی در این موضوع ندارد. البته در هدایتهای کلی رهنمود
میدهند و مردم متناسب با درکشان آدمها را انتخاب میکنند.قوه دیگر قوه
قضائیه است. هر کدام از اینها را جدا بررسی میکنیم. در قوه قضائیه ما کم
مشکل داریم؟ ما به لحاظ اسلامی باید قاضیمان مجتهد باشد. خب! ما چند قاضی
مجتهد داریم؟ نیستند و نمیآیند در این وادی. مجبوریم مثلا از کسانی که
لیسانس گرفتند و یک دوره آموزشی گذراندهاند، استفاده کنیم که اینها به
لحاظ مبانی همین دستاوردهای موجود است که البته روز به روز نقصها کم و
قوتها بیشتر میشود. اینجا نقصها و کمبودهای جدیای داریم.ما بالاخره
دنیاگرایی و مشکلات نفسانی هم داریم.اینها همین آدمهای ما، وکلای
ما و قاضیهای ما هستند؛ از خارج که نیامدهاند؟ باید ببینیم با اینها
چگونه کشور را اداره کنیم و بگوئیم شما چرا اینطوری هستید و همهتان اخراج؟
یعنی کاری کنیم که قوه قضائیه تعطیل شود یا باید به سمت و سوی اصلاح برود.میآئید
در مجلس؛ مجلس را مردم انتخاب میکنند. چقدر دقت وجود دارد؟ بالاخره مردم
با بصیرت و اطلاع و آگاهیشان نسبت به آدمها کسی را انتخاب میکنند و مجلسی
انتخاب میکنند که الان واقعیت دارد. هر چه هست و تعریفی از آن میکنید.
میگوئید سیاسی یا معاملهگر است یا هر چه دیگر، بالاخره مردم اینها را
انتخاب میکنند.یکی دیگر هم رئیسجمهور است. او را هم مردم انتخاب میکنند.
رئیسجمهور اگر خوب است مردم انتخاب میکنند و اگر بد هم هست، مردم انتخاب
میکنند. اگر آقای خامنهای را انتخاب کردند، مردم انتخاب کردند و اگر
بنیصدر یا هاشمی را انتخاب کردهاند، مردم انتخاب کردهاند.مردم اینها را
انتخاب کردند. رهبری باید بتواند اینها را با همه نقاط قوت و ضعفی که این
جریانات دارند، در راستای اهداف انقلاب تنظیم کند. به نظرم مقام
معظم رهبری یک نعمت عظیمی است که خدا نصیب ما کرده و توانسته کشور را ازا
این طوفانها و گردنهها با کمترین هزینه عبور دهد و مسیر ما را به سمت
پیشرفت ببرد. برایند عمومی کشور ما رو به پیشرفت است. من کلیتی که میتوانم بگویم این است.
***شرایط رهبری از دوران امام سختتر است***
* شرایط دوران مقام معظم رهبری سختتر است یا در دوران امام؟
-فدایی: شرایط زمان
مقام معظم رهبری چون پیچیدهتر است، قطعاً سختتر است، یعنی به معنایی
شرایط متفاوت شده است. یکی اینکه دشمن تجارب سی و چند ساله دارد که قبلاً
نداشت. گروهکها و ضدانقلاب با تجربه شدند و بلدند چهکار کنند.
مسئله بعد حضور و ورود تکنولوژی و فناوریهای نوین در مناصبات زندگی بشر
آثار جدیای دارد که قبلاً نداشته. الان من اینجا صحبت می کنم، دو دقیقه
دیگر در شبکه های ماهواره ای و ضد انقلاب پخش میکنند. قبلاً تولید قدرت
نرم، جنگ نرم، عملیات روانی، ماهواره و اینترنت، انقلاب های مخملی و رنگی
بدینگونه نبود.مجموع مسائل در حوزههای اقتصاد و فرهنگ پیچیدهگیهایی
بوجود آورده و این پیچیدگی باعث شده تا قدرت تشخیص را برای برخی سخت کند
چون قدرت تشخیص و قضاوت سخت میشود، حتی خواص ما دچار اشتباه شدند.
من نمیگویم کسانی که وزیر کار را استیضاح کردند، آدمهای نفهم و بدی
هستند، میگوئیم دلسوزند و اشتباه کردند. وقتی در این سطح اینقدر تشخیص
مسئولین و نخبگان پائین میآید، یعنی صحنه سخت شده است. و لذا به نظر من مجموعاً شرایط سختتر است.
*به نظر شما رهبری در دوران رهبری انتقادهای لازم را از دستگاهها کردهاند تا حدی که به شرایط بینالمللی لطمهای نزند؟
-فدایی: بالاتر از انتقاد عمل کردند.
رهبری هم هدایت، هم ارشاد، هم راهبرد و هم راهکار دادند و هم انتقاد کردند
و هم توبیخ کردند و هم در افکار عمومی و خصوصی حرف زدند و هرکجا لازم بوده
است ورود پیدا کردهاند.
* چند تا مثال بزنید؟
-فدایی: مباحث
اقتصادی را ببینید که مهترین بحث است. مقام معظم رهبری حداقل چهار یا پنج
سال پیش در جلسه با هیئت دولت عمیقترین انتقادات وضع اقتصادی را در 10 یا
15 محور که در ذهنم هست به دولت گفت که دشمن برای آینده ما برنامهریزی
کرده و مشکل ما در حوزه اقتصادی است که نتوانستیم در این حوزه الگویی ارائه
دهیم. بعد هم خودشان پیشتاز شدند در نامگذاری سالها و سال "همت و کار
مضاعف"، "صرفهجویی اقتصادی"، "جهاد اقتصادی" و سال "تولید ملی و حمایت از
کار و سرمایه ایرانی" را انتخاب کردند و دهه جاری را دهه "پیشرفت و عدالت"
نامگذاری کردند. در سیاستهای اقتصادی ورود پیدا کردند. این حوزه نظری فکر
نمیکنم کسری و کمبودی باشد که رهبری باید عمل میکرده و نکرده است.در
صحنه سلبی هم سال 80 فرمان مبارزه با مفاسد اقتصادی دادند و چقدر در این
باره تذکر میدهند و پیگیری میکنند و جلسه میگذارند و آقایان را
میخواهند و تذکر میدهند.در حوزه مدیریت اجرایی و ریزترش هم هر کجا چه
مجلس یا دولت اشکالی بوده و مسیری را اشتباه میروند، تذکر میدهند که این
کار را نکنید.در حوزه فرهنگ و علم و آموزش عالی هم همینطور هستند. در حوزه
سیاستخارجی گاهی رهبری برای مسئولین که مذاکره میکنند میفرمایندکه مثلاً
فلان جمله را بگوئید و اینقدر ریز وارد میشوند. از اینها بینهایت مثال
وجود دارد.
