سرانجام از آن جا که به نظر میرسد علایق خود رسانهها برای تقویت جنگها به قدر کافی قوی نیست، دولت فشار قابل توجهی به رسانهها اعمال میکند تا قضایا را به گونهای خاص روایت کنند.
اگر آنها کسانی را که در قدرت هستند نقد کنند، ممکن است از سوی دولت به دلایل واهی متهم شده و برای دستگیری او اقدام نمایند.
در واقع دولت خبرنگاران را به مانند تروریستها تهدید میکند. زیرا اقدامات اصلی که خبرنگاران انجام میدهند را میتوان به عنوان تروریسم قلمداد نمود. در آمریکای جدید گاهی اوقات ژورنالیستها تحت قوانین ضدتروریست قرار میگیرند.
دولت از خبرنگاران جاسوسی میکند.
نه تنها دولت؛ صاحبان رسانهها و خبرنگارانی که بیش از حد انتقاد نمودهاند را به زندان انداخته است بلکه همچنین برای بدست آوردن قدرت حبس بدون محدودیت ژورنالیستها بدون محاکمه یا دسترسی به وکیل میکوشد؛ چیزی که آزادی بیان را نابود میکند.
بعد از بردن جایزه پولیتزر ژورنالیست کریس هج، ژورنالیست نائومی ولف، دنیل السبرگ - افشاء کنندهی اسناد کارهای غیرقانونی پنتاگون - و دیگران از دولت شکایت کردند تا جلوی مجوز NDAA برای زندانی کردن بدون محدودیت آمریکاییها را بگیرند. قاضی 5 بار از وکلای دولت پرسید که آیا ژورنالیستهایی مانند هج ممکن است برای مصاحبه کردن و سپس نوشتن در مورد آدمهای بد بدون محدودیت زندانی شوند، که دولت از قول دادن در مورد این که ژورنالیستهایی مانند هج برای باقی عمر خود را به سیاهچالها انداخته نشود آن هم بدون این حق که بتوانند صحبت کنند یا مورد قضاوت حقوقی قرار گیرند، سرباز زد.
یک خبرنگار الجزیره - که هیچ ارتباطی با گروههای تروریستی نداشت - برای شش ماه در زندان گوانتانامو نگهداری شد … او عمدتاً در مورد شبکه خبری عربی مورد بازجویی قرار گرفته بود. این را ببینید.
مدیر ویکیلیکس جولین آسانژ ممکن بود برای جرم محرز خود در رابطه با درز اطلاعات افشاگرانه در مورد مسایل غیرقانونی که سبب آزرده خاطر شدن افراد در قدرت شده بود، با مجازات مرگ مواجه شود … به نوعی به جرم خبرنگار بودن.
وکیل قانون اساسی گلن گرینوالد میگوید:
واضح به نظر میرسد که امروز دولت ایالات متحده آمریکا هر گونه درز اطلاعات طبقهبندی شده را به عنوان مسبب یک جرم با مجازات مرگ از جمله «یاری کردن» یا «برقراری ارتباط با دشمن» در نظر میگیرد؛ حتی اگر هیچ اطلاعاتی به طور مستقیم به «دشمن» نرسیده باشد و هیچ قصدی برای کمک یا برقراری ارتباط با دشمن وجود نداشته باشد. آگاهی دادن در مورد فعالیتهای طبقهبندی شده دولت، منحصراً به مردم؛ منجر به انجام جرمی با مجازات مرگ خواهد بود زیرا این «به طور غیر مستقیم» به دشمن آگاهی میرساند.
****
اگر ممکن است که کسی به دلیل در اختیار قرار دادن اطلاعاتی به ویکیلیکس و تحت عنوان «یاری کردن» یا «برقراری ارتباط با دشمن» متهم گردد، پس چرا همان جرایم را کسانی که اطلاعات طبقهبندی شده در اختیار رسانههای خبری دیگر مانند نیویورکتایمز، گاردین، ABC نیوز و … مرتکب میشوند ولی مورد اتهام قرار نمیگیرند؟
****
کوین جان هلر، استاد حقوق بینالملل هنگامی که اتهامات علیه برادلی منینگ برای اولین بار افشا شد، به نکته مشابهی اشاره نمود:
«هیچ موردی از اصل 104 اثبات نمیکند که متهم به طور غیرقانونی اطلاعاتی را که به دشمن کمک کند، دست آورده است. در نتیجه اگر تنها اطمینان حاصل پیدا نمودن از این که اطلاعات مخرب بر روی اینترنت منتشر شده است هر دو جرم «هوشیاری دادن به دشمن» (اگر ارتش بتواند ثابت کند که دشمنی توانسته است که به این اطلاعات دسترسی پیدا کند) و «برقراری ارتباط با دشمن» (زیرا هر انسان منطقی میداند که دشمنان میتوانند از طریق اینترنت اطلاعات کسب نمایند) را به طور غیر مستقیم تصدیق میکند، بین [برادلی] منینگ و سازمانهای رسانهای که اطلاعات فاش شده را منتشر نمودند، تفاوت واقعی مرتبطی وجود ندارد».
****
هیچوقت خالی از لطف نخواهد بود که تأکید کنیم که نیویورکتایمز نسبت به ویکیلیکس تعداد بسیار بیشتری از اسرار حکومتی را منتشر نموده است و مهمتر آن که اسرار منتشر شده توسط نیویورکتایمز نسبت به ویکیلیکس بسیار حساستر بودهاند (بر خلاف ویکیلیکس که هرگز موردی دارای رده «فوق سری» منتشر ننموده است، نیویورکتایمز بارها این کار را انجام داده است؛ اسناد پنتاگون، برنامه استراق سمع NSA بوش، سیستم نظارت بر سویفت بانکی و برنامه جنگ سایبری علیه ایران همگی در زمانی که توسط این روزنامه فاش شدند، فوق سری بودند. همانطور که شبکههای زندانهای مخفی CIA توسط واشنگتنپست افشا شد). به سادگی راهی وجود ندارد که درز اساسی اطلاعات به ویکیلیکس را با اشد مجازات تنبیه نمود - همان کاری که دولت اوباما آشکارا در حال انجام آن است – بدون این که تمام این اطلاعات درز شده را در این هجوم محو نماید.
****
همان دولت [اوباما] افشاکنندگان امور غیرقانونی را تحت اتهام جاسوسی مورد تعقیب قرار داده است. آنها را بدون مدرکی دال بر مورد مضر بودن آنها برای امنیت ملی، به فرستادن به زندان برای یک عمر تهدید میکند و تعداد چنین تعقیباتی را نسبت به مجموع تمام دولتهای پیشین دو برابر نموده است. تلافی هر گونه درز اطلاعات با مجازات مرگ به طور کامل با تثبیت رازداری بیسابقهی بخشی از [مارک تجاری] «شفافترین دولت همیشه» سازگار خواهد بود.
طنز موجود در این تحولات خیرهکننده است. «دشمنان» واقعی جامعه آمریکایی آنهایی نیستند که برای آگاه نمودن مردم آمریکا از اعمال بدی که دولتشان به طور مخفی انجام داده است، میکوشند. همان طور که دموکراتها یک بار پیش از دوران اوباما - در زمان دنیل السبرگ - دریافتند که کسانی که این کار را انجام میدهند بیشتر شایسته اطلاق نام «قهرمان» را دارند. «دشمنان» حقیقی آنهایی هستند که قدرتهای پنهانی را اعمال میکنند تا اقدامات دولت را مخفی نگه دارند و با حبس ابد و یا حتی مجازات مرگ، افشاکنندگان تخلفات سطح بالا را تهدید مینمایند.
موکاسی دادستان سابق کل گفت که ایالات متحده آمریکا باید آسانژ را تحت تعقیب قضایی قرار دهد زیرا این «سادهتر» از این است که نیویورکتایمز تحت تحقیب قرار گیرد. ولی اکنون کنگره لایحهای را تحت بررسی دارد که حتی گزارشگران جریان اصلی را برای انتشار اطلاعاتی که به بیرون درز کرده است، قابل اعتماد نماید (بخشی از یک جنگ تمام عیار علیه افشاگری).
