بنابراین برای مردم بسیار مهم است که سکان اقتصادی در اختیار چه گروه و طیفی قرار میگیرد. مروری بر عملکرد اقتصادی دولتهای گذشته و توجه به نگرشهای فکری آنان این دلواپسی را ایجاد میکند که نکند در دولت یازدهم باز هم طیفهایی بر مسند اقتصادی بنشینند که امتحان خود را پس دادهاند و عملاً تفکر اقتصادی آنان در اقتصاد ایران با شکست همراه بوده است.
واکاوی اندیشهها، تفکر و عملکرد مردان اقتصادی سه رئیسجمهور گذشته، چراغ راه گزینشگران تیم اقتصادی دولت یازدهم است. آنان با شناخت کامل از نگرش اقتصادی اعضای کابینه دولتهای گذشته و نحوه عملکردشان در دولت اقتصاد قطعاً میتوانند آشکارا به این جمعبندی برسند که در صورت در اختیار قرار دادن سکان اقتصادی به آنان، کشتی اقتصادی ایران به کدام سمت حرکت میکند و تبعات و عاقبت آن چیست.
بر همین اساس بر آنیم که با رویکردی انتقادی، مردان اقتصادی 3 رئیسجمهور اخیر را ارزیابی کرده و آن را به رشته تحریر درآوریم؛ به این امید که مورد توجه رئیسجمهور جدید قرار گیرد.
* دولت هاشمی
محسن نوربخش، روغنی زنجانی به عنوان لیدرهای اقتصادی و افرادی همچون مسعود نیلی، محمدحسین عادلی، محمدرضا نعمتزاده، عیسی کلانتری، بیژن زنگنه، هادی نژاد حسینیان و غلامرضا شافعی عملاً سکان اقتصادی دولت هاشمی را در دست گرفتند.
آنان بر این باور بودند که بهبود و توسعه اقتصادی با ابزار قیمت انجام میشود و با اقدامات اصلاحی در قیمتها و آزادسازی اقتصاد از دست دولت در یک دوره بسیار کوتاه، طعم خوش رفاه به کام ایرانیان چشیده میشود. لذا هم در برنامه اول و هم در سیاست تعدیل اقتصادی (دو برنامه اقتصادی مهم دولت رفسنجانی) مبنا آزادسازی اقتصادی بود. بر همین اساس نیز دو سیاست بسیار مهم اقتصادی در دستور کار این تیم اقتصادی قرار گرفت. اول آن که سیاست خصوصیسازی را به جد دنبال کنند و دوم نیز اینکه قیمتها از کنترل دولت خارج شده و مکانیزم بازار آنها را تعیین کند. تبلیغات وسیعی در این خصوص انجام شد و تقریباً هر روز محسن نوربخش و عادلی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشدند و از مزایای آزادسازی قیمتها سخن میگفتند.
* تعدیل شکست خورد
در سال 1374، هاشمی رفسنجانی سیاست تعدیل را رسماً شکستخورده اعلام کرد و سیاست تثبیت را جایگزین آن کرد و افرادی که اقتصاد زمان جنگ را میچرخاندند دوباره روی کار آمدند. میرزاده رئیس ستاد بسیج اقتصادی زمان جنگ جایگزین روغنی زنجانی شد. محمدخان به نمایندگی از نمازی و شرافت جهرمی به وزارت اقتصاد رفت و نوربخش نیز از وزارت اقتصاد به بانک مرکزی رفت و تابع تصمیمات گروه جدید تیم اقتصادی هاشمی شد. تا سال 1376 اوضاع اقتصاد کشور کمی سر و سامان گرفت و اقتصاد ورشکسته ایران که به دست طراحان سیاست تعدیل یعنی نوربخش، عادلی و روغنی زنجانی و با همفکری محمد طبیبیان، مسعود نیلی و علینقی مشایخی پدیده آمده بود، ترمیم شد.
دولت هشتساله رفسنجانی
دستگاه |
اول |
دوم |
وزارت اقتصاد |
مرحوم نوربخش (نزدیک به طیف کارگزاران – در دولت هاشمی، وی سکاندار اجرای طرحهای تعدیل اقتصادی بود؛ اما بعدها در دولت خاتمی به سمت اقتصاددانان نهادگرا سوق یافت – |
مرتضی محمدخان (یک مدیر نزدیک به راست سنتی) |
بانک مرکزی |
محمدحسین عادلی (طرفدار اقتصاد آزاد – او در اوایل دهه 70 یکی از تئوریسینهای اصلی طرح تعدیل اقتصادی بود – به لحاظ سیاسی به طیف کارگزاران نزدیک است- |
مرحوم نوربخش |
سازمان مدیریت (برنامه) |
مسعود روغنی زنجانی (به واسطه حضورش در دانشگاه علامه طباطبایی مانند سایر اساتید اقتصاد این دانشگاه مثل محمد ستاریفر و فرشاد مؤمنی، در حوزه اقتصاد بیشتر یک نهادگراست و ظاهراً اقتصاد برنامهریزیشده را بیشتر میپسندد) |
حمید میرزاده (نزدیک به کارگزاران) |
وزارت نفت |
غلامرضا آقازاده (به طیف کارگزاران نزدیک است – به واسطه حضورش در سازمانها و وزارتخانههای مختلف و طیف مدیران آذریزبان یک آچار فرانسه است– |
|
وزارت راه |
محمد سعیدیکیا (یک مدیر خوب و بدون حاشیه که به واسطه همین روحیه در دولتهای مختلف دوام آورده و کار کرده است. به لحاظ سیاسی بیشتر به راست سنتی نزدیک است) |
اکبر ترکان (نزدیک به کارگزاران ) |
وزارت مسکن |
سراجالدین کازرونی |
عباس آخوندی (نزدیک به راست سنتی و البته اکنون به نوعی اصلاحطلب است – طرفدار اقتصاد بازار) |
وزارت کار |
حسین کمالی (ملقب به دکتر کمالی – نزدیک به طیف خانه کارگر) |
|
وزارت صنعت |
محمدرضا نعمتزاده (یک مدیر باتجربه و حامی سیاستهای اقتصادی هاشمی - یارغار بیژن زنگنه و اکبر ترکان و کرباسیان است) |
|
وزارت کشاورزی |
عیسی کلانتری (مخالف خودکفایی است - نزدیک به طیف کارگزاران- پس از آن که او که وزارت کشاورزی رفت جانشینش محمود حجتی ظرف سه سال ایران را در تولید گندم خودکفا کرد) |
|
وزارت بازرگانی |
عبدالحسین وهاجی (نزدیک به طیف راست سنتی) |
یحیی آل اسحاق (نزدیک به راست سنتی و مؤتلفه – جرقه طرح تعدیل اقتصادی دولت هاشمی را، او در زمانی که وزیر بازرگانی بود، زد) |
وزارت ارتباطات |
محمد غرضی-متمایل به حزب و جریان خاصی نیست – |
|
وزارت نیرو |
بیژن زنگنه (وابسته به طیف کارگزاران – حامی سیاستهای اقتصاد آزاد) |
|
وزارت جهادسازندگی |
غلامرضا فروزش (نزدیک به طیف راست سنتی – در زمان وزارتش در وزارت جهاد، کشور به طور متناوب دچار کمبود مرغ یا تخممرغ یا افزایش قیمت یکی از این دو نوع محصول بود) |
|
وزارت معادن |
حسین محلوجی (نزدیک به طیف کارگزاران – علاقمند به حضور در عرصههای ورزشی) |
|
وزارت صنایع سنگین |
هادی نژادحسینیان (نزدیک به طیف کارگزاران – یک مدیر باتجربه اما سیاسیکار در حوزه نفت و صنعت) |
|
وزارت تعاون |
غلامرضا شافعی-نزدیک به طیف کارگزاران – |
|
* دعواهای درون کابینه خاتمی
سال 1376 خاتمی رئیسجمهور شد. متأسفانه او نه تفکر اقتصادی داشت و نه تیم اقتصادی. لذا مجدداً طراحان طرح تعدیل اقتصادی در قامت دیگر و با پوشش جدید خود را به رئیسجمهور عرضه کردند تا دوباره سکان اقتصادی کشور را در اختیار بگیرند. این بار مسعود نیلی، محمدعلی نجفی و محسن نوربخش بودند که بر مسند اقتصادی نشستند.
با این حال محمد خاتمی برای اینکه اشتباه هاشمی را نکند تمام اختیار اقتصاد را به کارگزاران سازندگی نداد و وزارت اقتصاد را به نمازی واگذار کرد تا او با تفکر اقتصاد متمرکز، ترمزگیر کارگزاران باشد و طهماسب مظاهری را در دولت مسئول رصد کردن عملکرد اقتصادی کرد تا مراقب تیم اقتصادی باشد. با این حال، این بار ورق به گونهای دیگر برگشت. تشتت نظرات و تفکرات اقتصادی اعضای کابینه خاتمی، عملکرد اقتصادی دولت را متوقف کرد و در حقیقت کارها پیش نمیرفت. نمونه بارز آن نیز طرح ساماندهی اقتصادی بود که با وجود تبلیغات وسیع هرگز به سرانجامی نرسید. زیرا از یک سو نوربخش منادی ساماندهی اقتصادی بود و از طرف دیگر محمدعلی نجفی رئیس سازمان مدیریت، باقریان، نمازی و شریعتمدار نیز هر کدام معتقد بودند که میتوانند ساماندهی اقتصادی را اجرایی کنند. آخرالامر نیز طهماسب مظاهری طرح ساماندهی را تدوین کرد.
دولت هشتساله خاتمی
اول |
دوم |
سوم |
چهارم |
|
وزارت اقتصاد |
حسین نمازی (نزدیک به طیف چپ سیاسی – کاملاً طرفدار اقتصاد دولتی – در دولت خاتمی در نهایت رقابت را به طرفداران اقتصاد آزاد باخت و از دولت خارج شد) |
طهماسب مظاهری (یک اقتصاددان مستقل) |
صفدر حسینی (نزدیک به طیف مشارکت- با اینکه اقتصاد کشاورزی خوانده ولی در دولت خاتمی در رأس دستگاه اقتصادی دولت قرار گرفت- به اقتصاد غربی، تمایل دارد) |
|
بانک مرکزی |
مرحوم نوربخش |
محمدجواد وهاجی (سرپرست) |
ابراهیم شیبانی (راست سنتی – نهادگرا- متمایل به اقتصاد اسلامی) |
|
سازمان مدیریت (برنامه) |
محمدعلی نجفی (نزدیک به طیف کارگزاران – اقتصاددان نیست ریاضی خوانده است - طرفدار اقتصاد آزاد است) |
محمدرضا عارف (اقتصاددان نیست – حامی اقتصاد آزاد – پیرو دستورات خاتمی بود) |
محمد ستاریفر (حامی جبهه مشارکت و اصلاحطلبان تندرو – نزدیک به طیف اساتید اقتصاد دانشگاه علامه) |
حمیدرضا برادران شرکا (نزدیک به جریان مشارکت - طیف اساتید اقتصاد دانشگاه علامه- در سالهای اخیر نزد حسن روحانی کار میکرد) |
وزارت نفت |
بیژن زنگنه |
|
|
|
وزارت راه |
محمود حجتی (فاقد نگرش اقتصادی خاص) |
مرحوم دادمان |
احمد خرم (تندرو- طیف مشارکت) |
محمد رحمتی (فاقد نگرش اقتصادی و سیاسی خاص – به همین سبب در دولت احمدینژاد نیز حضور داشت) |
وزارت مسکن |
علی عبدالعلیزاده |
|
|
|
وزارت کار |
حسین کمالی |
|
|
|
وزارت صنعت |
اسحاق جهانگیری (نزدیک به کارگزاران – طرفدار اقتصاد آزاد- رئیس ستاد رفسنجانی بود) |
|
|
|
وزارت کشاورزی |
عیسی کلانتری |
محمود حجتی (نزدیک به طیف مشارکت بود اما خودکفایی گندم را محقق کرد) |
|
|
وزارت جهادسازندگی (در سال 1379 در وزارت کشاورزی ادغام شد) |
محمد سعیدیکیا |
|
|
|
وزارت بازرگانی |
محمد شریعتمدی (نزدیک به راست سنتی - طرفدار تنظیم بازار و اقتصاد هدایتشده) |
|
|
|
وزارت ارتباطات |
محمدرضا عارف |
نصرالله جهانگرد (نزدیک به طیف مشارکت) |
عبدالله میرطاهری |
|
وزارت تعاون |
مرتضی حاجی (نزدیک به طیف مشارکت – پیرو اقتصاد آزاد) |
علی صوفی (فاقد نگرش خاص اقتصادی) |
|
|
وزارت نیرو |
حبیبالله بیطرف (نزدیک به طیف مشارکت – یک مدیر قوی در حوزه سدسازی) |
|
|
|
وزارت رفاه |
شریفزادگان (نزدیک به طیف اقتصاددانان دانشگاه علامه طباطبایی – حامی جبهه مشارکت) |
|
|
|
* اقتصاد سلیقهای
با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال 1384، ورق برگشت و اقتصاد مردممدار عنوان محور فعالیتهای اقتصادی دولت نهم شد. احمدینژاد با پشت پا زدن به تمام تفکرات اقتصادی گذشته و کنار نهادن افرادی که مسندهای اقتصادی را در اختیار داشتند، طرحی جدید در انداخت. اعتقادی به نظریات اقتصادی نداشت، مکتب خاصی از اقتصاد را نیز برنگزید و آن چه را که فکر میکرد درست است، انجام داد.
