گروه بينالملل مشرق - در این گزارش سعی شده سناریوهای غربی برای براندازی دولت سوریه و فعالیتهای انجام شده در راستای این سناریوها را بررسی کنیم.
ارتش آمریکا بر عملیات شبیه سازی تکیه دارد و آنها معمولا این فرضیه را اجرا می کنند که دشمنان آنها در شرایط معین بر اساس اهداف و راهبردهایی مشخص عمل میکنند که احتمال خطا در آنها وجود دارد. در همین راستا جریانهای آمریکایی شامل دانشگاهها و مراکز مطالعات و آژانس های جاسوسی و آکادمی های نظامی که تاکنون به دنبال شبیه سازی آینده سوریه در صورت سقوط یا عدم سقوط دولت بشار اسد در این کشور هستند، در ورودی ها اطلاعات خود بر نتیجه گیری از تجربه های قبلی آمریکا در مبارزه با «تروریسم» تاکید می کنند. البته آنها از دیدگاه های اسرائیلی به منافع راهبردی این رژیم نیز توجه می کنند.
با این وجود نمی توان به صورت رایانه ای آینده سوریه را بدون در نظر گرفتن شرایط محلی درگیری ها و تضادهای موجود در منافع منطقه ای پیچیده شبیه سازی کرد. چرا که در واقعه های تاریخی بزرگ معمولا عنصر سرنوشت ساز همه پیشبینی ها را غافلگیر خواهد کرد و خارج از محاسبات سطحی عمل خواهد کرد.
تنها موضوع ثابتی که در درگیری جهانی سوریه می توان به آن اشاره کرد، این است که موازنه قدرت بین دو طرف کاملا مساوی است و ادامه فشارها بر یک طرف نهایتا میتواند این موازنه را با هر ابزار امنیتی و سیاسی و یا نظامی بشکند.
موضوع خطرناک این است که واشنگتن همچنان نقص خود را در درک بیداری فرهنگی تاکتیکی دشمنانش ادامه میدهد، اما با این وجود با عقبنشینی انگلیس از پرونده سوریه و ضعف فرانسه به تنها شریکی تبدیل شده که میتواند خارج از فضای اتحادیه اروپا که درگیر پرونده های اقتصادی خود است، روی آن حساب کرد. البته شاخص های کوتاه مدت نشان می دهد که هر محاسبه اشتباهی میتواند منطقه را وارد جنگ کند، به این ترتیب آمریکا هرگز نمی تواند رفتارها و نقش دشمنان سابق خود را در این معرکه شبیه سازی کند. تهدیدات رهبر انقلاب اسلامی در ایران و سید حسن نصرالله در لبنان از یک سال پیش نیازمند بررسی دقیق برای درک تحولات اعتقادی در دیدگاه های این دو نفر از تغییر حالت تدافعی به حالت هجومی است.
هدف از ارائه این مقاله ، منافع طرفهای محلی و منطقه ای و بینالمللی در ارتباط با بحران سوریه در سناریوهای مشخص، تعیین شود. چرا که اگر شبیه سازی در شرایط کنونی نیازمند به نرم افزاری کامپیوتری است که الان وجود خارجی ندارد، اما آنچه در این مقاله خواهد آمد، به مقدار فراوانی بر پایه مطالعات و تحقیقات انجام شده و شبیهسازی های غربیها در مورد سرنوشت بحران سوریه است.
تقریبا تمامی بررسی ها و تحقیقات انجام شده در زمینه راهکارهای براندازی دولت سوریه از دو سال پیش تاکنون بر پایه براندازی بشار اسد است، البته در این میان پیشرفت یا عقبنشینی های میدانی از یک سو و کشمکش های منطقهای و بینالمللی از سوی دیگر مورد توجه طرفهای درگیر قرار دارد، علاوه بر اینکه مراحل حساسی نیز وجود دارد که فشارها را به اوج خود می رساند، مانند دیدار باراک اوباما و ولادیمیر پوتین که قرار است درآینده برگزار شود یا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران که در اواخر خرداد ماه برگزار خواهد شد.
