گروه اقتصادی مشرق - ماجرا از آنجا آغاز شد که ابراز مخالفت چند هفته پیش رئیسکل جدید بانک مرکزی با کاهش قیمت دلار، انتقادات برخی از اقتصاددانان حامی دولت یازدهم را به دنبال داشت.
پس از آنکه ولیالله سیف با اظهارنظر عجیب خود مانع کاهش قیمت دلار شد، دکتر فیروزه خلعتبری از اساتید مجرب اقتصادی کشور در مقالهای از این اظهارنظر سیف به شدت انتقاد کرد و آن را نشانه بازگشت سیاستهای تعدیل اقتصادی دانست. چند روز بعد، مسعود نیلی – مشاور اقتصادی روحانی – در مقالهای تند و تیز به خلعتبری پاسخ داد و این خانم اقتصاددان نیز مجددا پاسخ نیلی را داد.
در گام بعدی، احمد میرمطهری از اقتصاددانان اصلاحطلب که در دولت خاتمی دبیرکل بورس هم بود، در مقالهای به حمایت از خانم خلعتبری پرداخت و نکات قابل تاملی بیان کرد. نوشته میرمطهری از آن جهت جالب توجه بود که انتقادات مکرر اصولگرایان و اقتصاددانان اسلامی این بار از زبان یکی از حامیان دولت روحانی بیان شد که خواندن بخشهایی از آن به خوبی نشان میدهد که در صورت تداوم حاکمیت دیدگاه لیبرالیستی بر تیم اقتصادی دولت یازدهم، عواقب خطرناکی در انتظار اقتصاد کشور است.
میرمطهری با انتقاد از حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولت هاشمی نوشته بود: «صاحبان این دیدگاه در اوایل دهه هفتاد با اجرای بسته سیاستی پیشنهادیشان در دولت وقت افول شدیدی در ارزش پول ملی، بحران بدهی ارزی در کشور، افزایش شتابان اختلاف طبقاتی و در مجموع شرایطی را پدید آوردند که در سال 1374 شاهد بروز تورمی نزدیک به 50 درصد در اقتصاد شدیم.
امیرمطهری همچنین از سوءاستفاده حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی از قدرت رسانهای برای تخریب منتقدان خبر داده و متذکر شده بود که «آنان چنان دیدگاههایشان را ترویج میکردند که گویی حاملان علم یقینی هستند و هر نظر مخالفی را «غیرعلمی» عنوان میکردند.
یادمان نمیرود که وقتی مرحوم دکتر حسین عظیمی، یکی از مهمترین پژوهشگران اقتصادی ایران در دهههای اخیر که صاحب دیدگاهی توسعهگرا بود و در دورهای به ریاست موسسه پژوهشی سازمان برنامه نیز رسید، چطور نظرات او را به سخره میگرفتند. بههرحال، این دیدگاه در سالهای بعد هم در سه نهاد اصلی حاکم بر اقتصاد ایران، یعنی سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی به صورت نسبی چیرگی داشت.
رسانهها و وسایل ارتباط جمعی چنان در مورد این گروه دست به تبلیغات زدند که گویی نمایندگان مجسم علم اقتصاد و آدام اسمیتهای زمانه هستند.»
میرمطهری در پایان نسبت به حاکمیت نگرش لیبرالی بر تیم اقتصادی دولت یازدهم هشدار داده بود: «به گمان نگارنده، امروز وظیفه هر اقتصاددان دلسوخته ایرانی است که سکوت را کنار بگذارد و عواقب اجرای دوباره همان سیاستهای اقتصادی که دو دهه است اقتصاد ایران را دچار التهاب و بحران کرده تشریح کند، سیاستهایی که بحرانهای مکرر برای همه دولتهای وقت پدید آورده است.»
همچنین فرشاد مومنی استاد دانشگاه نیز با اظهارات تندی نسبت به بازگشت حامیان سیاستهای تعدیل ساختاری هشدار داده و گفته است: «طرفداران اقتصاد رانتی و شوک درمانی در دولت یازدهم رخنه کردهاند.»
