کد خبر 22624
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۴۰

علت اين که امام به او لقب (فقه سيار) داد اين بود که در دهه ??و ?? وقتي کسي از ايشان مسائل فقهي را مي‌پرسيد، همزمان نظريه حدود ??فقيه و مجتهد را براي سوال کننده بيان مي‌کرد.

به گزارش مشرق به نقل از مرکز خبر حوزه، نام آيت‌الله اشتهاردي تداعي‌کننده خاطرات اقامه نماز جماعت در حرم حضرت معصومه (س)براي مردم قم و زائران حضرت معصومه (س) و نيز يادآور درس‌هاي اخلاقي آن فقيه وارسته براي طلاب و فضلاي حوزه است.

رسم پارسايي، مجموعه درس‌هاي اخلاقي مرحوم آيت‌الله حاج شيخ علي‌پناه اشتهاردي عنوان کتابي بود که چند روز قبل توسط مدير حوزه‌هاي علميه رونمايي شد. آيت‌الله مقتدايي، درس‌هاي اخلاقي آيت‌الله اشتهاردي را اخلاق سيار حوزه دانست و از عموم طلاب و فضلا خواست براي متخلق شدن بر اخلاق الهي، روزانه به اين کتاب مراجعه کنند.

محسن اصلاني اشتهاردي آخرين فرزند مرحوم آيت‌الله اشتهاردي، در گفتگوي اختصاصي با مرکز خبر حوزه، ناگفته‌هاي خواندني از زواياي مختلف زندگي زاهدانه اين عالم وارسته را بازگو کرد که به بهانه رونمايي از کتاب اخلاقي «رسم پارسايي» تقديم مخاطبان ارجمند مي‌گردد.

آنچه مي‌خوانيد اظهارات فرزند آيت‌الله اشتهاردي است

نام اصلي او علي‌پناه اصلاني اشتهاردي است، ايشان يکي از علماي ساکن قم بود که به سال ???? در اشتهارد متولد و در شامگاه ??تير ?? بر اثر حمله قلبي بين نماز مغرب و عشاء در مدرسه مبارکه فيضيه به جوار حق پيوست.

اين عالم وارسته از دوازده سالگى دروس حوزوي را آغاز و در ???? به حوزه علميه قم هجرت کرد و دروس سطح را نيز در محضر اساتيد بزرگ حوزه همچون آيات عظام مرعشي نجفي، مرتضى حائرى، گلپايگانى، خوانساري و امام خمينى‌(ره) به پايان برد.

سپس درس خارج فقه و اصول را نزد آيات عظام بروجردي، اراکي، گلپايگانى، حجت کوه کمره‌اى، سيد محمدتقى خوانسارى، سيد صدرالدين صدر (پدر امام موسي صدر) و امام خميني(ره) فرا گرفت.

مهم‌ترين اثر مکتوب ايشان يک دوره کتاب فقهي در شرح عروة الوثقي به نام «مدارک العروة» است که در ?? جلد تدوين شده است. درس اخلاق ايشان نيز در بين طلاب مشهور بود.

التعاليم الاخلاقية، القرآن و العقل، ايضاح الفوائد، رد کتاب شهيد جاويد، حکومت انبياء و ائمه (عليهم السلام)، واجبات مجلس فقها، واجبات مجلس شورى اسلامى و لماذا التغريب از ديگر آثار اوست.

* به اشتهاردي معروف شد

در زمان آيت الله العظمي بروجردي(ره) و قبل از دهه ??، پدرم به نام آقا شيخ علي پناه معروف بودند و از ده سال قبل از پيروزي انقلاب، به اشتهاردي معروف شدند و تا زمان رحلت هم به همين نام، شهرت داشتند، اما قدما همچنان ايشان را شيخ علي پناه مي‌شناختند.

 

* درس و بحث طلبگي

تا ??سالگي که در منطقه اشتهارد بودند، بر اساس نوشته‌هاي خودشان، دروس سطح را تا "لمعتين"(شرح لمعه) خوانده بودند؛ البته اشتهارد به دليل حالت مذهبي که از قديم الايام تا کنون داشته، هنوز هم طلبه‌هاي زيادي را در خود دارد؛

در زمان پدرم، شخصي به نام آقاي حاج شيخ يحيي تقوي بود و از نظر اخلاقي، خيلي زياد روي آيت الله اشتهاردي(ره) تأثير گذاشته بود، آقا شيخ يحيي تقوي، در مسجدي به نام مسجد چهارمحله حضور مي‌يافت و دروس سطح حوزه مانند، شرح لمعه و منطق را تدريس مي‌کرد؛ آيت الله اشتهاردي(ره)، به دليل علاقه اي که به تعليم و تعلم داشتند، بعد از اين که تا ??سالگي علوم قرآني را خواندند، در کلاس‌هاي آقا شيخ حاضر مي‌شدند و به اين ترتيب به سمت ادبيات عرب کشيده شدند.

* پشت درب کلاس درس را گوش مي‌کرد

به دليل اين که آيت الله اشتهاردي در سن يک سالگي پدر خود را از دست داده بوده و متعاقب آن به دليل وضعيت نامناسب مالي که براي خود و خانواده شان پيش آمده بود، مادر ايشان اصرار داشتند که به کار اقتصادي مشغول شود، تا بتواند با کسب درآمدي زندگي خود را بگذراند؛ اما با اين وجود، بازهم آيت الله اشتهاردي در پشت درب کلاس‌هاي آقا شيخ يحيي مي‌نشست و به درس دادن ايشان گوش مي‌داد.

* شب تا صبح کتب اماني را مطالعه مي‌کرد

بعد از اين که آقا شيخ متوجه مي‌شود آيت الله اشتهاردي در پشت درب کلاس مي‌نشيند و به درس‌ها گوش مي‌دهد، از ايشان مي‌پرسد، چرا در سر کلاس حاضر نمي‌شوي؟ آيت الله اشتهاردي در پاسخ مي‌گويد به دلايل مشکلات مالي و اين که نمي‌توانم کتاب‌ها را تهيه کنم، سر کلاس حاضر نمي‌شوم که آقا شيخ يحيي در پاسخ مي‌گويد؛ من کتاب‌هاي لازم را از شب تا صبح در اختيار شما مي‌گذارم، تا صبح آن را مطالعه کرده و پس از آن براي تدريس به من پس دهيد.

* به کشاورزي مي‌پرداخت

پدرم با اخوي بزرگ خود، به کشاورزي مي‌پرداخت، مادرشان هم در خانه گندم‌ها را آسياب مي‌کرد؛ خود آيت الله اشتهاردي مي‌گفت؛ وقتي پدرم مرحوم شد، از نظر مالي، چيزي نداشت که براي خانواده اش باقي بگذارد.

مرحوم آيت الله اشتهاردي علاقه و اصرار زيادي به ادامه تحصيل داشتند، حال آن که خانواده اش، دوست داشتند به کاري مشغول باشد تا ضعف مالي خانواده جبران شود.

* الهام شعر «تا جان نکني...» در خواب

پدرم مي‌گفت، زماني که به امام زمان(عج)، متوسل شدم، شعر (تا جان نکني ...) در خواب به من الهام شد؛ من بعد از اين الهام، متوجه شدم که براي ادامه تحصيل بايد به قم سفر کنم.

* ورود به قم

در آن زماني که پدرم قصد سفر به قم را داشت، ?ماهي به سرنگوني حکومت رضاخان مانده بود؛ زمان رسيدن ايشان به قم، با سخت گيري‌هاي حکومتي نسبت به روحانيت مصادف بود، به همين دليل ورود و خروج روحانيت به شهر قم با مشکل مواجه بود.

با احتساب تاريخ تولد آيت الله اشتهاردي و تاريخ سقوط رضاخان، مي‌توان فهميد که در زماني که آيت الله اشتهاردي(ره) در قم حضور يافته بودند، ?? يا ?? سن داشته‌اند؛ در مسير راه و زماني که ايشان به سمت قم حرکت مي‌کردند، شخصي با ايشان رو به رو مي‌شود و مي‌گويد، به دليل اين که شما هم اکنون ?? يا ?? ساله هستيد، ممکن است مأموران حکومتي به دليل خدمت سربازي، برايتان مشکل ايجاد کنند؛ اين فرد با دست کاري شناسنامه پدرم، سن ايشان را در شناسنامه کوچکتر مي‌کند؛

* شناسنامه‌ام را دستکاري کرده‌ام!

زماني که پدرم به شهر قم مي‌رسند، پليس شناسنامه ايشان را مي‌بيند و از ايشان مي‌پرسد، چند سال داريد، در پاسخ مي‌گويند سن واقعي من ??يا ??سال است و اگر در شناسنامه ??سال را نشان مي‌دهد، به اين دليل است که آن را با کمک يکي از بندگان خدا، دست کاري کرده ام تا براي ورود به حوزه علميه و خواندن درس طلبگي با مشکل خدمت سربازي رو به رو نشوم.

* مي‌خواهم درس امام صادق‌(ع) بخوانم، نمي‌توانم دروغ بگويم!

پليس از او مي‌پرسد، حال که چنين کرده اي ،پس چرا راستش را مي‌گويي؟، آيت الله اشتهاردي مي‌گويند، من مي‌خواهم درس امام صادق(ع) بخوانم، نمي‌توانم کار خود را با دروغ شروع کنم؛ پدرم بارها مي‌فرمود درسي که با دروغ شکل گيرد، درس نيست، پس از اين جريان، پدرم را به شهريار بر مي‌گردانند.

بعد از آن که آيت الله اشتهاردي(ره) را از قم به شهريار باز مي‌گردانند، ايشان در شهريار کلاس درسي را که زير نظر اداره اي شبيه به آموزش و پرورش امروزي بود، داير مي‌کنند و براي آن ماهيانه ?تومان که مبلغ زيادي در آن زمان بود را دريافت مي‌کردند؛ قبل از قبول مسئوليت برگزاري کلاس، شرط کرده بودندکه تنها براي شاگردان ذکور درس دهد؛ البته نبايد اين موضوع را اين گونه تعبير کرد که آيت الله اشتهاردي ضد خانم‌ها بودند، بلکه به دليل اين که ايشان در آن زمان مجرد بودند، از تدريس دختر‌ها و رو به رويي با نامحرم پرهيز مي‌کردند.

