به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
اول برکناری بعداً جلسه هیئت امنا!
دستپاچگی برخی اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی برای برکناری رئيس این دانشگاه که در آخرین ساعات بعدازظهر دیروز صورت گرفته و اعلام شد، تردیدی باقی نگذاشت که خروج مدیریت دانشگاه آزاد با سرمایه 250 هزار میلیارد تومانی از انحصار یک جریان قبیلهای تا چه اندازه برای آنان تلخ و ناگوار بوده است!
حدود 10 روز پیش هنگامی که برخی رسانهها و خبرگزاریها فاش کردند که تحرکات پنهانی از سوی برخی اعضای هیئت امنا برای کنار زدن فرهاد دانشجو در جریان است، این خبر از سوی همان گروه تکذیب شد! با این حال اکنون معلوم شده که نه تنها این تحرکات در جریان بوده بلکه حتی گزینه جایگزینی (حمید میرزاده، معاون اجرایی رئيسجمهور در دولت سازندگی) را هم معلوم کرده بودند.
آنچه در این میان جالب است فراخواندن فرهاد دانشجو به جلسه دیروز هیئت امنا برای پاسخگویی به برخی ابهامات است و حال آن که رسانههای طیف یاد شده پیشاپیش حکم را صادر کرده و قبل از شنیدن توضیحات فرهاد دانشجو، تصمیم خود را منتشر کردهاند یعنی اینکه ادعای «وجود برخی ابهامات درباره عملکرد رئیس دانشگاه» صرفا بهانهجویی است!
هاشمیرفسنجانی، سیدحسن خمینی، وزیران علوم و بهداشت، حمید میرزاده، حجتالاسلام محمدیان، بهمن یزدیصمدی، فرهاد دانشجو و فریدون عزیزی و جاسبی اعضای هیئت امنا هستند.
گفته میشود چهار تن از اعضای هیئت امنا در این زمینه عجله بیشتری داشتند. فرهاد دانشجو تنها 18 ماه (از اسفند 90) رئیس دانشگاه آزاد بوده و پیش از وی عبدالله جاسبی به مدت 29 سال رئیس این دانشگاه 250 هزار میلیارد تومانی بود. با تصمیم نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع وقف این دانشگاه منتفی شد.
3 تن از اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد پیش از این صورتجلسهای را امضا کرده بودند که قرار بود با ارسال صورتجلسه به دفتر سه نفر دیگر از اعضا و امضا کردن آنها، محتوای آن رسمیت یافته و فرهاد دانشجو عزل شود.
یک فرد آگاه در هیئت امنای دانشگاه آزاد در هفته گذشته، از تلاش برخی اعضای هیئت امنا برای عزل دانشجو از ریاست دانشگاه آزاد خبر داد و گفت: طی روزهای گذشته 4 نفر از اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد با تهیه صورتجلسهای، فرهاد دانشجو را از ریاست دانشگاه آزاد عزل و حمید میرزاده عضو هیئت امنای این دانشگاه را به سرپرستی آن منصوب کردند.(!) با وجوداین تحرکات غیرقانونی، تازه هیئت امنا دیروز تصمیم گرفت جلسهای تشکیل داده و ابهامات موجود را با رئيس دانشگاه مطرح کند!!
در این میان ظاهراً کلید معما را باید در سخنان محمود علیزاده طباطبایی وکیل خانواده هاشمی جستوجو کرد که بهعنوان وکیل دانشگاه آزاد به روزنامه زنجیرهای آرمان گفته بود: به نظر میرسد هیئت امنا با ترکیب جدید تمایلی به باقی ماندن آقای دانشجو ندارند.
او همچنین گفته بود که: اکثر ابهامات مالی است. در ارتباط با برنامههای مالی دانشگاه و بودجه طرحهای عمرانی!
وی میافزاید: پیشتر غلامعباس زارع سرپرست بازرسی ریاست جمهوری در دولت دهم در نامهای به شماره 104805 خطاب به فرهاد دانشجو رئيس دانشگاه آزاد، خواستار پاسخ به 24 تخلف گسترده در این دانشگاه شده بود که ایشان اصلاً پاسخی ندادند.
یک ابهام در این باره همین نامه مورد اشاره است که علیزادهطباطبایی به تاریخ آن اشاره نمیکند. این نامه روز 12 مرداد 1392 یعنی در آخرین روز کاری دولت دهم ارسال شده و در آن آمده «نظر به اینکه عملکرد آن دانشگاه در این بازرسی تحت بررسی میباشد، لطفاً دستور فرمایید موارد زیر را با قید فوریت تهیه و ارسال نمایند.
1. گزارش عملکرد و صورتهای مالی سال 91 و 4 ماهه سال جاری
2. گزارش بودجه مصوب سالهای 91 و 92
3. اعلام اسامی اشخاصی که حق گشایش حسابهای بانکی به نام دانشگاه را دارند
4. لیست و موجودی حسابهای سپرده و جاری دانشگاه در بانکها
5. علت جابجایی حسابهای بانکی
6. علت متمرکز کردن وجوه نقد متعلق به سایر واحدها در حساب دانشگاه مرکزی
7. علت راکد نگه داشتن حساب سپردههای متمرکز شده
8. علت عدم تعهد به قرارداد بانک ملی
9. علت گشایش حساب در بانک پاسارگاد شعبه سعادتآباد
10. اعضای شورای دانشگاه و کمیسیونهای آموزشی، پژوهشی و دانشجویی و...»
در واقع اغلب این محورها مطلقاً اتهام محسوب نمیشود و درباره ابهام نیز جای بررسی دارد. بنابراین مستند کردن کودتای بیسر و صدای طیف مشخص در هیئت امنا آن هم قبل از برگزاری جلسه هیئت به این نامه، نوعی سندسازی و عوامفریبی است حال آن که منطقاً پیش از برکناری باید توضیحات شنیده میشد.
غلامعباس زارع در تاریخ 19 اسفند 88 از سوی حجتالاسلام محمدعلی شهیدی رئيس بازرسی ویژه دفتر رئيس جمهور به عنوان معاون فرهنگی و اجتماعی منصوب شد. حجتالاسلام شهیدی 30 خرداد 90 برای نامزدی انتخابات مجلس نهم استعفا کرد.
و بالاخره این خبر شایان انتشار است که یکی از اعضای متنفذ طیف مورد اشاره در هیئت امنا که در تداوم مدیریت بدون نظارت 29 ساله دانشگاه آزاد- در پوشش وقف - ناکام مانده، قبل از همه این اتفاقات از رئیس دانشگاه آزاد میخواهد راساً استعفا دهد که با تعجب و مخالفت فرهاد دانشجو مواجه میشود! و سؤال این است که این توقعات ملوکالطوایفی راه به کجا میبرد؟!
هر جا سخن از تسلیحات کشتار جمعی است ... نام اسرائیل در میان است!
رخی مقامات رژیم صهیونیستی از تبعات توافق آمریکا و روسیه در زمینه نظارت بر تسلیحات شیمیایی سوریه نگرانند.
به گزارش پایگاه صهیونیستی تایمز آو اسرائیل به نقل از کانال 10 تلویزیون این رژیم «برخی سیاستمداران اسرائیل نگرانند تبعات توافق ژنو دامنگیر تلآویو شود. آنها در هراسند که اسرائیل مجبور به پذیرش معاهده منع تسلیحات شیمیایی شود.»
بر اساس این گزارش، 183 دولت، کنوانسیون تسلیحات شیمیایی که تولید و استفاده از این تسلیحات را منع میکند، امضا و تصویب کردند و تنها اسرائیل و میانمار هستند که با وجود امضای این کنوانسیون تاکنون آن را تصویب نکردهاند.
کانال 10 اسرائیل افزود: اسرائیل با این استدلال که «با وجود همسایهای مانند سوریه که تسلیحات شیمیایی گستردهای در اختیار دارد، اهمیتی ندارد که بخشی از چنین عهدنامهای باشد»، تصویب نکردن این کنوانسیون را توجیه میکند.
