حضور روز شنبه رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در این دانشگاه مهم نیروهای مسلح، فرصت و بهانه ای است برای آشنایی بهتر با این مرکز علمی. همان ابتدا نمونک (ماکت) یک جنگنده ایرانی از نوع «صاعقه» خود را به چشم میکشد که گویای نبوغ و هنر ایرانی است.
برای ورود به درون باید «شناخته» شوم، اما این دست از هماهنگیها از پیش صورت گرفته و من خیلی زود، در دفتر رئیس عقیدتی سیاسی دانشگاه، حاجآقا «سیدان» نشستهام و در حال گفتوگو از گشتاگشت روزگار هستیم. محوطه دانشگاه به طرز تحسین برانگیزی طبق همه ایام سال، تمیز و گلکاری شده است.
آفتاب نمیتواند از شکنج درختان که در دوسوی خیابانها قد کشیده و در آسمان به هم پیوستهاند، رخنهای به درون بگشاید؛ رخنهای که تنها نسیم صبحگاهان این امکان را مییابد که آنهم لطفی دوچندان ایجاد میشود. اینگونه است که چتری سبز و خوش رنگ تمام طول خیابانها را در خود گرفته است. با خود میاندیشم: «خوش بهحال دانشجویی که خاطرات دوران دانشجوییاش با چنین فضایی گره خورده باشد»
حاجآقا سیدان چندی بیش نیست که بر این منصب تکیه زده و از این جهت که به فضایی «پژوهشمحور» گام نهاده بسیار خوشحال است؛ با شور خاصی از برنامههایش برای آینده میگوید. عقیدتی سیاسی به عنوان یک «پای ثابت» در غالب برنامههای دانشجویی دخیل و خود بنیانگذار بسیاری از این برنامههاست، اما من نخست میخواهم با فرمانده این دانشگاه هم سخن شوم و حرفهای او را بشنوم که گفتهاند:
«حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد یا از دهان آنکه شنید از دهان دوست...»
امیر دوم ستاد «محمد بخشنده» که بیشتر از ده سال است تا از پایان نامهاش در دوره دانشکده فرماندهی و ستاد با موضوع «ایمنی در پروازها» دفاع کرده است. او از سلحشوران خطه آذربایجان است. روی بازوی سمت راستش، نشانهای از تصویر یک جنگنده «اف-5» دیده میشود که نشانگر تخصص او در حرفه خلبانی است.
هم صحبتی با امیر بخشنده، شکل آشکاری از وضعیت دانشگاه هوایی را برای ما مجسم میکند؛ اینکه دانشگاه چه خاستگاهی داشته و امروز در چه شرایطی است؛ او میگوید: دانشگاه هوایی شهید ستاری، یکی از توفیقات انقلاب است که بهصورت رسمی در سال 1367 برای نخستین بار در مقطع کارشناسی اقدام به پذیرش دانشجو کرد و این هنر شهید ستاری بود؛ خوشبختانه امروز در شرایطی قرار گرفته که در مقطع کارشناسی ارشد هم به تربیت دانشجو میپردازد و... .
اقدام جسورانهای به نظر میرسد. راهاندازی یک دانشگاه در حوزه تربیت خلبان و با محوریت گسترش دانش بومی کشور در زمینه هوا و فضا- آنهم در شرایطی که آتش جنگ همچنان شعلهور است- انصافاً اقدام جسورانهای است. به این میاندیشم که ساماندهی یک دانشگاه در حوزه سختافزار و نرم افزار تا چه اندازه دشوار و با چه مصائبی میتواند همراه باشد.
امیر بخشنده صحبتهایش را پی میگیرد: رفتهرفته، هر چه رشتههای آموزشی در دانشگاه گستردهتر شد، تعداد دانشجویان هم فزونی گرفت؛ به گونهای که امروز حجم انبوهی از دانشجویان را همه ساله تحت تعلیم علوم هوایی قرار میدهد. امیر بخشنده در ادامه سخنان خود با مجله صف میگوید: تا سال گذشته در مقطع کارشناسی ارشد تنها رشته رمز و سوانح تدریس میشد و از امسال رشتههای دیگری نظیر: آمار، هوافضا و... به مجموعه رشتههای دانشگاه در این مقطع افزوده شده است.
