به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
شيمون پرز: به مردم ايران فشار بياوريد اما حکومت را متهم کنيد!
رئيس رژيم صهيونيستي از مقامات غربي خواست در آستانه انتخابات رياستجمهوري به مردم ايران فشار بياورند.
شيمون
پرز در ديدار وزير خارجه آلمان خواستار آن شد که در آستانه انتخابات ايران
فشار تحريمها براي ايجاد نارضايتي در مردم افزايش يابد. به گزارش سايت
آروتزشوا، پرز در ديدار با گيدو وستروله اظهار داشته تا زماني که ايران به
فعاليتهاي هستهاي خود ادامه ميدهد، نبايد هيچگونه مصالحهاي با اين
کشور انجام بگيرد.
پرز ميافزايد: «ايران و سوريه موضوعاتي مرتبط
هستند. ايران در آستانه انتخابات است و ممکن است تحريمها تأثير داشته
باشد. تحريمها و فشارها بايد در آستانه انتخابات رياستجمهوري ايران
افزايش يابد. ما همچنين بايد بگوييم که ما عليه مردم ايران نيستيم و اين
مقامات ايران هستند که مردم را به رنج ميکشند»(!)
آقاي تاجزاده! اينقدر نسخهنپيچ ... که نيستيم داداش!
شبکه
بالاترين از قول يکي از کاربران خود نوشت: والا ما مونديم اين چه طور
زندان انفراديه که هر هفته حضرت عالي آخرين رويدادها رو تفسير ميکني ميدي
بيرون؟! يک روز نسخه ميپيچي به خاتمي رأي بدهيد اگر نيامد رأي ندهيد.
هاشمي کانديد شد نظرت عوض شد که نه به هاشمي حالا بايد رأي بديد! آقا جون
کور که نيستيم شما هم با دسته کورها که طرف نيستي داداش! شما همگي از يه
قماشايد. تا وقتي مقام و منسب [منصب] داشتيد همه چي خوب بود همچين که
جاتون رو گرفتند انداختنتون بيرون دمکراسيخواه شديد. آقاي فلک زدهرو
کرديد کارت بازيتون رو!
در پاسخ به اين کار، کاربر ديگر نوشت: فشار
اومده بهت که از زندانم ميتونن حرفشونو بزنن؟! اما تو اسکل از تو خونت،
خيابون، و... هيچ کاري نميتوني بکني؟يادآور مي شود تاجزاده اخيرا با ارسال
نامهاي حرف قبلي خود را پس گرفته و خواستار حضور در انتخابات و حمايت از
هاشمي شده بود.
تظاهر عضو مشترک سازمان مجاهدين و حزب مشارکت بر
حمايت از هاشمي در حالي است که او به عنوان رئيس ستاد انتخابات وزارت کشور
در سال 78 باني تقلب عليه هاشمي در انتخابات مجلس ششم بود. محسن هاشمي
اسفند سال گذشته در مصاحبه با روزنامه اعتماد اصلاحطلبان را عامل تقلب و
عدم راهيابي پدرش به مجلس معرفي کرد.
رويتر: غرب تجديدنظر کند بيصداقتي مانع توافق با ايران است
خبرگزاري
رويتر از قول برخي مقامات سابق آمريکايي خواستار تجديدنظر در سياستهاي
ضدايراني شد و نوشت اين به سود منافع ملي آمريکاست.رويتر با اشاره به
بنبست موجود در مذاکرات هستهاي 1+5 با ايران نوشت: دليل اصلي عدم پيشرفت
در مذاکرات هستهاي و حتي شايد پس از انتخابات رياستجمهوري ايران آن است
که غرب موضوع هستهاي ايران را از 3 دهه پيش بد اداره کرده است، هرچند که
ايران نيز کوتاهي کرده است. غرب و آمريکا بارها از نفوذ و قدرت خود براي
سياسيکاري در آژانسهاي سازمان ملل استفاده کردهاند.
غرب همچنين
بارها روندهاي غيرقانوني و فوق قضايي را به کار برده روند عادي منع اشاعه
را با تعبيري هجوآميز ترکيب کرده که چهرهاي منفي از رژيم منع اشاعه به
نمايش گذاشته است.
اين خبرگزاري ميافزايد: ايران بارها به
مخفيکاري در فعاليتهاي هستهاي متهم شده است، اما چرا ايران اينگونه عمل
ميکند؟ بنا بر اين گزارش، پس از انقلاب اسلامي، يکي از نخستين اقدامات
حکومت جمهوري اسلامي، متوقف کردن برنامه هستهاي بود. امامخميني در آن
زمان مخالف برنامههاي هستهاي بودند. در سال 1983، ايران به طور رسمي از
آژانس خواست با ايجاد يک تاسيسات تحقيقاتي براي غنيسازي اورانيوم کمک کند.
آژانس موافقت کرد اما زماني که آمريکاييها از اين امر اطلاع يافتند، براي
متوقف کردن آن مداخله کردند.