این شبکه تلویزیونی خاطرنشان کرد: اسرائیل از این نگران است که اکنون که آمریکا و روسیه در رابطه با انهدام تسلیحات شیمیایی سوریه توافق کردند، اسرائیل را نیز به دادن مجوز بازدید به بازرسان بینالمللی به تاسیسات حساسی مانند راکتور «دیمونا» و «موسسه بیولوژیک نس زیونا» وادار کنند.
طبق سند سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) که در نشریه «فارین پالیسی» منتشر شد، ماهوارههای جاسوسی آمریکا در سال 1982 از وجود تاسیسات تولید گاز اعصاب و یک انبار نگهداری این تسلیحات در دیمونا پرده برداشته بودند، اما از آنجا که اسرائيل این معاهده را تصویب نکرده، در حال حاضر در معرض بازرسیهای بینالمللی قرار ندارد.
در همین حال روزنامه واشنگتنپست نوشت: اسرائیل که خود هم سلاح اتمی و هم شیمیایی دارد، از این مسئله نگران است که سوریه در ازای موافقت با انهدام تسلیحات شیمیاییاش، این شرط را مطرح کند که کل منطقه خاورمیانه از وجود سلاحهای کشتار جمعی پاک شود.
اسرائیل: القاعده را ترجیح میدهیم تهدید بزرگ، متحدان ایران هستند
رژیم صهیونیستی پس از مدتها لاپوشانی اعتراف کرد القاعده را بر دولت سوریه ترجیح میدهد.
در حالی که رژیم صهیونیستی بخشی از پشت صحنه جنگ فرسایشی علیه سوریه را تشکیل میدهد مقامات این رژیم غالباً تظاهر میکنند که نگران قدرت گرفتن القاعده هستند. اما مایکل اورن سفیر اسرائیل در آمریکا در مصاحبه با روزنامه جروزالمپست اعلام کرد: اسرائیل روی کار آمدن شورشیان متحد با القاعده را به باقی ماندن بشار اسد متحد ایران در قدرت ترجیح میدهد.
اورن میگوید، اسرائیل همواره میخواسته اسد برکنار شود. اسرائیل همواره بد را به بدتر ترجیح داده است. همیشه افراد بد غیر وابسته به ایران را به افراد بد وابسته به ایران ترجیح دادهایم.
سفیر اسرائیل افزود: سقوط اسد ائتلاف بین ایران، دشمن دیرین اسرائیل و حزبالله لبنان را که مورد حمایت ایران است تضعیف خواهد کرد.
اورن میگوید: «خطرناکترین تهدید برای اسرائیل همان هلال استراتژیکی است که از تهران تا دمشق و بیروت کشیده شده است و به نظر ما رژیم اسد شاهکلید و رابط طلایی این قوس است.»
نیویورک تایمز: آمریکا ناچار است ایران را به مذاکرات سوریه دعوت کند
«ایران بزرگترین بازیگران در سوریه است و بدون حضور این کشور در مذاکرات مربوط به سوریه، راه حلی به دست نخواهد آمد.»
روزنامه نیویورک تایمز با تاکید بر این ارزیابی نوشت: ایران مهمترین بازیگر غایب در مذاکرات مربوط به سوریه است و اگر آمریکا واقعا خواستار حل و فصل دیپلماتیک جنگ سوریه است باید ایران را وارد مذاکرات کند.
در این مقاله آمده است: صادقانه امیدواریم که رئیسجمهوری روسیه خواستار ایفای نقش صلحآفرین در سوریه باشد. البته در این زمینه شک وجود دارد.
این روزنامه مینویسد: «اما اگر آمریکا واقعا به حل و فصل دیپلماتیک جنگ در سوریه اعتقاد دارد- فراتر از هدف مهم اما ناکافی خلع سلاح شیمیایی- باید چند صندلی بیشتر در پشت میز مذاکرات قرار دهد. ایران مهمترین بازیگر غایب است. روسیه اسلحه به سوریه میدهد و از این کشور حمایت سیاسی میکند. اما ایران بطور مستقیم و از طریق جنگجویان حزبالله، به بشار اسد برتری در صحنه نبرد داده است.»
تحلیلگر نیویورک تایمز خاطرنشان کرد: «تمایل ما این بوده که ایران را به عنوان یک برنامه هستهای یاغی که کشوری هم به آن الصاق شده است در نظر بگیریم تا یک قدرت منطقهای که میتوانیم با آن تعامل مفید داشته باشیم.
من در مورد رژیم ایران دچار توهم نیستم. خودم را هم گول نمیزنم. اما ایران منافع زیادی در حفظ سوریه دارد. سوریه پایدارترین متحد ایران در منطقه و مسیر ارسال امکانات برای حزبالله و نیز سنگری در برابر افراطگراهای سنی است. تنها این هدف آخری با منافع آمریکا همپوشانی دارد. بنابراین با حضور ایران در میز مذاکرات سوریه نیز هیچ تضمینی برای موفقیت دیپلماسی نیست اما با غیبت ایران، احتمال شکست مذاکرات بیشتر است بخصوص اگر بخواهیم از موضوع سلاح شیمیایی فراتر برویم.»
نیویورک تایمز در پایان نوشت: سادهلوحانه است که فکر کنیم دراز کردن دست تعامل به سوی ایران در این بحران فوری (سوریه) قدمی در مسیر نزدیکی و آشتی با ایران است. اما به هرحال این اقدام دستکم یک قدم برای دور شدن از لبه پرتگاه رویارویی است.
اوباما چگونه بر لبه پرتگاه ترمز زد؟ والاستریت ژورنال روایت میکند
«اوباما در ماجرای سوریه به خاطر نزدیک شدن به لبه پرتگاه دچار سردرگمی شد و مجبور شد از طرح حمله به سوریه عقبنشینی کند».
روزنامه والاستریت ژورنال گزارش داد برخی سران عرب باراک اوباما را به صورت غیرعلنی برای حمله به سوریه ترغیب میکردند اما در ساعات سرنوشتساز وی پذیرفت که این حمله را به تاخیر بیندازد، انگلیس هم دو روز قبل از رایگیری در مجلس عوام آمادگی خود را به اوباما برای شرکت در حمله نظامی به سوریه اعلام کرد اما مجلس عوام به این موضوع رای نداد.
این گزارش میافزاید: اوباما بلافاصله بعد از خبر حمله شیمیایی به این باور رسید که این اقدام تغییری در قواعد بازی به شمار میرود. اما به علت وعدههایش درباره کاهش حضور نظامی در عرصه بینالمللی و نزدیک شدن به لبه پرتگاه به سبب صدور دستور برای آغاز حمله و سپس روی آوردن به کنگره و درخواست موافقت آن، دچار سردرگمی شد.
والاستریت ژورنال مینویسد: اوباما به سرعت متوجه شد که طرح روسیه بهترین گزینه است زیرا از این بیم داشت که حمله محدود، آمریکا را به صحنه درگیری جدیدی بکشاند. با این حال موافقت اوباما با طرح روسیه خشم همپیمانان آمریکا را برانگیخت زیرا این امر نقش مهم و معتبری را به روسیه در عرصه بینالمللی به زیان آمریکا بازگرداند.
این گزارش خاطرنشان میکند: در حالی که پنتاگون روز شنبه 31 اوت آماده حمله بود، سران کنگره بهویژه جان بینر رئیس مجلس نمایندگان از نتیجه رایگیری به نفع رئیسجمهور ابراز نگرانی و به او توصیه کردند صبر کند. اوباما بلافاصله با فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه تلفنی گفتوگو کرد تا به او اطلاع دهد که به زمان بیشتری برای متقاعد کردن کنگره برای رای دادن به نفع او نیاز دارد. اوباما در نشست گروه بیست با ناکامی بیشتری مواجه شد و بعد از اینکه نتوانست حدود نیمی از اعضا را متقاعد کند، نشست را ترک کرد.
