به گزارش وبلاگستان مشرق، لیلا بهبودپور در وبلاگ خود نوشت: انسان؛ آیا به سادگی همین یک کلمه است؟ یا دنیایی است بیانتها پشت جسمی کوچک؟ روح، نفس، عقل، احساس، علم و هزاران لغت پرمعنی؛ و کیست که انسان را تعریف کند و او را به خودش بشناساند و چگونه؟
اینکه بتوان انسان را شناخت و علمی از وجودش به دست آورد، بدون شک فقط با تکیه بر عقل و تفکر ممکن نیست و خواه ناخواه مجبور میشویم دستبهدامان دین شویم.
اما شناخت انسان تنها مسیری نیست که در آن باید از دین بهره جست؛ آنچه مهمترین بخش حیات بشر را تشکیل میدهد علم است؛ علومی که بشر برای شناخت خود و دنیای اطراف، راحت زیستن، پاسخ به میل کنجکاوی خود یا دلایل دیگر به دست میآورد، همه به نوعی با دین عجین میشوند.
رابطهای که بین علم و دین وجود دارد این است که علم یافتن حقایق و ابزار کمال و قدرت بخشیدن به زندگی است و دین امید و حرارت بخشیده، راهنما و آرامشدهنده به انسان است؛ درعین اینکه حقایق را نیز به او نشان میدهد؛ آنجا که از رشد انسان در رحم مادر سخن میگوید یا از پرواز آهن در آسمان میگوید یا ...
ازجمله کسانی که با تکیه بر دین و آموزههای آن به علومی عظیم در مورد انسان و دنیا دست یافت، شهید چمران بوده است.
دانشمند فیزیک پلاسما در درجه عالی، در کنار شخصیت یک تعلیمدهنده عملیات نظامی، دارای احساسات رقیق و ایمان قوی و مقاومت و سرسختی مثال زدنی؛ چمرانی که در وجود او حرف زدن از تضاد بین ایمان و علم، تضاد بین سنت و مدرنیته خندهآور است؛ هم علم هست هم ایمان، هم سنت هست هم تجدد، هم نظر هست هم عمل و هم عشق هست هم عقل...
کتاب «انسان و خدا» نوشته شهید دکتر مصطفی چمران، جلوهای است از وجود انسان، از خدا و وجودش در زندگی؛ کتابی که در آن انسان به جسم، روح و نفس متمایز میشود، برای آنها مراتبی نقل میشود و به آیات قرآن مستند میشود.
آنچه این کتاب را مثالزدنی میکند جوابهایی است که به پرسشهای بسیاری از ما میدهد، به پرسشهایی که گاه ذهن را درگیر میکند.
اهمیت مطالب، شیرینی و زیبائی روش بیان و نحوه استدلال به حدی جاذب است که میتواند در نوع خود کتابی بس ارزنده، مفید، جالب و نمونه باشد که موضوعاتی مهم را با زبان و بیانِ علمیِ ساده و استدلالی روشن و قاطع مطرح میسازد.
به راستی که این کلمات و عبارات چیزی جز تجارب شخصی عارفِ عابدِ زاهد، شهید دکتر چمران نیست؛ او به جای بازی با جملات و عبارات، به جای استفاده از فن سخنوری و به جای استفاده از فنون ادبیات و نگارش، تنها با بیانی ساده و گویا، تجارب شخصی خود را بیان کرده است؛ تجاربی که حرف دل اوست و آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشنید.