مشرق- از ماه ها قبل روشن بود که دو قطبی اصلی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دو قطبی سازش-مقاومت یا به عبارت دیگر ارتجاع-پیشرفت خواهد بود. در حدودیک سال گذشته این دو گفتمان در دو حوزه به طور جدی باهم رویارو شده ونقاط افتراق خود از یکدیگر را شفاف کرده اند. حوزه نخست توصیف وضع موجود کشور بوده است. و حوزه دوم، توصیه ها، تجویزها و اره حل هایی که هر یک از دو طرف برای اصلاح وضع موجود ارائه می کند.
این نوشته تلاش می کند نقاط اصلی اختلاف میان توصیف هر یک از این دو گفتمان از وضع موجود را –که به طور طبیعی مبنای توصیه ها و تجویزهای آنهاست- روشن کند.
هواداران گفتمان سازش که درمحور ضد انقلاب-فتنه-انحراف-بیگانه اجتماع کرده اند، وضعیت موجود کشور را بر مبنای مولفه های زیر توصیف می کنند:
1- وضع موجود بحرانی است.
2- این بحران بیش از هر چیز محصول مقاومتی است که در مقابل درخواست های نظام سلطه (یا به تعبیر مورد علاقه آقایان جامعه جهانی) انجام شده است.
3- مسئولیت این وضعیت بر عهده رهبری است.
4- هم در میان مردم و هم در سطح نخبگانی اجماعی فراگیر وجود دارد در این باره که باید هر چه زودتر از وضع موجود عبور کرد.
در مقابل گفتمان مقاومت-پیشرفت وضع موجود را به نحو اساسا متفاوتی درک می کند:
1- وضع موجود کشور حساس است ولی بحرانی نیست. بحران بیش از آنکه پدیده ای واقعی باشد ابزاری روانی است که برای سوق دادن ذهن مردم به سمت موضعگیری های خاص مورد استفاده قرار می گیرد.
2- در مواردی که مشکلاتی وجود دارد، بویژه در حوزه اقتصادی، این مشکلات از 4 منشا سرچشمه گرفته است: 1- تحریم و فشار خارجی 2- ناکارآمدی، سوءمدیریت، غفلت و در مواردی تعمد مسئولان دولتی 3- خرابکاری امنیتی 4-عوامل روانی. صرف نظر از اینکه سهم هر کدام از این عوامل در ایجاد مشکلات چقدر است و کدام و مشکل مربوط به کدام منبع است، از دید گفتمان پیشرفت-مقاومت یک نکته درباره همه مشکلات کشور به یک اندازه صادق است و آن نکته هم این است که این مشکلات همگی قابل حل است و بنابراین مسئولیت اصلی عدم حل آنها بر عهده مسئولانی است که هم اکنون اداره دستگاه اجرایی کشور رادر دست دارند.
وظیفه مسئولان این نیست که دائما مشکلات و گرفتاری ها رابرای مردم فهرست کنند. وظیفه آنها حل این مشکلات است یا اینکه حداقل به مردم بگویند برای حل این مشکلات چه کرده اند و آنچه کرده اند چرا برای حل مشکلات کافی نبوده است. بنابراین گفتمان مقا.مت- پیشرفت وجود مشکلات را انکار نمی کند اما اولا عقیده دارد وشکلی وجود ندارد که قابل حل نباشد و ثانیا مسئولیت حل مشکلات را بر عهده دستگاه اجرایی کشور می داند.
3- گفتمان پیشرفت- مقاومت رهبری را طلایه دار پیشرفت کشور و همچنین مهم ترین مانع عمیق تر شدن مشکلات اقتصادی می داند. این گفتمان مطالعه مستند و واقعیت محور وضعیت کشور نشان می دهد که اگر نبود هشدارها، پیشگیری ها، اقدامات و تدابیر رهبری اولا بسیاری از پیشرفت هایی که اکنون در کشور حاصل شده اساسا رخ نمی داد چرا که دولت های قبلی در بسیاری از موارد و دولت فعلی هم در برخی موارد اساسا عقیده نداشته اند که باید در این حوزه ها به سمت گام های بزرگ حرکت کرد. به عنوان نمونه کار فنی در حوزه هسته ای در سال 1384 به این سو بدون تردید محصول پیگیری ها و تاکید رهبر معظم انقلاب است والا دولت اصلاحات آماده بود که در ماه های پایانی کاری خود معامله ای مبنی بر پذیرش غنی سازی در ابعاد آزمایشگاهی و عملا کنار گذاشتن غنی سازی در مقیاس صنعتی انجام بدهد و حتی زمینه های لارم برای آن را هم فراهم کرده بود. نمونه دیگر موضوع سوریه است که می دانیم دولت فعلی در آغاز بحران سوریه علاقه چندانی به دفاع از آن نداشت و تاکیدات رهبر معظم انقلاب موجب شد که سیاست دفاع از سوریه به عنوان یکی از حلقات اصلی محور مقاومت در دستور کار باقی بماند و اکنون کار به جایی برسد که غربی ها خود اعتراف کنند پروژه آنها در سوریه شکست خورده است.
در حوزه اقتصادی نیز با وجود آنکه غفلت ها و اشتباهات گاه مهمی از جانب دولت ها وجود داشته اما باز تدبیر رهبری مانع از عمیق تر شدن بسیاری از مشکلات شده است. نمونه بسیار برجسته این کار احاله دادن اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها به توافق دولت و مجلس و طی شدن پروسه قانونی است که اگر رهبری پای کار آن نمی ایستاد معلوم نبود با تزریق هنگفت پول نقد به جامعه چه بر سر اقتصاد کشور می آمد.
مهدی محمدی