خدایش بیامرزد؛ شهید ستاری را میگویم. حضورش در ارتش با اثرات و برکات بسیار همراه بوده و یکی از آن، تأسیس و بناگذاری همین دانشگاه است که من تا این موقع آن را نمیدانستم. دانشگاهی با اهداف بسیار والا که آن اهداف را در قالب تربیت دانشجویانی متخصص و متعهد دنبال میکند. این محصول همان ارادهای است که شهید ستاری با تلاش شبانهروزی در پی نهادینه کردن چنان فرهنگی بود که امروز اینگونه به بار نشسته است. چنانکه فرمانده دانشگاه میگوید عنقریب است که با برخی پیگیریها دانشگاه در مقطع دکتری نیز به تربیت دانشجو بپردازد. این در شرایطی است که کوچکترین دورههای آموزشی از آن پیش، نیازمند اعزام به خارج بوده است.
در دانشگاه شهید ستاری، هر دانشجو برای آنکه بتواند دوره کارشناسی را با موفقیت سپری کند، باید از 140 واحد آموزشی با موفقیت عبور کند. رئیس عقیدتی به نکات دیگری هم اشاره میکرد: دانشجویان در عین آنکه دروس تخصصی را طی میکنند، برنامهها و دروس عقیدتی را نیز میگذرانند؛ برنامههایی که در تلاش است تا به اعتلا و ارتقای معنویت و تفکر مذهبی در دانشجویان شکل عمیقتری ببخشد.
دانشگاه، همه روزه با صدای تکبیر و یا اشعار حماسی که از اعماق وجود دانشجویان بر میخیزد، بیدار میشود و تا شامگاه میزبان فعالیتهای گوناگون و متنوع دانشجویان است. سختیهایی که یک دانشجو در طی دوران دانشجویی سپری میکند، از او دانشجویی متفاوت و آبدیده میسازد.
فرمانده دانشگاه هوایی با من هم عقیده است: دانشجویانی که در مجامع علمی بیرون از ارتش تحت تعلیم قرار میگیرند، بیشترین تمرکزشان حول تخصصی است که در آن رشته داوطلب شدهاند؛ این خوب است، اما حسْن دانشگاه هوایی آن است که علاوه بر تخصصی که در یک فرایند انتقالی دانشجو از آن بهرهمند میشود، از شرایطی که در مجموع به او شیوههای مبارزه با دشواری را میآموزاند هم برخوردار است؛ در همین دوره ابتدایی که به سال تهیهگی موسوم است، دانشجو زیر یک دوره فشار، شرایطی را تجربه میکند که عملاً درمجامع علمی از این شرایط اثری دیده نمیشود.
اگر این دوره سال تهیگی را در کنار دیگر دورههایی بگذاریم که اهدافی از قبیل ورزیدگی دانشجو را دنبال میکند، به این واقعیت دست مییابیم که موضوع ورزیدگی در کنار تخصص که دانشجو باید آن را تحصیل کند، دو رکن از سرشاخههای مهم هستند؛ از اتفاق، زمانی که من سرگرم تهیه همین گزارش بودم، این رئیس عقیدتی سیاسی بود که از من دعوت میکرد برای تکمیل گزارش در مناطقی حضور پیدا کنم که دانشجویان دانشگاه سرگرم گذراندن دورههایی نظیر: «جنگل»، «کوهستان» و... هستند؛ شک نداشتم که شور و حال دیگری آنجا حاکم است؛ از گونهای که «طراوت» و «شادابی» نخستین ارمغان حضور در آن مناطق است.
محیط آرامی که در تمام فضای دانشگاه حاکم است، به دانشجویان این امکان را میدهد که به تحصیل علوم مورد علاقه خود بپردازند؛ این موضوع را تعداد مقالاتی که دانشجویان این دانشگاه - در مقاطع گوناگون - در مجلههای علمی - پژوهشی و یا بینالمللی منتشر کردهاند، تأیید میکند و بنا بر روایت فرمانده دانشگاه - دستکم - تنها در سال گذشته، دانشجویان این دانشگاه بیشتر از 102 مقاله با درجه علمی - پژوهشی به همایشهای علمی داخلی ارائه کردهاند.
