وی در ادامه می گوید: بچههای من از دکتر شریعتی هنوز خیلی الهام میگیرند. نسل فعلی هنوز نوار دکتر شریعتی را که گوش میدهد؛ احساس میکند با او ارتباط برقرار کرده و حرف دلش را یک جایی دارد، میشنود؛ در صورتی که نوار مربوط به 40 سال قبل است، ولی دردهای امروز را میگوید.
در ادامه بخش هایی از صحبت های ابتکار را به انتخاب مشرق می خوانید؛
*دکتر شریعتی آدم بسیار صریح اللهجه، تیزبین و دارای فکر روشن و توان فوقالعاده بالا در برقرای ارتباط با دیگران بود. ایشان در میزان اثرگذاری و برقراری ارتباط بهویژه با نسل جوان و با نسل عصیانگر که نسبت به مسائل دینی پرسشها و سؤالات اساسی داشتند، فرد موفقی بود. دکتر در برقراری این پیوند بسیار موفقتر از متوسط قشر روحانیتی که کار اصلیاش این بود، عمل میکرد. ایشان یک جامعهشناس بود که در حقیقت آمده بود بین اسلام شناسی و جامعهشناسی یک پیوند دینی برقرار کند.
* دکتر شریعتی از این طریق موفق میشود و این حسادت یک عدهای را بر میانگیزاند و طبعاً رژیم شاه نیز خیلی نگران میشود؛ ولی متوجه عمق اثرگذاری این جریان فکری نمیشود و تصور نمیکند این جریان فکری چقدر در لایههای وجود نسل جوان و عموم مردم رخنه کرده است. چون اثرات مطالب ایشان فقط محدود به نسل جوان نبود، بلکه روشنگریهای دکتر و این خاصیت که یک تحولی است که وقتی اتفاق میافتد روح جستجوگر بشر خود دنبال موضوع را میگیرد جلو میرود، بر عموم مردم نیز تأثیرگذار بود؛ به همین دلیل متاسفانه همان موقع هم شاید سیاست رژیم بود که بحث تقابل روحانیت با دکتر را تشدید میکرد.
* بچههای من از دکتر شریعتی هنوز خیلی الهام میگیرند. نسل فعلی هنوز نوار دکتر شریعتی را که گوش میدهد؛ احساس میکند با او ارتباط برقرار کرده و حرف دلش را یک جایی دارد، میشنود؛ در صورتی که نوار مربوط به 40 سال قبل است، ولی دردهای امروز را میگوید. این چه عنصری است که تا این حد عمیق مسائل را شناخته است که گذر زمان باعث تغییر آن مسائل نشده و اثر و اهمیت خود را حفظ کرده است. این بحث مهمی است و ما باید بیشتر به موضوع پیوند امام با جریان روشنفکری دینی، نو اندیشی دینی و جریان دکتر علی شریعتی بپردازیم.
* قالبی که الان شوراها در قانون اساسی و جایگاهی که دارد، خیلیها معتقدند در کنار آن سه رکن دیگر قدرت، یعنی قوه مقننه، مجریه و قضائیه، شوراها رکن چهارمی محسوب میشود. در هر صورت، تحقق این اصل بالاخره در دوره آقای خاتمی صورت گرفت.
* متاسفانه یک جاهایی نمایندگان مجلس احساس میکنند، شوراها رقیبند؛ چرا؟ چون شاید یکهتازی که قبلا یک نمایندهای میتوانست در شهرش انجام دهد و شاید حتی در بعضی موارد فراتر از اختیارات و حدود خود، کارهایی میکرد، اما با آمدن شوراها این مسئله تا حدی کاهش پیدا کرد و شوراها هم بر عملکرد او نظارت میکنند، هم بخشی از آن کارها را خود به عهده میگیرند؛ بنابراین طبیعی است، خوشایند این عده نباشد.
* پایههای ادبیات انقلاب را دکتر شریعتی در نسل جوان روان کرد. ما در دانشگاهها میدیدیم چطور جریان فکری دکتر در دانشگاهها زمینهای برای پذیرش دیدگاههای امام شد.
* شورای اول اولین تجربه شوراها بود. به جهاتی در تهران تجربه موفقی نبود. دوره دوم به جهت حضور بسیار اندک مردم مشارکت پایین مردم متاًسفانه تکصدایی و تکجناحی تشکیل شد، آنجا هم تلاشهایی صورت گرفت، اقداماتی شد به دلیل همگرایی و همصداییشان کارهای بیشتری نسبت به شورای اول توانستند به ثمر برسانند؛ اما باز مشکلاتی بود از جمله شاید واقعاً وقایع سال 84 و مسائل دوران قبلش ریشه در نگاه باندی و محدود، شورای دوم داشت؛ یعنی خیلی از مشکلاتی که امروز در سطح کشور با آن مواجهیم نتیجه یک نگاه تک بعدی و بسیار جناحی شورای دوم در تهران است. که منتهی به این شد که مسائل و مشکلات دیده نشود و تک بعدی به مسئله پرداخته شود و امروز کشور با این چالشها و مشکلاتی که خود دوستان شورای دوم خیلیهایشان به آن اذعان دارند، مواجهه شود. ولی شورای سوم هم نرخ مشارکت مردم خیلی متفاوت و هم مردم رویکرد خوبی داشتند؛ علتش هم حضور دیدگاههای متنوع از جمله جریان اصلاحات بود و همینطور افرادی که تجربه کار ملی داشتند؛ در شورای سوم ما چندین وزیر و کسانی که در سطح ملی خدماتی را برای کشور داشتند و افتخار نمایندگی مردم را پذیرفتند، داشتیم که اینها خیلی به نظرم اتفاق مهمی بود.
