کد خبر 249798
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۹

ادبیات دولت یازدهم که اقتصاد را به دیپلماسی گره زده است و گره حل مشکلات را سیاست خارجی نامیده است، دقیقا راهبرد و سیاست مد نظر طرف غربی محسوب می شود.

مشرق--- دیپلماسی هسته ای دولت یازدهم چگونه خواهد بود؟ این سوالی است که از بدو پیروزی دکتر حسن روحانی محل گمانه زنی های رسانه ای، کارشناسی و سیاسی بوده است و هم اکنون نیز با تشکیل حلقه های تصمیم ساز سیاست خارجی دولت، به موضوع حساسی بدل شده است.
البته باید گفت که فاز جدید «ادبیات دیپلماسی هسته ای» که از سوی نزدیکان دولت تدبیر و امید به صورت وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد، در زمره نشانه هایی محسوب می شوند که بر اهمیت موضوع افزوده اند. واقعیت این است که این ادبیات ضمن اینکه برگشتی دوباره به میدان بازی هسته ای دوران اصلاحات محسوب می شود، نگرانی های عمیقی را در خصوص الزامات تعقیب منافع ملی ایران به وجود آورده است.
به صورت بسیار صریحی می توان گفت که برگشت به سیاست «نرمش در مقابل فشار های طرف مقابل» و یا آنچه که «اعتماد سازی داوطلبانه و یک طرفه» جمهوری اسلامی ایران نامیده می شود، راهبردی است که عموما طی سال های 2002 تا 2005 دنبال شده و نهایتا به جز «عقب نشینی بدون امتیاز گیری» منفعتی عاید کشور نکرده است.
فارغ از طرح این موضوع کلی، نکات چندی می بایست در این خصوص مورد توجه دست اندر کاران دیپلماسی دولت یازدهم قرار گیرد:
1-   فراموش نکنیم که در برهه زمانی 2002 تا 2005 فرآیند اعتماد سازی عملا به تعطیلی برنامه هسته ای ایران منجر شد و در هیچ یک از موارد مورد اختلاف، کشورمان امتیازی دریافت نکرد. فرآیند تعامل و اعتماد سازی یک طرفه در حالی از سوی ایران اتخاذ شده بود که غربی ها به هیچ وجه قائل به مصالحه با ایران نبودند. به عنوان نمونه پس از بیانیه تهران، آنها به هیچ یک از 3 تعهد اصلی خود عمل نکردند ولی در ادامه روند تعامل یک طرفه ایران، توافقنامه بروکسل در فوریه 2004 امضا شد. با وجود اینکه غربی ها به وعده خود در توافقنامه بروکسل هم عمل نکردند اما در نوامبر 2004 توافقنامه پاریس امضا شد.

2- آنچه که در دوران 2002 تا 2005 دنبال شد، کاملا مغایر با اصول مسلم حقوق بین الملل محسوب می شد. در حالی که طبق یک «مسامحه ساده لوحانه» ایران قبول کرده بود که ان پی تی مبنای مذاکرات طرفین نباشد، عملا پذیرفت که حقوق مصرح ایران در ان پی تی قابل مذاکره مجدد است. بنابراین طرف غربی این امکان را یافته بود که فراتر از همه مقررات بین المللی هر گونه درخواستی از ایران را مطرح کرده و هیچ حد و مرزی هم برای این درخواست ها وجود نداشت.
3-  عملا پس از دو سال و نیم تعامل و همکاری داوطلبانه و خارج از ضابطه ایران با طرفین غربی، هیچ دستاورد ملموسی عاید ما نشد. زمانی که غربی ها در اوت 2005 نهایتا بسته تشویقی خود را به ایران پیشنهاد دادند و آن را «تقدیر از تعامل سازنده» ما نامیدند، ضمن اینکه بر هیچ یک از حقوق مسلم ما تصریح نکرده بودند، تداوم تعلیق غنی سازی به مدت 10 سال را خواستار شدند!

4-  در طول دوران 2002 تا 2005 غرب مکرر سقف درخواست های و تقاضا های خود را جلو می کشید. در سپتامبر 2003 قطعنامه آژانس از ایران در خواست نمود که فقط غنی سازی را تعلیق کند؛ در حالی که در توافق بروکسل در فوریه 2004 از ایران خواسته شد که ساخت قطعات دستگاه های سانتریفیوژ را متوقف کند و در توافقنامه پاریس در نوامبر 2004 عملا خواستار تعطیلی کل چرخه سوخت هسته ای شدند. بنابر این عملا راهبرد «نرمش در مقابل فشار های طرف مقابل» موجب زیاده خواهی بیشتر طرف غربی و عقب نشینی مطلق ایران شده بود.

