به گزارش مشرق به نقل از فارس، انتخاب شهردار تهران، امتحان بزرگی برای اصلاح طلبان بود؛ امتحانی بس بزرگ برای اینکه مردم ایران ببینند کسانی که پس از فتنه سال 88 در خلوت و جلوت اعتراف کرده بودند که تندروی های فراوانی داشتهاند و این تندرویها و افراط و تفریطها سبب ساز ایستایی آنها در کنج انزوا و حذف شدن از سپهر سیاسی ایران شده است، آیا باز هم بر قطار افراط و تفریط سوار میشوند یا خیر؟
اما اصلاح طلبان که حتی از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب شدن گزینهای که هیچگاه وابسته به آنان نبود و در مواقع تندرویهای اصلاح طلبان در دو فتنه تیرماه 78 و سال 88، مواضعی بر خلاف اصلاح طلبان داشته است هم درس نگرفتند و تلاشهای افراط گونه آنها برای نشاندن یک شهردار اصلاح طلب در کرسی ساختمان بهشت، نشان داد که تندروی همچنان سر در آغوش اصلاحات دارد.
*افراط و تفریط؛ راهی که اصلاح طلبان را به بهشت نبرد
جالب آنجاست که اصلاح طلبانی که از تندرویهای اطرافیانشان رسماً دست به خودنقدی زده بودند؛ به یکباره و فقط با انتخاب «احمد مسجدجامعی» در ریاست شورای شهر چهارم تهران، عنان اختیار از کف نهادند و با سودای فتح سنگر به سنگر و پیروزی گام به گام؛ تا توانستند گزینه اجماعی اصولگرایان برای شهرداری تهران، یعنی محمدباقر قالیباف را هدف تخریب و انتقاد گرفتند.
آنها در هفتههای اخیر، شهرداری قالیباف اصولگرا برای دوره سوم را غیرقانونی خواندند، به تونل توحید تهران که نمادی از مدیریت جهادی و کارآمد است؛ گفتند: «سوراخ بزرگ»! و به یکباره تبدیل به منتقدان یک شبه مدیریت موفق شهرداری تهران شدند که خود در قبل از انتخابات به آن صحّه میگذاشتند.
جالب آنکه این تندرویها درحالی صورت میگرفت که اصلاح طلبان قبل از انتخابات که هیچ امیدی به پیروزی نداشتند و حتی انتخابات 92 را «مدیریت شده» هم میخواندند؛ از قالیباف بعنوان تنها گزینه اصولگرایی نام میبردند که چون معتدل است و مدیریتی کارآمد دارد، میتواند محل اجماع و حمایت اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری باشد.
با تمام این تفاسیر اما انتخاب مسجدجامعی به سمت ریاست شورای شهر تهران چنان بر آتش خواهش اصلاح طلبان برای تسلط بر شهرداری دمید که به یکباره تمام آن حرفها و مواضع را از یاد بردند و تبدیل شدند به منتقدان تندرو و بیچون و چرای دکتر محمدباقر قالیباف.
البته انتقاد و حتی تخریب تمام ماجرای تندرویهای اصلاح طلبان نبود.
طرح تئوری فتح گام به گام در رسانههای اصلاح طلب با ترسیم دورنمایی از تسلط آنها بر مجلس دهم و دولت دوازدهم از دیگر اقدامات بود که خبر آن با این تیتر در رسانههای اصلاح طلب درز کرد: «دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان»!
به زعم آنها، اکنون که یک اصلاح طلب بر اریکه ریاست شورای شهر تهران نشسته است؛ وقت آن است که به هر قیمتی شهردار هم اصلاحطلب شود و پس از آن نوبت مجلس دهم فرا خواهد رسید!
رویایی که با عزل و نصبهای سیاسی شورای شهر تهران و با دستور مسجدجامعی در صبح روز رأی گیری برای انتخاب شهردار، ظاهراً قرار بود محقق شود اما نشد.