اول برکناری بعداً جلسه هیئت امنا!
دستپاچگی برخی اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی برای برکناری رئيس این دانشگاه که در آخرین ساعات بعدازظهر دیروز صورت گرفته و اعلام شد، تردیدی باقی نگذاشت که خروج مدیریت دانشگاه آزاد با سرمایه 250 هزار میلیارد تومانی از انحصار یک جریان قبیلهای تا چه اندازه برای آنان تلخ و ناگوار بوده است!
حدود 10 روز پیش هنگامی که برخی رسانهها و خبرگزاریها فاش کردند که تحرکات پنهانی از سوی برخی اعضای هیئت امنا برای کنار زدن فرهاد دانشجو در جریان است، این خبر از سوی همان گروه تکذیب شد! با این حال اکنون معلوم شده که نه تنها این تحرکات در جریان بوده بلکه حتی گزینه جایگزینی (حمید میرزاده، معاون اجرایی رئيسجمهور در دولت سازندگی) را هم معلوم کرده بودند.
آنچه در این میان جالب است فراخواندن فرهاد دانشجو به جلسه دیروز هیئت امنا برای پاسخگویی به برخی ابهامات است و حال آن که رسانههای طیف یاد شده پیشاپیش حکم را صادر کرده و قبل از شنیدن توضیحات فرهاد دانشجو، تصمیم خود را منتشر کردهاند یعنی اینکه ادعای «وجود برخی ابهامات درباره عملکرد رئیس دانشگاه» صرفا بهانهجویی است!
هاشمیرفسنجانی، سیدحسن خمینی، وزیران علوم و بهداشت، حمید میرزاده، حجتالاسلام محمدیان، بهمن یزدیصمدی، فرهاد دانشجو و فریدون عزیزی و جاسبی اعضای هیئت امنا هستند.
گفته میشود چهار تن از اعضای هیئت امنا در این زمینه عجله بیشتری داشتند. فرهاد دانشجو تنها 18 ماه (از اسفند 90) رئیس دانشگاه آزاد بوده و پیش از وی عبدالله جاسبی به مدت 29 سال رئیس این دانشگاه 250 هزار میلیارد تومانی بود. با تصمیم نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع وقف این دانشگاه منتفی شد.
3 تن از اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد پیش از این صورتجلسهای را امضا کرده بودند که قرار بود با ارسال صورتجلسه به دفتر سه نفر دیگر از اعضا و امضا کردن آنها، محتوای آن رسمیت یافته و فرهاد دانشجو عزل شود.
یک فرد آگاه در هیئت امنای دانشگاه آزاد در هفته گذشته، از تلاش برخی اعضای هیئت امنا برای عزل دانشجو از ریاست دانشگاه آزاد خبر داد و گفت: طی روزهای گذشته 4 نفر از اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد با تهیه صورتجلسهای، فرهاد دانشجو را از ریاست دانشگاه آزاد عزل و حمید میرزاده عضو هیئت امنای این دانشگاه را به سرپرستی آن منصوب کردند.(!) با وجوداین تحرکات غیرقانونی، تازه هیئت امنا دیروز تصمیم گرفت جلسهای تشکیل داده و ابهامات موجود را با رئيس دانشگاه مطرح کند!!
در این میان ظاهراً کلید معما را باید در سخنان محمود علیزاده طباطبایی وکیل خانواده هاشمی جستوجو کرد که بهعنوان وکیل دانشگاه آزاد به روزنامه زنجیرهای آرمان گفته بود: به نظر میرسد هیئت امنا با ترکیب جدید تمایلی به باقی ماندن آقای دانشجو ندارند.
او همچنین گفته بود که: اکثر ابهامات مالی است. در ارتباط با برنامههای مالی دانشگاه و بودجه طرحهای عمرانی!
وی میافزاید: پیشتر غلامعباس زارع سرپرست بازرسی ریاست جمهوری در دولت دهم در نامهای به شماره 104805 خطاب به فرهاد دانشجو رئيس دانشگاه آزاد، خواستار پاسخ به 24 تخلف گسترده در این دانشگاه شده بود که ایشان اصلاً پاسخی ندادند.
یک ابهام در این باره همین نامه مورد اشاره است که علیزادهطباطبایی به تاریخ آن اشاره نمیکند. این نامه روز 12 مرداد 1392 یعنی در آخرین روز کاری دولت دهم ارسال شده و در آن آمده «نظر به اینکه عملکرد آن دانشگاه در این بازرسی تحت بررسی میباشد، لطفاً دستور فرمایید موارد زیر را با قید فوریت تهیه و ارسال نمایند.
1. گزارش عملکرد و صورتهای مالی سال 91 و 4 ماهه سال جاری
2. گزارش بودجه مصوب سالهای 91 و 92
3. اعلام اسامی اشخاصی که حق گشایش حسابهای بانکی به نام دانشگاه را دارند
4. لیست و موجودی حسابهای سپرده و جاری دانشگاه در بانکها
5. علت جابجایی حسابهای بانکی
6. علت متمرکز کردن وجوه نقد متعلق به سایر واحدها در حساب دانشگاه مرکزی
7. علت راکد نگه داشتن حساب سپردههای متمرکز شده
8. علت عدم تعهد به قرارداد بانک ملی
9. علت گشایش حساب در بانک پاسارگاد شعبه سعادتآباد
10. اعضای شورای دانشگاه و کمیسیونهای آموزشی، پژوهشی و دانشجویی و...»
در واقع اغلب این محورها مطلقاً اتهام محسوب نمیشود و درباره ابهام نیز جای بررسی دارد. بنابراین مستند کردن کودتای بیسر و صدای طیف مشخص در هیئت امنا آن هم قبل از برگزاری جلسه هیئت به این نامه، نوعی سندسازی و عوامفریبی است حال آن که منطقاً پیش از برکناری باید توضیحات شنیده میشد.
غلامعباس زارع در تاریخ 19 اسفند 88 از سوی حجتالاسلام محمدعلی شهیدی رئيس بازرسی ویژه دفتر رئيس جمهور به عنوان معاون فرهنگی و اجتماعی منصوب شد. حجتالاسلام شهیدی 30 خرداد 90 برای نامزدی انتخابات مجلس نهم استعفا کرد.
و بالاخره این خبر شایان انتشار است که یکی از اعضای متنفذ طیف مورد اشاره در هیئت امنا که در تداوم مدیریت بدون نظارت 29 ساله دانشگاه آزاد- در پوشش وقف - ناکام مانده، قبل از همه این اتفاقات از رئیس دانشگاه آزاد میخواهد راساً استعفا دهد که با تعجب و مخالفت فرهاد دانشجو مواجه میشود! و سؤال این است که این توقعات ملوکالطوایفی راه به کجا میبرد؟!
هر جا سخن از تسلیحات کشتار جمعی است ... نام اسرائیل در میان است!
رخی مقامات رژیم صهیونیستی از تبعات توافق آمریکا و روسیه در زمینه نظارت بر تسلیحات شیمیایی سوریه نگرانند.
به گزارش پایگاه صهیونیستی تایمز آو اسرائیل به نقل از کانال 10 تلویزیون این رژیم «برخی سیاستمداران اسرائیل نگرانند تبعات توافق ژنو دامنگیر تلآویو شود. آنها در هراسند که اسرائیل مجبور به پذیرش معاهده منع تسلیحات شیمیایی شود.»
بر اساس این گزارش، 183 دولت، کنوانسیون تسلیحات شیمیایی که تولید و استفاده از این تسلیحات را منع میکند، امضا و تصویب کردند و تنها اسرائیل و میانمار هستند که با وجود امضای این کنوانسیون تاکنون آن را تصویب نکردهاند.
کانال 10 اسرائیل افزود: اسرائیل با این استدلال که «با وجود همسایهای مانند سوریه که تسلیحات شیمیایی گستردهای در اختیار دارد، اهمیتی ندارد که بخشی از چنین عهدنامهای باشد»، تصویب نکردن این کنوانسیون را توجیه میکند.
این شبکه تلویزیونی خاطرنشان کرد: اسرائیل از این نگران است که اکنون که آمریکا و روسیه در رابطه با انهدام تسلیحات شیمیایی سوریه توافق کردند، اسرائیل را نیز به دادن مجوز بازدید به بازرسان بینالمللی به تاسیسات حساسی مانند راکتور «دیمونا» و «موسسه بیولوژیک نس زیونا» وادار کنند.
طبق سند سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) که در نشریه «فارین پالیسی» منتشر شد، ماهوارههای جاسوسی آمریکا در سال 1982 از وجود تاسیسات تولید گاز اعصاب و یک انبار نگهداری این تسلیحات در دیمونا پرده برداشته بودند، اما از آنجا که اسرائيل این معاهده را تصویب نکرده، در حال حاضر در معرض بازرسیهای بینالمللی قرار ندارد.
در همین حال روزنامه واشنگتنپست نوشت: اسرائیل که خود هم سلاح اتمی و هم شیمیایی دارد، از این مسئله نگران است که سوریه در ازای موافقت با انهدام تسلیحات شیمیاییاش، این شرط را مطرح کند که کل منطقه خاورمیانه از وجود سلاحهای کشتار جمعی پاک شود.
اسرائیل: القاعده را ترجیح میدهیم تهدید بزرگ، متحدان ایران هستند
رژیم صهیونیستی پس از مدتها لاپوشانی اعتراف کرد القاعده را بر دولت سوریه ترجیح میدهد.
در حالی که رژیم صهیونیستی بخشی از پشت صحنه جنگ فرسایشی علیه سوریه را تشکیل میدهد مقامات این رژیم غالباً تظاهر میکنند که نگران قدرت گرفتن القاعده هستند. اما مایکل اورن سفیر اسرائیل در آمریکا در مصاحبه با روزنامه جروزالمپست اعلام کرد: اسرائیل روی کار آمدن شورشیان متحد با القاعده را به باقی ماندن بشار اسد متحد ایران در قدرت ترجیح میدهد.
اورن میگوید، اسرائیل همواره میخواسته اسد برکنار شود. اسرائیل همواره بد را به بدتر ترجیح داده است. همیشه افراد بد غیر وابسته به ایران را به افراد بد وابسته به ایران ترجیح دادهایم.
سفیر اسرائیل افزود: سقوط اسد ائتلاف بین ایران، دشمن دیرین اسرائیل و حزبالله لبنان را که مورد حمایت ایران است تضعیف خواهد کرد.
اورن میگوید: «خطرناکترین تهدید برای اسرائیل همان هلال استراتژیکی است که از تهران تا دمشق و بیروت کشیده شده است و به نظر ما رژیم اسد شاهکلید و رابط طلایی این قوس است.»
نیویورک تایمز: آمریکا ناچار است ایران را به مذاکرات سوریه دعوت کند
«ایران بزرگترین بازیگران در سوریه است و بدون حضور این کشور در مذاکرات مربوط به سوریه، راه حلی به دست نخواهد آمد.»
روزنامه نیویورک تایمز با تاکید بر این ارزیابی نوشت: ایران مهمترین بازیگر غایب در مذاکرات مربوط به سوریه است و اگر آمریکا واقعا خواستار حل و فصل دیپلماتیک جنگ سوریه است باید ایران را وارد مذاکرات کند.
در این مقاله آمده است: صادقانه امیدواریم که رئیسجمهوری روسیه خواستار ایفای نقش صلحآفرین در سوریه باشد. البته در این زمینه شک وجود دارد.
این روزنامه مینویسد: «اما اگر آمریکا واقعا به حل و فصل دیپلماتیک جنگ در سوریه اعتقاد دارد- فراتر از هدف مهم اما ناکافی خلع سلاح شیمیایی- باید چند صندلی بیشتر در پشت میز مذاکرات قرار دهد. ایران مهمترین بازیگر غایب است. روسیه اسلحه به سوریه میدهد و از این کشور حمایت سیاسی میکند. اما ایران بطور مستقیم و از طریق جنگجویان حزبالله، به بشار اسد برتری در صحنه نبرد داده است.»
تحلیلگر نیویورک تایمز خاطرنشان کرد: «تمایل ما این بوده که ایران را به عنوان یک برنامه هستهای یاغی که کشوری هم به آن الصاق شده است در نظر بگیریم تا یک قدرت منطقهای که میتوانیم با آن تعامل مفید داشته باشیم.
من در مورد رژیم ایران دچار توهم نیستم. خودم را هم گول نمیزنم. اما ایران منافع زیادی در حفظ سوریه دارد. سوریه پایدارترین متحد ایران در منطقه و مسیر ارسال امکانات برای حزبالله و نیز سنگری در برابر افراطگراهای سنی است. تنها این هدف آخری با منافع آمریکا همپوشانی دارد. بنابراین با حضور ایران در میز مذاکرات سوریه نیز هیچ تضمینی برای موفقیت دیپلماسی نیست اما با غیبت ایران، احتمال شکست مذاکرات بیشتر است بخصوص اگر بخواهیم از موضوع سلاح شیمیایی فراتر برویم.»
نیویورک تایمز در پایان نوشت: سادهلوحانه است که فکر کنیم دراز کردن دست تعامل به سوی ایران در این بحران فوری (سوریه) قدمی در مسیر نزدیکی و آشتی با ایران است. اما به هرحال این اقدام دستکم یک قدم برای دور شدن از لبه پرتگاه رویارویی است.
اوباما چگونه بر لبه پرتگاه ترمز زد؟ والاستریت ژورنال روایت میکند
«اوباما در ماجرای سوریه به خاطر نزدیک شدن به لبه پرتگاه دچار سردرگمی شد و مجبور شد از طرح حمله به سوریه عقبنشینی کند».
روزنامه والاستریت ژورنال گزارش داد برخی سران عرب باراک اوباما را به صورت غیرعلنی برای حمله به سوریه ترغیب میکردند اما در ساعات سرنوشتساز وی پذیرفت که این حمله را به تاخیر بیندازد، انگلیس هم دو روز قبل از رایگیری در مجلس عوام آمادگی خود را به اوباما برای شرکت در حمله نظامی به سوریه اعلام کرد اما مجلس عوام به این موضوع رای نداد.
این گزارش میافزاید: اوباما بلافاصله بعد از خبر حمله شیمیایی به این باور رسید که این اقدام تغییری در قواعد بازی به شمار میرود. اما به علت وعدههایش درباره کاهش حضور نظامی در عرصه بینالمللی و نزدیک شدن به لبه پرتگاه به سبب صدور دستور برای آغاز حمله و سپس روی آوردن به کنگره و درخواست موافقت آن، دچار سردرگمی شد.
والاستریت ژورنال مینویسد: اوباما به سرعت متوجه شد که طرح روسیه بهترین گزینه است زیرا از این بیم داشت که حمله محدود، آمریکا را به صحنه درگیری جدیدی بکشاند. با این حال موافقت اوباما با طرح روسیه خشم همپیمانان آمریکا را برانگیخت زیرا این امر نقش مهم و معتبری را به روسیه در عرصه بینالمللی به زیان آمریکا بازگرداند.
این گزارش خاطرنشان میکند: در حالی که پنتاگون روز شنبه 31 اوت آماده حمله بود، سران کنگره بهویژه جان بینر رئیس مجلس نمایندگان از نتیجه رایگیری به نفع رئیسجمهور ابراز نگرانی و به او توصیه کردند صبر کند. اوباما بلافاصله با فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه تلفنی گفتوگو کرد تا به او اطلاع دهد که به زمان بیشتری برای متقاعد کردن کنگره برای رای دادن به نفع او نیاز دارد. اوباما در نشست گروه بیست با ناکامی بیشتری مواجه شد و بعد از اینکه نتوانست حدود نیمی از اعضا را متقاعد کند، نشست را ترک کرد.