* یک جایی دولت مرکزی یا دولت محلی باز به همان ترتیب احساس میکند شورا رقیبش است؛ احساس میکند رونق شهرها به دست شوراها، بیشتر از دولت اتفاق میافتد. اینجاست که باز احساس رقابت میکنند که شوراها در اختیارشان نیستند و مستقلاند و باید مهار شوند. دیدیم که در این مدت هم دولت و هم مجلس برای محدودکردن اختیارات شوراها، اقداماتی را داشتند؛ مثلا اینکه حق انتخاب شهردار را از شوراها بگیرد.
* در حالیکه این مهمترین مؤلفهای است که به شوراها هویت میدهد؛ شورایی که حق انتخاب یک شهردار را نداشته باشد کاره ای نیست. میخواهم بگویم، متاسفانه در این دولت ما شاهد این نگاه هستیم که بخواهند شوراها را تضعیف کنند و اجازه ندهند آن بالندگیای که مد نظر قانون اساسی و نظر امام بوده اتفاق بیفتد.
* خدا آقای توسلی را رحمت کند، ایشان همین نکته را توضیح میدادند که قلبشان دیگر یاری نکرد، چون نقطه خطری را میدیدند که میخواهد به آرمان و همه اهداف مقدس حضرت امام آسیبها و لطماتی بزند. اما متاسفانه نسبت به این موضوع با بیتوجهی و بیتفاوتی برخورد میشد. تلاش برای لطمه زدن به آرمانهای امام و انقلاب، از مسیرها و راههای مختلفی در این سالها صورت گرفته است، چه مسیرهای فکری، چه در ابعاد اجتماعی و چه تخریب چهرهها و تهمت و ... . و بزرگترین نگرانی ما امروز خدشه به بزرگترین میراث امام یعنی جمهوری اسلامی است. هرچه جمهوری اسلامی با آرمانهای امام بیشتر سنخیت داشته باشد، میتوانیم بگوییم این میراث امام است و سنخیتش هم اسم و ظاهر نیست، چون امام به دنبال یک معنا و محتوایی بود دنبال این نبود که ساختاری را بگذارد و مثلا به جای این افراد، آدمهای دیگری بیایند، یقینا هیچکدام چنین اعتقادی نداریم، اعتقاد نداریم که این ساختار با هر قیمتی با هر محتوایی با هر معنا و مفهومی میتواند میراث امام تلقی شود. الان بیشترین نگرانی همین است که چطور میشود به مفهوم واقعی و نه در پوسته ظاهری، مفهوم روح انقلاب امام را از گزند آفتها، تهدیدها و تخریبها و همین طور چه یاران امام، چه بیت امام و چه آرمانهای امام را حفظ کنیم. چون به نظرم حملاتی که بیت و یاران امام میشود، همه نشانههایی است از آسیبی که دارد به اصل مسئله وارد میشود.
* با جوانهای امروز که صحبت میکنیم سؤالات خیلی زیادی دارند، حق دارند، جواب سؤالاتشان را هم نمیگیرند. خیلی اوقات اجازه طرح سؤالاتشان را هم ندارند. به صرف اینکه این سؤالات را مطرح کردند، متهم میشوند.
* اگر هم یک جایی با اجبار به سکوت واداشته شود، باز این پرسش وجود دارد و جامعه ما باید به سمتی حرکت کند که این مسائل را حل و روشن کند و اجازه ندهد پیرایهها و مسائلی که در آن دوران و بعد ار آن هم بود به اصل اعتقادات و باورها لطمه بزند.
* سوال) در کنار میراثهای امام، بیت و خانواده امام است به -ویژه در رأس آنها حضرت آیتالله سید حسن خمینی- هستند، تکلیف ما نسبت به بیت امام چیست؟ - این عزیزان پیوستگی و ارتباط خانوادگی و شأن و جایگاهی که نزد مردم دارند. سرکار خانم دکتر طباطبایی و خانواده علاوه بر آن جایگاهی که دارند، خاطراتی از امام دارند یک پیوندهای روحی دارند که اینها بسیار برای مردم با ارزش است و خوشبختانه آن نفوذ و جایگاه و علاقه در بین نسل جوان را هم خیلی باید سعی شود که حفظ کنیم و آسیبی وارد نشود که دچار خدشه و آسیب شویم.