* کسي که ضربَ ضربا بداند، مهم است!

همزمان با حضور آيت الله اشتهاردي در شهريار، آقاي حاج شيخ حسين لنکراني، از علماي مبارز زمان رضاخان هم که به دليل فعاليت‌هاي سياسي اش از تهران به شهريار تبعيد شده بود، در آن شهر حضور داشت، و متعاقبا با آيت الله اشتهاردي رو به رو مي‌شد، آقاي حاج شيخ حسين لنکراني گرچه زياد در سطح جامعه معروف نشدند، اما از علم بالايي برخوردار بود و تأليفات بسياري را به جاي گذاشت؛ اين عالم مبارز زمان رضاخان، که حدودا ??سال از امام خميني(ره) هم بزرگتر بود، به دليل سن بالايي که داشت، روي آيت الله اشتهاردي تأثير فراواني گذاشت؛ ايشان مدام به مرحوم پدرم مي‌گفتند، کسي که در اين منطقه ضربَ ضربا بداند، خيلي مهم است.

* پياده روي ??، ?? کيلومتري

حاج شيخ حسين لنکراني، براي من تعريف مي‌کردند، پدر شما، براي حضور در کلاس‌هاي درسي که مسئوليت آن را قبول کرده بود و مکان آن در امامزاده بي بي سکينه‌اي که در اطراف شهريار قرار داشت، حدود ?? يا ?? کيلومتر را پياده طي مي‌کرد.

* شب پشت دروازه شهر مي‌ماند تا مزاحم سربازان نشوند!

جالب است آيت الله اشتهاردي حتي گاهي اوقات، بعد از پيمودن ??يا ?? کيلومتر پياده روي خسته کننده، براي رسيدن به کلاسي که نسبت به برگزاري آن تعهد کرده بود، در ساعات نيمه شب به دروازه شهر شهريار مي‌رسيد، (در آن زمان، به علت نبود امنيت، شب‌ها دروازه شهر‌ها را مي‌بستند)، ساعت‌هايي را پشت دروازه شهر منتظر مي‌ماند، تا سربازان در را باز کنند و وقتي که سربازان ايشان را مي‌ديدند، مي‌پرسيدند چرا همان لحظه اي که مي‌رسيد، ما را مطلع نمي‌کنيد تا در را براي شما باز کنيم، مي‌گفت "اگر در نيمه شب در مي‌زدم، شما از خواب بيدار مي‌شديد و من مرتکب گناه مي‌شدم".

*اگر در بازار تهران مي‌ماند...!

بعد از سه سال حضور پدرم در شهريار و داير کردن کلاس‌هاي درس، وقفه اي بين دوران تحصيل ايشان به وجود مي‌آيد؛ چرا که راه ورود به حوزه برايشان ميسر نبود.

پس از اصرار خانواده مبني بر داشتن شغلي براي کسب درآمد، توسط دايي‌هاي ايشان که افراد موجهي در تهران بودند، به عنوان شاگرد بازاري در بازار تهران کارهاي حساب و کتاب را انجام دهد، مشغول به کار مي‌شود؛ زمان حضور او در بازار تهران همزمان با زمان کشف حجاب بود که به همين دليل به صاحب مغازه اعلام مي‌کند ديگر نمي‌خواهد در بازار کار کند.

* شايد اگر در بازار مي‌ماند ...

شايد اگر آيت الله اشتهاردي در بازار تهران مي‌ماند، بعد از مدتي به يک بازاري معروف تبديل مي‌شد و از نظر سرمايه و دارايي‌هاي مالي به حدي مي‌رسيد که قابل مقايسه با وضعيت مالي زندگي اش نبود، اما به دليل اعتقادات محکمي که داشت، تحمل ديدن وضعيتي که از سياست کشف حجاب در جامعه آن روز پديد آمده بود را نداشت؛ به همين دليل از بازار تهران بيرون آمد و پس از سرنگوني رضاخان، بي درنگ در شهريور ماه????، راه حوزه علميه قم را در پيش گرفت.

* ورود به حوزه علميه قم

پس از آن که آيت الله اشتهاردي(ره)، به حوزه علميه قم وارد مي‌شود، چند نفري از جمله امام خميني(ره) امتحان ورودي حوزه را از طلاب مي‌گرفتند، که آيت الله اشتهاردي با قبولي در امتحان، موفق به گرفتن حجره در مدرسه فيضيه مي‌شود.

