یک بعد دیگر و بسیار مهم در لیبی حضور استعمارگران در این کشور بود. سهم خواهانی که پس از انقلاب لیبی هم تلاش کردند با با چرخش موضع گیری هایشان این انقلاب را به نوعی به نفع خود مصادره کنند. البته که شعارهای "الله اکبر" مردم در انقلاب لیبی این امتیاز بزرگ را از آنان گرفت. آمریکا به عنوان یکی از سهم خواهان بزرگ در لیبی پس از سقوط قذافی دچار نوعی سردرگمی در این کشور شد. این مسئله با کشته شدن سفیر واشنگتن در لیبی که حادثه ای نادر و غافلگیرکننده برای مقامات کاخ سفید بود، بیشتر خودنمایی کرد. در این روزهای بلبشوی داخلی در لیبی شاید نتوان نقش خاصی را برای بازیگران خارجی تعریف کرد، اگرچه آمریکا همیشه به دنبال نوعی سهم خواهی بوده است. برای بررسی بیشتر اوضاع لیبی و پیدا کردن ردپای آمریکا در این روزهای طرابلس به سراغ حسین اکبری سفیر ایران در لیبی رفتیم و گپ و گفتی در این خصوص داشتیم که در زیر می خوانید.
آقای اکبری چرا شکل گیری حکومت در لیبی نسبت به دیگر کشورهایی که در آن انقلاب رخ داد، کند پیش می رود؟
شکل نگرفتن حکومت در لیبی و به جزء تصویب نشدن قانون اساسی تاکنون ناشی تفاوت اساسی در تحولات لیبی با دیگر کشورهاست. اگر شما به انقلاب لیبی نگاه کنید و آن را با انقلاب هایی که در دیگر کشورها مانند مصر و تونس و یمن اتفاق افتاد، مقایسه کنید؛ می بینید که انقلاب لیبی مردمی تر و اسلامی تر است و در واقع انقلاب است نه اصلاحات اما حرکت هایی که در کشورهای دیگر رخ داد و منجر به برخی دگرگونی ها شد، بیشتر اصلاحات است. شما ببینید در لیبی نه ارتش وجود دارد و نه پلیس و همه چیز تغییر کرده است اما در کشورهایی مانند مصر و تونس ارتش و پلیس سرجای خود هستند و در واقع در این کشورها اصلاحات رخ داده است. از آنجا که لیبی یک انقلاب به معنی واقعی را تجربه کرده است، اکنون هیچ کدام از نیروهای نظامی و پلیس که در دوران قذافی بر سر کار بودند، اکنون حضور ندارند. در حال حاضر امنیت در لیبی بر عهده مردم است و در این کشور پلیس وجود ندارد. در حال حاضر ملت به فکر بازسازی خرابی هاست و به دنبال این است که ثبات در این کشور حاکم شود. در حال حاضر لیبی از امنیت خوبی برخوردار نیست و اسلحه به راحتی در لیبی یافت می شود و دست همه وجود دارد.
مهم ترین مشکل لیبی چیست؟
مهم ترین مشکل لیبی نداشتن رهبر است، در واقع این همه مشکل برای شکل گیری حکومت در لیبی را می توان در نبود رهبر جستجو کرد اگر رهبری وجود داشت می شد می شد رهبر انقلاب لیبی را مقصر این تاخیرها عنوان کرد ولی چنین کسی نیست.
چرا تا کنون قانون اساسی در لیبی تصویب نشده است؟
مردم در لیبی یک دغدغه بزرگ دارند که پیشتر از ساخت و ساز کشور و ترمیم ساختارها برایشان اهمیت دارد. مردم لیبی به دنبال این هستند که دولتی مردمی در کشورشان حاکم شود. مطمئنا پیش از تشکیل یک دولت مردمی باید قانون اساسی کشور نوشته شود. در همین راستا طبق توافقی که در لیبی به وجود آمده است، 60 نفر باید قانون اساسی لیبی را تدوین کنند. اکنون مقامات لیبی یک گام عقب تر در تدارک چینش این گروه 60 نفره اند. همین مسئله نوشتن قانون اساسی در لیبی را به تاخیر انداخته است. در کل فعالیت های سیاسی در لیبی سیر بسیار کندی دارد.