در تازهترین واکنش، محمد طبیبیان که از مدافعان مشهور اقتصاد بازار آزاد است و از سال 70 تا 74 معاون اقتصادی سازمان برنامه و و از 74 تا 75 رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی بوده به شدت به منتقدان سیاستهای تعدیل اقتصادی حمله کرده است.
طبیبیان در اظهاراتی عجیب، منتقدان را عدهای بیسواد و بیاخلاق خوانده و گفته است: «کسانی که نسبت به سیاست های اقتصادی در دهه 1370 انتقاد میکنند هیچ حرف مشخصی ندارند... برای آنکه ظرفیت حرفهای و تخصصی اینگونه افراد را امتحان کنیم کافی است از آنها مجموعه مشخصی از تحلیل شرایط کنونی و چند راه حل خواسته شود؛ وگرنه با سخنرانی و افاضات مشکلی حل نمی شود و تنها موجب گمراهی افکار عمومی میشود... این افراد مانند کسانی هستند که مجسمهای برای خود درست میکنند و سپس شروع به سنگاندازی به سمت آن میکنند... این افراد اصلا اخلاق ندارند.
اگر راست میگویند سند بیاورند که بانک جهانی گزارش داده کشورها یا کشور خاصی مانند ایران فلان پکیج را اجرا کند.... کسانی که این صحبت ها را میکنند نه انسجامی در فکر دارند و نه دارای راه حل هستند و نه مبنای علمی برای بحث های خود تعیین میکنند... منتقدان سیاست های دهه 70 فقط فضای عمومی را مسموم میکنند... هیچ دولتی در ایران از دولت آقای خاتمی تا دولت احمدی نژاد تاکنون کوچک ترین توجهی به حرف های اینگونه افراد مدعی نکرده است. چون این افراد حرف مشخصی برای گفتن ندارند و فقط فضای عمومی را مسموم میکنند. لذا باید از این افراد پرسید حرف حساب شما چیست؟... هر فردی که حرف مشخص مثبت و سازنده برای ارائه ندارد اخلاقا بهتر است از جوسازی اجتناب کند.»
پس از آنکه ولیالله سیف با اظهارنظر عجیب خود مانع کاهش قیمت دلار شد، دکتر فیروزه خلعتبری از اساتید مجرب اقتصادی کشور در مقالهای از این اظهارنظر سیف به شدت انتقاد کرد و آن را نشانه بازگشت سیاستهای تعدیل اقتصادی دانست. چند روز بعد، مسعود نیلی – مشاور اقتصادی روحانی – در مقالهای تند و تیز به خلعتبری پاسخ داد و این خانم اقتصاددان نیز مجددا پاسخ نیلی را داد.
در گام بعدی، احمد میرمطهری از اقتصاددانان اصلاحطلب که در دولت خاتمی دبیرکل بورس هم بود، در مقالهای به حمایت از خانم خلعتبری پرداخت و نکات قابل تاملی بیان کرد. نوشته میرمطهری از آن جهت جالب توجه بود که انتقادات مکرر اصولگرایان و اقتصاددانان اسلامی این بار از زبان یکی از حامیان دولت روحانی بیان شد که خواندن بخشهایی از آن به خوبی نشان میدهد که در صورت تداوم حاکمیت دیدگاه لیبرالیستی بر تیم اقتصادی دولت یازدهم، عواقب خطرناکی در انتظار اقتصاد کشور است.
میرمطهری با انتقاد از حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولت هاشمی نوشته بود: «صاحبان این دیدگاه در اوایل دهه هفتاد با اجرای بسته سیاستی پیشنهادیشان در دولت وقت افول شدیدی در ارزش پول ملی، بحران بدهی ارزی در کشور، افزایش شتابان اختلاف طبقاتی و در مجموع شرایطی را پدید آوردند که در سال 1374 شاهد بروز تورمی نزدیک به 50 درصد در اقتصاد شدیم.
