به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، چندي پيش در مجمع اعضاء بنياد هريتيج بر نقش پنتاگون در ديپلماسي عمومي به شدت تاکيد شد.
سرهنگ مت ونهاوس از دفتر معاون وزير دفاع در عمليات ويژه و مناقشات جزئي گفت: " کاهش شدت جنگ طلبي دشمن قدمتي به اندازه خود جنگ دارد و بکارگيري تيم هاي ديپلماسي عمومي يکي از اين روشهاست."
مزيت اصلي وزارت دفاع در تخصيص بودجه بيش از وزارت امور خارجه نيز مورد بحث قرار گرفت. جوليانا پيلن مدير مرکز مطالعات فرهنگي و امنيتي در موسسه سياست جهان، با استناد به گزارش ماه گذشته مرکز بين المللي کمک هاي رسانه اي در انتقاد از عملکرد وزارت دفاع گفت: "بودجه وزارت امور خارجه بسيار ناچيز است و در حال حاضر، سوال اين است که چرا برخي از کارهاي ديپلماسي عمومي بايد از طريق وزارت دفاع انجام شود و نه وزارت امور خارجه؟ او در ادامه افزود درحاليکه سئوال اصلي اين است که " بهترين راه براي انجام اين کارها کدام است؟"
پيلن در ادامه افزود: "متاسفانه ما در اينکه مسئوليت کار با کيست و چه کسي بايد آن را انجام دهد گير کرده ايم. و به همين خاطر بيشتر به اينکه بودجه را به چه کسي بدهيم فکر مي کنيم تا اينکه چه کاري را بايد انجام دهيم."
ونهاوس افزود وزارت دفاع بايد به طور مستقل عمل کند زيرا گاهي اوقات چاره ديگري ندارد."
وي گفت: " براي ما مهم نيست که تنها مسئول يک کاري باشيم ما امکانات زيادي داريم و از آنها مي توانيم استفاده کنيم. ما هرگاه که بتوانيم از ديگر ارگانها پشتيباني مي کنيم اما زماني که مجبور به اقدام هستيم به طور مستقل عمل مي کنيم."
پيلن رويکرد وزارت امور خارجه در قبال ديپلماسي عمومي را به عنوان "روشنگر راهبردهاي تعاملي" خواند و ادعا کرد که سياست ايالات متحده بايد قادر باشد تا هر کاري که بايد را انجام دهد.
او گفت: "ما بايد عدم رغبت به انجام کارهاي عادي و جاري را از بين ببريم. تا زماني که کار به درستي انجام مي شود مهم نيست که چه کسي آن را انجام مي دهد. و اگر اين کار بتواند نهايتا به ترويج ارزش هاي دموکراتيک بيانجامد با هر اسمي که آن را بخوانيد اهميتي ندارد."
ارتباط ديپلماسي عمومي با ارتش آمريکا نيز به طور چشمگيري تغيير کرده است، با توجه به سخنان اعضاي اين مجمع، اين تغييرعمدتا به دليل تغيير در ماهيت مناقشات نظامي است.
کوين مک کارتي، مدير سابق کمک هاي جهاني در شوراي امنيت ملي گفت: "قبلا ما خواستار تسليم بدون قيد و شرط کشورها بوديم، اما در حال حاضر هيچ کسي بدون قيد و شرط به خواسته هاي ما تن در نمي دهد."
به جاي دشمنان متمرکز در جنگ هاي گذشته، ايالات متحده اکنون در برابر گروه هاي غير متمرکزي که تحت هيچگونه کنترل مرکزي نيستند قرار گرفته است.
مک کارتي گفت: "مردم شبيه به افراد مست ناشناس مي آيند و مي روند و کسي براي آنها وظيفه اي تعيين نمي کند."
ونهاوس حتي پيشتر رفته و افزود در حال حاضر القاعده در آرامش و بدون هيچگونه فعاليتي در حال جذب افراد داوطلب مي باشد.
او ادعا کرد: "جوانان به دنبال القاعده هستند، القاعده آنها را استخدام نمي کند. افرادي که به دنبال چيزي ميگردند آن را پيدا مي کنند. شما نمي توانيد مسئله را با اين سئوال که «چگونه مي توان از استخدام آنها توسط القاعده ممانعت کرد؟» حل کنيد."
فرهنگ مخالفت با هرچيزي، بدون ارائه بديل مناسب، مشکلي براي ايالات متحده است.
مک کارتي گفت مشکل ديگر ايالات متحده فرهنگ "مخالفت" است.
"تنها مخالف بودن به معناي طرفداري من از تروريسم، مواد مخدر و جنايت نيست. بصورت فرهنگي ما انسانهاي مخالفي هستيم. و هيچگاه به فکر اينکه چه جايگزيني براي آن پيدا کنيم نبوده ايم."
اعضاي مجمع همچنين ضمن يادآوري موضوع جلسه بعد از ظهر اشاره کردند که "نقش عمليات رواني در تعاملات راهبردي" ديگز کاربردي نداشته و از 21 ژوئن پنتاگون رسما اصطلاح "عمليات رواني" را کنار گداشته و به جاي آن از عمليات پشتيباني اطلاعات نظامي استفاده مي کند.