به نظر شما آیا تلاش هایی برخلاف این جریان صورت می پذیرد تا در لیبی حکومتی مستقل حاکم نشود؟
برخی در داخل لیبی با برقراری دموکراسی مخالفند و از خارج مرزها حمایت می شوند. وجود اینها مانع ثبات در لیبی است. شما ببینید مشاور دفتر نخست وزیر در لیبی ربوده می شود. یک روز دیگر خبر می رسد کنگره لیبی اشغال شده است. با این گونه نا امنی ها چه طور باید توقع داشت لیبی روی مسیر ثبات حرکت کند. اتفاقات و تحولات این گونه سیر اقدامات سیاسی و شکل گیری حکومت را به تعویق می اندازد.
پس از انقلاب لیبی و با توجه به حادثه کشته شدن سفیر آمریکا در طرابلس، رد پای آمریکا چقدر در تحولات داخلی لیبی مشخص است؟
نمی شود گفت که بعد از انقلاب لیبی رابطه لیبیایی ها با آمریکا و با غرب کم رنگ شده است. غرب و لیبی به دلیل نفتی که در لیبی وجود دارد، رابطه خود را حفظ کرده اند. لیبی برای فروش نفتش و تامین اقتصادی که پس از انقلاب مجبور است پابرجا بماند و غرب برای اینکه نفت لیبی را از دست ندهد، در یک ارتباط متقابل همچنان مانند دوران قذافی در تماسند. آمریکا هم مانند دیگر کشورهای غربی از این قاعده مسثنی نیست.
با توجه به نابسامانی های موجود در لیبی آیا شرکت های تجاری در آنجا می توانند به مراودات خود ادامه دهند؟
در لیبی تولید خاصی وجود ندارد و اکثر چیزها وارد می شود. اکثر کالاهای مورد نیاز برای 6 میلیون لیبیایی از طریق کشتی وارد این کشور می شود. صادرات لیبی نفت و گاز است که در این زمینه با کشورهای ترکیه و مصر و چین و تونس در تعامل است. عدم وجود امنیت، اجازه سرمایه گذاری بیشتر را به شرکت ها نمی دهد. به همین دلیل لیبی در مقایسه با کشورهای اطرافش مانند تونس در سطح پایین تری از لحاظ رفاهی قرار دارد.
کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی یک اتفاق نادر بود که ضربه مهلکی به دستگاه سیاست خارجی آمریکا وارد کرد. به نظر شما آیا سناریوی خاصی منجر به این حادثه شد؟
به نظرم سناریوی خاصی نبود. با توجه به اینکه ماجرای توهین به پیامبر گرامی اسلام(ص) غرور تمامی مسلمانان جهان را جریحه دار کرد و از طرفی آزادی اسلحه در لیبی این امکان را فراهم کرد تا مردمی که اسلحه به دست هستند، زبان مخالفت شان را اینگونه ابراز کنند و اگرنه کشته شدن سفیر آمریکا با برنامه ریزی خاصی صورت نگرفت. سفیر آمریکا در طرابلس بود. زمانی که تظاهرات مردمی شکل گرفته بود وی به بنغازی رفت تا شاید بیشتر در امان باشد و البته که این انتقال بدون اطلاع صورت گرفت. اگرچه در بنغازی هم او به ساختمان خاصی رفت و در آنجا توسط تعداد زیادی محافظ قصد تامین امنیت جانی اش را داشت اما به هر حال در این سفر بی اطلاع بیشتر از امنیت نالمنی اش را تامین کرد.
منبع: آمریکا نگاه نو