امیرمطهری همچنین از سوءاستفاده حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی از قدرت رسانهای برای تخریب منتقدان خبر داده و متذکر شده بود که «آنان چنان دیدگاههایشان را ترویج میکردند که گویی حاملان علم یقینی هستند و هر نظر مخالفی را «غیرعلمی» عنوان میکردند.
یادمان نمیرود که وقتی مرحوم دکتر حسین عظیمی، یکی از مهمترین پژوهشگران اقتصادی ایران در دهههای اخیر که صاحب دیدگاهی توسعهگرا بود و در دورهای به ریاست موسسه پژوهشی سازمان برنامه نیز رسید، چطور نظرات او را به سخره میگرفتند. بههرحال، این دیدگاه در سالهای بعد هم در سه نهاد اصلی حاکم بر اقتصاد ایران، یعنی سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی به صورت نسبی چیرگی داشت.
رسانهها و وسایل ارتباط جمعی چنان در مورد این گروه دست به تبلیغات زدند که گویی نمایندگان مجسم علم اقتصاد و آدام اسمیتهای زمانه هستند.»
میرمطهری در پایان نسبت به حاکمیت نگرش لیبرالی بر تیم اقتصادی دولت یازدهم هشدار داده بود: «به گمان نگارنده، امروز وظیفه هر اقتصاددان دلسوخته ایرانی است که سکوت را کنار بگذارد و عواقب اجرای دوباره همان سیاستهای اقتصادی که دو دهه است اقتصاد ایران را دچار التهاب و بحران کرده تشریح کند، سیاستهایی که بحرانهای مکرر برای همه دولتهای وقت پدید آورده است.»
همچنین فرشاد مومنی استاد دانشگاه نیز با اظهارات تندی نسبت به بازگشت حامیان سیاستهای تعدیل ساختاری هشدار داده و گفته است: «طرفداران اقتصاد رانتی و شوک درمانی در دولت یازدهم رخنه کردهاند.»
در تازهترین واکنش، محمد طبیبیان که از مدافعان مشهور اقتصاد بازار آزاد است و از سال 70 تا 74 معاون اقتصادی سازمان برنامه و و از 74 تا 75 رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی بوده به شدت به منتقدان سیاستهای تعدیل اقتصادی حمله کرده است.
طبیبیان در اظهاراتی عجیب، منتقدان را عدهای بیسواد و بیاخلاق خوانده و گفته است: «کسانی که نسبت به سیاست های اقتصادی در دهه 1370 انتقاد میکنند هیچ حرف مشخصی ندارند... برای آنکه ظرفیت حرفهای و تخصصی اینگونه افراد را امتحان کنیم کافی است از آنها مجموعه مشخصی از تحلیل شرایط کنونی و چند راه حل خواسته شود؛ وگرنه با سخنرانی و افاضات مشکلی حل نمی شود و تنها موجب گمراهی افکار عمومی میشود... این افراد مانند کسانی هستند که مجسمهای برای خود درست میکنند و سپس شروع به سنگاندازی به سمت آن میکنند... این افراد اصلا اخلاق ندارند.
اگر راست میگویند سند بیاورند که بانک جهانی گزارش داده کشورها یا کشور خاصی مانند ایران فلان پکیج را اجرا کند.... کسانی که این صحبت ها را میکنند نه انسجامی در فکر دارند و نه دارای راه حل هستند و نه مبنای علمی برای بحث های خود تعیین میکنند... منتقدان سیاست های دهه 70 فقط فضای عمومی را مسموم میکنند... هیچ دولتی در ایران از دولت آقای خاتمی تا دولت احمدی نژاد تاکنون کوچک ترین توجهی به حرف های اینگونه افراد مدعی نکرده است. چون این افراد حرف مشخصی برای گفتن ندارند و فقط فضای عمومی را مسموم میکنند. لذا باید از این افراد پرسید حرف حساب شما چیست؟... هر فردی که حرف مشخص مثبت و سازنده برای ارائه ندارد اخلاقا بهتر است از جوسازی اجتناب کند.»