به گزارش سرویس فرهنگی مشرق، به تابستان نزدیک میشویم و این یعنی فصل اکران فیلمهای پر هزینه هالیوودی فرا رسیده است. فیلمهایی که به قصد موفقیت در گیشه ساخته میشوند و برخی از آنها دنبالههای فیلمهای معروف سالهای پیش هستند. کافه سینما به مناسبت فرا رسیدن فصل جدید اکران سینماهای دنیا 10 بلاک باستر مهم سال 2013 را معرفی میکند. در روزهای آتی سراغ معرفی فیلمهای کم هزینه و مهجور هم خواهیم رفت.
مرد آهنی 3:
قسمت سوم مجموعه محبوب مرد آهنی شروعی بسیار موفق در گیشه داشت و اکرانش را با رکوردشکنی آغاز کرد تا بار دیگر نشان دهد که تونی استارک خود شیفته، خوش تیپ و زبان باز، در حال حاضر محبوبترین ابر قهرمان کمپانی مارول است. استارک/ مرد آهنی این روزها خیلی بیشتر از ابر قهرمانهایی چون ثور، کاپیتان آمریکا و هالک طرفدار دارد و به همین دلیل هم بود که مانور تبلیغاتی فیلم انتقامجویان، که تابستان گذشته به فروش میلیاردی در سینماهای دنیا دست پیدا کرد، بیش از هر چیز بر او متمرکز بود. این قسمت جدید را بر خلاف دو فیلم قبلی جان فاورو نساخته و شین بلک روی صندلی کارگردانیاش نشسته است. بلک پیش از این، فیلم کیس کیس بنگ بنگ را کارگردانی کرده و به عنوان نویسنده در مجموعه اکشن اسلحه مرگبار همکاری داشته است. البته فارو همچنان به عنوان تهیهکننده و یکی از بازیگران در پروژه حضور دارد. اما از همه اینها مهمتر حضور دوباره رابرت دوانی جونیور در نقش استارک است که اصلیترین عامل محبوبیت این فیلمها به حساب میآید. دوانی جونیور که با همین مرد آهنی به یکی از ستارهای پول ساز سینمای دنیا تبدیل شده این بار نیز اجرای جذابی از این شخصیت ارائه داده است. خلاصه اینکه به نظر میرسد مخاطبان فیلمهای ابر قهرمانی همچنان از مرد آهنی و مبارزههای پر زد و خوردش با تروریستها راضی هستند. نکتهای که نشان از ادامه موفقیتهای این مجموعه دارد. موفقیتی که حضور دوباره تونی استارک را در فیلمهای انتقامجویان و مرد آهنی بر پرده سینماهای دنیا قطعی کرده است. در چنین شرایطی دیگر فرقی نمیکند چه کسی فیلم را کارگردانی کند، مهم این است که صحنههای اکشن خوش ساخت باشند و تونی استارک هم روی فرم!
بهشت:
بعد از موفقیت تریلر علمی – تخیلی منطقه 9 (2009)، خیلیها منتظر قدم بعدی نیل بلومکمپ کارگردان جوان و با استعداد اهل آفریقای جنوبی بودند و همان طور که انتظار میرفت، کمپانیهای هالیوودی به سراغش رفتند تا این بار با بودجهای صد میلیون دلاری و ستارگانی چون مت دیمون و جودی فاستر یک تریلر علمی – تخیلی دیگر بسازد. نتیجه فیلمی است با نام بهشت که یکی از امیدهای تابستان امسال به حساب میآید. فیلمی که داستانش در سال 2154 میگذرد و دورانی را به تصویر میکشد که انسانهای متمول در یک ایستگاه فضایی در رفاه کامل زندگی میکنند و انسانهای فقیر روی زمینی که سراسر آن را آلودگی فرا گرفته روزگار میگذرانند. باید دید بلومکمپت اینبار نیز میتواند موفقیت فیلم قبلیاش را تکرار کند و اثری تحسین برانگیر بسازد یا نه. فعلا که با یک تریلر امیدوارکننده طرف هستیم که نوید فیلمی جذاب را میدهد. قدم بعدی این کارگردان یک فیلم علمی – تخیلی دیگر است، این بار اما با حال و هوایی کمدی. فیلمی با نام «چاپی» که برای اکران در سال آینده آماده میشود.
استار ترک درون تاریکی:
قسمت دوم سری جدید مجموعه فیلمهای استار ترک به کارگردانی جی.جی آبرامز. قسمت اول این مجموعه در سال 2009 اکران شد و هم فروش قابل توجهی داشت و هم بسیاری از طرفداران قدیمی استار ترک رو به تحسین واداشت. حالا بعد از 4 سال قسمت دوم هم از راه رسیده است. فیلمی که احتمالا به اندازه همان فیلم اول موفق خواهد بود و فرصت دیگری برای طرفداران استار ترک تا دوباره شخصیتهای محبوبشان را بر پرده ببینند. آبرامز پیش از این ثابت کرده که به خوبی از پس ساختن چنین فیلمهایی بر میآید و میداند چطور یک ماجراجویی جذاب را در فضا به تصویر بکشد.
مرد فولادی:
کمپانی برادران وانر برای احیای سوپرمن به کریستوفر نولان پناه آورد تا شاید بعد از بتمن، بتواند جان دوبارهای به یکی دیگر از ابر قهرمانهای دی.سی کامیک ببخشد. نولان هم اگرچه کارگردانی فیلم را نپذیرفت، اما کنترل پروژه را بدست گرفت و به عنوان تهیهکننده بر ساخت آن نظارت داشت. نولان ایده اولیه فیلم را طراحی و زاک اسنایدر را که ساخت آثاری چون 300 و نگهبانان را در کارنامه دارد به عنوان کارگردان انتخاب کرد. نتیجه فیلمی شده که به احتمال بسیار زیاد رویکردی شبیه به بتمنهای نولان را در مورد سوپرمن به کار برده و از حضور بازیگران مطرحی چون راسل کرو، کوین کاستنر، ایمی آدامز و دایان لین نیز بهره میبرد. برایان سینگر سال 2006 فیلمی ساخت با عنوان بازگشت سوپرمن که با شکست مواجه شد. حالا باید دید این تلاش جدید به کجا خواهد رسید و آیا دنبالههای دیگری را در پی خواهد داشت یا خیر. پیشبینی میشود به واسطه حضور نولان فیلم نگاهی تیره و تار به گذشته و زندگی سوپرمن داشته باشد و بیشتر بر جنبههای پنهان شخصیت او تاکید کند. در این فیلم هنری کاویل در نقش اصلی ظاهر شده است. بازیگر جوان اهل بریتانیا که در صورت موفقیت این فیلم فرصت این را پیدا میکند که به یکی از ستارههای نام آشنای سینمای جهان تبدیل شود.
جنگ جهانی زد:
این فیلمی است که برد پیت در آن به جنگ زامبیها میرود، اما این تنها ظاهر قضیه است. دردسر اصلی پیت در این فیلم نه زامبیها، که مشکلات فروانی بود که در پروسههای پیش تولید، فیلمبرداری و تدوین پیش آمد و زمان اکران فیلم را بیش از یک سال به عقب انداخت. پیت نقش اول و یکی از تهیهکنندگان این فیلم پرهزینه است و مسئولیت اصلی پروژه با او بوده. به همین دلیل موفقیت یا عدم موفقیت جنگ جهانی زد میتواند بر کارنامه حرفهای او تاثیرات خاص خود را داشته باشد. کارگردان این فیلم اکشن مارک فورستر است. فیلمسازی که فیلمهای چون بادبادکباز و در جستجوی ناکجاآباد را در کارنامه دارد و به عقیده بسیاری از کارشناسان، انتخاب او برای ساخت چنین فیلم بزرگی اصلیترین اشتباه تهیهکنندگان بوده است. فورستر آن قدر مراحل طراحی زامبیها را طولانی کرد که پروژه خیلی زود از برنامه مد نظرش عقب افتاد. از طرفی پایان فیلم و برخی از صحنههای اکشن هم نتوانست تهیهکنندهها را راضی کند و کار را به فیلمبرداری مجدد رساند. به اینها اضافه کنید اختلاف نظرهای فراوان بر سر فیلمنامه را که موجب شد تا فیلم پنج فیلمنامهنویس مختلف داشته باشد. همه اینها باعث شده که هیچکس از کیفیت این فیلم مطمئن نباشد. فیلمی با بودجه هنگفت 200 میلیون دلاری که حالا برای موفقیت در گیشه چشم به محبوبیت برد پیت دارد. فعلا که تهیهکنندگان گفتند با وجود مشکلات فراوان از نتیجه نهایی کاملا راضی هستند. تریلر منتشر شده در اینترنت هم اگرچه نمی تواند ملاک مناسبی باشد، اما حداقل نشان میدهد که جنگ جهانی زد به لطف حضور فیلمبردار بزرگی چون رابرت ریچاردسون از لحاظ بصری فیلم قابل توجهی از آب در آمده است. کسی چه میداند، شاید نتیجه کار بر خلاف گمانهزنیها، موفقیتآمیز از آب درآمد و به فاجعه ختم نشد.
حاشیه اقیانوس آرام:
گیرمو دل تورو چند سال از وقت خود را صرف پیش تولید سه گانه هابیت کرد و قرار بود این مجموعه را کارگردانی کند. اما به دلیل مشکلات پیش آمده و به تعویق افتادن پروژه، از ساخت این فیلمها کنارهگیری کرد تا پیتر جکسون جای او را بگیرید. نام دل تورو حالا تنها به عنوان فیلمنامهنویس هابیت در عنوانبندی ذکر شده است. حاشیه اقیانوس آرام فیلمی بود که دل تورو بعد از کنار گذاشتن هابیت به سراغش رفت. یک اکشن ماجراجویانه و علمی – تخیلی که با بودجه 180 میلیون دلاری ساخته شده و داستانش درباره رباتهای غول پیکری است که با کنترل انسانها به جنگ بیگانگان میروند. از دل تورو پیش از این، فیلم پر طرفدار هزار توی پن (2006) و سری فیلمهای پسر جهنمی را دیده بودیم. بعید به نظر میرسد این فیلم در بهترین حالت چیزی فراتر از یک اکشن هیجانانگیز تابستانی از کار در بیاید. دل تورو بعد از این فیلم ساخت پینوکیو (با بازی کریستوفر والتس)، قسمت سوم پسر جهنمی و سریالی بر اساس ابر قهرمان هالک را در برنامه دارد.
دانشگاه هیولاها:
12 سال انتظار در حال پایان یافتن است و طرفداران انیمیشن درخشان و به یادمادنی کمپانی هیولاها (2001) میتوانند دوباره با هیولاهای بامزه و دوستداشتنیای چون سالیوان و مایک دیدار کنند. داستان قسمت دوم مربوط به قبل از داستان قسمت اول است و ماجراهای مایک و سالیوان را در دوران دانشجویی نشان میدهد. دورانی که آنها در دانشگاه یاد میگیرند تا چطور بچههای آدمیزاد را بترسانند و از جیغ آنها انرژی بگیرند. از سالها پیش بحث ساخت قسمت دوم این انیمیشن مطرح شده بود. گویا پیکسار طرحهای زیادی برای ادامه دادن داستان هیولاها داشت اما در پایان تصمیم گرفت که به گذشته آنها سرک بکشد و پیش درآمدی بر فیلم اول بسازد. دانشگاه هیولاها مهمترین انیمیشن تابستان امسال و به احتمال فراوان یکی از پرفروشترین فیلمهای سال و یکی از اصلیترین نامزدهای دریافت اسکار انیمیشن خواهد بود. با توجه به سابقه پیکسار، امکان عدم موفقیت این انیمیشن صفر است. پس پیش به سوی یک انیمیشن خاطرهانگیز و جذاب دیگر. پیکساریها حتما برای ساخت قسمت دوم یکی از بهترین انیمیشنهای کارنامهشان، برنامههای ویژه و ایدههای تازهای رو کردهاند.
پایان دنیا:
به احتمال زیاد یکی از مهمترین و البته خندهدارترین کمدیهای امسال. حاصل کار ادگار رایت (کارگردان و فیلمنامهنویس) و سایمون پگ (بازیگر و فیلمنامهنویس) انگلیسی و در ادامه تلاش آنها برای هجو گونههای محبوب سینمایی. آنها پیش از این با شان مردگان (2004) گونه فیلمهای زامبی و با هات فاز (2007) گونه پلیسی را به سخره گرفته بودند. دو فیلم بسیار بامزه و پر از ایدههای بکر و خلاقانه. حالا و در این فیلم پایان دنیا نوبت گونه فاجعه و آخر الزمانی است که توسط این تیم موفق هجو شود. البته رایت در سال 2010 فیلم اسکات پیلگریم علیه دنیا را ساخت که آن هم طعنهای به فیلمهای ابر قهرمانی به حساب میآمد. خلاصه اینکه انتظار میرود پایان دنیا هم فیلمی باشد در حد و اندازههای آثار گذشته رایت و پگ. آنها یکی از بهترین کمدیسازهای حال حاضر سینمای دنیا هستند.
ولورین:
فیلم دیگری با محوریت شخصیت ولورین که یکی از ابر قهرمانهای حاضر در سری فیلمهای مردان ایکس و البته محبوبترین آنها است. سال 2009 نیز فیلم دیگری با حضور محوری این شخصیت ساخته شد که نتوانست نظر مثبت منتقدان را بدست آورد، هر چند فروش قابل قبولی داشت. در این فیلم جدید قرار بود دارن آرونوفسکی به عنوان کارگردان حضور داشته باشد اما در نهایت جیمز منگولد پشت دوربین قرار گرفت. فیلمسازی که آثاری چون روی خط راه برو (2005) و 3:10 دقیقه تا یوما (2007) را در کارنامه دارد. آخرین فیلم منگولد نیز شوالیه و روز (2010) بود با بازی تام کروز و کامرون دیاز که نتوانست به موفقیت چندانی دست پیدا کند. حالا باید دید منگولد در اولین فیلم ابر قهرمانی خود چه نتیجهای خواهد گرفت. این بار هم هیو جگمن در نقش ولورین ظاهر شده تا بار دیگر چنگالهای معروف خود را در نبرد با دشمنان به کار گیرد. این فیلم حکم خروج جگمن از دنیای احساسی بینوایان و بازگشت دوبارهاش به دنیای پر زد و خورد ابر قهرمانی کمپانی مارول را دارد. فیلمی که بر اساس یکی از کامیک بوکهای فرانک میلر ساخته شده است.
من نفرت انگیز 2:
قسمت دوم انیمیشن من نفرت انگیز که سه سال پیش فروش قابل قبولی در گیشه داشت و حدود 250 میلیون دلار در سطح جهان فروش کرد. من نفرت انگیز از همان انیمیشنهای استاندارد و سرگرمکننده سینمای آمریکا بود که اگر چه به پای شاهکارهای پیکسار نمیرسید، اما جذابیتهای خاص خود را هم داشت. تیم سازنده قسمت دوم همان تیم سازنده قسمت اول هست و باز هم استیو کارل به عنوان صدا پیشه اصلی در فیلم حضور دارد. چند شخصیت جدید هم به قسمت جدید اضافه شده است. قرار بود خاویر باردم و بعد از آن آل پاچینو نیز به عنوان صدا پیشه در فیلم حضور داشته باشند که این اتفاق رخ نداد. به نظر میرسد قسمت جدید هم بتواند به فروش قابل قبولی دست پیدا کند و طرفداران فیلم اول که عمدتا خانوادهها خواهند بود را راضی به خانههایشان بفرستد. اتفاقی که اگر رخ دهد باید منتظر قسمت سوم هم بود.