تنی چند از اعضای شورای شهر تهران حتی از این خبر داده بودند که اصلاح طلبان آرای خود برای ریاست شورا را به یکدیگر نشان دادهاند تا این هم قسمی برای تحقق یک رویا ثبت شود و در اولین گام گزینهای که به گواه دستگاههای نظارتی، صلاحیت عضویت در شورای شهر را هم نداشته است بعنوان شهردار تهران انتخاب شود.
رویای اصلاح طلبان اما با انتخاب یک چهره اصولگرا به سمت شهردار تهران برباد رفت و فریادهای سرمستانه آنها برای پیروزی گام به گام که قرار بود از شورای شهر چهارم شروع شود و به دولت دوازدهم ختم شود رو به سردی گرایید.
و اصلاحطلبان اکنون در مقابل این پرسش قرار دارند که چرا باز هم دست به تندروی زدند!
آنها که منتقد ریز و درشت اقدامات دولت احمدی نژاد (البته غیر از اقدامات حلقه انحرافی!) بودند و طی نزدیک بیش از 2 ماه گذشته زمین و زمان را به افراط و تفریط متهم می کردند چه شد که یک شبه تمام آن حرفها را از یاد بردند و در رسانهها و تریبونهای اصلاح طلبان به تندروی علیه مدیریت اصولگرای قالیباف پرداختند؟
اصلاح طلبان که هم اینک در راه ورود به ساختمان بهشت و رسیدن به مدیریت شهر تهران شکست خوردهاند آیا روا میدارند که ادبیات خودشان طی هفتههای اخیر پیرامون «شکست خوردگان سیاسی» درباره خودشان مطرح شود؟
به هر ترتیب و با وجود تمام تندرویها اما شهر تهران باز هم مدیریت جهادی و خدمت اصولگرایانه را در شهرداری خواست و انتخاب کرد. طلیعهای که نشان از خواست و اقبال مردم به سمت تفکر و مدیریت اصولگرایانه بعنوان یک شاخص برای خدمت و پیشرفت دارد.
شاخصی که رویای ترمیدور و بازگشت کشور به سالهای تاریک مجلس ششم و شورای شهر اول را محالتر میسازد و اصلاح طلبان را به عقب نشینی از مواضع تندروانه و همراهی با دریای ملت در قبول قانون و خواست عمومی مجبور میسازد.
باشد که دوباره شاهد توبه شکنی اصلاح طلبان از تندروی نباشیم.
اما اصلاح طلبان که حتی از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب شدن گزینهای که هیچگاه وابسته به آنان نبود و در مواقع تندرویهای اصلاح طلبان در دو فتنه تیرماه 78 و سال 88، مواضعی بر خلاف اصلاح طلبان داشته است هم درس نگرفتند و تلاشهای افراط گونه آنها برای نشاندن یک شهردار اصلاح طلب در کرسی ساختمان بهشت، نشان داد که تندروی همچنان سر در آغوش اصلاحات دارد.
*افراط و تفریط؛ راهی که اصلاح طلبان را به بهشت نبرد
جالب آنجاست که اصلاح طلبانی که از تندرویهای اطرافیانشان رسماً دست به خودنقدی زده بودند؛ به یکباره و فقط با انتخاب «احمد مسجدجامعی» در ریاست شورای شهر چهارم تهران، عنان اختیار از کف نهادند و با سودای فتح سنگر به سنگر و پیروزی گام به گام؛ تا توانستند گزینه اجماعی اصولگرایان برای شهرداری تهران، یعنی محمدباقر قالیباف را هدف تخریب و انتقاد گرفتند.
آنها در هفتههای اخیر، شهرداری قالیباف اصولگرا برای دوره سوم را غیرقانونی خواندند، به تونل توحید تهران که نمادی از مدیریت جهادی و کارآمد است؛ گفتند: «سوراخ بزرگ»! و به یکباره تبدیل به منتقدان یک شبه مدیریت موفق شهرداری تهران شدند که خود در قبل از انتخابات به آن صحّه میگذاشتند.