5-  اما آنچه که در دوران دیپلماسی مقاومتی هسته ای در سالیان اخیر پیگیری شد کاملا میدان بازی را به نفع جمهوری اسلامی ایران عوض کرد. در حالی که غرب همچنان منتظر عقب نشینی های بیشتر ایران بود، راهبرد مقاومتی ما موجب شده بود که این توهم غرب که «رفتار ایران تابعی از شدت فشارهاست»، از بین برود. به عنوان نمونه ایران پس از قطعنامه 1929 اعلام کرد در نطنز 164 ماشین سانتریفیوژ نصب می کند. پس از قطعانه 1737 اعلام کرد نصب 3000 ماشین سانتریفیوژ را در ایران آغاز می کند. پس از قطعنامه 1747 اعلام کرد که در نطنز از فاز صنعتی عبور کرده است. پس از قطعنامه های 1803 و 1835 هم اعلام کردکه از ماشین های نسل دو و سه در نطنز استفاده می کند. همچنین پس از قطعنامه 1929 عملا فردو وغنی سازی 20 درصد واردمعادله پرونده هسته ای ایران شد. این راهبرد طی این سال ها چندین بار محاسبات و خطوط قرمز غرب را تعدیل کرد، یک نمونه ژوئن 2008 بود که خاویر سولانا به ایران آمد و اعلام کرد که غرب آماده است درخواست تعلیق را به کلی حذف نماید و به دنبال آن مذاکرات ژنو 1 آغاز شد و بار دیگر در آلماتی 1 که برای نخستین بار غرب بدون اینکه درخواست تعلیق غنی سازی در نطنز را داشته باشد وارد فاز کاهش تحریم شد.

6-    عقب نشینی های پی در پی غربی ها در طول این دوران همچون پذیرش سیکل سوخت هسته ای در ابتدای سال 2006، پذیرش غنی سازی در ابعاد آزمایشگاهی، پذیرش حضور در مذاکرات بدون پیش شرط تعلیق، پذیرش حذف درخواست تعلیق غنی سازی در سال 2008، پذیرش رویکرد گام به گام و مبنای عمل ان پی تی در استانبول 2، فاز کاهش تحریم در آلماتی 1 و.. نشان از موفقیت دیپلماسی هسته ای مقاومتی دارد که در همه ابعاد نظر ایران را به کرسی نشانده است.
با توجه به نکات گفته شده، ادبیات جدیدی که اخیرا در زمینه موضوع هسته ای مطرح شده است، همخوانی چندانی با اولویت های منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ندارد. به ویژه اینکه کلید واژه های اصلی این رویکرد تازه که همان «اعتماد سازی و تعامل داوطلبانه» می باشد، به عنوان پایه راهبرد دیپلماسی هسته ای دولت اصلاحات محسوب می شود و عمل به آن، ضمن اینکه بازگشت به عقب می باشد، بازی خطرناکی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شروع خواهد کرد.
در عین حال باید گفت که ادبیات دولت یازدهم که اقتصاد را به دیپلماسی گره زده است و گره حل مشکلات را سیاست خارجی نامیده است، دقیقا راهبرد و سیاست مد نظر طرف غربی محسوب می شود. این رویکرد و تلاش برای کاهش فشار تحریم ها از طریق اتخاذ دیپلماسی تعامل یک طرفه، موجب خواهد شد که آمریکا این پیام غلط را بار دیگر دریافت کند که «رفتار ایران تابعی از شدت فشارهاست» و همین موضوع بهانه ای برای تحریم هر چه بیشتر و شدیدتر این کشور علیه ما خواهد شد. بنابر این تا کنون باید برای همگان روشن شده باشد که مهم ترین الزامات دیپلماسی هسته ای موفق، کاربرد ادبیات واقع گرایانه و عمل بر مبنای ارجحیت منافع ملی است که تعقیب آن مطمئنا کشور را از تحمل هزینه های سنگین مبرا می سازد.
در نهایت قابل ذکر است که رئیس جمهور محترم می بایست در چینش تصمیم سازان و مذاکره کنندگان هسته ای خود دقت عمل هر چه بیشتری به خرج دهد. اخباری که اخیرا در خصوص اتاق فکر هسته ای دولت مطرح شده است، نگرانی هایی را در این خصوص دامن زده است. به ویژه اینکه سوابق و موضع گیری برخی از این افراد نشان می دهد که چندان صلاحیت پیگیری اهداف و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را ندارند. برخی از آنان بسیاری از اطلاعات هسته ای جمهوری اسلامی ایران را برای طرف مقابل فاش ساخته اند و برخی نیز اعتقادی به مبانی هنجاری و عقیدتی جمهوری اسلامی ایران ندارند. این مساله می بایست در صدر اولویت رئیس جمهور محترم قرار گیرد.

*دکتر احمد اسفندیاری-معاون بین الملل سازمان بسیج

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس