به گزارش مشرق به نقل از مهر، تاجر 78 ساله ایرانی، زاده چهارراه سیروس تهران است. او از برجستهترین بازرگانان ایرانی، معروفترین صادرکننده خشکبار ایران،عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در تمام دوران پس از انقلاب و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین است.
عسگراولادی دارای مدرک کارشناسی رشته اقتصاد و ادبیات دانشگاه تهران است و از سال 1337 کار تجارت با کشورهای چین، استرالیا، ژاپن و چند کشور اروپایی و آمریکایی را شروع کرده و تاکنون ادامه داده است.
وی که یکی از هشت نفر عضو هیات موسس اتاق بازرگانی ایران در سالهای بعد از انقلاب اسلامی محسوب میشود و تاکنون در هر هفت دوره هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی حضور داشته است.
عدد میلیارد را بلد نیستم
خیلیها عسکراولادی را یکی از ثروتمندترین افراد ایران میدانند. ماهنامه "فوربس" هم میزان سرمایه او را حدود ۴۰۰ میلیون دلار برآورد میکند. صادرات پسته، زیره، میگو، میوهجات خشک و خاویار و واردات شکر و لوازم خانگی مهمترین فعالیت اقتصادی اوست. با این حال عسگراولادی خود را بازرگان کوچکی میداند که در زمینه صادرات فعالیت کوچکی دارد و حتی شمارش میلیارد را بلد نیست: «بنده هيچ وقت سرمايهدار نبودم، نه در قبل از انقلاب و نه در بعد از انقلاب. بنده بازرگان کوچکي هستم که در زمينه صادرات فعاليت کوچکي دارم.»
وی معتقد است: «هنر صادرات اين است که با جلب اعتماد مردم مي توان کالا را خريد و صادر کرد. اگر خوب عمل کنيد، آبروي شما سرمايه است وگرنه بنده سرمايهدار نيستم و نبودم... متاسفانه وانمود ميشود که ميلياردر هستم. بنده اصلاً عدد ميليارد را بلد نيستم. در گفتار بلدم اما در محاسبه هيچ وقت با ميليارد سر و کار نداشتهام. بنده هيچ چيزي ندارم. بنده تنها يک خانه، يک انبار و يک دفتر دارم. البته در شرايط امروز هر فردي که يک خانه داشته باشد رقم بالايي ميشود. اما در کل بنده هيچ پس اندازي ندارم. بنده فقط يک واحد توليدي در قم دارم که تنها 15 درصد آن مال بنده است و 85 درصد آن مال ديگران است.»
تجارت 54 ساله
او در زندگینامه خودنوشت خود، ورودش به اقتصاد و اتاق بازرگانی را این طور شرح میدهد: «سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمىکرد. چون حداقل باید 24 ساله مىبودم. نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون مىتوانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمىرود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. 25 سال بعد جاى او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجرهاى به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال در همین رشته هستم. »
شبی که پسته گران شد
سلطان پسته ایران درباره ورودش به بازار صادرات پسته هم این طور میگوید: «در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگى بود و پول سنگینى مىخواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوشحساب بودم به من نسیه مىدادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج مىفروختم و پولش را مىگرفتم. این هنر خوشحسابى من عامل موفقیت من در بازار پسته بود.»
عسگراولادی البته یک خاطره جالب هم از گرانی پسته دارد: «یک بار لسآنجلس بودم، نیمهشب و خوابآلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و 200 تن پسته خرید. خوابآلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50 هزار دلار فرق کرده است. اما نمىتوانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مىخواهم پسته بخرم. 100 هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مىفروشم و او با 200هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر این که ضررم را جبران کردم 100 هزار دلار هم سود کردم! این خوشقولى اصل تجارت است. براحتى مىتوانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم.»
راز گرانی پسته
سلطان پسته ایران درباره گرانی اخیر و بیسابقه پسته ایران هم نظر جالبی دارد. او در برنامه تویزیونی «پایش» این هفته، دلیل گرانی پسته را این طور توضیح داد: «گرانی و کمبود پسته در بازار به خاطر صادرات نیست بلکه به خاطر گران شدن پسته از مبدا باغ و توسط باغداران است ضمن اینکه پسته در سالهای گذشته قیمت ثابتی داشت و الان مانند همه چیز که گران شده، پسته هم گران شدهاست. انبارهایی که کشف کردهاند و میگویند در آن پسته وجود داشته متعلق به باغداران بوده و صادرکننده انباری برای احتکار و نیازی به این کارها ندارد.»