اینها در شرایطی است که براساس قانون اساسی وظایف جدی بر عهده قواست که
باید کارشان را انجام دهند و پاسخگو باشند. همه کارها را ما نباید از رهبری
بخواهیم و ایشان را بخواهیم با چالش مواجه کنیم. اولاً مسئولین مستقیم
وظیفه دارند و باید کار بکنند. ثانیاً ابهامات در قانون اساسی از طرف کسانی
که میخواهند موش بدوانند و مشکل درست کنند، مطرح میشود که رهبری اختیار
دارد یا ندارد؟ رهبری باید به گونهای عمل کند که در عرصه بینالمللی این
شبهات بوجود نیاید و بعد هم کشور اداره شود. کجا ما نقص میبینیم که رهبری
باید انجام میدادند و ندادند؟
* یک شبههای که مطرح میشود
مقایسه احمدینژاد و بنیصدر است. یک عده میگویند خود احمدینژاد دارد به
سمت بنیصدر دوم شدن میرود و طرفداران دولت هم که تحلیل عمیقی ندارند و
فقط می خواهند احمدی نژاد را توجیه کنند میگویند اصولگرایان میخواهند
احمدینژاد را به این سمت ببرند. سال 88 برخی نامهای نوشتند و گفتند این
آدم بنیصدر است. نکتهای که جدیداً به ما میگویند این
است که آقای خامنهای که میفرمایند باید از تاریخ عبرت بگیریم. چرا از این
عبرت نگرفتیم که همچنین آدمی دیگر نباید بیاید. چرا از آنطرف میگوئیم
سیره امام، از اینطرف این را که پالسهاش هم بود و خیلیها هم گفتند، جلویش
را نگرفتیم؟
-فدایی: در دوره
امام هم این حرفها بود و این حرفها را میگفتند.مثلاً یک عده این حرفها
را در مورد بازرگان میزدند. در مورد بنیصدر هم میگفتند ولی بازرگان را
امام روی کار آورد؟ چه کسی پیشنهاد به امام داد؟ بنیصدر را امام آورد روی
کار؟ یک عدهای تبلیغ میکردند که امام به بنیصدر رای داد. من خودم ناظر
بودم که یک نماینده ولیفقیهی در روز انتخابات آمد در جلسه ستاد انتخابات
در یک حوزهای و گفت من از جماران میآیم و امام به بنیصدر رای داده. من
گفتم این امکان ندارد ولی او اصرار کرد که امام این کار را کرد. خیلیها به
آقای منتظری هم انتقاد میکردند. آقای منتظری را امام آورد روی کار؟ هر چی
هم عدهای میگفتند آقا این نسبتها را به امام ندهید و امام این کار را
نکرده ولی قبول نمیکردند تا اینکه امام در 6 فروردین 68 در فرمان عزلی که
به آقای منتظری داد فرمود «ولله قسم من از اول با قائممقامی شما مخالف
بودم. ولله قسم من به بنیصدر رای ندادم آقایان به من پیشنهاد دادند برای
بازرگان.» امام به جایی رسید که این حرفها را زد.در دوران حضرت آقا، رهبری
احمدینژاد را روی کار آورد؟ قدرتطلبیهایی که کردند، باعث این اتفاق شد
را نمی بینند؟ بالاخره آن موقع هم مردم نمیدانستند و در مورد امام هم
مردم نمی دانستند. من هم نمیدانم و خیلی چیزها هست که خیلیها نمیدانند و
ممکن است مطرح نشده باشد ولی زمینهها و عواملی که باعث شد آقای
احمدینژاد را روی کار بیاورد، بحث مستقلی است.
**قبل 84 به هاشمی چه گفتیم ***
قبل از انتخابات 84 من که خودم پیش آقای هاشمی رفتم و گفتم شما
اگر کمک کنید بین اصولگرایان تفاهم شود. گفتم دعواها برچیده شود، به نفع
همه است و خودتان هم آسیب نمیبینید ولی ایشان حاضر نشد این کار را بکند و
همراهی کند. گوش نکرد و لطمه اش را هم خورد. آنجا به او گفتیم که بر اساس
گردش نخبگان نیاید.چرا اینها را نمیبینند. این صحنهای را که خودشان به
وجود آوردند و باعث شدند این اتفاق بیفتد، مگر خود هاشمی آن روز مخالف قالیباف نبود؟ چه شد که حالا طرفدار قالیباف شده است؟ این را باید درست تحلیل کرد.
*یعنی روی کار آمدن احمدینژاد و گرایشی که مردم به وی داشتند ناشی از عملکرد دوران هاشمی و خاتمی بود؟
-فدایی: هم عملکردشان و هم قدرتطلبیشان؛ یعنی فضایی را درست کردند که در چنین رقابتی، چنین خروجی شکل گرفت.
*** برخی در جلسه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب خلاف تکلیف عمل کردند***
* کثافتکاری دقیقاً یعنی چه؟
-فدایی: یعنی قدرتطلبی؛ یعنی اینکه در
جلسه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نشستهاند و همه آدمهای حزبالهی به
ظاهر، که میگویند ما ذوب در ولایت میشویم، وقتی فهمیدند منظور و تکلیف
اینگونه نیست که اینها جلو میبرند، بازهم مخالف آن عمل کردند و
این خروجیاش شد. اینها این فضا را آنها درست کردند آیا حالا که چنین شد،
هزینه اش را باید رهبری بپردازد؟ اینها در صحنه بودند و خودشان این فضا را
درست کردند تا این اتفاق افتاد. امروز این کارها یادشان رفته است؟
* این از اینطرف درست ولی از آنطرف رهبری چه نقشی داشتند؟
-فدایی: رهبری جامعه را هدایت عمومی میکردند. شاخص و معیار میدادند. نمیشود گفت که آقا در مصداق وارد شوند.
***سال 76 و 84حرف رهبری را گوش ندادند***
* سال 84؟
-فدایی: بله! اینها
آمدند و رفتند به آقا گفتند که عمر و زید را میخواهیم بیاوریم. آقا گفت
اینها برای کشور بدرد نمیخورند. خودشان هم در جلسه گفتند ما فهمیدیم آقا
نظرش روی ما نیست ولی چرا حرف آقا را گوش ندادند؟ کدامشان حرف آقا را گوش
دادند؟ نه در سال 76 حرف آقا را گوش دادند و نه در سال 84 و بعد هم بیایند
خلافکاری و خرابکاریها و نتیجه عملکرد خودشان که یک چیزی شده است را گردن
رهبری بیندازند؟ این خیلی ناجوانمردانه است.
***دوره اول احمدینژاد قابل قبول است***
* سوال ما سال 88 است.
-فدایی: 88 دو بخش
دارد. یک بخشش این است که احمدینژاد بالاخره یک رئیسجمهوری بوده که 4 سال
کارهای مثبتی کرده است. دوره اول احمدینژاد در مجموع دوره قابل دفاعی
است. دوره اول چه اشکالهای بنیادی داشته؟ دوره اول قابل دفاع است و بعد
اتفاقی افتاد. قسمت دومش در آستانه انتخابات است. میگویند که رهبری جوری
موضع گرفت که از آن احمدینژاد در بیاید. اتفاقاً همین حرف را رقبا آمدند و
پیش آقا گفتند و ایشان فرمودند «شما مخالف موازین و اصولی هستید که مطرح
کردم؟ اگر قبول دارید شما هم آن را تبلیغ کنید.» اولاً اینها بعد از آن مشی
تبلیغاتی خود را اصلاح کردند. یعنی احمدینژاد با زیرکی توانست از فضایی
که رهبری ایجاد کردند، استفاده کند؛ خب آنها هم میکردند. ثانیاً به صورت
عرفی در کشور ما همیشه نفری که در دور اول آمده، در دور دوم هم رای
میآورد. ثالثاً انتخابات سال 88 دو بخش است. یک بخش تا دو هفته قبل از
انتخابات است و یکی به بعد این تاریخ است. در دو هفته قبل انتخابات اینها
تا زمانی که در مواضع انقلاب موضعگیری کردند، مردم هم از آنها حمایت کردند
ولی آرام آرام که مسیرشان را تغییر دادند، آنها تغییر مسیر دادند و صحنه
را رادیکالی کردند و بردند به سمت و سویی که دشمنان به اینها طمع کردند و
حماتیشان کردند.
*** دشمن به هاشمی طمع کرد***
در دور دوم سال 84 که آقای هاشمی آمد مرجله دوم، طوری رفتار کرد
که دشمن به او طمع کرد. قبل از انتخابات و دو هفته آخر انتخابات سال 88 به
گونهای عمل کردند که دشمن طمع کرد؛ وقتی دشمن طمع کرد و منجر شد به قائله
فتنه و لشکرکشیهای خیابانی، رهبری بیاید بگوید هم شما خوبید و هم شما
خوبید تا جنگ خیابانی راه بیفتد؟ رهبری باید فصل الخطاب باشد و در
جامعه موضوع حل شود. ظریفترین کار و بهترین کار را انجام داد در حالی که
برای ناطق و هاشمی احترام قائل شد.
مردم به احمدینژاد رای دادند. باید کشور جمع و اداره میشد. پس باید
رهبری فضا را مبهم بگذارد تا جنگ خیابانی شکل بگیرد؟ همانگونه که ادامه می
دادند؟ این که کار خیلی خبطی است.
*حرف عدهای این است که آن
زمانی که رهبری فرمودند نظرم به احمدینژاد نزدیکتر است ما فهمیدیم نظر
ایشان به آقا نزدیکتر نیست و آقای احمدینژاد در مسائل فرهنگی و
سیاستخارجی مسیر دیگری را دنبال میکند.
-فدایی: اینها اگر فهمیدند چرا الان میگویند؟کجا فهمیدند؟
* نامه دادند؟
-فدایی: از این
زاویه نگفتند. آنها از موضع قدرت و مسائل سیاسی گفتند و الا مگر آقای
احمدینژاد به لحاظ اقتصادی در دوره قبلش بد کار کرد؟ چه حرف اساسیای
دارند؟ حتی در حوزه فرهنگی و هر حوزهای که بگوئید. هر کسی برای خودش
گمانهزنیهای سیاسی کرده است. بله! من هم با احمدینژاد مخالفم.
من هم با یک تحلیلی احمدینژاد را نمیپسندیدم قائل نبودم ولی مردم به او
رای دادند و باید به رای مردم احترام میگذاشتیم. ما بیشترین حمایت رسمی از
احمدینژاد را برای اینکه رئیسجمهور قانونی کشورمان بود، کردیم.
***ما در دورانی به سمت پلمپ تاسیسات هسته ای رفتیم یا نه؟***
اینهایی که میخواهند زیر بار این قضیه نروند، میخواهند بگویند ما اشکال نداشتیم. بیائید ببینیم در دوره هاشمی و خاتمیدر حوزه فرهنگی و اقتصادی و بینالملل چه کار کردهاند؟ بالاخره ما رفتیم به سمت پلمپ شدن مراکز هستهایمان یا نه؟ ما به سمت دیپلماسی وازده و منفعل رفتیم یا نه؟ در حوزه فرهنگی اباحهگری اوج نگرفت؟ بگویند که چه کار کردند؟ در مسائل اقتصادی یک طبقه ممتاز در حال شکل گرفتن نبود؟
***اگر حرف آقا را گوش می دادند، فتنه بعد 29 خرداد نداشتیم***
*برخی می گویند بالاخره آقا
گفت 13 میلیون یک نظری داشتند و 24 میلیون هم نظرشان به آقای احمدی نژاد
نزدیک بود. آیا رهبری باید به فضایی میرفتند که نظرم به احمدینژاد
نزدیکتر است؟
-فدایی: در همان
فضا آقا فرمودند که هر کسی هر رایی دارد، پیش خداوند ماجور است ولی اگر خط و
مسیر پیدا نمیشد که ما دائما این چالش را داشتیم و یک شکاف اجتماعی جدی
شکل میگرفت. آنها حرف آقا را گوش ندادند. اینها اگر حرف آقا را
گوش میدادند، فتنه بعد از 29 خرداد تمام میشد والا حرف آقا فصلالخطاب
بود و تمام میشد. سران فتنه در داخل این مسیر را ادامه دادند و مردم را به
خیابان کشاندند. اینها بدهکارند و به جای اینکه پاسخ بدهند که چرا این کار
را کردند، مطالبهگری میکنند.ولی مردم این ظلم را نپذیرفتند.
* رهبر انقلاب در نماز جمعه
29 خرداد خواستار آرامش جامعه شدند. چرا برخی در آن زمان و برخی طی سالهای
دیگر عدم تمکین از رهبری را در دستور کار خود قرار دادند؟
- فدایی: انتظار
ما این بود که آقای احمدینژاد تمکین کند و اگر از فرمان رهبر معظم
انقلاب تمکین نکند، این قضایا ادامه پیدا میکند. مقام معظم رهبری مطلبی را
بیان میکنند و انتظار میرود که آقای هاشمی و کسانی که در این فتنه بودند
تمکین کنند ولی تمکین نکردند و این اشخاص قائله را به دست گرفتند و یک
شکاف را بین خود و رهبری سامان دادند. اگر این اتفاق نمیافتاد و حرف مقام معظم رهبری را تمکین میکردند، تمام قضایا به پایان میرسید.
* چرا رهبر معظم انقلاب
نفرمودند که نظر من به آقای رفسنجانی نزدیک است؟ در صورتی که در دوره آقای
رفسنجانی از ایشان حمایت میکردند.
- فدایی: خب! آقای
رفسنجانی در آن زمان اینگونه بودند و صحبتهایی که در رابطه با آقای هاشمی
بود نیز مربوط به همان برهه میشود و بالاخره شرایط واقعی آن زمان اشخاص
مطرح بود.
* دلیل حمایت رهبری از آقای احمدینژاد به خاطر شکاف اجتماعی موجود بود؟
- فدایی: بله. پاسخ شما و ایشان قابل تامل است ولی به نظر من شکاف اجتماعی شکل میگیرد.
***فتنه راینیاورد، اینگونه عمل کرد؛ اگر رای میآورد، چه می کرد***
* ما نمیگوییم که آقای هاشمی
بد بود یا خوب بلکه میخواهیم بدانیم چرا رهبر معظم انقلاب چنین فرمایشی
کرد و به گفته کسانی که در این غائله بودند، احساسات عدهای تحریک شد.
