به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، سال 1320 پس از خروج رضاخان از کشور به فعالیتهای سیاسی روی آورد. در 1322 به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدتی کوتاه به آبادان منتقل شد.
در آنجا به تبعیض بین کارگران و کارمندان خارجی و ایرانی معترض بود و سرانجام به علت درگیری با مسوولان مافوق و عدم علاقه به محیط کار، آنجا را به قصد حوزه علمیه نجف ترک کرد و دوستی و رابطه نزدیکی با علامه امینی برقرار کرد.
او در نجف، یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم ع توهین شده بود، مطالعه کرد و چون برخی از مراجع نجف، کسروی را مرتد دانستند، از این رو به ایران بازگشت تا آشکارا او را از آن رفتار زشت، باز دارد.
پس از چند جلسه بحث و گفتگو با کسروی، هنگامی که کسروی از ادامه مباحثه امتناع ورزید، نواب از اصلاحپذیری وی ناامید شد و تصمیم به قتل او گرفت.
* 1324 جمعیت فداییان اسلام اعلام موجودیت کرد
سال 1324 با انتشار اعلامیهای، تاسیس «جمعیت فدائیان اسلام» را اعلام کرد و در 20 اسفند همان سال، چند تن از اعضای فدائیان، کسروی را در دادگستری تهران به قتل رساندند. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد.
در اوایل تشکیل جمعیت فداییان اسلام، نواب به آیتالله کاشانی خیلی نزدیک و بلکه وابسته بود. آیتالله هم به او خیلی علاقه داشت و تقریبا تا مقطع ملی شدن نفت از تمامی اقدامات آنان به جد حمایت میکرد.
در 1326 و 1327 جمعیت فداییان اسلام تلاش زیادی برای جلب افکار عمومی نسبت به موضوع فلسطین کردند. در 1328 در جریان برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم؛ سیدحسین امامی، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار را نیز ترور کرد.
*فدائیان اسلام زمینه ملی شدن صنعت نفت را فراهم آورد
همین امر باعث تجدید انتخابات مجلس شانزدهم شد و ورود دکتر مصدق و چند نفر دیگر به مجلس را به همراه داشت که زمینه ملی شدن نفت را فراهم آورد در اسفند 1329 خلیل طهماسبی یکی از یاران نزدیک نواب، سپهبد رزمآرا نخستوزیر وقت - که مانع اصلی ملی شدن نفت بود- را اعدام انقلابی کرد. این عمل موجب شد تا با سقوط کابینه رزمآرا، این مانع اصلی از سر راه ملی شدن نفت برداشته شود.
*نواب صفوی در دولت مصدق زندانی بود
در بهار 1330 به دنبال مخالفت فداییان اسلام با دولت مصدق و آیتالله کاشانی، نواب و اکثر یارانش دستگیر شدند و تا ماههای پایانی 1331 در زندان ماندند. علت بروز این اختلافات آن بود که پس از ملی شدن نفت، نواب از آیتالله کاشانی که در آن مقطع در اوج قدرت بود بارها خواست که رسما وارد عمل شده و دکتر مصدق را وادارد تا دست به یک سلسله اصلاحات دینی بزند.
آیتالله کاشانی علیالاصول با اجرای این خواستهها مخالفتی نداشت اما در آن مقطع عذر میآورد که حالا زود است و من چنین قدرتی هم ندارم؛ به علاوه شرایط و مجریان امور هم برای این اقدامات آماده نیستند وانگهی این فکر، دقت و زمان میخواهد. نواب قانع نمیشد و روی شور و شهامت و شجاعتی که داشت، این را از بیتفاوتی آیتالله کاشانی میدانست. همین مساله موجب شد که فدائیان اسلام به تدریج از آیتالله فاصله گرفتند، اما در سالهای آخر که آیتالله کاشانی هم از صحنه سیاست کنار زده شده بود در ارزیابی خود نسبت به ایشان تجدید نظر کردند.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، دولت زاهدی از سوی دربار پیامهایی برای همکاری نواب با حکومت فرستاد که با عدم پذیرش از سوی آن سید وارسته روبهرو شد.
نواب در شهریور 1332 به دعوت سید قطب از رهبران اخوانالمسلمین برای شرکت در کنگره اسلامی قدس عازم بیتالمقدس شد.
او در آن کنگره سخنان پرشوری ایراد کرد و مسلمانان را به وحدت برای آزادسازی سرزمین فلسطین فرا خواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان نیز بازدید کرد و در شهر صور لبنان با علامه شرفالدین عاملی ملاقات نمود و به دعوت اخوانالمسلمین مصر، به قاهره رفت که در این سفر شخصیت نواب، تاثیر عمیقی بر یاسر عرفات برجای گذاشت که بعدها به تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین انجامید.
*ترور حسن علاء آخرین اقدام فدائیان اسلام بود
آخرین اقدام فداییان اسلام عملیات ترور حسین علاء نخستوزیر بود که سال 1334 قصد عزیمت به عراق و شرکت در پیمان بغداد را داشت، اما این ترور ناموفق بود و دولت، ظرف مدت کوتاهی همه رهبران و فعالان فداییان اسلام را دستگیر ساخت و چندی بعد، نواب صفوی را به همراه 3 تن از یارانش در بامداد روز 27 دی 1334 اعدام کرد.