عسگراولادی دارای مدرک کارشناسی رشته اقتصاد و ادبیات دانشگاه تهران است و از سال 1337 کار تجارت با کشورهای چین، استرالیا، ژاپن و چند کشور اروپایی و آمریکایی را شروع کرده و تاکنون ادامه داده است.
وی که یکی از هشت نفر عضو هیات موسس اتاق بازرگانی ایران در سالهای بعد از انقلاب اسلامی محسوب میشود و تاکنون در هر هفت دوره هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی حضور داشته است.
عدد میلیارد را بلد نیستم
خیلیها عسکراولادی را یکی از ثروتمندترین افراد ایران میدانند. ماهنامه "فوربس" هم میزان سرمایه او را حدود ۴۰۰ میلیون دلار برآورد میکند. صادرات پسته، زیره، میگو، میوهجات خشک و خاویار و واردات شکر و لوازم خانگی مهمترین فعالیت اقتصادی اوست. با این حال عسگراولادی خود را بازرگان کوچکی میداند که در زمینه صادرات فعالیت کوچکی دارد و حتی شمارش میلیارد را بلد نیست: «بنده هيچ وقت سرمايهدار نبودم، نه در قبل از انقلاب و نه در بعد از انقلاب. بنده بازرگان کوچکي هستم که در زمينه صادرات فعاليت کوچکي دارم.»
وی معتقد است: «هنر صادرات اين است که با جلب اعتماد مردم مي توان کالا را خريد و صادر کرد. اگر خوب عمل کنيد، آبروي شما سرمايه است وگرنه بنده سرمايهدار نيستم و نبودم... متاسفانه وانمود ميشود که ميلياردر هستم. بنده اصلاً عدد ميليارد را بلد نيستم. در گفتار بلدم اما در محاسبه هيچ وقت با ميليارد سر و کار نداشتهام. بنده هيچ چيزي ندارم. بنده تنها يک خانه، يک انبار و يک دفتر دارم. البته در شرايط امروز هر فردي که يک خانه داشته باشد رقم بالايي ميشود. اما در کل بنده هيچ پس اندازي ندارم. بنده فقط يک واحد توليدي در قم دارم که تنها 15 درصد آن مال بنده است و 85 درصد آن مال ديگران است.»
تجارت 54 ساله
او در زندگینامه خودنوشت خود، ورودش به اقتصاد و اتاق بازرگانی را این طور شرح میدهد: «سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمىکرد. چون حداقل باید 24 ساله مىبودم. نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون مىتوانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمىرود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. 25 سال بعد جاى او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجرهاى به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال در همین رشته هستم. »
شبی که پسته گران شد
سلطان پسته ایران درباره ورودش به بازار صادرات پسته هم این طور میگوید: «در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگى بود و پول سنگینى مىخواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوشحساب بودم به من نسیه مىدادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج مىفروختم و پولش را مىگرفتم. این هنر خوشحسابى من عامل موفقیت من در بازار پسته بود.»
عسگراولادی البته یک خاطره جالب هم از گرانی پسته دارد: «یک بار لسآنجلس بودم، نیمهشب و خوابآلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و 200 تن پسته خرید. خوابآلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50 هزار دلار فرق کرده است. اما نمىتوانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مىخواهم پسته بخرم. 100 هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مىفروشم و او با 200هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر این که ضررم را جبران کردم 100 هزار دلار هم سود کردم! این خوشقولى اصل تجارت است. براحتى مىتوانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم.»
راز گرانی پسته
سلطان پسته ایران درباره گرانی اخیر و بیسابقه پسته ایران هم نظر جالبی دارد. او در برنامه تویزیونی «پایش» این هفته، دلیل گرانی پسته را این طور توضیح داد: «گرانی و کمبود پسته در بازار به خاطر صادرات نیست بلکه به خاطر گران شدن پسته از مبدا باغ و توسط باغداران است ضمن اینکه پسته در سالهای گذشته قیمت ثابتی داشت و الان مانند همه چیز که گران شده، پسته هم گران شدهاست. انبارهایی که کشف کردهاند و میگویند در آن پسته وجود داشته متعلق به باغداران بوده و صادرکننده انباری برای احتکار و نیازی به این کارها ندارد.»