- فدایی: احساسات
عدهای که میگویید، به این دلیل تحریک نشد. احساساتی که برانگیخته شد ناشی
از رفتار فتنهگران بود و بعد از آن نیز عملیات روانی که از بیرون و داخل
شکل گرفت، فتنه را سامان داد. پاسخ دیگری که ماهیت رفتار فتنه را مشخص
میکند این است که شخص وقتی رای نیاورده است، چنین آشوبی را به پا میکند، اگر رای میآورد چه کارهایی را انجام میداد؟!
* به اتفاقات اخیر اشاره
کنیم. به عنوان مثال اتفاقی که در مجلس شورای اسلامی رخ داد و همچنین
سخنرانی 22 بهمنماه آقای احمدینژاد در تهران؛ این سوال 3 بخش دارد. یک
بخش مربوط به نمایندگانی میشود که طرح استیضاح را مطرح میکنند. یک بخش
دیگر مربوط به آقای احمدینژاد و بخش سوم نیز به آقای لاریجانی اختصاص
دارد. از سوی دیگر برخی در قم آن اقدام را علیه رئیس مجلس انجام دادند.
تحلیل شما از این وقایع چیست؟ آیا سهم همه بخشها در روز یکشنبه یکسان است؟
- فدایی: من با
توجه به تصویر کلی، ابتدا فرآیند رفتار آقای احمدینژاد را نگاه میکنم.
اول سال 90 چه اتفاقی افتاد که احمدینژادِحزباللهی که در ذهن خیلیها
شخصیت او نقش بسته است، چنین اتفاقاتی را رقم میزند؟ و یا حتی با توجه به
اینکه هزینههای سنگینی برای آقای احمدینژاد داده شد ولی چرا آقای
احمدینژاد آنچه را که از زمان حضرت امام(ره) نیز مرسوم بود و حتی امام
خمینی نیز برای انتخاب کارگزاران مشورت میکردند را رعایت نکرد.
***احمدی نژاد برای انتخاب برخی وزرا با رهبری مشورت نکرد***
به عنوان مثال آقای احمدینژاد برای انتخاب بعضی از وزرا مانند وزیر دفاع،
وزیر کشور ، وزیر اطلاعات و... بدون مشورت رهبر معظم انقلاب عمل میکند و
یا اینکه بدون مشورت شخصی را به عنوان معاون اول قرار دادند.
سئوال من اینجاست که چرا آقای احمدینژاد بدون مشورت چنین کاری را
انجام داد؟ آیا این مسئله اتفاقی بود؟ و همچنین مشاهده میشود که بعد از
آقای مشائی، محمدرضا رحیمی را به سمت معاون اول منصوب میکند. آیا این
مسائل اتفاقی بود؟
از سوی دیگر آقای احمدینژاد در سال 90 خانهنشینی را انتخاب کرد. آیا این مسائل اتفاقی است؟
و یا همچنین میتوان به کسب رای اعتماد به برخی از وزراء که در دولت آقای
احمدینژاد صورت گرفت، اشاره کرد. به عنوان مثال در مجلس هشتم با برخی از
نمایندگان خدمت آقای احمدینژاد رسیدیم و به ایشان گفتیم که ما میخواهیم
به شما کمک کنیم. ما به دلیل اینکه مقام معظم رهبری فرمودند و همچنین
جمهوری اسلامی دشمنان زیادی دارد، کمک به شما را وظیفه شرعی خود
میدانیم.در آن جلسه به آقای احمدینژاد گفتیم که رفتار شما با نمایندگان
مجلس مناسب نیست و عملکرد خوبی نداشتید ولی ما نمایندگان به رفتار شما کاری
نداریم. همچنین به آقای احمدینژاد گفتیم زمانی که آقای هاشمی رئیس جمهور
و آقای ناطق نوری نیز رئیس مجلس بودند، فراکسیون اکثریت با آقای هاشمی
همراه بودند.از سوی دیگر وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور بود، اکثریت فراکسیون
نیز با آقای خاتمی همسو بودند. در حال حاضر ما در مجلس هستیم ولی شما
فراکسیون را قبول ندارید و با همه نیز دعوا دارید. چه کاری انجام
میدهید؟ما حاضریم با شما مشورت کنیم تا نامزدها را مورد بررسی قرار دهید و
اگر وزیری را به مجلس معرفی کنید ما میتوانیم به شما بگوییم که این فرد
در مجلس رای خواهد آورد یا خیر؟ حداقل شما کسانی را معرفی کنید که رای
بیاورند و مملکت با مشکل مواجه نشود.در این جلسه اسامی 15 نفر از
نمایندگان مجلس را با آقای احمدینژاد هماهنگ کردیم که ایشان قبل از آنکه
شخصی را معرفی کنند با این 15 نفر مشورت کنند و براساس مشورت آنها شخص مورد
نظر خود را برای تصدی وزارت معرفی کند. و حتی در این جلسه با آقای
احمدینژاد قرار زمانی نیز گذاشتیم ولی آقای احمدینژاد جلسهای نگذاشت و
لیستی نیز به ما نداد تا اینکه 2 روز قبل از مجلس گزینه آقای احمدینژاد
برای تصدی وزارت از رسانهها درآمد.پس از آنکه گزینه آقای
احمدینژاد از طریق رسانهها معرفی شد ایشان قرار جلسهای را با ما گذاشت
ولی از آن 15 نفر فقط 2، 3 نفر برای جلسه با آقای احمدینژاد رفتیم و به
آقای رئیس جمهور گفتیم این بازیها چیست که شما انجام میدهید؟ و حالا که
همه کارها را انجام دادید میخواهید با ما مشورت کنید؟ آیا این مسائل
اتفاقی است؟ این رفتار آقای احمدینژاد که بخواهد دور بزند، اتفاقی نیست؛
زیرا ما عدهای بودیم که صادقانه با آقای احمدینژاد صحبت کردیم. بنابراین
این اتفاقات حادثه نیست و کاملا برنامهریزی شده است.
* یکی از مسائلی که آقای
احمدینژاد روی آن تاکید داشته و دارد، مبارزه با فساد اقتصادی است. آیا
عملکردی که آقای احمدینژاد داشت این مبارزه را ثابت کرد؟
- فدایی: پس از
آنکه رهبر معظم انقلاب در سال 80 بیانیه 8 مادهای مبارزه با مفاسد اقتصادی
را ابلاغ کردند، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با حضور سران قوا و مسئولین
ذیربط تشکیل شد. در دوره آقای خاتمی، یک سال از عمر دولت ایشان مانده بود و
من نیز نماینده رئیس مجلس بودم و در جلسات ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی
حضور داشتم.