به این ترتیب، شرکتهای رسانهای فشار سنگینی را از سوی دولت حس میکنند تا از پرسیدن هر گونه سوال واقعی از جنگهای بیپایان به شدت بپرهیزند.
به عنوان مثال دن رادر در مورد رسانههای آمریکایی میگوید: «چیزی که شما دارید، نسخهی کوچکی از چیزی ست که در حکومتهای توتالیتر سراغ دارید».
تام بروکاو بیان کرد: «تمام جنگها بر مبنای پروپاگاندا است».
و مدیر CNN اذعان داشت:
بعد از یازده سپتامبر «به نوعی یک پلیس میهن پرستی» وجود داشت که هنگامی که شبکهها [موارد مورد انتقاد از سیاستهای دولت] نشان دادند، تماسهایی را از آگهی دهندگان و دولت و اشخاص مهم مرتبط دریافت می-کردند که بیان میکردند: «شما اینجا ضد آمریکایی هستید».
دنیل السبرگ تحلیلگر پیشین نظامی و افشاکننده مشهور حقایقی از اسناد پنتاگون میگوید که دولت به رسانهها دستور داده است تا حقایق یازده سپتامبر را پوشش ندهند:
به نظر میرسد السبرگ به سختی از شدت ناکامی رسانههای رادیو و تلویزیونی جریان اصلی آمریکایی، در مورد پذیرفتن [ادموتدز مترجم پیشین FBI و سایبل افشاکننده حقایقی از یازده سپتامبر] پیشنهاد سایبل توسط ادموندز، برخلاف طبیعت پرفروش اتهامات طرح شده توسط سایبل متعجب شده است [که السبرگ آن را «بسیار مهیب¬تر از اسناد پنتاگون» خواند].
همان طور که ادموندز نیز اشاره نموده است، السبرگ نیویورکتایمز را هدف قرار داد که در زمانی که آنها «می-توانستند قبل از انتخابات سال 2004 اقدام کنند که البته ممکن بود نتیجه انتخابات را تغییر دهد»، «برای بیش از یک سال در اطلاع رسانی از داستان جاسوسی NSA درنگ نمودند».
او به ما گفت: «تماسهای تلفنیای با رسانهها در جریان است که بیان میکند حتی به لمس این نیز فکر نکنید، [وگرنه] به جرم زیر پا گذاشتن امنیت ملی تحت تعقیب قرار خواهید گرفت».
السبرگ ادعا میکند: «من اطمینان دارم که بحثهایی در درون دولت وجود دارد مبنی بر این که چگونه با سایبل برخورد کنیم … اولین خط دفاع اطمینان حاصل پیدا کردن از این است که او به رسانهها وارد نمیشود. من گمان میکنم هر واحد خبری که فکر میکند در حال استفاده از محتوی خبری او میباشد، نزد دولت خواهد رفت و به او گفته خواهد شد: از این [اطلاعات] استفاده نکنید …».
البته اگر نگرش انتقادی جواب نمیدهد دولت میتواند همیشه به خبرنگاران برای گسترش اطلاعات ناصحیح پول پرداخت نماید.
کارل برنشتاین خبرنگار مشهور واترگیت میگوید CIA بسیاری از ژورنالیستهای موفق را خریده است و به آنان پرداختهایی داشته است. همچنین به این بخش نیویورکتایمز، این مقاله از ایندیپندنت و این سخنرانی انجام شده توسط یکی از نویسندگان ژورنالیسم دقت کنید. این و این مجموعه را نیز ببینید.
به عنوان تحلیل نهایی، دلیل اصلی که امروز غولهای رسانهای به شکل معناداری داستانهای واقعی و سوالهایی از اقدامات و سیاستهای دولت پوشش نخواهند داد این است که دولت آمریکا و رسانههای جریان اصلی تا حدودی به یکدیگر پیوستهاند.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.