در ادامه اين گزارش تصريح شده است:
اکنون مشکلات همچنان به قوت خود باقي است و عمق آن و گستردگياش نيز بيشتر
شده است. از سوي ديگر پيچيدگيهاي روابط ايران و آمريکا نيز در اين سالها
افزايش يافته است. جان ليمبرت، يکي از گروگانهاي سفارت آمريکا در تهران،
ميگويد حتي هنوز تصميم به توافق با ايران نيز اتخاذ نشده است. به گفته وي
رئيسجمهور بايد پيش از هر اقدامي اين تصميم را اتخاذ کند و بگويد که با
ايران توافق ميخواهد.
رويتر مينويسد: شواهد حاکي از عدم
تاثيرگذاري تحريمها بر اهداف هستهاي ايران بايد فضاي مانوري در اختيار
اوباما قرار دهد تا در مذاکره با ايران به طور جدي لغو تحريمها را پيشنهاد
دهد. اين به نفع امنيت ملي آمريکا نيز خواهد بود. تنظيم دوباره سياست در
مقابل ايران ميتواند شامل به رسميت شناختن حق غنيسازي اورانيوم باشد که
جمهوري اسلامي خواستار آن است. به رسميت شناختن اين حق براي آمريکا
هزينهاي ندارد اما ميتواند يک رفتار ديپلماتيک بارز براي ايران باشد.
همچنين اين يک الزام پراگماتيک است، چرا که ايران با حمايت يا بدون حمايت
به غنيسازي ادامه ميدهد.
رويتر در پايان نوشت: پيشنهاد تنظيم
دوباره روابط يک راهکار صادقانه و بيپرده براي بنبستي است که به واسطه
عملکرد بد غرب در قبال برنامه هستهاي ايران در يک دهه گذشته ايجاد شد.
اوباما ميتواند اين را زير گوش اشتون زمزمه کند تا به اين ترتيب شاهد
پيشرفت در نشست بعدي اشتون و جليلي باشيم.
يادآور ميشود اخيرا
ديويد کوهن معاون وزارت خزانهداري آمريکا اعلام کرده بود دولت متبوع وي در
نظر دارد تحريمها را شامل صادرات محصولات پتروشيمي ايران نيز بکند و فروش
طلا به ايران در بازارهاي جهاني را محدود سازد.
کاتب خاتمي: نامزدي هاشمي يأس وحشتناک برجاي خواهد گذاشت
کاتب خاتمي ميگويد نامزدي اشتباه هاشمي پايان اميد متوهمانهاي است که اصلاحطلبان به حاميان خود تزريق ميکنند.
بابک
داد همکار روزنامه سلام بود که در دولت اصلاحات به عنوان کاتب ويژه در
سفرهاي خاتمي مشغول به کار شد و مدتي است به خارج کشور گريخته و پناهنده
شده است. او در تحليلي نوشت: با نامزدي آقاي هاشمي سؤالات فراواني پيش آمده
است. عدهاي چنان تبليغ ميکنند که گويا ناجي افسانهاي وارد صحنه شده و
انتخابات 88 را يکسره به فراموشي سپردهاند.
وي ميافزايد: اين
نامزدي اشتباه، فقط «پايان هاشمي» نخواهد بود؛ بلکه پايان اميدي است که با
خوشبيني متوهمانه برخي تزريق ميشود. و در آخر سر، در بين شبکههاي حامي
ياس چند برابري و نااميدي وحشتناک برجاي خواهد گذاشت که ويرانگرتر از اين
خواهد بود.
وي همچنين نوشت: راي به آقاي هاشمي نه تنها در گروهبندي
«راي به تغيير» نميگنجد و هاشمي اهل تغيير نيست و اعتقادي به تغيير
ندارد، نامزدي ايشان فقط آمار ميزان مشارکت در انتخاباتي را بالا ميبرد که
حاکميت از مدتها قبل براي آن برنامه چيده و با چيدمان تعدد نامزدها، به
استقبال آن رفته است. مخالفان يکباره با خبر نامزدي هاشمي، آچمز شده و برخي
از دوستان در يک عجله و بدون تحليل و تامل، وارد همان بازياي شدهاند که
حکومت ميخواهد. يعني داشتن يک تنور داغ و انتخاباتي پرشور، به قصد نشان
دادن «مردمسالاري در نظام اسلامي».
داد در پايان نوشت: برخي
ميگويند تحريم انتخابات سودي ندارد و اگر راي هم ندهيم، باز هم همين
ميشود. پاسخ اين است که فرقش اين است که وقتي راي ندهيم، لااقل حس
آزاردهنده توهين به شعورمان ما را آزار نخواهد داد. بچههاي ما را نوميدتر و
عصبانيتر نخواهد کرد و شبکههاي اجتماعيمان را به دام نيروهاي سرکوبگر
نخواهد فرستاد.
از سوي ديگر پايگاه اينترنتي اخبار روز در تحليل
مشابهي خاطرنشان کرد: اين روزها اصلاحطلبان در حال پوشاندن لباس ناجي و
قهرمان بر تن هاشمي رفسنجاني هستند. همان طور که انتظار ميرفت انگار آنها
عادت نکردهاند در سياست «اصلاحطلب» باشند و روشهاي معتدل و قابل قبولي
را در پيش بگيرند. توصيفات و عناويني به کار برده ميشود که حتي کساني را
که بدشان نميآيد هاشمي بيايد ناخودآگاه به واکنش واميدارد.
اخبار
روز افزود: اين نوع «فعاليت انتخاباتي» يک مسئله بزرگ را به پشت صحنه رانده
است. تکليف «حساب باز» انتخابات گذشته و راي خوانده نشده و دزديده شده
قبلي چه ميشود؟ پاسخهايي سردستي و از سر بيحوصلگي داده ميشود که اين
بار امکان تقلب نيست. اين را ميگويند و دوباره مشغول ميشوند. حکايت چوپان
دروغگو تکرار ميشود.
ژاندارم جهان در عراق و افغانستان مُرد
«ژاندارم جهان در عراق و افغانستان مُرد. آمريکا علاقهاي به گرفتاري تازه در خاورميانه نشان نميدهد».
اين
تحليل را پايگاه اينترنتي فرانسويزبان آتلانتيکو درباره سردرگمي 2 ساله
آمريکا نسبت به جنگ سوريه عنوان کرد. آتلانتيکو با بيان اين که اوباما در
ديدار اردوغان تصريح کرد تمايلي به مداخله نظامي در سوريه ندارد، از
«فرانسوا ژره» کارشناس فرانسوي، پرسيد: «آيا اين امر از بيعلاقگي آمريکا
به خاورميانه حکايت دارد؟».
اين تاريخنگار ژئواستراتژيک و رئيس
موسسه تحليل راهبردي فرانسه، گفت: از نظر راهبردي، نخستين شرط احتياط
اجتناب از هرگونه شتابزدگي است. اين امر به ويژه در زمان بحران اقتصادي
بيسابقه از اهميت بيشتري برخوردار است. هيچکس نميتواند پيامدهاي سياسي
مداخله نظامي را در درون جامعه آمريکا برآورد کند. اين موضوع را ميتوان با
نگاهي به اظهارات اخير اوباما و «جان کري» وزير دفاع در مورد وضعيت
اقتصادي آمريکا بررسي کرد.
اين پايگاه اينترنتي ميافزايد: قدرتي که
ميخواهد در جايگاه رهبري کل دنيا اقدام کند در زمينه اقتصادي، سلامت و
بهداشت و نيز رشد بخشهاي فني که ملاک ارزيابي قدرت واقعي يک کشور محسوب
ميشود، نگرانيهايي دارد. آمريکا در افغانستان و عراق به طور جدي با
مشکلاتي مواجه شد. آمريکاييها متوجه شدهاند که ديگر مسئله گسيل نظاميان
به کشوري مسلمان ممکن نيست.
آتلانتيکو با بيان اين که برخي متحدان
منطقه بايد به جاي آمريکا ايفاي نقش کنند، تصريح ميکند: اين در حالي است
که ناهمگوني وضعيت در اين کشورها ايجاد يک ساختار مشترک را بسيار دشوار
نموده و اختلافات سياسي، ارضي، نژادي و مذهبي بيش از اندازه اين بخش را
دچار انشقاق کرده است. اتحاديه عرب بيوقفه ناتواني خود را در غلبه بر
اختلافات نشان ميدهد.
فرانسوا ژره پايگاه اينترنتي فرانسوي در پاسخ
به اين سؤال که «آيا در نهايت موقعيت آمريکا از «ژاندارم جهان» به
«ژاندارم منطقه» تنزل خواهد يافت»، عنوان کرد: ژاندارم جهان در عراق و
افغانستان مُرد. انديشه دنياي يک قطبي به پايان رسيده است. روياي
نومحافظهکاران در مورد ظهور جهاني دمکراسي به شيوه آمريکا پايان تاريخي
خود را مشاهده کرد.
وي خاطرنشان ميکند: اکنون موسسات بينالمللي
چون «صندوق بينالمللي پول» و «بانک جهاني» ماموريت تنظيم بازار را برعهده
دارند. تا زماني که بحران به پايان نرسيده و اثرات اجتماعي آن از ميان
نرفته است، دولتها و سازمانهاي مالي بينالمللي در برزخ بسر خواهند برد.
آنها بايد به طور مداوم تدابيري را براي جلوگيري از بروز ناآراميهاي
اجتماعي به ويژه در اروپا و نيز رفع اثرات مستقيم بحران بر خاورميانه اتخاذ
کنند.
کد خبر 216376
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۱
- ۰ نظر
- چاپ