***جلسات "مفتضح" ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در دوران خاتمی***
بر این اساس، جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی هر 3 ماه یکبار برگزار
میشد و جلسات خیلی تشریفاتی بود و اصلا هیچ خروجی از جلسات حاصل نشد. به
عنوان مثال میگفتند که امروز در مورد چه موضوعی صحبت کنیم و سپس در مورد
آن موضوع صحبت میکردیم. به دلیل اینکه خبرنگاران پشت در جمع شده بودند،
میگفتند که باید مطالبی را برای خبرنگاران آماده کنیم که به صورت نمادین
به خبرنگاران ارائه دهیم. این جلسات مفتضح بود.در دوره آقای احمدینژاد در
اولین جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی از همان ابتدا گفتند که ما مبارزه
با مفاسد اقتصادی را از خود اعضا خود شروع میکنیم که ما خیلی خوشحال
شدیم و بعد نیز جایگاه دبیر جلسات ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی از معاونت
وزیر به معاون اول رئیس جمهور ارتقاء داده شد و ما برای این موضوع نیز
خوشحال شدیم.
قرار شد جلساتی به منظور هماهنگی بین مسئولان قوا در نظر گرفته
شود تا در آن جلسات دستاوردی داشته باشیم ولی تا الان که قریب به 8 سال از
ریاست جمهوری آقای احمدینژاد میگذرد، ایشان به تعداد انگشتان دست در جلسه
ستاد شرکت نکردند.
در زمان آقای داوودی که معاون اول رئیس جمهور بودند با توجه به اینکه
ایشان یک آدم موجهی بودند و بیشتر جنبه علمی داشتند مقداری در روشها و
برنامهها صحبتهایی انجام شد و معلوم بود خروجی خوبی نمیتواند داشته باشد
و بعدا نیز آقای احمدینژاد نیز حمایت نکرد.
* به چه دلیل آقای احمدینژاد از بحث ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی حمایت نمیکرد؟
- فدایی: منظور
حمایت عملی است که در صحنه شاهد بازدارندگی از فساد شود. دلیل عدم حمایت
آقای احمدینژاد را از ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را ما نمیدانیم ولی
عملاً جلسات با حضور معاون اول رئیس جمهور برگزار میشد و به تبع سران قوا
نیز در جلسات شرکت نمیکردند.
***احمدینژاد فساد بانک ها را اصلاح نکرد***
* در واقع آقای احمدینژاد با عدم حضور خود، جلسات ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را به تعطیلی کشاند؟
- فدایی: خیر. آقای احمدینژاد با عدم حضور خود، جلسات ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را تنزل داد و دیگر این جلسات تصمیمات مهم و اساسی نداشت. به
هر حال در کمیسیون اصل 90 گزارشهای بسیار خوبی را در رابطه با نظام
بانکی، قراردادهای مهم اعم از نفتی و غیرنفتی و... را منعکس کردیم و به
دلیل اینکه ما یک نسخه از این گزارشها را به آقای احمدینژاد دادیم و
قائدتاً ایشان نیز در جریان این گزارشها بود. با توجه به گزارشها مشاهده
میشود سرنخی از مفاسد اقتصادی در بانکها وجود داشت. لذا سامان دادن به
بانکها یک امر تقریبا قابل قبول و مشترک برای همه است. در طرح تحول
اقتصادی که سامان دادن به وضعیت اقتصاد کشور که تغییر و تحول اقتصادی بود
یکی از محورها ساماندهی نظام بانکی در نظر گرفته شد که ما خیلی خوشحال
شدیم.احمدی نژاد شعار داد ولی نظام بانکی را اصلاح نکرد.حالا یک سئوال. تا
الان چه کاری انجام شده است؟ البته در کمرگ نیز همین موضوعات وجود دارد ولی
در نظام مالیاتی کارهایی را انجام دادند که به الان ربطی ندارد و از قدیم
طراحی صورت گرفته بود. بالاخره گمرک و نظام بانکی هنوز مشکلاتی را دارد یا
نظام آمار و اطلاعات کشور یا تسهیل در روشها و سیستمهای اجرایی
و... بالاخره بعد از مدتی من رفتم به آقای احمدینژاد گفتم که شما
میدانید بانکها چه وضعیتی دارند؟ که آقای احمدینژاد گفت «بله، میدانم.»
گفتم پس چرا وضعیت موجود را درست نمیکنید. آقای احمدینژاد گفت «من
اختیار ندارم.» من به آقای احمدینژاد گفتم که این حرف را نزنید؛ زیرا اکثر
بانکها دولتی هستند و یا اینکه اگر خصوصی نیز باشند توسط
شرکتهای دولتی اداره میشود. این بدترین جواب ممکن آقای احمدینژاد در
رابطه به این مسئله بود. بعد آقای احمدینژاد گفت که اگر به من اختیارات
لازم را بدهند من یک ماهه معضلات بانکی را حل میکنم.
***مسئول کناری احمدینژاد بدون اطلاع رئیس بانک مرکزی با مدیران بانکها جلسه داشت***
برای ورود به نظام بانکی یک نرمافزار جامع نیاز داریم و اصلاً لازم نیست که آقای احمدینژاد برای این موضوع وقت بگذارد، بعد مشاهده میکنید که چه تحولی در مسائل بانکی و خیلی مسائل دیگر ایجاد میشود. حالا بحث نظام بانکی را در جزئیات توجه کنید. به عنوان مثال به آقای احمدینژاد گفتم مسئولی که کنار شما نشسته است، بدون اطلاع رئیس بانک مرکزی در مورد موضوعات مختلف هر هفته با مسئول بانکها جلسه دارد؟ و حتی بعد از اینکه رئیس بانک مرکزی مطلع میشود، نسبت به برگزاری جلسات اعتراض میکند. برخی تخلفات پرونده بزرگ فساد مالی هم در این جلسات شکل گرفته بود.
***کسی که غذایش را از منزل میآورد، به جابجایی میلیاردیاهمیت نمیداد***
از سوی دیگر در مصداقهای پروندهها مشاهده میشود که از نواحی مستقیم و غیرمستقیم حمایتهایی وجود دارد. بعد کسی که فریاد میزند مدعی پرچمداری مبارزه با مفاسد اقتصادی است و لباس ساده می پوشد و حتی غذای خود را از منزل میآورد، اهمیتی برای جابجا شدن میلیاردها تومان قائل نمیشود.شما نگاه کنید در آن زمان که چند نفر از اعضای هیئت مدیره بانکها چند شغله هستند؟ و چند از نفر از مدیران بانکها، چه مقدار برای امور بانک وقت میگذاشتند؟ و یا اینکه کارهای این مدیران با مسئولیت آنها تناسب دارد یا خیر؟ زیرا برای تناسب بین کارهای مدیران و مسئولیت آنها قانون وجود دارد. چقدر از این اشکالات وجود داشت؟افرادی که مسئولیت یک منطقه آزاد را بر عهده میگرفتند، چقدر این شخص برای مسئولیتی که به او محول میشود صلاحیت داشت؟ افرادی که برای مسئولیتهای اقتصادی نصب شدند، چقدر باید صلاحیت داشته باشند ولی اینجا باید از صلاحیت بیشتری برخوردار باشند. چقدر این موارد رعایت شد و با دقت مسئولیتها به اشخاص واگذار میشد؟ یعنی ما با اصلاح روشها و سیستمها میتوانیم با مفاسد اقتصادی مبارزه کنیم.