روایت دیگر، دم از ارائه 90 مقاله به مجلههای داخلی و خارجی میزند؛ چنانکه دانشگاه از رهگذر همین مقالات و با تکیه بر دانش بومی دانشجویان توانسته است 18 عنوان کتاب در همین زمینهها منتشر کند. همین تعلق خاطر به علم آموزی و دانش اندوزی به آنان توفیق داد که در باشگاه دانشجویی نمونههایی از گونههای مختلف پهپادها را بسازند و یا اینکه پروژههای صنعتی متعددی را در حوزه «هوافضا» در دستور کارخود قرار دهند. به گزارش صف، دانشگاه، اساساً خود از دو مجله علمی با درجههای «علمی- پژوهشی» و «علمی- ترویجی» برخوردار است که به مقالاتی که شایستگی انتشار در این مجلهها را پیدا کنند، درجه «پذیرش» (Accept) میدهد.
این سیر پژوهش گرایانه، اثر تلاشی است که دو معاونت «آموزش» و «پژوهش» در دانشگاه هوایی شهید ستاری به موازات یکدیگر دنبال میکنند و میتوان گفت به مثابه دو بال برای پرواز سیمرغ تحقیق هستند؛ بدان امید که به تسخیر قله «قاف» دانش منجر شود.
دانشگاه هوایی، از استادان کارکشته و مجربی برخوردار است و این خود باعث میشود آنان مدام دانشجویان را به پژوهشهای دانشجویی ترغیب و مشتاق کنند.
از زبان فرمانده دانشگاه در این زمینه بیشتر بشنویم: ما در دانشگاه هوایی از دو گونه استاد استفاده میکنیم؛ یک دسته آنان هستند که به شکل مدعو از ایشان استفاده میشود و گروه دوم، در واقع تربیت شدگان همین دانشگاه هستند که مراتب و درجات علمی و آموزشی را طی کرده و این افتخار را یافتهاند که در شمار هیئت علمی دانشگاه درآمده، دانشجویان را از داشتههای خود بهرهمند کنند و حرف من بر سرِ همین گروه اخیر است: این هم از الطاف الهی است که ما به چنان مرتبهای رسیدهایم که امروز با افتخار اعلام میکنیم دانشجویان این دانشگاه تحت تعلیم کسانی هستند که زمانی خود در همین دانشگاه کسوت دانشجویی پوشیدهاند و این افتخار کوچکی نیست؛ از این پیش مجبور بودیم نیازمندیهای مان را از طریق بورسیه تأمین کنیم که هزینههایی ایجاد میکرد و به لطف خدا امروز در مرتبه دیگری قرار گرفتهایم.
امیر بخشنده، برای تأیید گفتههای خود به مصداقهایی اشاره میکند که نشان میدهد این مصادیق چگونه سیر و مراتب علمی را از آغاز تا پایان با حمایت دانشگاه به پایان بردهاند و امروز در شمار افتخارات نیروی هوایی به شمار میآیند؛ درست میگوید؛ این را وقتی بیشتر متوجه شدم که گفتوگوی مختصری با دیگر کارکنان داشتم. مدام نام کسانی برده میشد- و مدام اهمیت و نبوغ آن افراد مورد تأکید بود- که از افتخارات دانشگاه به حساب میآیند و مواردی از این دست.
موضوع برای خودم هم جالب شده بود. دوست داشتم بیشتر از کیفیت شرایط آموزش دانشگاه هوایی بدانم و به همین خاطر سماجت کردم: چون موضوع تربیت خلبانی با دانشگاه هوایی عجین شده و شنیدن نام هر یک آن دیگری را به خاطر میآورد، دوست دارم در این زمینه بیشتر بشنوم!
فرمانده دانشگاه هوایی نفسی تازه میکند و من فکر میکنم به من حق میدهد که چنین سؤالی از او بپرسم؛ چه بشر از دیرباز دوست داشته رمز و رازهای آسمان خداوند را بیشتر بداند و هرچه در این باره بشنود، تو گویی تشنهتر شده است: در دانشکده خلبانی، دانشجویانی که حائز شرایط پرواز میشوند، ابتدا تحت تعلیم برخی از دروس قرار میگیرند و زمانی که باید درسهای تخصصی را بگذرانند، به دانشکده پرواز منتقل میشوند؛ آنجا باقی میمانند تا آن موقع که زمان پرواز برفرازشان فرا برسد: ابتدا به کوشک نصرت میروند و با هواپیمای موسوم به «بونانزا» یک دوره از پروازهای آموزشی را طی میکنند و پس از طی موفقیتآمیز این دوره به اصفهان میروند تا هنرنمایی خود را از طریق پرواز با هواپیمای موسوم به «پی.7» شکل متعالیتری ببخشند؛ از آن هنگام است که به درجه ستواندومی مفتخر میشوند و در گردانهای شکاری تقسیم میشوند.