*اساتيد آيت الله اشتهاردي(ره)

ابتداي ورود ايشان، به مدرسه فيضيه، همزمان با آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حايري(ره) بود؛ پس از مدتي درس‌هايي را از اعلام ثلاث فرا گرفت؛ البته بيشتر درس خارج فقه را نزد اين اساتيد بزرگ خواند و دروس سطح را از حضرات آيات گلپايگاني، سيد عبدالکريم قائيني، سيدصادق شريعتمداري و شيخ مرتضي حائري(فرزند شيخ عبدالکريم) فرا گرفت؛ همزمان با تحصيل دروس سطح، درس اخلاق را نزد امام خميني(ره) و دروس فلسفه و کلام را نيز نزد علامه طباطبايي(ره) و سيد احمد خوانساري فرا گرفت؛ همچنين به دليل همسايگي آيت الله سيد احمد خوانساري، ايشان تأثير بسيار زيادي در شخصيت آَيت الله اشتهاردي(ره) گذاشت.

پدرم علاوه بر آن که در درس خارج فقه اعلام ثلاث شرکت مي‌کرد، در دروس خارج فقه علامه طباطبايي و سيد محمد خوانساري(پدرخانم آيت الله اراکي) و در نهايت آيت الله العظمي بروجردي(ره) هم شرکت مي‌کرد.

* تاليف شرح عروة يکي از عنايات امام زمان‌(عج)

در زماني که آيت الله العظمي بروجردي(ره)، به تازگي از حوزه نجف به حوزه قم آمده بودند، مي‌توان آيت الله اشتهاردي(ره) را جزء مجتهدان برشمرد؛ علت اين امر هم شايد شرکت در دروس اعلام ثلاث بود؛ يکي ديگر از دلايلي که مي‌توان در آن زمان هم ايشان را جزء مجتهدان دانست، تدوين کتاب (مدارک العروه) که يک دوره ??جلدي فقه استدلالي است، تدوين (شرح عروه) که اين کتاب را همانند يک نظريه پرداز شرح دادند، آن هم در شرايط اواخر دهه?? و با آن امکانات در حد صفر آن روز، که خود آيت الله اشتهاردي(ره)، تأليف (شرح عروه) را يکي از عنايات امام زمان(عج) مي‌دانستند.

*چگونگي عنايت خاص امام زمان(عج) در تأليف (شرح عروه)

آيت الله اشتهاردي(ره)، خاطره‌اي را نقل مي‌کردند، در سال ???? که ايشان تمايل داشتند (عروه الوثقي) که حاشيه آقاي قمي بود و يکي ديگر هم حاشيه آيت الله بروجردي بود، را تهيه کنند، به کتاب فروشي در نزديکي حرم حضرت معصومه(س) مراجعه مي‌کنند؛ متوجه مي‌شوند، قيمت تهيه اين کتاب‌ها ? تومان است، به فروشنده اصرار مي‌کند که تخفيفي را براي او قائل شود، اما زماني که فروشنده کتاب راضي به تخفيف نمي‌شود، ايشان، با ناراحتي شديد و بادلي شکسته به حضرت ولي عصر(عج) متوسل مي‌شوند؛ زماني که به حجره بر مي‌گردد و مشغول مطالعه مي‌شود، فردي از بيرون حجره چيزي را به امانت از ايشان مي‌خواهد، آيت الله اشتهاردي هم به او مي‌دهند و پس از آن که آن شخص کار خود را انجام داد، امانت را بر مي‌گرداند، وقتي به سراغ آن مي‌رود، متوجه مي‌شود آن شخص زماني که امانت را بازگردانده است، ?تومان پول در درون آن قرار داده است، با آن ?تومان، کتب مذکور را خريداري مي‌کنند و مطالعه اين کتب، مقدمه اي، بر تأليف کتاب (شرح عروه) مي‌شود و بدين ترتيب تدوين شرح عروه را عنايت ويژه امام زمان(عج) دانستند.

*آيت الله العظمي بروجردي(ره)، ايشان را مجتهد مسلم معرفي کرد

چاپ کتاب (شرح عروه) به زمان آيت الله العظمي بروجردي بر مي‌گردد، اين مرجع بزرگوار، پس از مطالعه اولين جلد اين کتاب، اجازه اجتهاد آيت الله اشتهاردي را اعلام، و ايشان را به عنوان مجتهد مسلم معرفي مي‌کنند؛ البته کتاب (مدارک عروه) که اخيرا تجديد چاپ شده است، در ??جلد است، که چاپ اول آن هم به زمان آيت الله العظمي بروجردي(ره) بر مي‌گردد.

پدرم جزء گروهي بود که از طرف آيت الله العظمي بروجردي(ره)، روي کتاب (جامع الاحاديث شيعه) کار مي‌کردند، غير از ايشان افراد ديگري نيز بودند که همگي آن‌ها از دنيا رفته اند و تنها فردي که از ميان آن گروه باقي مانده است، آيت الله العظمي صافي گلپايگاني است.

* دقت آيت‌الله‌العظمي بروجردي(ره)

بايد توجه داشت آيت الله العظمي بروجردي(ره)، دقت بسيار خاصي داشتند که افراد پيراموني خود را از اشخاصي انتخاب کنند که از نظر فقه تسلط کافي داشته و به همين دليل به افراد بسيار خاصي عنايت داشتند.