* برای اصلاح ساختارها و روشها شما به دولت طرح دادید؟
- فدایی: مسئله این نیست که طرح ما را اجرا کنند؛ اصلا خودشان برای این معضلات، طراحی کنند. حتما تاکیدی بر این نیست که طرح ما اجرا شود. بر این اساس باید با اصلاح روشها و سیستمها، بکارگیری نیروهای شایسته، عدم اعمال نفوذ قدرت از بالا در مجموعه از مفاسد اقتصادی جلوگیری کنیم.همچنین باید هزینه برای آدم فاسد بالا رود، نه اینکه فضایی برای آدم فاسد ایجاد شود.وقتی این اتفاقات بیفتد مبارزه با مفاسد اقتصادی صورت میگیرد، در غیر اینصورت با حرفهای دست چندم و ناقص و اوهامی نمیتوان با اقتصاد مبارزه کرد.
***رحیمی میگفت اعضای تازه کار هیئت مدیره بیمه ایران مشکل دارند***
در یک جلسه دوستانه با آقای رحیمی نشسته بودیم که ایشان گفت آقای احمدینژاد برنامهای برای بیمه ایران دارد. به صورت کاملاً اتفاقی گفت که هیئت مدیره بیمه ایران فسادهایی را داشتند. گفتم آقای رحیمی شما اعضای هیئت مدیره بیمه ایران را میشناسید؟ این اعضا که کمتر از 6 ماه است، مسئولیت را بر عهده گرفتند؟ من با شناختی که اعضای هیئت مدیره وقت بیمه ایران دارم، میدانم اعضای حزباللهی و معقتد هستند و با مسئولان قبلی بیمه ایران مشکل دارند. به آقای رحیمی گفتم که حتماً بررسی کند ولی ایشان اصلا به حرف ما توجهی نکرد.پس از این صحبتها اصلا بررسی نکردند و آقای احمدینژاد هم در رسانه ملی در مورد بیمه ایران صحبت کرد و بعد از 3-4 سال آنها تبرئه شدند که بعد هم آقای احمدینژاد عذرخواهی کرد. خب! آیا این مبارزه با مفاسد اقتصادی است؟
* از طرف دیگر پرونده کسانی که در بیمه ایران قطعی بود.
- فدایی: خب! بعدها
برای آن پروندهها خط قرمز هم درست شد و آقای احمدینژاد در سخنرانی عمومی
گفت هر کس با نزدیکان و معاونان من برخورد کند، انگار با من برخورد کرده و
این اشخاص خط قرمز من هستند. یعنی برای عدهای حاشیه امن درست کردند.
* در مورد پرونده 3 هزار
میلیارد تومانی نیز شما در کمیسیون اصل 90 خیلی فعال بودید و پیگیری می
کردید و در نهایت با همکاری قوه قضائیه کار را ادامه دادید. در آن برهه شما
احساس کردید که این افراد، بدون زد و بند با مقامات دولتی چنین کارهایی را
انجام دادند؟
- فدایی: در گزارش
ما رسماً وجود دارد. ما با آقای بهمنی و حسینی در کمیسیون اصل 90 توافق
کردیم و صورتجلسه آن نیز موجود است. قرار شد که بدون اینکه مطلبی را
رسانهای کنیم، اصلاحات انجام شود ولی بعد از اینکه گزارش را جلوی آقای
احمدینژاد گذاشتند، آقای رئیس جمهور گفته بودند که به این کارها توجه نکنید و جلوی اصلاحات عملاً گرفته شد. بر
اساس توافق ما با وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، قرار بود که اعضای هیئت
مدیرهها را بررسی کنند و 2 شغلهها و کسانی که صلاحیت ندارند را اصلاح
کنند و معاونین وزیر عضو هیئت مدیرهها نباشند. این موارد را با حضور
مسئولان مذکور صورتجلسه کردیم ولی در آن زمان عمل نکردند. این بهترین سند
برای ارائه است. به جای اینکه استقبال کنند، جلوی این توافقات را گرفتند.
***کار لاریجانی و پورمحمدی در علنی کردن پرونده درست نبود***
ما البته کار آقای لاریجانی و آقای پورمحمدی در مجلس را که پرونده را علنی کردند و موجهایی را به وجود آوردند را اصلاً درست نمیدانیم و آنها نیز کار غلطی را انجام دادند. نظر ما این بود که عاقلانه، بدون اینکه نظام بانکی و فضای اقتصادی به هم بخورد، مسائل را اصلاح کنیم تا مردم به خاطر این موضوعات بیاعتماد نشوند و از این طریق کار را جلو ببریم.
*** نامه به بانک مرکزی سرخط فساد 3 هزار میلیاردی را بیرون آورد***
ما با همه هیئتمدیره بانکها، رئیس بانک مرکزی، نماینده تامالاختیار
وزیر اقتصاد، سازمان بازرسی و سازمان حسابرسی هر هفته جلسه داشتیم و با کار
کارشناسی مشکلات را شناسایی میکردیم و ریز مشکلات را برای آنها میگفتیم و
با حضور خودشان آسیبشناسی میکردیم و آنها نیز متعهد میشدند که کارها را
درست کنند و خیلی از مشکلات در همین جا معلوم شد. حتی نامه کمیسیون به
بانک مرکزی باعث شد سر خط 3هزار میلیاردی بیرون آید. همچنین در کمیسیون
توانستیم شرکتهای ذینفع واحد را پیدا کنیم. به عنوان مثال باید دید که
شرکتهای ذینفع واحد و ضامنهای آقای عمر که وامهای کلانی گرفت را چه
کسانی هستند؟ همین مسائل منجر به اصلاحیهها و دستورالعملهای زیادی
شد. کمیسیون اصل 90 که باید یک نظارت عالیه داشته باشد ولی کمیسیون در یک
فضای صمیمانه و دوستانه در این مسائل جزئی نیز وارد شد، بدون اینکه
رسانهای کنیم. من حتی در مورد این موضوعات یک بار هم مصاحبه نکردم؛ زیرا
به عقیده ما این کشور متلعق به ماست و میخواستیم که مشکلات رفع شود و در
فضای اقتصادی مشکلی نداشته باشیم.
* آقای احمدی نژاد در معوقات بانکی و خرید و فروش ارز چقدر جدی بودند؟
- فدایی: ما لیست
معوقات بانکی را به آقای احمدینژاد دادیم. برخورد ریشهایتر را میخواهم
بگویم. به نظر من یک مدیر مدعی مبارزه با فساد اقتصادی باید از اطلاعات و
فرصتها استفاده میکرد و ساماندهی نظام بانکی را در دستور کار خود قرار
میداد. اگر آقای احمدینژاد از ابتدا 10 جلسه یا 15 جلسه به
ساماندهی نظام بانکی اختصاص میداد، دیگر کار به اینجا نمیرسید ولی به
دلیل عدم پیگیری آقای احمدینژاد، الان مشاهده میشود که مشکلات بانکی
یکییکی نمایان میشود. هر چند اخیراً شنیدیم وقت میگذارد. اگرچه دیرشده
ولی این هم خوب است.