اجمالاً میتوان از این حقیقت دفاع کرد که همت دانشگاه هوایی بر بومی سازی دانش در این حوزه بوده است. نفْس تأسیس دانشگاه - طبیعی است- که باید محصولی از این دست داشته باشد و حال آنکه از آن پیش چنین نبوده است. یک نگاه مختصر به تاریخچه پرواز در کشورمان - پرواز با جنگندهها را میگویم - ما را به این واقعیت میرساند که در دوران پیش از انقلاب دانشجویان- ضرورتاً- برای طی دوره خلبانی و برخی دیگر از رشتهها باید به کشورهای دیگری اعزام میشدند و باز نمیگشتند؛ مگر در قامت یک خلبان!
مفهومش این است که کشور اساساً توانایی و ظرفیتی برای تربیت و قدرتنمایی در این دست رشتهها نداشت. شاید از این رو بوده است که پس از انقلاب وقفهای یکی، دوساله در موضوع تربیت خلبان ایجاد شده و به این وقفه زمانی پایان داده شد که ارادهای از نوع «دانستن و توانستن» شکل گرفته تا در سال 1361 نخستین دوره تربیت خلبان در کشورمان راهاندازی شود. گویا شهید بابایی طرحی مبنی بر «خرید هواپیماهای پی.7» را مطرح میکند که به عنوان پایهای برای شکلگیری دانشکده خلبانی در ایران قلمداد میشود؛ آفرین بر همت و درایت آن شهید بزرگوار.
بنیانگذاری دانشکده خلبانی همان بود و توسعه و تکامل دانشگاه- در گذار زمان- همان. امیر بخشنده میگوید: ما- فیذاته- این توانمندی را داشتیم و به همین خاطر است که اشارات زیادی در این زمینه از زبان خلبانان میشنویم که استادان خارجی همواره به هوش و درایت خلبانان ایرانی آفرین گفته و آن را ستودهاند.
فرمانده دانشگاه هوایی درست میگوید و کارنامه نیروی هوایی در جنگ هشت ساله بهترین مصداق برای این گفته است. به راستی طرح و اجرای عملیات بزرگی که به «اچ.3» موسوم است، به چه میزان از توانمندی و تدبیر نیازمند است؛ عملیاتی که بزرگانی نظیر: براتپور و... مجریانش بودهاند. دانشگاه هوایی همتش را جزم کرده که این توانمندیها را در یک قالب متحد دراختیار پیشبرد اهداف کشور ایران قرار دهد و باید گفت که موفق هم بوده است. شهید دوران، شهید بابابی، شهید ستاری و... جزو سرمایههای معنوی ارتش ما به شمار میآیند که باید از آنان استفاده کرد.
به طور مشخص در هر اتاقی که پا میگذاری، به نمادی از «پرواز» بر خواهی خورد. نمادی که نخستینش را در ورودی دانشگاه مستقر کردهاند؛ برای نشان دادن توانمندیهای ایرانی در عرصه پرواز؛ یعنی نمونکی از جنگنده صاعقه. این نمادها جلوه یکسان و متحدی را به مجموعه دانشگاه هوایی شهید ستاری بخشیده است. به آن مفهوم که «عنقریب است که همه مرکبهای آهنینمان بومی باشد!» این تعالی را بگذارید در کنار تلاشهایی که عقیدتی سیاسی که با برنامههای فرهنگی و تدریس دروس عقیدتی در دانشگاه، جنبههای عمیق فرهنگی، سیاسی و عقیدتی دانشجویان را اعتلا میبخشد.
تعجبآور است. دانشجویان- در عین تحریمها- از پیشرفتهترین وسایل آموزشی و کمک آموزشی بهرهمند هستند و این موضوع بسیار شادیآفرین و امیدوار کننده است؛ شادی آفرین از آن جهت که این آموزشها- در شکل دراز مدتش- محصول اقتدار این سرزمین را در پی دارد و امیدوار کننده از آن روی که میتوان در هر شرایطی به تکامل پیشرفت اندیشید و به آن دل بست.
این جوانان مشعل پرافتخار ایران و ایرانی را در آینده در چشم جهانیان برای همواره روشن و برافروخته نگاه خواهند داشت.