*بعد از درس اخلاق امام خميني(ره)، دنيا را لهو و لعب مي‌ديد

مي‌توان گفت بيشترين کسي که از نظر معنوي روي شخصيت وجودي آيت الله اشتهاردي(ره) تأثيرگذار بود، امام خميني(ره) بود.

قبل از آن که کتاب(مدارک العروه) در اواخر عمر آيت الله اشتهاردي(ره) تجديد چاپ شود، عده اي از شاگردان، از ايشان خواستند در باره تأثير امام خميني(ره) بر روي زندگي اش چيزي بگويد، ايشان در مقدمه همين کتاب که قرار بود تجديد چاپ شود، درس اخلاق امام خميني(ره) و اثرات آن بر روي شاگردان را به خوبي شرح دادند و بيان کردند که درس اخلاق امام خميني(ره) بر روي تمامي افرادي که در آن شرکت مي‌کردند، تأثيرات فراواني داشت، اين تأثير به حدي بود که وقتي از درس اخلاق امام خميني(ره) بيرون مي‌آمديم، دنيا را لهو و لعب مي‌ديديم.

البته غير از امام خميني(ره)، افراد ديگري هم روي آيت الله اشتهاردي(ره) اثرگذار بودند، که از آن جمله مي‌توان به حضرت آيات اراکي و سيد احمد خوانساري اشاره کرد.

*طولي نکشيد که تدريس خارج فقه را رها کرد

از همان اواخر دهه ?? که با ورود آيت الله العظمي بروجردي(ره) به قم همراه بود، تدريس را در سطح خارج فقه شروع کرده بودند و درس‌هاي غير خارج فقه را به صورت خصوصي تر تدريس مي‌کردند؛ اما عمده فعاليت شان که مربوط به کرسي‌هاي نظريه پردازي و بحث‌هاي روز بود را از اوايل دهه ??آغاز کردند، اما طولي نکشيد که تدريس درس خارج فقه را رها مي‌کنند.

* به دو دليل دروس سطح حوزه را تدريس مي‌کرد

اين کار پدرم دو علت عمده داشت؛ يکي مربوط به حالت شخصي، معنوي و اخلاقي ايشان بود که بيان مي‌کرد، چون به اين نتيجه رسيدم فعاليت علمي شهيد ثاني، خالصا براي اهل بيت(ع) بود و در همين راه هم شهيد شد، اعتقاد دارم که تدريس کتاب شهيد ثاني(لمعه) باعث برکت معنوي زندگي مي‌شود؛ بنابراين تا آخر عمر تدريس (لمعه) را ترک نکردند؛ ضمن اين که اعتقاد داشتند اگر کسي واقعا (لمعه) را بياموزد و با تسلط کامل آن را در وجود خود وارد کند، با تبديل شدن به يک صاحب نظر، به سطح اجتهاد نزديک شده است.

* مهم‌ترين دليل ترک تدريس خارج فقه

البته علت اصلي که باعث شد آيت الله اشتهاردي(ره)، تدريس درس خارج فقه را رها کند، چيز ديگري بود؛ ايشان سال‌هاي سال که تا ??سال پيش هم ادامه داشت، به عنوان ممتحن به همراه آيت الله بني فضل(ره) در حوزه علميه قم فعاليت مي‌کردند؛ در طول ساليان درازي که به عنوان ممتحن در حوزه علميه قم فعاليت مي‌کرد، يک بار که از يکي از طلاب امتحان مي‌گرفت، آن طلبه جمله اي را به غلط قرائت مي‌کند، وقتي طلبه تلفظ صحيح را از زبان آيت الله اشتهاردي مي‌شنود، مي‌گويد؛ استاد ما به من همان گونه که قرائت کرده ام به ما آموخته است؛ در همين لحظه آيت الله اشتهاردي(ره) به آيت الله بني فضل(ره) و ديگر دوستان خود رو مي‌کند و مي‌گويد، اشکال از ماست که سطح را رها کرده و به تدريس سطوح بالاتر مشغول شده ايم، حال آن که اگر طلبه اي در سطح تقويت شود و از آن به خوبي بيرون بيايد، در مراحل بعدي کسب علم، دچار مشکل نخواهد بود و به آساني گام خواهد برداشت؛ از آن جاست که مي‌گويد، من بايد تدريس دروس خارج را رها کرده و به تدريس دروس سطح بپردازم و اصلا تأکيد داشتند که علماي بزرگ حوزه بايد، دروس سطح حوزه را تدريس کنند.

پدرم معتقد بود سعي اساتيد بايد اين باشد که دروسي مانند مکاسب، لمعه و رسائل، را تقويت کنند؛ چرا که اگر طلبه اي، اين کتب را خوب فرا گرفت، استخوان دار بيرون مي‌آيد و بعد از آن که به درس خارج فقه مي‌رسد، به دليل اين که درس خارج فقه، درس نظريه پردازي است، خود به خود وارد اين فاز مي‌شود، اما اگر قرار باشد، از (جامع المقدمات) تا (کفايه) را مشکل دار خوانده باشد، در آيند ه نمي‌توان از او انتظار يک طلبه قوي داشت.

* تدريس ?? دوره لمعتين

ايشان همواره عنايت خاصي به تدريس (لمعتين) داشتند و حتي در اواخر عمر خود، تحت هيچ شرايطي کلاس شان را تعطيل نمي‌کردند و براي برگزاري کلاس هم براي شان مهم نبود که يک يا ???طلبه در آن حضور دارند.

* عمامه خيس و تدريس!

يک بار که آيت الله اشتهاردي(ع)، براي تدريس (لمعه) به «مسجد عشقعلي» مي‌رفت، مصادف با روزي بود که مبارزات مردمي عليه رژيم شاه به حدي رسيده بود که با تير اندازي و ... همراه بود؛ ايشان با عجله در حال عبور از يک جوي آب بودند که عمامه‌اش به داخل آب مي‌افتد؛ در حالي که همه طلبه‌ها، منتظر بودند به خاطر همين موضوع کلاس تعطيل شود، اما به دليل اين که جوي آبي که عمامه در آن افتاده بود، آب روان و البته از نظر فقهي پاک بود، همان جا عمامه را مي‌چکانند تا آب آن گرفته شود، پس از آن دوباره عمامه را بر سر مي‌گذارند و شروع به تدريس مي‌کنند؛ اين امر نشان مي‌دهد آيت الله ا شتهاردي بي تفاوت به ظواهر دنيوي بودند.

*فعاليت‌هاي سياسي و رابطه با امام خميني(ره)

فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي آيت الله اشتهاردي(ره) به گونه اي بود که در تمامي عرصه‌ها حضوري فعال داشتند؛ به عنوان مثال وقتي قيام حضرت امام(ره) شروع شد، پدرم جزء کساني بود، که از سوي امام(ره) مأموريت يافته که به علماي بلاد نامه بنويسد، اسلام در خطر است، ايشان، به علماي چندين منطقه از جمله يزد، کرمانشاه و ... نامه نوشت ( البته اين موضوع را در اواخر عمر آيت الله اشتهاردي و در زماني که بسياري از شاگردان از ايشان خواسته بودند که گوشه اي از فعاليت‌هاي سياسي خود را بگويد، متوجه شديم).

آيت الله اشتهاردي(ره)، رابطه اي بسيار نزديک با امام(ره) داشت؛ به گونه اي که طبق تعريف‌هاي والده، زماني که حضرت امام(ره) قصد مشرف شدن به مکه معظمه را داشتند، مقيد بودند که به خدمت آيت الله اشتهاردي(ره) برسند.

مرحوم پدرم در مبارزات سياسي مانند پخش اعلاميه‌هاي امام خميني(ره) و ... نقش داشتند و حتي چندين بار به دليل سخنراني عليه رژيم شاه، دستگير شدند که البته به دليل ارادتمندان بانفوذي که در تهران داشتند، خيلي زود آزاد مي‌شدند.

* امتناع از پذيرش مسئوليت‌‌هاي اجرايي

ايشان حتي بعد از انقلاب هم که شرايط قبول پست‌هاي سياسي را داشت، اما بازهم اصرار بر ماندن در حوزه علميه قم داشت؛ معتقد به حفظ حوزه بود و اصرار داشت علماي قم بايستي تخصصي کار کنند و هر طوري که هست حوزه حفظ شود؛ مي‌گفت اگر حوزه حفظ شود،همه چيز حفظ شده و اگر حوزه ضعيف شود، همه چيز ضعيف مي‌شود.

*درس خواندن، تنها راه موفقيت

تکه کلام معروف پدرم يک چيز بود و آن درس خواندن؛ بارها مي‌فرمود؛ اگر طلبه‌اي وارد حوزه مي‌شود، تا زماني که به درجه علمي بالايي نرسيده است، نبايد هيچ کار ديگري را انجام دهد؛ حال مي‌خواهد اين کار سياسي، روزنامه نگاري و کارهاي جانبي ديگر باشد، حتي جالب است مي‌گفتند؛ که بحث تبليغ بايستي تحت الشعاع درس خواندن قرار گيرد؛ يعني درس خواندن را مقدم بر تبليغ مي‌دانستند.

آيت الله اشتهاردي(ره) در کل معتقد بود که تنها راه موفقيت يک طلبه اين است که درس را به صورت واقعي آن بخواند و تأکيد هم داشت که درس خواندن، بايستي به صورت حضوري و مباحثه‌اي باشد؛ حتي بعضي اوقات که من بعضي از دروس حوزوي را با نوار صوتي گوش مي‌دادم، ايشان بعد از متوجه شدن، مي‌گفتند، شما که طلبه نيستيد؛

ايشان اعتقاد داشتند؛ درس را بايد با جوانبش، گذراند واين که کسي تنها به صورت يک انسان کامپيوتري علم را ياد بگيرد، شديدا مخالفت مي‌کرد؛ چرا که معتقد بودند در درس خواندن به صورت حضوري، يک انتقال معنوي از استاد به شاگرد، صورت مي‌پذيرد که اين امر در درس خواندن فردي وجود ندارد.

*خود را مديون امام خميني(ره) و خون شهداء مي‌دانست

خط قرمز آيت الله اشتهاردي(ره)، در مسائل سياسي و اجتماعي، حفظ نظام بود؛ به گونه اي که تحت هر شرايطي و در صورت هر اتفاقي، روي حفظ نظام تأکيد بسياري داشت و حتي بعضاً اگر انتقادي هم مي‌شد، زير بار نمي‌رفت.

پدرم خود را مديون امام خميني(ره) و خون شهداء مي‌دانستند و مدام مي‌گفت: بايد فرداي قيامت جواب اين‌ها را بدهيم؛ بارها اين سخن را بر زبان جاري کرد که به دليل اين که امام(ره)، از حوزه برخاسته و حکومت طاغوت را سرنگون کرد، طلاب در هر رده اي که هستند، مديون امام(ره) و خون شهداء هستند؛ خيلي زياد روي اين قضيه تأکيد داشت، به صورتي که در هر جايي، عکس شهيدي وجود داشت، (بعضا حتي ممکن بود،آن شهيد را نشناسد) مدتي روي آن تأمل مي‌کردند؛ در تمامي تشييع جنازه‌هاي شهدا مقيد بود که شرکت کند و حضور در تمامي مجالس ختم شهداء را تحت هر شرايط بر خود واجب مي‌دانست.

* نيم خورده نان رزمندگان را مي‌خورد

شايد حضور در جبهه به صورتي تشريفاتي جاي تأمل نباشد، اما حضور آيت الله اشتهاردي(ره) در جبهه‌ها که به صورتي واقعا خاکي حضور پيدا مي‌کرد، واقعا جاي تأمل دارد؛ حتي گاهي اوقات نيم خورده نان رزمندگان را مي‌خورد و مي‌گفت تبرک است.

* لقب فقه سيار

به دليل سرآمد بودن آيت الله اشتهاردي(ره) در مسائل فقهي و اخلاقي و همچنين اقامه نمازهاي طولاني مدت در مدرسه فيضيه قم، امام خميني(ره) به ايشان لقب فقه سيار را داده بودند.

علت اين که امام به آيت الله اشتهاردي(ره)، لقب (فقه سيار) داده بودند، اين بود که در دهه ??و ?? وقتي کسي از ايشان مسائل فقهي را مي‌پرسيد، همزمان نظريه ??فقيه و مجتهد را براي سوال کننده بيان مي‌کرد و رفته رفته اين لقب را بر او گذاشتند؛ به تمام اقوال ديگران در حالي که خود يک صاحب نظر بود، آگاهي داشت.

*به رهبري گفتند؛ چشم

وقتي آيت الله العظمي خامنه اي، به رهبري برگزيده شدند، از آيت الله اشتهاردي(ره)، مي‌پرسد که آيا حاضريد در شوراي استفتائات دفتر باشيد؛ ايشان در پاسخ مي‌گويند، آيا من مفيد هستم؟؛ رهبر معظم انقلاب مي‌فرمايند: آري؛ و گفتند: چشم.

آيت الله اشتهاردي، تا آخرين لحظه عمر خود، به کلمه (چشمي) که به مقام معظم رهبري گفته بود، وفادار بودند؛ به گونه اي که در سرما و گرما، به طرف دفتر رهبر معظم انقلاب حرکت مي‌کردند، حتي گاهي قبل از باز شدن دفتر، پشت در دفتر منتظر مي‌ماندند، به گونه‌اي مي‌توان ايشان را کارمند نمونه هم ناميد.

* افطاري طلبه جوان را به افطاري جامعه مدرسين ترجيح مي‌دهد

يک بار در نيمه ماه رمضان، آيت الله اشتهاردي(ره) به افطاري جامعه مدرسين حوزه دعوت شد، اما به دليل اين که قبل از دعوت جامعه مدرسين، توسط يک طلبه جوان از مدرسه رسالت به افطاري دعوت شده بود، از اجابت دعوت به افطاري جامعه مدرسين امتناع کرد.

گاهي که براي نماز جماعت صبح به مسجد محل مي‌رفتند، پشت سر طلبه جواني که امام جماعت بود، مي‌ايستادند، حتي اصرار ديگران مبني بر اين که به امامت جماعت بايستد، هم فايده اي نداشت.

* به انجام کارهاي منزل مقيد بود

آيت الله اشتهاردي(ره)، مقيد بود کارهاي مردانه خانه را شخص خودش انجام دهد، به گونه اي که در بيشتر روزها و بلافاصله بعد از نماز صبح به نانوايي مي‌رفت و حتما هم مقيد بودند که مانند ديگر مردم عادي در صف نانوايي بايستد.

*روش تربيتي

روش تربيتي ايشان، روشي بود که آن را از شرع مقدس اسلام برداشت کرده بود؛ به گونه اي که نکاتي را که صلاح مي‌ديد، بايد آن‌ها را گوشزد کند، بيان مي‌کرد؛ تأکيد بسيار زيادي بر احترام به مادر خانواده داشتند، احترام عملي را در تمامي مسائل مي‌شد از رفتار ايشان در يافت کرد؛ در ضمن هيچ گاه راضي به گناه کردن خود و يا خانواده اش نمي‌شد و اگر مي‌ديد گناهي از سوي خانواده و يا آشنايان او سر مي‌زند، واکنش نشان مي‌داد.