بر همین اساس است که در تیم اقتصادی او، شخص شاخصی دیده نمیشود و فردی هم به عنوان لیدر به ذهن خطور نمیکند. او از افراد گمنام استفاده میکرد چون میخواست که فرمانبردار باشند. هرچند دانش جعفری، شیبانی، مظاهری و فرهاد رهبر سرشناسترین افراد در گروه اقتصادی دولت نهم بودند اما به دلیل آن که این افراد حاضر به اطاعت بیچون و چرا از رئیسجمهور نبودند طول عمر مدیریتشان کوتاه بود.
* رادیکال دوطرفه
اقتصاد دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بدون منش و رویه یکپارچهای بود. او برخی مواقع رادیکالترین تصمیمات اقتصادی را در قالب نظریات اقتصاد بازار همچون هدفمندی یارانهها اجرا میکرد و گاهی رادیکالترین تصمیمات سوسیالیستی مانند طرح مسکن مهر را عملیاتی کرد. او ابایی نداشت که مسلمترین نظریههای اقتصادی همچون رابطه تورم و نقدینگی را زیر سؤال ببرد و محکمترین نهاد اقتصادی چون سازمان مدیریت را منحل کند.
احمدینژاد هرچند اقتصاد مردممدار را به عنوان الگوی اقتصادی خود به کار برد اما متأسفانه در مدت ریاست وی، سهم دولت در اقتصاد کشور بیشتر و بیشتر شد. افرادی چون شمسالدین حسینی، محمود بهمنی، محمدرضا فرزین، صادق خلیلیان، مهدی غضنفری و ... را نیز با توجه به تفکرات احمدی نژاد نمی توان مسقل و دارای تفکر اقتصادی نامید که بتوانند نظرات خود را در دولت اجرایی کنند و نتیجه این مدیریت آن شد که تورم، بیکاری و رشد اقتصادی در پایان دولت احمدینژاد به بدترین حالت خود رسید.
دولت هشتساله احمدینژاد
دستگاه |
اول |
دوم |
سوم |
چهارم |
پنجم |
وزارت اقتصاد |
دانش جعفری (یک اقتصاددانان میانه نه کاملا حامی اقتصاد آزاد و نه اقتصاد نهادگرا و نه اقتصاد اسلامی) |
حسین صمصامی (سرپرست) (اقتصاددان اسلامی) |
شمسالدین حسینی (فاقد نگرش اقتصادی – مدیر رده میانی اصلاحطلب بود که در دولت احمدینژاد، وزیر شد) |
|
|
بانک مرکزی |
ابراهیم شیبانی |
طهماسب مظاهری |
محمود بهمنی (یک مدیر میانی که استقلال بانک مرکزی را زیر سوال برد- رئیس بانک مرکزی شد و اشتباهات بسیاری کرد) |
|
|
سازمان مدیریت (معاونت برنامهریزی) |
فرهاد رهبر (یک اقتصاددان میانه) |
امیرمنصور برقعی (پس از تغییر ساختار) (اقتصاددان نبود) |
ابراهیم عزیزی (حقوقدان بود!) |
بهروز مرادی (!) |
|
وزارت نفت |
کاظم وزیریهامانه (مدیر باسابقه نفتی – فاقد نگرش خاص اقتصادی) |
غلامحسین نوذری (فاقد نگرش خاص اقتصادی) |
مسعود میرکاظمی (حامی اقتصاد اسلامی) |
رستم قاسمی (یک مدیر عملیاتی قوی) |
|
وزارت راه |
محمد رحمتی |
حمید بهبهانی (مرد حاشیه) |
علی نیکزاد (فاقد نگرش خاص اقتصادی – مدیر پرکار) |
|
|
وزارت مسکن |
محمد سعیدیکیا |
علی نیکزاد |
|
|
|
وزارت کار |
محمد جهرمی (زمانی که وزیر کار شد، فاقد تجربه و تحصیلات اقتصادی بود) |
عبدالرضا شیخالاسلامی (طرفدار محض دولت احمدی نژاد ) |
اسدالله عباسی (فاقد نگرش) |
|
|
وزارت صنعت |
علیرضا طهماسبی (فاقد نگرش) |
علیاکبر محرابیان (طرفدار محض دولت احمدی نژاد ) |
مهدی غضنفری (پس از ادغام) (یک مدیر ضعیف و پر حاشیه و با تصمیمات خلق الساعه) |
|
|
وزارت کشاورزی |
محمدرضا اسکندری (به نوعی خیرالموجودین مدیران بخش کشاورزی است) |
صادق خلیلیان (اقتصادخوانده است اما توانمندی اجرایی بالایی نداشت) |
|
|
|
وزارت بازرگانی |
مسعود میرکاظمی |
مهدی غضنفری |
|
|
|
وزارت ارتباطات |
محمد سلیمانی (یک مدیر نوآور) |
رضا تقیپور (فاقد نگرش) |
محمدحسن نامی (فاقد نگرش) |
|
|
وزارت تعاون |
ناظمیاردکانی (فاقد نگرش) |
محمد عباسی (فاقد نگرش) |
شیخالاسلامی (پس از ادغام) |
اسدالله عباسی |
|
وزارت رفاه |
پرویز کاظمی (اصلاحطلب و حامی اقتصاد آزاد – |
عبدالرضا مصری (فاقد نگرش) |
صادق محصولی (فاقد نگرش) |
شیخالاسلامی (پس از ادغام) |
|
وزارت نیرو |
پرویز فتاح (مدیر پرتوان) |
مجید نامجو (فاقد نگرش) |
|
|
|
معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور |
لطفالله فروزنده (حامی اقتصاد اسلامی) |
ابراهیم عزیزی |
غلامحسین الهام (حقوقدان و متخصص مباحث رجعت) |
|
|
* روحانی و تجربه سه دولت
اکنون حسن روحانی رئیسجمهور منتخب یازدهم در حال انتخاب تیم اقتصادی خود است. ترکیب افرادی که در اطراف روحانی قرار دارند، ذهن انسان را به خاطرات سال 1376 برمیگرداند، یعنی زمانی که خاتمی بر مسند ریاست جمهوری نشست و تیم کارگزاران و اقتصاددانان حامی بازار او را دوره کردند و مسندهای اقتصادی را در اختیار گرفتند.
این تیم در اقتصاد ایران دو بار امتحان خود را پس داده است. یک بار با اجرای سیاستهای تعدیل و دومی نیز در دوره اول ریاست جمهوری خاتمی. در هر دو بار نیز رؤسای جمهور مذکور، سیلی سختی از عملکرد اقتصادی این عده خوردند.
هماکنون با شنیدن نامهایی چون نهاوندیان، نوبخت، نجفی، نعمتزاده و ...، به نظر میرسد تفکر کارگزاران سازندگی در حوزه اقتصادی در حال دمیدن به دولت یازدهم است. به طور حسن روحانی با توجه به تجربیات گذشته در انتخاب مجدد این افراد دقت بیشتری خواهد کرد.
تیم احتمالی حسن روحانی
محمدباقر نوبخت/ محمد نهاوندیان/ محمدعلی نجفی/ اکبر ترکان/ مجید قاسمی/ محمدحسین عادلی/ جلال رسولاف/ اسحاق جهانگیری/ رضا ویسه/ محمدرضا نعمت زاده/ بیژن زنگنه/ مسعود سلطانپور