در ادامه به سناریوهای غربی برای براندازی دولت سوریه اشاره میکنیم.
اول: فشارهای سیاسی و دیپلماتیک
گزینه تلاش برای قانع کردن اسد به کناره گیری از قدرت از ابتدای بحران سوریه به عنوان یک موضوع تبلیغاتی مورد استفاده قرار میگرفت، اما بعدها مشخص شد که این تنها یک سرپوش برای مقدمه سازی های میدانی برای براندازی دولت با استفاده از زور بوده است.
جالب اینجاست که این گزینه بار دیگر با پایداری بشار اسد در محور بررسی ها و مطالعات موجود قرار گرفته است، بدون اینکه شانسی عملی برای بررسی علمی و جدی مسایل وجود داشته باشد. به این ترتیب سخن در مورد کناره گیری اسد تنها برای انعکاس تمایل شدید این طرفها برای ادامه تمام انواع خشونت های سیاسی است، چرا که برخی سران کشورهای مخالف با سوریه سعی دارند تا این درگیری ها را به بحرانی شخصی تبدیل کند که البته مجال ذکر آن در اینجا نیست.
البته عنصر اساسی که در ترویج این سناریو وجود دارد، موضع نسبتا نرم روسیه در ابتدای بحران سوریه در مورد آن بود، البته هماهنگیهای روسیه و ایران بعدها این موضع را به تثبیت خطوط قرمز راهبردی تبدیل کرد و تهران طرحی را برای موازنه قدرت های داخلی در سوریه مطرح و ثابت کرد که وجود بشار اسد ضمانت عملی برای اجرای روند تحول و اصلاحات سیاسی در این کشور است.
به این ترتیب این سناریو با وتوی روسیه و چین مواجه شد و از سوی دیگر منافع برخی دیگر از کشورهای موثر در پرونده سوریه را نیز تحت تاثیر قرار داد، این موضوع در عضوگیری جدید در نشست های سازمان ملل متحد و یا در اتحادیه عرب و سایر محافلی که اوضاع سوریه را بررسی می کند، خود را نشان داد.
البته تجربه لیبی نیز در برابر دیدگان روسها قرار گرفت تا آنها با دیده تردید نسبت به هر اقدام دیپلماتیک در این راستا برای افزایش فشارها بر دولت سوریه بنگرند.
سخن در مورد تضمین خروج امن برای بشار اسد و خانوادهاش از قدرت یکی دیگر از برگه های این سناریو بود که در اساس موازنه های لحظه ای غیر قابل اجرا بود، بویژه در سایه اختلافاتی که معارضه از آن رنج میبرد و نمی توانست برنامه کاملی برای حاکمیت ارائه دهد تا تمامی ساختارهای ملت سوریه در آن حضور داشته باشند.
دوم: انزوای اقتصادی سوریه
تحریم های اقتصادی و فروپاشیهای مکرر در بخشهای مختلف سوریه مورد توجه جدی و بی طرفانه رسانههای منطقهای قرار نگرفت، به این ترتیب بود که آمارها از بودجه های ماهیانه و تحویلهای مالی گسترده از سوی هم پیمانان طرفهای درگیر در سوریه خبر می دهند. در همین راستا گرانی های موجود در سوریه یکی از نتایح طبیعی و پیش بینی شده در دولتی است که بخشهای اقتصادی خود را به صورت کامل در اثر تخریبهای روشمند و هرج و مرج در کشور از دست داده است. البته برخی عوامل باعث شده تاکنون نوعی از توازن شکننده در این کشور حکمفرما شود، یکی از این حالت ها قناعت عموم مردم سوریه و عدم اسراف گرایی در میان تعداد زیادی از آنها است که به سیاستهای دولتی در تهیه نیازهای اساسی آنها مانند طبابت و آموزش و پروش قناعت میکنند، از سوی دیگر کمکهای مستمر ایرانیها و روسها و عراقیها نیز در این راستا کمک می کند.
به این ترتیب در صورتی که امنیت در این کشور به صورت نسبی استقرار یابد، اقتصاد نمیتواند عامل فشار مهمی بر سوریه باشد، بویژه اینکه تجربههای گذشته تحریمهای بین المللی نیز ثابت کرده که این تحریم ها در صورتی که دولت ها از آن خوب استفاده کرده و مدیریت بحران را به کار گیرند، باعث ایجاد فرصت خودکفایی در کشورها میشود، اما در سوریه با ادامه عملیات های امنیتی و نظامی از یک سو و عدم توانایی دولت برای مبارزه با فساد از سوی دیگر امکان صحبت از راه حل های برون رفت از این بحران اقتصادی وجود ندارد.
نتیجه این است که این بخش همچنان به عنوان یکی از محورهای درگیر با دولت سوریه مطرح است، اما نمیتواند به برگه فشاری تبدیل شود که به براندازی عملی نظام سوریه منجر شود. این در حالی است که هنوز تجربه حصر اقتصادی عراق در زمان صدام حسین نیز وجود دارد و بدون در نظر گرفتن شرایط متفاوت این کشور با سوریه، وی توانست سالها در برابر فشارهای اقتصادی دوام بیاورد.
سوم: عملیات نظامی
روند درگیریها نشان میدهد که تحقق اهداف مخالفان مسلح درسوریه و ایجاد نفوذ راهبردی در معادلات منطقهای مشکل است، از سوی دیگر به نظر نمیرسد که ارتش سوریه نیز قادر باشد اوضاع را به نفع خود به سرانجام برساند. این موضوع البته علتهایی دارد که میتوان در این مورد به نحوه ساختار ارتش و همچنین روش های چریکی جنگی طرف مقابل و طبیعت جغرافیایی میدانهای نبرد از آغاز بحران در این کشور اشاره کرد و حالت توازن نسبی در درگیریهای سوریه و همچنین تحولات اخیر در منطهقه القصیر که به نفع ارتش سوریه در جریان است، موضوع دخالتهای عامل خارجی در این کشور را در کفه معارضان مسلح سنگینتر کرده است. در این راستا بیشترین سناریویی که در مراکز مطالعات غربی مطرح است، انجام حملات هوایی مانند عملیات ناتو در لیبی است که در سال 2011 روی داد.
علت پیش بودن این سناریو نیز این است که پیشروی نیروهای زمینی در سوریه نتایج تضمین شدهای نداد و به نظر میرسد که کاری که آمریکا میتواند در این راستا انجام دهد، باید کمتر از آغاز حمله فراگیر به این کشور باشد و میتوان آن را در چارچوب عملیات نظامی محدود قلمداد کرد تا روسیه را تحریک نکند و تنها یک طرف منطقهای این عملیات را انجام دهد تا درگیریهای فراگیر در منطقه ایجاد نشود. این گزینه البته تاکنون محاسبات ایران را بررسی نکرده است، چرا که اشارهها و اظهارات مقامات ایران و بیروت نشان از آن دارد که در صورت آغاز حمله به سوریه آنها نیز وارد میدان خواهند شد و سامانه های پیشرفته دفاع هوایی سوریه نیز که در بخشهای مختلفی از این کشور مستقر هستند، این گزینه را تا حد زیادی ناکارآمد کردهاند.
علاوه بر این گزینه، آمریکایی ها از مدتی پیش موضوع حملات موضعی با پهپادهای بدون سرنشین را نیز در دستور بررسیهای خود قرار داده اند، این موضوع نیز در گرو این است که احتمال دارد فنآوری های چینی یا روسی و یا ایرانی در اختیار ارتش سوریه باشد که بتواند این پهپادها را سرنگون کند. علاوه بر این، عملیات این چنینی به تنهایی نمیتواند عاملی برای نفوذ سریع و تغییر در موازنه های نظامی باشد.
عامل دیگری که در زمنیه حمله هوایی باید مدنظر قرار گیرد، این است که آمریکا برای اینکه بتواند پیشروی معارضه در اراضی سوری را تضمین کند، نیاز به این دارد که در ساعت های طولانی اهداف دولت در سوریه را موشکباران کند به این ترتیب این کشور باید با استفاده از جنگندههایی که از پایگاههای نزدیک مانند یونان یا بالکان و یا ترکیه و اردن به هوا برخاستهاند، این کشور را موشک باران کند، اما محاسبات سیاست بینالمللی روند هر عملیات نظامی را در چارچوبی متفاوت از این سناریو تعریف میکند.
علاوه بر تمام اینها وارد شدن در این گزینه یعنی جنگ فراگیر و هیچ تضمینی برای هیچ یک از طرفها ندارد، از سوی دیگر ورود به جنگ مقادیر فراوانی از مانورهای سیاسی را میطلبد.
به این ترتیب موضوع تعامل با سوریه در چارچوب گزینه های مطرح شده سه گانه باقی میماند تا به گزینه نظامی برسیم. بیشتر مراکز مطالعاتی آمریکایی که راههای براندازی بشار اسد را بررسی کردهاند، به مخلوطی از این سناریوها رسیدهاند، اما هر تغییری در موازنه درگیری ها در سوریه زمان طولانی را میخواهد و پیروزی هر کدام از طرفها در این معادله به معنی شکستی دیگر برای طرف مقابل است، این موضوع پیچیده همچنان در کش و قوس درگیریهای سوریه وجود دارد. جبهه النصره تاکنون بر بخشهایی از نقاط غیر مرکزی سوریه مسلط شده و همچنان سعی دارد به مرکز و پایتخت این کشور نفوذ کند، آنها در این راستا سناریوهای مختلفی را تجربه میکنند که البته کمک های مستقیم خارجی نیز در این میان قابل مشاهده است. محور مقابل نیز پیشروی های خود را با بستن راههای امدادی به روی مبارزان ادامه میدهد و در این راستا مناطق راهبردی زیادی را به تصرف خود در آورده تا مبارزان مسلح را محاصره کرده و منابع حرکات آنها را بخشکاند.
×علی شهاب
ارتش آمریکا بر عملیات شبیه سازی تکیه دارد و آنها معمولا این فرضیه را اجرا می کنند که دشمنان آنها در شرایط معین بر اساس اهداف و راهبردهایی مشخص عمل میکنند که احتمال خطا در آنها وجود دارد. در همین راستا جریانهای آمریکایی شامل دانشگاهها و مراکز مطالعات و آژانس های جاسوسی و آکادمی های نظامی که تاکنون به دنبال شبیه سازی آینده سوریه در صورت سقوط یا عدم سقوط دولت بشار اسد در این کشور هستند، در ورودی ها اطلاعات خود بر نتیجه گیری از تجربه های قبلی آمریکا در مبارزه با «تروریسم» تاکید می کنند. البته آنها از دیدگاه های اسرائیلی به منافع راهبردی این رژیم نیز توجه می کنند.
با این وجود نمی توان به صورت رایانه ای آینده سوریه را بدون در نظر گرفتن شرایط محلی درگیری ها و تضادهای موجود در منافع منطقه ای پیچیده شبیه سازی کرد. چرا که در واقعه های تاریخی بزرگ معمولا عنصر سرنوشت ساز همه پیشبینی ها را غافلگیر خواهد کرد و خارج از محاسبات سطحی عمل خواهد کرد.
تنها موضوع ثابتی که در درگیری جهانی سوریه می توان به آن اشاره کرد، این است که موازنه قدرت بین دو طرف کاملا مساوی است و ادامه فشارها بر یک طرف نهایتا میتواند این موازنه را با هر ابزار امنیتی و سیاسی و یا نظامی بشکند.
موضوع خطرناک این است که واشنگتن همچنان نقص خود را در درک بیداری فرهنگی تاکتیکی دشمنانش ادامه میدهد، اما با این وجود با عقبنشینی انگلیس از پرونده سوریه و ضعف فرانسه به تنها شریکی تبدیل شده که میتواند خارج از فضای اتحادیه اروپا که درگیر پرونده های اقتصادی خود است، روی آن حساب کرد. البته شاخص های کوتاه مدت نشان می دهد که هر محاسبه اشتباهی میتواند منطقه را وارد جنگ کند، به این ترتیب آمریکا هرگز نمی تواند رفتارها و نقش دشمنان سابق خود را در این معرکه شبیه سازی کند. تهدیدات رهبر انقلاب اسلامی در ایران و سید حسن نصرالله در لبنان از یک سال پیش نیازمند بررسی دقیق برای درک تحولات اعتقادی در دیدگاه های این دو نفر از تغییر حالت تدافعی به حالت هجومی است.
هدف از ارائه این مقاله ، منافع طرفهای محلی و منطقه ای و بینالمللی در ارتباط با بحران سوریه در سناریوهای مشخص، تعیین شود. چرا که اگر شبیه سازی در شرایط کنونی نیازمند به نرم افزاری کامپیوتری است که الان وجود خارجی ندارد، اما آنچه در این مقاله خواهد آمد، به مقدار فراوانی بر پایه مطالعات و تحقیقات انجام شده و شبیهسازی های غربیها در مورد سرنوشت بحران سوریه است.
تقریبا تمامی بررسی ها و تحقیقات انجام شده در زمینه راهکارهای براندازی دولت سوریه از دو سال پیش تاکنون بر پایه براندازی بشار اسد است، البته در این میان پیشرفت یا عقبنشینی های میدانی از یک سو و کشمکش های منطقهای و بینالمللی از سوی دیگر مورد توجه طرفهای درگیر قرار دارد، علاوه بر اینکه مراحل حساسی نیز وجود دارد که فشارها را به اوج خود می رساند، مانند دیدار باراک اوباما و ولادیمیر پوتین که قرار است درآینده برگزار شود یا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران که در اواخر خرداد ماه برگزار خواهد شد.
در ادامه به سناریوهای غربی برای براندازی دولت سوریه اشاره میکنیم.
اول: فشارهای سیاسی و دیپلماتیک
گزینه تلاش برای قانع کردن اسد به کناره گیری از قدرت از ابتدای بحران سوریه به عنوان یک موضوع تبلیغاتی مورد استفاده قرار میگرفت، اما بعدها مشخص شد که این تنها یک سرپوش برای مقدمه سازی های میدانی برای براندازی دولت با استفاده از زور بوده است.
جالب اینجاست که این گزینه بار دیگر با پایداری بشار اسد در محور بررسی ها و مطالعات موجود قرار گرفته است، بدون اینکه شانسی عملی برای بررسی علمی و جدی مسایل وجود داشته باشد. به این ترتیب سخن در مورد کناره گیری اسد تنها برای انعکاس تمایل شدید این طرفها برای ادامه تمام انواع خشونت های سیاسی است، چرا که برخی سران کشورهای مخالف با سوریه سعی دارند تا این درگیری ها را به بحرانی شخصی تبدیل کند که البته مجال ذکر آن در اینجا نیست.
البته عنصر اساسی که در ترویج این سناریو وجود دارد، موضع نسبتا نرم روسیه در ابتدای بحران سوریه در مورد آن بود، البته هماهنگیهای روسیه و ایران بعدها این موضع را به تثبیت خطوط قرمز راهبردی تبدیل کرد و تهران طرحی را برای موازنه قدرت های داخلی در سوریه مطرح و ثابت کرد که وجود بشار اسد ضمانت عملی برای اجرای روند تحول و اصلاحات سیاسی در این کشور است.
به این ترتیب این سناریو با وتوی روسیه و چین مواجه شد و از سوی دیگر منافع برخی دیگر از کشورهای موثر در پرونده سوریه را نیز تحت تاثیر قرار داد، این موضوع در عضوگیری جدید در نشست های سازمان ملل متحد و یا در اتحادیه عرب و سایر محافلی که اوضاع سوریه را بررسی می کند، خود را نشان داد.
البته تجربه لیبی نیز در برابر دیدگان روسها قرار گرفت تا آنها با دیده تردید نسبت به هر اقدام دیپلماتیک در این راستا برای افزایش فشارها بر دولت سوریه بنگرند.
سخن در مورد تضمین خروج امن برای بشار اسد و خانوادهاش از قدرت یکی دیگر از برگه های این سناریو بود که در اساس موازنه های لحظه ای غیر قابل اجرا بود، بویژه در سایه اختلافاتی که معارضه از آن رنج میبرد و نمی توانست برنامه کاملی برای حاکمیت ارائه دهد تا تمامی ساختارهای ملت سوریه در آن حضور داشته باشند.
دوم: انزوای اقتصادی سوریه
تحریم های اقتصادی و فروپاشیهای مکرر در بخشهای مختلف سوریه مورد توجه جدی و بی طرفانه رسانههای منطقهای قرار نگرفت، به این ترتیب بود که آمارها از بودجه های ماهیانه و تحویلهای مالی گسترده از سوی هم پیمانان طرفهای درگیر در سوریه خبر می دهند. در همین راستا گرانی های موجود در سوریه یکی از نتایح طبیعی و پیش بینی شده در دولتی است که بخشهای اقتصادی خود را به صورت کامل در اثر تخریبهای روشمند و هرج و مرج در کشور از دست داده است. البته برخی عوامل باعث شده تاکنون نوعی از توازن شکننده در این کشور حکمفرما شود، یکی از این حالت ها قناعت عموم مردم سوریه و عدم اسراف گرایی در میان تعداد زیادی از آنها است که به سیاستهای دولتی در تهیه نیازهای اساسی آنها مانند طبابت و آموزش و پروش قناعت میکنند، از سوی دیگر کمکهای مستمر ایرانیها و روسها و عراقیها نیز در این راستا کمک می کند.
به این ترتیب در صورتی که امنیت در این کشور به صورت نسبی استقرار یابد، اقتصاد نمیتواند عامل فشار مهمی بر سوریه باشد، بویژه اینکه تجربههای گذشته تحریمهای بین المللی نیز ثابت کرده که این تحریم ها در صورتی که دولت ها از آن خوب استفاده کرده و مدیریت بحران را به کار گیرند، باعث ایجاد فرصت خودکفایی در کشورها میشود، اما در سوریه با ادامه عملیات های امنیتی و نظامی از یک سو و عدم توانایی دولت برای مبارزه با فساد از سوی دیگر امکان صحبت از راه حل های برون رفت از این بحران اقتصادی وجود ندارد.
نتیجه این است که این بخش همچنان به عنوان یکی از محورهای درگیر با دولت سوریه مطرح است، اما نمیتواند به برگه فشاری تبدیل شود که به براندازی عملی نظام سوریه منجر شود. این در حالی است که هنوز تجربه حصر اقتصادی عراق در زمان صدام حسین نیز وجود دارد و بدون در نظر گرفتن شرایط متفاوت این کشور با سوریه، وی توانست سالها در برابر فشارهای اقتصادی دوام بیاورد.
سوم: عملیات نظامی
روند درگیریها نشان میدهد که تحقق اهداف مخالفان مسلح درسوریه و ایجاد نفوذ راهبردی در معادلات منطقهای مشکل است، از سوی دیگر به نظر نمیرسد که ارتش سوریه نیز قادر باشد اوضاع را به نفع خود به سرانجام برساند. این موضوع البته علتهایی دارد که میتوان در این مورد به نحوه ساختار ارتش و همچنین روش های چریکی جنگی طرف مقابل و طبیعت جغرافیایی میدانهای نبرد از آغاز بحران در این کشور اشاره کرد و حالت توازن نسبی در درگیریهای سوریه و همچنین تحولات اخیر در منطهقه القصیر که به نفع ارتش سوریه در جریان است، موضوع دخالتهای عامل خارجی در این کشور را در کفه معارضان مسلح سنگینتر کرده است. در این راستا بیشترین سناریویی که در مراکز مطالعات غربی مطرح است، انجام حملات هوایی مانند عملیات ناتو در لیبی است که در سال 2011 روی داد.
علت پیش بودن این سناریو نیز این است که پیشروی نیروهای زمینی در سوریه نتایج تضمین شدهای نداد و به نظر میرسد که کاری که آمریکا میتواند در این راستا انجام دهد، باید کمتر از آغاز حمله فراگیر به این کشور باشد و میتوان آن را در چارچوب عملیات نظامی محدود قلمداد کرد تا روسیه را تحریک نکند و تنها یک طرف منطقهای این عملیات را انجام دهد تا درگیریهای فراگیر در منطقه ایجاد نشود. این گزینه البته تاکنون محاسبات ایران را بررسی نکرده است، چرا که اشارهها و اظهارات مقامات ایران و بیروت نشان از آن دارد که در صورت آغاز حمله به سوریه آنها نیز وارد میدان خواهند شد و سامانه های پیشرفته دفاع هوایی سوریه نیز که در بخشهای مختلفی از این کشور مستقر هستند، این گزینه را تا حد زیادی ناکارآمد کردهاند.
علاوه بر این گزینه، آمریکایی ها از مدتی پیش موضوع حملات موضعی با پهپادهای بدون سرنشین را نیز در دستور بررسیهای خود قرار داده اند، این موضوع نیز در گرو این است که احتمال دارد فنآوری های چینی یا روسی و یا ایرانی در اختیار ارتش سوریه باشد که بتواند این پهپادها را سرنگون کند. علاوه بر این، عملیات این چنینی به تنهایی نمیتواند عاملی برای نفوذ سریع و تغییر در موازنه های نظامی باشد.
عامل دیگری که در زمنیه حمله هوایی باید مدنظر قرار گیرد، این است که آمریکا برای اینکه بتواند پیشروی معارضه در اراضی سوری را تضمین کند، نیاز به این دارد که در ساعت های طولانی اهداف دولت در سوریه را موشکباران کند به این ترتیب این کشور باید با استفاده از جنگندههایی که از پایگاههای نزدیک مانند یونان یا بالکان و یا ترکیه و اردن به هوا برخاستهاند، این کشور را موشک باران کند، اما محاسبات سیاست بینالمللی روند هر عملیات نظامی را در چارچوبی متفاوت از این سناریو تعریف میکند.
علاوه بر تمام اینها وارد شدن در این گزینه یعنی جنگ فراگیر و هیچ تضمینی برای هیچ یک از طرفها ندارد، از سوی دیگر ورود به جنگ مقادیر فراوانی از مانورهای سیاسی را میطلبد.
به این ترتیب موضوع تعامل با سوریه در چارچوب گزینه های مطرح شده سه گانه باقی میماند تا به گزینه نظامی برسیم. بیشتر مراکز مطالعاتی آمریکایی که راههای براندازی بشار اسد را بررسی کردهاند، به مخلوطی از این سناریوها رسیدهاند، اما هر تغییری در موازنه درگیری ها در سوریه زمان طولانی را میخواهد و پیروزی هر کدام از طرفها در این معادله به معنی شکستی دیگر برای طرف مقابل است، این موضوع پیچیده همچنان در کش و قوس درگیریهای سوریه وجود دارد. جبهه النصره تاکنون بر بخشهایی از نقاط غیر مرکزی سوریه مسلط شده و همچنان سعی دارد به مرکز و پایتخت این کشور نفوذ کند، آنها در این راستا سناریوهای مختلفی را تجربه میکنند که البته کمک های مستقیم خارجی نیز در این میان قابل مشاهده است. محور مقابل نیز پیشروی های خود را با بستن راههای امدادی به روی مبارزان ادامه میدهد و در این راستا مناطق راهبردی زیادی را به تصرف خود در آورده تا مبارزان مسلح را محاصره کرده و منابع حرکات آنها را بخشکاند.
×علی شهاب