البته آيت الله اشتهاردي(ره)، يک فرد خشکي که تنها مقيد به اجراي احکام شرعي باشد، نبود؛ معتقد بود کسي که بالغ شده است، خودش بايد نمازش را بخواند، به همين دليل هيچ گاه نديديم در اين مورد به کسي چيزي بگويد.

* مشاعره، زنگ تفريح خانواده

اشعار شعراي بزرگي چون حافظ، سعدي، خيام، عطار و مولوي را حفظ بودند و همواره اصرار داشتند که با اعضاي خانواده مشاعره کنند، اين امر زنگ تفريح خانواده ما بود.

*هيچ‌گاه حرمت شکني نمي‌کرد

فقط هرگاه عمل خلاف شرع ظاهري مي‌ديد، واکنش نشان مي‌داد؛ حتي اگر روحانيوني خطاکار بودند، ايشان به هيچ وجه حاضر به حرمت شکني روحانيت نبود؛ غيبت روحانيت و نظام را بر نمي‌تابيد و در کل نسبت به غيبت حساس بودند؛ آيه قرآن کريم در مورد غيبت که مي‌فرمايد، با غيبت گوشت مرده برادر خود را مي‌خوريد، را با تمام وجود حس کرده بود و اگر در مجلسي غيبت مي‌شد، اولين واکنش او ترک مجلس بود.

* عصبانيتي از ايشان نديديم

در کل بايد گفت در امور دنيوي، عصبانيتي از ايشان نمي‌ديديم، اما درست برعکس در مسائل سياسي و اجتماعي بسيار حساس بوده و مرتب تذکر مي‌دادند، چرا که خود را مديون خون شهداء مي‌دانست و دائما مي‌گفت، نبايد به گونه اي باشد که اين خون‌ها بر گردنمان باشد.

* بگو بخند با اعضاي خانواده

در اعياد اهل بيت(ع)، به آشنايان و کودکان فاميل عيدي مي‌دادند، در اين ايام بيشترين بگو بخند را با اعضاي خانواده خود داشتند؛

* ملاطفت با کودکان

آيت الله اشتهاردي(ره) نسبت به تمام کودکان ملاطفت خاصي داشتند، به گونه اي که اگر کودکي از نزديکان يا فاميل توسط بزرگتر خود مورد بي مهري قرار مي‌گرفت، واکنش نشان مي‌داد.

*وقتي غرق در مطالعه بود، متوجه گرما و سرما نبود

در اتاق مطالعه کوچک پدرم، کولر يا بخاري جايي نداشت، و تنها امکانات آن يک پنکه سقفي بود؛ حتي گاهي که ما مي‌خواستيم براي ايشان بخاري يا کولر تهيه کنيم، بيان مي‌کرد که لازم نيست؛ بايد گفت که در اوج مطالعه گرما و سرما را متوجه نمي‌شد.

*با تمام وجود پشتيبان ولايت فقيه بود

از قبل از انقلاب رابطه حسنه‌اي با مقام معظم رهبري داشتند؛ به غير از رابطه خوبي که با رهبري داشت، معتقد بود کسي که پرچم انقلاب را در دست دارد بايد حمايت کرد و در طول دوران انقلاب با تمام وجود پشتيبان نظام و ولايت فقيه بود.

*حتي نگفت بيماري قلبي دارد

آيت الله اشتهاردي(ره)، هيچ گاه بحث‌هاي مادي و دنيوي را مطرح نمي‌کردند؛ حتي مشکل قلبي خود را که در نهايت منجر به فوت ايشان در بين اقامه نماز مغرب و عشاء در مدرسه فيضيه قم شد را هيچ گاه براي ما نگفتند.

مرگ اين عالم بزرگ در مدرسه فيضيه اي که محل کسب علوم اهل بيت(ع)، آن هم در بين نماز مغرب و عشاء، نشان از توجه خاص خداوند به ايشان دارد.

*اجتماعي صد در صد بود

آيت الله اشتهاردي با وجودي که در اجتماع حضوري فعال داشت، اما عارف مسلکي نمونه بود و از دنيا بريده بود.

فعاليت آيت الله اشتهاردي(ره) با وجود کهولت سن در ماه‌هاي رجب، شعبان و رمضان بسيار زياد مي‌شد، به گونه اي که استراحت ايشان کمتر از ?يا ?ساعت بود، اين امر انگيزه زيادي را مي‌طلبد.

* نهايت احترام به ميهمانان

وقتي مهماني به منزل مان مي‌آمد، ايشان تمام توجه خود را به پذيرايي از مهمانان و اين که به آن‌ها خوش بگذرد، معطوف مي‌کرد؛ تا از ايشان نمي‌خواستند در موضوعي سخن بگويد، سخن نمي‌گفت، اما زماني که سخني مي‌گفتند، همگان با تمام وجود به آن گوش فرا مي‌دادند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس