به گزارش گروه بین الملل مشرق، علی شهاب تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه السفیر لبنان نوشت که موضوع آزاد سازی شهر القصیر به دست ارتش نظامی سوریه و مبارزان حزبالله لبنان مورد توجه هر کشوری در گوشه و کنار جهان قرار دارد؛ این موضوع در مورد محافل تصمیمسازی اسرائیل نیز صدق میکند.
وی ادامه داد که بیهوده نیست اگر بگوییم که تصمیم سخت فرماندهی حزب الله لبنان در اعزام نیروهای این حزب به شهر القصیر یکی از مهم ترین تصمیمات راهبردی این حزب از سال 1982 تاکنون بوده است، دست کم میتوان گفت از ناحیه نظامی این موضوع صادق است.
شهاب میافزاید که این اولین باری است که از سی سال پیش تاکنون حزبالله خود را در مرحله حمله و نه در دفاع میبیند، مقاومت اسلامی در ابتدا دیدگاه های مبارزاتی خود را مبتنی بر نظریه دفاع و جنگهای چریکی بنا نهاد، این موضوع تا سال 2006 ادامه داشت و در این سال حزب الله سعی کرد بین روشهای ارتش های نظامی و جنگ نامتقارن تلفیق ایجاد کند.
حزب الله در القصیر وارد تجربه نظامی کاملا تازهای شد و در اولین مرحله از این نبرد پیروز شد، این پیروزی با توان این حزب در ورود به منطقه جغرافیایی وسیعی پیش آمد که پیشتر برای آنها شناخته شده نبود، آنها با این حال کنترل خود را بر شهر با هماهنگی ارتش سوریه کامل کردند.
در مورد سران ارتش اسرائیل نیز که تحولات منطقه را از نزدیک دنبال می کنند، باید گفت که این اولین اثبات میدانی اظهارات سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بود که بعد از جنگ 33 روزه وعده داه بود که امکان دارد مقاومت، الجلیل را که در شمال سرزمینهای اشغالی قرار دارد، در هر درگیری آینده با ارتش اسرائیل آزاد کند.
شاید تجربه هجومی که نیروهای حزب الله بویژه با قدرت این حزب در نفوذ به خط مقدم دفاعی دشمن به دست آمد و در روزهای اخیر به آخرین خط دفاعی شورشیان سوریه رسید، نشانههای قوی بر این موضوع باشد که در هر درگیری احتمالی آینده، وعده نصرالله تحقق خواهد یافت.
در اینجا باید یک موضوع اساسی را بررسی کرد، ارتشهای کلاسیک و از جمله ارتش اسرائیل همواره به این موضوع افتخار می کنند که معدل خسارتهای انسانی در هر حملهای تقریبا 3 به 1 است، یعنی هر طرفی که برنامهریزی برای اشغال منطقهای را در سر دارد و نیروهایش را به منطقه گسیل میکند، میداند که در مقابل هر یک نفر از نیروهای دشمن سه نفر از نیروهای خودی کشته میشوند.
در این معنی میتوان گفت که تعداد مبارزان حزب الله که در درگیریهای شهر القصیر به شهادت رسیدند، یک دستاورد تاریخی به تمام معنی برای این حزب است. (در این مورد میتوان به رسانهها رجوع کرد و حتی از آمارهای طرف مقابل برای برآورد خسارتهای شورشیان مسلح کمک گرفت، مثلا جرج صبرا تاکید می کند که هزار نفر از عناصر مسلح در این درگیریها کشته شده اند.
شهاب در ادامه این مقاله به مرحله دوم درگیریهای القصیر اشاره کرده و نوشت که حفظ این شهر مهمتر از تصرف آن است. با این وجود برخی نخبگان نظامی معتقدند که بازگشت گروههای تروریستی به شهر سخت است، اما موضوعی که این معرکه را خطرناکتر می کند، این است که معرکه القصیر در قلب درگیری های بزرگ منطقه قرار دارد و به صورت ریشه ای با منافع اسرائیل ارتباط دارد.
به همین علت باید گفت که سید حسن نصرالله در انتخاب کلماتش در سخنرانی اخیر خود بسیار دقیق بود که تلویحا از مشارکت حزب الله لبنان در معرکه القصیر خبر داد، وی از نزدیکی پایان دادن به بحران سوریه و یا از مبارزه با انگیزههای دینی چیزی نگفت و تنها به برخی کلمات اکتفا کرد که مهم ترین آنها حمایت از پشتوانه مقاومت است.
این تحلیلگر راهبردی مسایل منطقه در ادامه مقاله خود به چند نکته اشاره کرده و مینویسد که اولا نیاز مبرمی به ایجاد یک معبر در اراضی سوریه وجود داشت که بتواند نیازهای مقاومت اسلامی لبنان را تامین کند، چرا که شکل طبیعی سوریه در سایه انسداد هر راهکار سیاسی در کوتاه مدت تغییر کرده است.
وی در بیان دومین نکته تاکید می کند که حزبالله با وجود وارد شدن در معرکه القصیر، طرحهای دفاعی خود را در مقابله با هر تجاوز اسرائیلی تغییر نداده است، حزبالله در این راستا از توان نظامی خود جدا نشده، بلکه تنها بخشی از آن را در القصیر به کار برده است. به این ترتیب با وجودی که حزب الله در القصیر مبارزه می کند، اما همچنان متوجه جبهه جنوبی خود با اسرائیل نیز هست.
نکته سوم اینکه شاید تنها طرفی که میتواند برای شکستن معادله جدید القصیر مانور دهد، اسرائیل است. درست است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اولین کسی بود که به عمق بحران در طرف مقابل اشاره کرده و درست است که بشار اسد نیز در گفتگوی اخیر خود از طریق شبکه المنار سعی کرد با اشاره به واکنش استراتژیک در مقابل هر حمله جدید اسرائیل برگه را از دست این رژیم خارج کند، اما گزینه های طرف مقابل همچنان تنگتر می شود، شاید مانورهای هوایی گسترده اسرائیل که اخیرا بویژه در منطقه دشت بقاع انجام میدهد، نشان از طرح آینده اسرائیلیها در این زمینه باشد.
بنا بر تمام مسایلی که در این مقاله به آن اشاره شد، باید گفت که معرکه راهبردی القصیر هنوز به پایان نرسیده است.
وی ادامه داد که بیهوده نیست اگر بگوییم که تصمیم سخت فرماندهی حزب الله لبنان در اعزام نیروهای این حزب به شهر القصیر یکی از مهم ترین تصمیمات راهبردی این حزب از سال 1982 تاکنون بوده است، دست کم میتوان گفت از ناحیه نظامی این موضوع صادق است.
شهاب میافزاید که این اولین باری است که از سی سال پیش تاکنون حزبالله خود را در مرحله حمله و نه در دفاع میبیند، مقاومت اسلامی در ابتدا دیدگاه های مبارزاتی خود را مبتنی بر نظریه دفاع و جنگهای چریکی بنا نهاد، این موضوع تا سال 2006 ادامه داشت و در این سال حزب الله سعی کرد بین روشهای ارتش های نظامی و جنگ نامتقارن تلفیق ایجاد کند.
حزب الله در القصیر وارد تجربه نظامی کاملا تازهای شد و در اولین مرحله از این نبرد پیروز شد، این پیروزی با توان این حزب در ورود به منطقه جغرافیایی وسیعی پیش آمد که پیشتر برای آنها شناخته شده نبود، آنها با این حال کنترل خود را بر شهر با هماهنگی ارتش سوریه کامل کردند.
در مورد سران ارتش اسرائیل نیز که تحولات منطقه را از نزدیک دنبال می کنند، باید گفت که این اولین اثبات میدانی اظهارات سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بود که بعد از جنگ 33 روزه وعده داه بود که امکان دارد مقاومت، الجلیل را که در شمال سرزمینهای اشغالی قرار دارد، در هر درگیری آینده با ارتش اسرائیل آزاد کند.
شاید تجربه هجومی که نیروهای حزب الله بویژه با قدرت این حزب در نفوذ به خط مقدم دفاعی دشمن به دست آمد و در روزهای اخیر به آخرین خط دفاعی شورشیان سوریه رسید، نشانههای قوی بر این موضوع باشد که در هر درگیری احتمالی آینده، وعده نصرالله تحقق خواهد یافت.
در اینجا باید یک موضوع اساسی را بررسی کرد، ارتشهای کلاسیک و از جمله ارتش اسرائیل همواره به این موضوع افتخار می کنند که معدل خسارتهای انسانی در هر حملهای تقریبا 3 به 1 است، یعنی هر طرفی که برنامهریزی برای اشغال منطقهای را در سر دارد و نیروهایش را به منطقه گسیل میکند، میداند که در مقابل هر یک نفر از نیروهای دشمن سه نفر از نیروهای خودی کشته میشوند.
در این معنی میتوان گفت که تعداد مبارزان حزب الله که در درگیریهای شهر القصیر به شهادت رسیدند، یک دستاورد تاریخی به تمام معنی برای این حزب است. (در این مورد میتوان به رسانهها رجوع کرد و حتی از آمارهای طرف مقابل برای برآورد خسارتهای شورشیان مسلح کمک گرفت، مثلا جرج صبرا تاکید می کند که هزار نفر از عناصر مسلح در این درگیریها کشته شده اند.
شهاب در ادامه این مقاله به مرحله دوم درگیریهای القصیر اشاره کرده و نوشت که حفظ این شهر مهمتر از تصرف آن است. با این وجود برخی نخبگان نظامی معتقدند که بازگشت گروههای تروریستی به شهر سخت است، اما موضوعی که این معرکه را خطرناکتر می کند، این است که معرکه القصیر در قلب درگیری های بزرگ منطقه قرار دارد و به صورت ریشه ای با منافع اسرائیل ارتباط دارد.
به همین علت باید گفت که سید حسن نصرالله در انتخاب کلماتش در سخنرانی اخیر خود بسیار دقیق بود که تلویحا از مشارکت حزب الله لبنان در معرکه القصیر خبر داد، وی از نزدیکی پایان دادن به بحران سوریه و یا از مبارزه با انگیزههای دینی چیزی نگفت و تنها به برخی کلمات اکتفا کرد که مهم ترین آنها حمایت از پشتوانه مقاومت است.
این تحلیلگر راهبردی مسایل منطقه در ادامه مقاله خود به چند نکته اشاره کرده و مینویسد که اولا نیاز مبرمی به ایجاد یک معبر در اراضی سوریه وجود داشت که بتواند نیازهای مقاومت اسلامی لبنان را تامین کند، چرا که شکل طبیعی سوریه در سایه انسداد هر راهکار سیاسی در کوتاه مدت تغییر کرده است.
وی در بیان دومین نکته تاکید می کند که حزبالله با وجود وارد شدن در معرکه القصیر، طرحهای دفاعی خود را در مقابله با هر تجاوز اسرائیلی تغییر نداده است، حزبالله در این راستا از توان نظامی خود جدا نشده، بلکه تنها بخشی از آن را در القصیر به کار برده است. به این ترتیب با وجودی که حزب الله در القصیر مبارزه می کند، اما همچنان متوجه جبهه جنوبی خود با اسرائیل نیز هست.
نکته سوم اینکه شاید تنها طرفی که میتواند برای شکستن معادله جدید القصیر مانور دهد، اسرائیل است. درست است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اولین کسی بود که به عمق بحران در طرف مقابل اشاره کرده و درست است که بشار اسد نیز در گفتگوی اخیر خود از طریق شبکه المنار سعی کرد با اشاره به واکنش استراتژیک در مقابل هر حمله جدید اسرائیل برگه را از دست این رژیم خارج کند، اما گزینه های طرف مقابل همچنان تنگتر می شود، شاید مانورهای هوایی گسترده اسرائیل که اخیرا بویژه در منطقه دشت بقاع انجام میدهد، نشان از طرح آینده اسرائیلیها در این زمینه باشد.
بنا بر تمام مسایلی که در این مقاله به آن اشاره شد، باید گفت که معرکه راهبردی القصیر هنوز به پایان نرسیده است.