* آقای احمدینژاد گفتند که اگر آن زمانی که من گفتم بانکها ساماندهی میشد، الان شاهد چنین موضوعاتی نبودیم.
- فدایی: آقای احمدینژاد باید خودش این ساماندهی را انجام میداد.
* آقای احمدینژاد در آن زمان گفتند که من برای این موضوع اختیار ندارم؛ آیا دلیلی برای این حرف داشتند؟
- فدایی: آقای
احمدینژاد به دنبال این بود که بگوید هیئت مدیره بعضی از بانکها خصوصی
است و ما نمیتوانیم ورود داشته باشیم. ولی به هر حال دلیل خاصی را نیاورد،
با وجود اینکه این شرکتها اکثراً دولتی هستند.
* برخی میگویند آقای
احمدینژاد برای هر موضوعی یا فرافکنی میکنند و یا اینکه دیگران را مقصر
میدانند و در نهایت نیز میگویند که اختیارات لازم را ندارم. این حرف،
همان حرفی است که در دوران آقای خاتمی نیز مطرح شد. بر این اساس میتوان
گفت که جریان فتنه و جریان انحراف در این موضوع اشتراکاتی را با یکدیگر
دارند. آیا واقعاً رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی اختیارات لازم را
ندارد؟
- فدایی: به نظرم بیش
از 90 درصد مسائل کشور در اختیار رئیس جمهور است. همه امور کشور از جمله
خزانه کشور، قراردادها و... در اختیار رئیس جمهور است؛ چطور ممکن است که
بگویند اختیارات نداریم؟ به هر حال، حرف اول من این بود که این اتفاقات
حادثه و رخداد نبود بکله برنامه بود.
***احمدینژاد با سناریو در مجلس حاضر شد***
* میرسیم به ماجرای 15 بهمن ماه و اتفاقات مجلس؛ چرا رئیسجمهور این طریقه دفاع را برگزید و این اتفاقات افتاد؟
- فدایی: آقای
احمدینژاد حداقل 2 روز پیش از استیضاح گفتند که میخواهم افشاگری کنم.
برای موضوع مورد نظر خود، سناریویی را طراحی کردند و طرف مقابل را وارد این
سناریو میکنند که در نهایت آن را به کشور تحمیل کردند. از این رو، خیلی
از خیرخواهان رفتند که با آقای احمدینژاد صحبت کنند تا شاید بازدارنده
باشند؛ البته تلاش برای بازدارندگی به جایی نرسید و حتی ایشان تهدید کردند
که اگر شما وزیر را استیضاح کنید من هم نواری دارم که آن را پخش میکنم.
***احمدینژاد اصرار بر ماندن مرتضوی داشت***
آقای لاریجانی گفت که بحث استیضاح را جمع کنیم ولی آقای احمدینژاد گفت که آقای مرتضوی باید سرجای خود بماند. خب! با توجه به اینکه حضور آقای مرتضوی اشکال قانونی داشت ولی رعایت نکردند. با این اوصاف تا ظهر روز یکشنبه نظر قاطبه نمایندگان این بود که وزیر رأی اعتماد میآورد و نمایندگان به دلیل شرایط عمومی کشور میخواستند از این موضوع عبور کنند و نیازی به صحبتهای آقای احمدی نژاد نبود و حتی آقای احمدینژاد به بعضی از نمایندگان گفتند که من صحبت نمیکنم ولی بالاخره صحبت کردند و این صحنه را به وجود آوردند. بالاخره گرهای را که میشد با دست باز کنیم، با خوردن 10 گره روی هم، باز نشد و با دست خودشان برای مملکت مشکل ایجاد کردند. بعد هم دیدید که دشمن در این ماجرا خوشحال شد و هیچ یک از دوستداران انقلاب خوشحال نشدند. در این قضیه همه با هر گرایش فکری که بودند، از این وضعیت ناراحت شدند و دشمنان جشن گرفتند. دشمنان باید میلیادرها خرج میکردند که چنین اتفاقی بیفتند ولی خیلی قشنگ در کاسه آنها گذاشته شد.
*** علی لاریجانی هم برای قضایای مجلس آماده بود***
بله! به نظر من آقای لاریجانی میتوانست بیش از آنچه اتفاق افتاد، میدانداری کند، تلاش بیشتری میکرد تا از این اتفاقات جلوگیری میکرد ولی آقای لاریجانی نیز خودش را آماده کرده بود و میدانست چه اتفاقی میافتد؛ در نتیجه خودش را متناسب با همان اتفاق تنظیم کرد. از این رو میتوان گفت که آقای لاریجانی هم برنامه داشت و عملاً در زمین آقای احمدینژاد بازی کرد.
* نمایندگان مجلس سئوال کردن
و استیضاح را از حقوق و وظایف خود میدانند و میگویند که این شخص
قانونشکنی میکند و باید استیضاح شود. چطور میتوان به نماینده گفت که
استیضاح نکنید؟
- فدایی: ما اولویتهای بالاتر داریم یا نداریم؟ آیا
وظیفه نماینده در نظر گفتن اولویتها و مصلحتهای بالاتر هست یا خیر؟ اگر
مصلحتها و اولویتهای بالاتری داریم، باید آنها رعایت شود. در ضمن هدف ما
از استیضاح چیست؟ هدف ما این است که اصلاح صورت بگیرد یا اینکه چون شخصی
سنگی زد، ما هم باید سنگ بزنیم؟
اگر بحث اصلاح است باید ببینیم اصلاح حاصل میشود؟ خب! از همان
اول معلوم بود که این اصلاح در مورد استیضاح وزیر کار حاصل نمیشود. پس در
واقع این هدف دنبال میشود که چون این شخص کاری را انجام داد ما هم باید
اقدامی را در مقابل این شخص انجام دهیم تا به وظیفه قانونی عمل شده
باشد.درست است که مسئله اصلی رفتار آقای احمدینژاد است؛ زیرا آقای
احمدینژاد اگر آن فیلم را پخش نمیکرد چنین صحنههایی به وجود نمی آمد و
فقط مثل یک استیضاح معمولی جلو میرفت، حالا یا وزیر رأی میآورد و یا
نمیتوانست رأی اعتماد بگیرد. ولی کشاندن به این صحنه که نظام را با چالش
مواجه کند و 2 قوه را زیر سئوال ببرد و تازه در مجلس مطرح کند که کل مسائل
کشور اینگونه است، کاملاً مشخص است که القای توهم ساخته شده جریان انحرافی
است.
* نظر شما در مورد اتفاقات اخیر قم چیست؟
- فدایی: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند مشابه اینگونه اقدامات را در گذشته مشاهده کردیم. اساساً
اینکه عدهای به خودشان اجازه دهند اهانتی را به مسئولان و علمایی که خط
او را نمیپسندند و برخوردهای فیزیکی، افراطی یا رادیکالی انجام دهند، به
نظر من زیبنده جامعه اسلامی و نظام اسلامی نیست. حالا چه این موضوع
سازماندهی باشد و یا اینکه سازماندهی نشده باشد.بله! زمینهها و
بسترهای عمومی، این موضوع را تقویت کرد و حتی ممکن است که هزار نفر یا 2
هزار نفر را نیز برای این موضوع جذب شده باشند ولی در هر صورت قابل قبول
نیست.
* مقام معظم رهبری فرمودند "
اگر این افراد حزباللهی هم هستند این کار غلطی است و نباید انجام دهند".
دلیل تعبیر رهبر معظم انقلاب از اینگه "اگر حزباللهی بودند" چیست؟
- فدایی: این افراد
با توجه به شعارهایی که دادند، مدعی بودند که این اشخاص طرفدار رهبر هستند
و آن کسی که علیه او شعار میدهند، ضد رهبر است. میخواستند بگویند که ما
حزباللهی هستیم ولی آقای لاریجانی ساکت فتنه است و حرف رهبری را گوش
نمیدهد.مقام معظم رهبری هم فرمودند که من چند بار گفتم این کار را نکنید،
چون این کارها به ضرر کشور است و به دلیل اینکه خلاف شرع است ما آن را
نمیپسندیم.
***انحراف تا جایی پیش میرود که نامزدش تائید صلاحیت شود***
* مقام معظم رهبری در
سخنرانیشان فرمودند که " من فعلا نصیحت میکنم". به نظر شما اگر این
رفتارها ادامه داشته باشد پایان نصیحتها به کجا میرسد؟
- فدایی: من اول هم
گفتم که سناریوی جریان انحراف چیست و انحراف تا کجا پیشروی میکند. انحراف
تا جایی پیش میرود که در جامعه اضطراب درست کند و نظام مجبور شود که
نامزد مورد نظر انحراف را تایید کند و از این طریق نظام را در عمل انجام
شده قرار دهند تا از این طریق در قدرت ابقاء شوند. من فکر میکنم که
دستبردار هم باشند. اما باید تاکنون فهمیده باشند که نظام به کسی باج
نخواهد داد.شما به نوع شعارهای تیمی که برای مشایعت و استقبال از سفرهای
خارجی رفتند، نگاه کنید و به نوع موضعگیریهای این اشخاص در رسانههای
خودشان توجه کنید که چگونه است؟ لذا تردیدی ندارم که فتنه و انحراف ادامه
خواهد داشت و انحراف نیز برنامه دارد. تصور من این است که رهبر
معظم انقلاب روشنگری میکنند و ایشان میخواهند جریان انحراف را از آقای
احمدینژاد جدا کند تا از این طریق جریان انحراف از آقای احمدینژاد مایوس
شود و آقای احمدینژاد را حفظ شود. اگر رعایت نکردند طبیعی است که مراحل
امر به معروف طی خواهد شد.
* با توجه به سخنان رهبر معظم
انقلاب استنباط میشود که دشمن خارجی وجود دارد. آیا ما باید باز هم با
یکدیگر دشمنی کنیم یا اینکه در مقابل دشمن خارجی متحد شویم؟
- فدایی: علیرغم
اینکه نظام سلطه امکانات نظامی، سیاسی، رسانهای، اقتصادی و ... دارد ولی
سرمایهای که نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی دارد، ایجاد اختلاف در درون
نظام جمهوری اسلامی بود که این اختلاف مراتب مختلفی از جمله اختلاف مردم با
مردم، اختلاف مردم با مسئولان، اختلاف مسئولان با یکدیگر و گسست در حاکمیت
دارد. ریشه آن نیز امپراطوری کثیف و خبیس بریتانیاست. یعنی این مسائل
کاملا تئوریزه شده است و به آمریکاییها و اسرائیلیها به ارث رسیده
است.کشورهای سلطهگر از اول انقلاب کارهایی را برای ایجاد اختلاف در نظام
جمهوری اسلامی ایجاد کردند و الان نیز انجام میدهند و هدف آنها این است که
بتوانند از بین مردم نسبت به نظام اعتمادزدایی کنند. اگر این مسئله را
قبول کنیم به معنای این نیست که ما دشمن داخلی نداریم.ما به لحاظ جهانبینی
و اعتقاداتی که داریم، میدانیم اگر انسان تزکیه نفس و خودسازی نداشته
باشد، رفتاری بدتر از شیطان خواهد داشت. بنابراین هجمه دشمن میتواند بستری
را برای کسانی که صلاحیتهای لازم را ندارند، فراهم شود و این دو مورد با
یکدیگر هم افزایی خواهد داشت.بله! دشمن اصلی ما آمریکا، اسرائیل و... است و
اگر نسبت به این موضوع که دشمن اصلی، بیگانگان خارجی هستند، تردید شود،
قطعاً در تحلیلی که میشود، اشتباه استراتژیک شکل میگیرد. دشمن ما دشمن
خارجی است ولی ضعفهای نفسانی و مشکلاتی مشابه بزرگترین مایهای است که به
هدف دشمن کمک میکند. از این رو ما باید2 مورد مذکور را با هم نگاه
کنیم.بله! دشمن اصلی ما دشمن خارجی است ولی ضعف نفسها، جهالتها، غفلتها،
دنیاطلبیها، مقامپرستیها و... زمینههایی است که دشمن از آن استفاده
میکند.
* با توجه به شرایط و مواردی که گفتید، نقطه های امید مردم کدامند؟
- فدایی: مردم
باید به خدا امید داشته باشند. مردم به امام، رهبر، شهدا و انقلاب امید
داشته باشند که دارند .به رهبرهایی که توانسته اند طی 34 سال نظام را
سرافرازانه به پیش ببرند. مردم به بچههای حزباللهی که در گوشهِگوشه
کشور، گمنام خدمت میکنند و با خدمات شایان خود کشور را پیش میبرند، امید
داشته باشند. مردم به جوانان متعهد خود که سرمایههای کشورند، اعتماد
دارند؛ مردم به انسانهای وارسته که صادقانه خدمت میکنند، اعتماد دارند. مردم
به سرمایه و حضور خودشان امید داشته باشند.مردم به پیشرفتهایی که علی رغم
توطئههای دشمن پیش آمده امید داشته باشند. اینها همه مایه امید است. اصلا
این حوادث جدید نیست. از اول انقلاب بوده و با وجود این مشکلات پیش رفته
ایم. قطعا اگر چنین مشکلاتی نباشد و همه گوش به فرمان رهبری باشیم، سرعت
پیشرفت کشور ده ها برابر میشود.تا روزی که امام زمان (عج) ظهور
کنند از این مسائل خواهیم داشت و البته از همه این مسائل عبور خواهیم کرد و
هیچ نگرانی از این جهت نیست. انبیاء و پیامبران نیز آزمایش شدند. وظیفه
واقعی ما این است که مسائل را بفهمیم و تحلیل درستی داشته باشیم و رابطه
مستحکمی با رهبری داشته باشیم. اگر رابطه امام و امت مستحکم باشد هیچ
اتفاقی نخواهد افتاد. البته ضایعاتی هست ولی مردم به حول و قوه الهی از این
مسائل عبور میکنند.
ما اصلا خوشحال نمیشویم که کسی از قطار انقلاب جا بماند. ما دوست داریم کسی که کوچکترین زحمتی برای انقلاب کشیده تا زمانی که زنده است با انقلاب بماند.