جالب آنکه این تندرویها درحالی صورت میگرفت که اصلاح طلبان قبل از انتخابات که هیچ امیدی به پیروزی نداشتند و حتی انتخابات 92 را «مدیریت شده» هم میخواندند؛ از قالیباف بعنوان تنها گزینه اصولگرایی نام میبردند که چون معتدل است و مدیریتی کارآمد دارد، میتواند محل اجماع و حمایت اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری باشد.
با تمام این تفاسیر اما انتخاب مسجدجامعی به سمت ریاست شورای شهر تهران چنان بر آتش خواهش اصلاح طلبان برای تسلط بر شهرداری دمید که به یکباره تمام آن حرفها و مواضع را از یاد بردند و تبدیل شدند به منتقدان تندرو و بیچون و چرای دکتر محمدباقر قالیباف.
البته انتقاد و حتی تخریب تمام ماجرای تندرویهای اصلاح طلبان نبود.
طرح تئوری فتح گام به گام در رسانههای اصلاح طلب با ترسیم دورنمایی از تسلط آنها بر مجلس دهم و دولت دوازدهم از دیگر اقدامات بود که خبر آن با این تیتر در رسانههای اصلاح طلب درز کرد: «دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان»!
به زعم آنها، اکنون که یک اصلاح طلب بر اریکه ریاست شورای شهر تهران نشسته است؛ وقت آن است که به هر قیمتی شهردار هم اصلاحطلب شود و پس از آن نوبت مجلس دهم فرا خواهد رسید!
رویایی که با عزل و نصبهای سیاسی شورای شهر تهران و با دستور مسجدجامعی در صبح روز رأی گیری برای انتخاب شهردار، ظاهراً قرار بود محقق شود اما نشد.
تنی چند از اعضای شورای شهر تهران حتی از این خبر داده بودند که اصلاح طلبان آرای خود برای ریاست شورا را به یکدیگر نشان دادهاند تا این هم قسمی برای تحقق یک رویا ثبت شود و در اولین گام گزینهای که به گواه دستگاههای نظارتی، صلاحیت عضویت در شورای شهر را هم نداشته است بعنوان شهردار تهران انتخاب شود.
رویای اصلاح طلبان اما با انتخاب یک چهره اصولگرا به سمت شهردار تهران برباد رفت و فریادهای سرمستانه آنها برای پیروزی گام به گام که قرار بود از شورای شهر چهارم شروع شود و به دولت دوازدهم ختم شود رو به سردی گرایید.
و اصلاحطلبان اکنون در مقابل این پرسش قرار دارند که چرا باز هم دست به تندروی زدند!
آنها که منتقد ریز و درشت اقدامات دولت احمدی نژاد (البته غیر از اقدامات حلقه انحرافی!) بودند و طی نزدیک بیش از 2 ماه گذشته زمین و زمان را به افراط و تفریط متهم می کردند چه شد که یک شبه تمام آن حرفها را از یاد بردند و در رسانهها و تریبونهای اصلاح طلبان به تندروی علیه مدیریت اصولگرای قالیباف پرداختند؟
اصلاح طلبان که هم اینک در راه ورود به ساختمان بهشت و رسیدن به مدیریت شهر تهران شکست خوردهاند آیا روا میدارند که ادبیات خودشان طی هفتههای اخیر پیرامون «شکست خوردگان سیاسی» درباره خودشان مطرح شود؟
به هر ترتیب و با وجود تمام تندرویها اما شهر تهران باز هم مدیریت جهادی و خدمت اصولگرایانه را در شهرداری خواست و انتخاب کرد. طلیعهای که نشان از خواست و اقبال مردم به سمت تفکر و مدیریت اصولگرایانه بعنوان یک شاخص برای خدمت و پیشرفت دارد.
شاخصی که رویای ترمیدور و بازگشت کشور به سالهای تاریک مجلس ششم و شورای شهر اول را محالتر میسازد و اصلاح طلبان را به عقب نشینی از مواضع تندروانه و همراهی با دریای ملت در قبول قانون و خواست عمومی مجبور میسازد.
باشد که دوباره شاهد توبه شکنی اصلاح طلبان از تندروی نباشیم.