سرویس ورزشی مشرق - ریوالدو ستاره برزیلی دنیای فوتبال پس از 24 سال فعالیت در مستطیل سبز در سن 41 سالگی به طور رسمی کفشهایش را آویخت.
ستارهای که در جام جهانی 2002 موفق شد عنوان قهرمانی را همراه با تیم ملی فوتبال برزیل کسب کند و در سال 1999 به عنوان مرد سال فوتبال جهان از سوی فیفا انتخاب شد.
سرویس ورزشی مشرق چند وقت پیش گزارشی از افتخارات این هنرمند مستطیل سبز منتشر کرده بود که به بهانه خداحافظی رسمی وی این گزارش را بازنشر می نماید:
بالاخره مرد سال 1999 فوتبال جهان به علت یک آسیبدیدگی مزمن ناگزیر است که با زمین سبز خداحافظی کند.
ریوالدوی دوست داشتنی که هم اکنون 41ساله است پس از جدایی از تیم دستهدومی سائوکتانو قصد داشت در تیم دستهدومی «موگی میریم» برزیل بازی کند، به علت آسیبدیدگی مزمن غضروف مفصلی زانوی پای راست و صلاحدید پزشکان سرانجام اعلام بازنشستگی کرد.
وی به روزنامه «تیرا» برزیل گفت: «به خاطر تمام موفقیتهایی که در دوران بازیگریام داشتهام خدا را شکر میکنم، این هفته مورد معاینات دقیقتری قرار میگیرم تا وضعیت مداوایم مشخص شود. متاسفانه غضروف مفصلی پایم آسیب جدی دیده است. بازیکنان بزرگی مانند لیاندرو و لئوناردو به همین دلیل در 31 و 34سالگی ناچار به اعلام بازنشستگی شدند و خدا را شکر میکنم که تا 41سالگی در میادین حضور داشتم.»
بزرگترین بازیساز یک پا
ریوالدو (Rivaldo)
به گزارش مشرق، ريوالدو از جمله ستارههاي بيشمار فوتبال برزيل است كه در خانوادهاي بسيار فقير و كمدرآمد به دنبال آمد اما با استفاده از نبوغ و استعداد وصف ناشدني خود، جهان را محو تماشاي خود كرد و زندگي را آنطور كه ميخواست و فكر نميكرد زينت بخشيد. او اکنون در رفاه کامل به سر می برد و با ثروتی که دارد می تواند حتی نواده ها و نتایج خود را بی نیاز کند اما همین مولتی میلیاردر زمانی در فقر شدیدی زندگی می کرده است. فقر خانواده ریوالدو آنچنان زیاد بود که آنها حتی غذای کافی برای خوردن نداشتند تا ریوالدو دچار سوء تغذیه شود. جالب است که این سوء تغذیه بر روی چهره او هم اثر گذاشت و هنوز هم می توانید ردی از این سوء تغذیه را بر روی چهره تکیده و لاغر این مهاجم تکنیکی برزیلی ببینید.
شاید بشود گفت ریوالدو یکی از اسطورههای فراموش شده نسل خودش بود. خیلیها میگویند او زیر سایه مهاجمی گلزن مثل رونالدو گم شد و یا حداقل کمتر دیده شد. البته ریوالدو شیطنتهای ناجوانمردانهای هم داشت که مهمترینش گول زدن تیم داوری در جامجهانی 2002 و بازی مقابل ترکیه بود که منجر به اخراج هاکان اونسال بازیکن ترکها شد.
اما به هر حال ریوالدو بازیکنی بود که
قدرت پاسدهی و بازیخوانی خوبی داشت. خوب که نه، عالی بود. مهمترین ضعفش با
یک پا بازی کردنش بود که البته به بزرگترین نقطه قوتش هم تبدیل شده بود.
البته نه سرعتش آنقدرها زیاد بود نه قدرت بدنیاش. میگویند سرمربی اولین
تیمش در برزیل (باشگاه پائولیستا) اصلا او را به دلیل کم بودن قدرت بدنی
برای فوتبال بازی کردن مناسب تشخیص نداده و گفته بود این پسر باید برود کار
دیگری انتخاب کند. 10 سال بعد، پسرک استخوانی مرد سال فوتبال جهان شد و
لالیگا را همراه بارسلونا فتح کرد.
دو گلی که او به منچستریونایتد در لیگ قهرمانان سال 1998 با لباس بارسلونا به ثمر رساند را خیلیها یادشان است. ضربات آزاد بینظیری میزد. آمار به دست آوردن قهرمانیاش هم بد نبود. یک قهرمانی در جامجهانی، یک لیگ قهرمانان و قهرمانی لیگ در چهار کشور مختلف. تمام اینها برای مردی که فقط میتوانست با یک پا بازی کند، اصلا بازیکنی سرعتی به حساب نمیآمد، شکننده و لاغر مردنی بود و در عنفوان جوانی پسرکی دست و پا چلفتی به نظر میرسید، آنقدرها هم بد نیست!
شاید او را بشود بازنده نسل طلایی برزیلیهایی دانست که ناگهان از هیچ به همه جا میرسیدند و چشم جهانی را به سمت خود خیره میکردند. او با تیم بنیادکار ازبکستان به تهران هم آمد و مقابل پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا بازی کرد.
زندگی نامه عجیب ریوالدو
ریوالدو در خانوادهای کاملاً فقیر رشد یافت. او در دوران کودکی خیلی کم این شانس را بهدست میآورد که غذای مفصلی صرف کند. شاید به همین دلیل است که اکنون با ۳۴ سال سن، دندان مصنوعی دارد و یک پایش میلنگد. این عیوب ثمره تغذیه نامناسب وی در دوران کودکی بود. به هر حال در چنین جوی ریوالدو با کمک توپ ناراحتیها و خستگیهایش را بهدست فراموشی سپرد. جادوی وی در محله ”رسیفه" زبانزد خاص و عام بود، اما تا ۱۶ سالگی عملاً هیچ پیشرفتی در کار وی دیده نمیشد تا اینکه در آن سال اولین قرارداد خود را با یک تیم آماتور به امضاء رساند. این دوران مصادف با مرگ پدر وی در یک تصادف رانندگی بود.
افقهای پیروی با کار در بستنیفروشی!
در سال ۱۹۸۹ ریوالدو به تست تیم سانتاکروز دعوت شد. باشگاه، وی را به استخدام خود درآورد. ریوالدو در آن زمان ۱۶ سال داشت. فوتبال پولی عاید وی نمیساخت به همین سبب تصمیم گرفت شغل بستنیفروشی که به نوعی ارثیه پدر محسوب میشد را دنبال کند. ریوالدو ناراحتیهایش را در پس لبخندها و خدمات مهربانهاش به مشتریان پنهان مینمود. با این حال این کاری نبود که وی از انجامش رضایت داشته باشد. عشق اصلی وی فوتبال بود. سانتاکروز به مانند مغازه بستنیفروشی کوچک و محقر بود.
”بوربا" ۲ فصل را در آن تیم گذراند تا اینکه همزمان با فرارسیدن دوران بلوغ، ورود به عالم حرفهای را با پوشیدن لباس ”موگی میرم" جشن گرفت. این تیم امکان حضور در دسته اول را برای ریوالدو به ارمغان آورد. ریوالدو لباس ”موگی میرم" را با غمی بزرگ به تن کرد. پدر وی فوت کرد و ریوالدو تنها یاور خود را از دست داد، اما تصمیم گرفت با سعی و تلاش بر جایگاهی رفیع تکیه بزند. ریوالدو احساساتی حتی در هنگام بازی نیز نمیتوانست ناراحتی خود را پنهان کند. حضور در ”موگی میرم" با مصائبی همراه بود. او در ابتدا جایگاه مناسب بهدست نیاورد با این حال رفته رفته اوضاع بهبود یافت. تیم ”بوربا" قابلیت کسب افتخار را نداشت به همین دلیل اعجوبه برزیل علیرغم تلاشهای خود گمنام مانده بود. کمکم درهای آسمان به روی ریوالدو باز شد.
کورینتیانس یگانه باشگاه برزیلی بود که ریوالدو را تعقیب کرد و عاقبت در سال ۱۹۹۳ موفق به امضاء قرارداد با او شد. همزمان با انتقال به کورینتیانس، ریوالدو به تیم ملی برزیل دعوت شد. او برخلاف سایر فوتبالیستهای برزیلی از فوتبال پایه مدارج ترقی را طی نکرد. در واقع او یک مرتبه از همان ابتدا در تیم بزرگسالان حضور یافت.
موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم وی در دسامبر ۱۹۹۳ طی اولین بازی ملی خود مقابل مکزیک به گلزنی پرداخت. در واقع گل وی سببساز پیروزی یک بر صفر برزیل شد. این دیدار یک بازی دوستانه بود. رؤیای وی نقش عملی به خود میگرفت. ریوالدو در فکر به دستگیری جایگاهی در تیم ملی برای حضور در جامجهانی آمریکا بود.
رؤیای نابود شده
برای ریوالدو اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد. از یک سو با پیشنهاد پالمیراس مواجه شده بود و از سوئی دیگر علاوه بر عدم رضایت باشگاه مبنی بر عدم صدور رضایتنامه، موردپسند مربی جهت شرکت در جامجهانی قرار نگرفت. سرانجام اتفاقات اینگونه رقم خورد: پالمیراس با وی قرارداد بست، تیم ملی بدون او به جامجهانی رفت و با جام برگشت و البته موضوع شیرین قهرمانی پالمیراس در لیگ برزیل با وجود ستاره بزرگی بهنام ریوالدو بود. حالا وضعیت مالی او اندکی بهبود یافت. تا این جای کار زندگی وی رؤیائی بود. هواداران تیم، بوربا را میپرستیدند و در عرصه ملی نیز وارث پله قلمداد میشد.
یک اشتباه
در جریان بازی مرحله نیمهنهائی فوتبال المپیک، برزیل تا دقایق پایانی از نیجریه پیش بود، اما اشتباه ریوالدو از دست دادن توپ در زمین خودی با تیزچنگی یاران کانو باعث رقم خوردن گل تساوی شد. بازی در وقت اضافه با گل طلائی تیم قاره سیاه خاتمه یافت تا برزیل با کسب مدال برنز بار دیگر ناکام به خانه بازگردد. مطبوعات بیرحم برزیل، ریوالدو را عامل باخت معرفی کردند. جو نفرتانگیزی بر ضد ”بوربا" ایجاد شده بود. او شانس آورد که قبل از شروع رقابتها از برزیل خارج شد. اولین تیم خارجی ریوالدو دپورتیو لاکرونیا اسپانیا بود. مردم برزیل در اسپانیا نیز دست از سر ریوالدو برنمیداشتند. هواداران با ایمیلهای تهدیدآمیز به ریوالدو اعلام کردند که وی را هرگز نمیبخشند. آنها ادعا کردند اگر روزی ریوالدو به برزیل بازگردد وی را نابود خواهند کرد!
علیرغم این تهدیدها، ریوالدو در اسپانیا روزگار آرامی را سپری کرد. او در باشگاه ”گالیسیا" به خوبی درخشید. همین موضوع باعث جلب توجه مسؤلان بارسا به سمت وی شد. رؤیای بزرگ ریوالدو محقق شد. او با آنکه ابتدا در نیوکمپ یک غریبه به نظر میرسید، اما خیلی زود با بازیهای زیبا دل اهالی کاتالان را ربود. ریوالدو طی دو فصل حضور در بارسا هر ۲ جام لالیگا و جام پادشاهی را فتح کرد. فقط ال کلاسیکو و گلزنی در آن، باقی مانده بود. بوربا بعدها این کار را باشکوه هرچه تمامتر انجام داد.
سوت زدن برای پادشاه!
در جریان یکی از نبردهای ”ال کلاسیکو" ریوالدو با شوتی دیدنی اولین گل خود را به ثمر رساند، اما حرکت بعد از گل وی جالب توجه بود. ریوالدو با دست خود سوتهای ممتد و بلندی زد و به سمت هواداران دوید این حرکت او در تاریخ این نبرد جایگاه ویژهای یافت. طرفداران بارسا وی را به جهت آنکه سربازان پادشاه را تحقیر کرده بود، تشویق مینمود. او با بروز خوی انسانی خود تحقیر افراد را در شخصیت خود ندانست و هدف از این کارش را صرفاً یک نوع ابزار شادی نوین عنوان کرد.به هر حال وی در پایان آن سال همراه با تیم به جامجهانی رفت.
درهای خانهام را به روی فقرا نمیگشایم!
از او درباره راز موفقیتش پرسیده شد و وی علاقه و تمرین را ۲ فاکتور اصلی یاد کرد، اما موضوع اصلی وقتی عنوان شد که بحث محبوبیت و رسانهها به میان آمد. او گفت: ”هماکنون فرد ثروتمندی هستم، اما اجازه نخواهم داد هیچ عکاسی از خانه مجلل من عکس بگیرد. من نمیخواهم بعضی از کودکان برزیلی که در فقر مطلق به سر میبرند را با نمایش دارائیهای خود ناامید کنم. حتی آنها را نیز به قصرم راه نمیدهم!". این سخنان نشان از افکار خاص و دور از تکبر وی داشت.
درخشش وی همراه بارسا ادامه داشت. هر چند آنها در فصل ۲۰۰۰ پشت دیوار اقتدار لاکرونیا، ناکام ماندند، اما ریوالدو با آن گلهای زیبا نمایشهای جادوئی خود جایگاه ویژهای نزد افکار عمومی کاتالان یافت با این حال شایعات زیادی در اطراف وی وجود داشت. تمام برزیل از ازدواجهای متعدد وی صحبت میکنند، اما ریوالدو با اعتماد بهنفس اعلام میکرد هیچ فکری بهجزء ارائه فوتبال زیبا در سر ندارد. بیشترین تعداد گلی که ریوالدو در یک فصل با پیراهن بارسا به ثمر رساند مربوط به سومین فصل حضور در لالیگا و اولین فصل پوشیدن پیراهن آبی و اناری بود. او در آن مقطع ۲۱ گل زد. با آمدن رؤسای جدید جایگاه دستنیافتنی ریوالدو در بارسلونا دچار تزلزل شد. ریوالدو قبل از آغاز دوران سقوط یک خاطره به یاد ماندنی دیگر از خود بهجای گذاشت.
با یک قیچی، بارسا پولدار شد
در هفته پایانی فصل ۲۰۰۱، کار بارسا برای صعود به لیگ قهرمانان گره خورده بود. از قضا حریف روز پایانی، والنسیا بود که سایه به سایه این تیم را برای شرکت در لیگ قهرمانان تعقیب میکرد. بازی در نیوکمپ برگزار میشد و چنانچه با هر نتیجهای غیر از برد بارسا همراه میشد منجر به دوری از عرصه اول اروپا آن هم پس از سالها حضور قدرتمندانه و به تبع آن ضرر و زیان مالی میشد. وقوع چنین رویدادی برای ”بارسا"ی بحرانزده آن دوران تحمیلناپذیر بود، تا دقیقه ۹۰ اتفاق بدشگون رخ داده بود. ریوالدو با قیچی برگردان معجزهآسای خود نیوکمپ را به آتش کشید. این گل او میلیونها یورو ارزش مالی روانه خزانه بارسلونا نمود. با فرارسیدن جامجهانی اوضاع ۱۸۰ درجه دگرگون شد. او و بارسا نزول کرده بودند. تنها امید ریوالدو شرکت مؤثر در جامجهانی آسیا بود...
بوسه بر جام طلائی
بوربا یکی از اجزاء تشکیلدهنده مثلث (R) ”ریوالدو، رونالدو و رونالدینیو" بود. ریوالدو در بازی اول مقابل ترکیه داستان جالبی رقم زد. در شرایطی که تیم او به سختی در دقایق پایانی به برتری رسیده بود، ریوالدو آماده شد تا ضربه کرنر را بنوازد. در همین حین بازیکن عصبی ترکیه به نشان اعتراضی به اتلاف وقت ریوالدو توپ را به سمت وی شوق کرد. ریوالدو توپ را به سمت وی شوت کرد. ریوالدو با نمایش مضحک صورت خود را گرفت و به زمین افتاد آن هم در حالی که توپ به پایش برخورد کرده بود! رفتار وی باعث فریب داور شد تا آلپای ترک اخراج شد.
”بوربا" که تا پیش از این بهعنوان یک فوتبالیست جوانمرد شناخته میشد به بدترین نحو از سوی رسانهها مورد هجوم واقع شد، اما با خونسردی انتقادات را تحمل کرده و با تیمش به فینال رسید. سرانجام طلائیترین روز وی رقم خورد در اواسط دیدار فینال شوت خاص وی که بدون دورخیز زده میشد به مانند گلولهای آتشین به سمت دستان ”کان" شلیک شد. دستکشهای دروازهبان مغرور ژرمنها تحمل دفع گلوله را نداشت توپ از دستان وی خارج شد و توسط رونالدو به یکی از گلهای منجر به قهرمانی برزیل در جهان تبدیل شد. ریوالدو جامجهانی را بالای سر برد.
ریوالدو، ستارهای که به زمین سقوط کرد
عدهای اعتقاد داشتند او ستاره طلائی جام بود نه اولیور کان با این حال ذهن ریوالدو در فصل تابستان در جائی دیگر مشغول بود. بارسا با کمال بیرحمی تصمیم گرفت قرارداد وی را تمدید نکند. رئالمادرید به ریوالدو پیشنهاد همکاری داد، اما او اعلام کرد بهخاطر کودکانی که هر هفته در نیوکمپ او را تشویق میکردند هرگز به قوی سپید نخواهد رفت. عاقبت میلان این جواهر گرانقیمت را به خدمت گرفت. انتخابی که با سقوط وی همراه شد. اوضاع اولیه در میلان چندان برخلاف میل وی نبود، اما دشواریها در ادامه از راه رسیدند. ریوالدو در هفتههای ابتدائی از مصدومیت شوا نهایت بهره را برده و بهعنوان یار ثابت روانه ترکیب اصلی روسونری شد. گل زیبای ”بوربا" به آتالانتا نوید درخشش در ایتالیا را میداد ولی لجبازی بیدلیل آنچلوتی سرمربی میلان همراه با کمکاری ریوالدو باعث بازگشت شوا و نیمکتنشین شدن ستاره برزیلی شد. او بدون حتی یک دقیقه حضور در فینال لیگ با میلان جام را تصاحب کرد. شادی تصنعی وی در کنار هموطنانش و عدم رویاروئی با آنچلوتی نشاندهنده کینه وی از شرایط بهوجود آمده بود.
ریوالدو در پایان فصل میلان را ترک کرد. هیچ باشگاهی حاضر نمیشد روی وی سرمایهگذاری کند. داشتن ریوالدو تا چند سال پیش آرزوی هر تیمی بود، اما طولی نکشید که حتی تیمی مثل نیوکاسل نیز برای خرید وی تردید داشت. ریوالدو ۶ ماه را در لیگ برزیل گذراند تا اینکه المپیاکوس طی قراردادی وی را به خدمت گرفت. هنوز توانی در ساقهای وی وجود داشت. او به تیم یونانی کمک کرد تا هر ۲ جام فوتبال یونان را تصاحب کند. فصل پیش در مرحله اول لیگ قهرمانان چهره رنج کشیدهای را دیدیم که لباسش همقامت نام بزرگ و ساقهای طلائیاش نبود. گل زیبای ریوالدو در آنفیلد به نوعی آخرین یادگاری وی محسوب میشود...
اعلام بازنشستگی نابغه
ریوالدوی دوست داشتنی که هم اکنون 41ساله است پس از جدایی از تیم دستهدومی سائوکتانو قصد داشت در تیم دستهدومی «موگی میریم» برزیل بازی کند، به علت آسیبدیدگی مزمن غضروف مفصلی زانوی پای راست و صلاحدید پزشکان سرانجام اعلام بازنشستگی کرد.
ریوالدو از دیدگاه دیگران
ماریو زاگالو: او را از هنگامی که بسیار نوجوان بود میشناختم. ریوالدو یک معجزهگر واقعی است. از اینکه وی دیگر در تیم ملی حضور ندارد متأسفم. ریوالدو دارای توانائیهائی است که با بالا رفتن سن هرگز از بین نمیرود. او کاملترین فوتبالیست یک دهه اخیر برزیل بود!
افتخارات ریوالدو در یک نگاه
به عنوان بازیكن ملی:
مدال برنز فوتبال المپیك: 1996
قهرمان جام كنفدراسیونها: 1997
نایب قهرمان جهان: 1998
قهرمان كوپا آمهریكا: 1999
قهرمان جهان: 2002
به عنوان بازیكن باشگاهی:
قهرمان لیگ برازیلیرو دو فوتبال: 1994
قهرمان لیگ منطقه پائولیستا: 1994، 1996
قهرمان جام یورو آمهریكا: 1996
قهرمان باشگاههای اسپانیا: 1998، 1999
قهرمان جام حذفی اسپانیا: 1998
قهرمان سوپر جام اروپا: 1998، 2003
قهرمان لیگ قهرمانان اروپا: 2003
قهرمان جام حذفی ایتالیا: 2003
قهرمان جام گمپر: 1997، 1998، 1999، 2000، 2001
قهرمان جام حذفی یونان: 2005، 2006
قهرمان باشگاههای یونان: 2005، 2006، 2007
قهرمان باشگاههای ازبكستان: 2008
قهرمان جام حذفی ازبكستان: 2008
افتخارات شخصی
مرد سال فوتبال برزیل: 1993، 1994
مرد سال فوتبال جهان: 1999
مرد سال فوتبال اروپا: 1999
بهترین بازیكن و آقای گل در كوپا آمهریكا: 1999
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا: 2000
انتخاب در تیم ستارگان جامهای جهانی 1998 و 2002
انتخاب در فیفا 100
در پایان فیلم منتخبی از گلهای زیبای ریوالدو در بارسلونا را ببینید:
ستارهای که در جام جهانی 2002 موفق شد عنوان قهرمانی را همراه با تیم ملی فوتبال برزیل کسب کند و در سال 1999 به عنوان مرد سال فوتبال جهان از سوی فیفا انتخاب شد.
سرویس ورزشی مشرق چند وقت پیش گزارشی از افتخارات این هنرمند مستطیل سبز منتشر کرده بود که به بهانه خداحافظی رسمی وی این گزارش را بازنشر می نماید:
بالاخره مرد سال 1999 فوتبال جهان به علت یک آسیبدیدگی مزمن ناگزیر است که با زمین سبز خداحافظی کند.
ریوالدوی دوست داشتنی که هم اکنون 41ساله است پس از جدایی از تیم دستهدومی سائوکتانو قصد داشت در تیم دستهدومی «موگی میریم» برزیل بازی کند، به علت آسیبدیدگی مزمن غضروف مفصلی زانوی پای راست و صلاحدید پزشکان سرانجام اعلام بازنشستگی کرد.
وی به روزنامه «تیرا» برزیل گفت: «به خاطر تمام موفقیتهایی که در دوران بازیگریام داشتهام خدا را شکر میکنم، این هفته مورد معاینات دقیقتری قرار میگیرم تا وضعیت مداوایم مشخص شود. متاسفانه غضروف مفصلی پایم آسیب جدی دیده است. بازیکنان بزرگی مانند لیاندرو و لئوناردو به همین دلیل در 31 و 34سالگی ناچار به اعلام بازنشستگی شدند و خدا را شکر میکنم که تا 41سالگی در میادین حضور داشتم.»
بزرگترین بازیساز یک پا
ریوالدو (Rivaldo)
به گزارش مشرق، ريوالدو از جمله ستارههاي بيشمار فوتبال برزيل است كه در خانوادهاي بسيار فقير و كمدرآمد به دنبال آمد اما با استفاده از نبوغ و استعداد وصف ناشدني خود، جهان را محو تماشاي خود كرد و زندگي را آنطور كه ميخواست و فكر نميكرد زينت بخشيد. او اکنون در رفاه کامل به سر می برد و با ثروتی که دارد می تواند حتی نواده ها و نتایج خود را بی نیاز کند اما همین مولتی میلیاردر زمانی در فقر شدیدی زندگی می کرده است. فقر خانواده ریوالدو آنچنان زیاد بود که آنها حتی غذای کافی برای خوردن نداشتند تا ریوالدو دچار سوء تغذیه شود. جالب است که این سوء تغذیه بر روی چهره او هم اثر گذاشت و هنوز هم می توانید ردی از این سوء تغذیه را بر روی چهره تکیده و لاغر این مهاجم تکنیکی برزیلی ببینید.
شاید بشود گفت ریوالدو یکی از اسطورههای فراموش شده نسل خودش بود. خیلیها میگویند او زیر سایه مهاجمی گلزن مثل رونالدو گم شد و یا حداقل کمتر دیده شد. البته ریوالدو شیطنتهای ناجوانمردانهای هم داشت که مهمترینش گول زدن تیم داوری در جامجهانی 2002 و بازی مقابل ترکیه بود که منجر به اخراج هاکان اونسال بازیکن ترکها شد.
دو گلی که او به منچستریونایتد در لیگ قهرمانان سال 1998 با لباس بارسلونا به ثمر رساند را خیلیها یادشان است. ضربات آزاد بینظیری میزد. آمار به دست آوردن قهرمانیاش هم بد نبود. یک قهرمانی در جامجهانی، یک لیگ قهرمانان و قهرمانی لیگ در چهار کشور مختلف. تمام اینها برای مردی که فقط میتوانست با یک پا بازی کند، اصلا بازیکنی سرعتی به حساب نمیآمد، شکننده و لاغر مردنی بود و در عنفوان جوانی پسرکی دست و پا چلفتی به نظر میرسید، آنقدرها هم بد نیست!
شاید او را بشود بازنده نسل طلایی برزیلیهایی دانست که ناگهان از هیچ به همه جا میرسیدند و چشم جهانی را به سمت خود خیره میکردند. او با تیم بنیادکار ازبکستان به تهران هم آمد و مقابل پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا بازی کرد.
زندگی نامه عجیب ریوالدو
ریوالدو در خانوادهای کاملاً فقیر رشد یافت. او در دوران کودکی خیلی کم این شانس را بهدست میآورد که غذای مفصلی صرف کند. شاید به همین دلیل است که اکنون با ۳۴ سال سن، دندان مصنوعی دارد و یک پایش میلنگد. این عیوب ثمره تغذیه نامناسب وی در دوران کودکی بود. به هر حال در چنین جوی ریوالدو با کمک توپ ناراحتیها و خستگیهایش را بهدست فراموشی سپرد. جادوی وی در محله ”رسیفه" زبانزد خاص و عام بود، اما تا ۱۶ سالگی عملاً هیچ پیشرفتی در کار وی دیده نمیشد تا اینکه در آن سال اولین قرارداد خود را با یک تیم آماتور به امضاء رساند. این دوران مصادف با مرگ پدر وی در یک تصادف رانندگی بود.
افقهای پیروی با کار در بستنیفروشی!
در سال ۱۹۸۹ ریوالدو به تست تیم سانتاکروز دعوت شد. باشگاه، وی را به استخدام خود درآورد. ریوالدو در آن زمان ۱۶ سال داشت. فوتبال پولی عاید وی نمیساخت به همین سبب تصمیم گرفت شغل بستنیفروشی که به نوعی ارثیه پدر محسوب میشد را دنبال کند. ریوالدو ناراحتیهایش را در پس لبخندها و خدمات مهربانهاش به مشتریان پنهان مینمود. با این حال این کاری نبود که وی از انجامش رضایت داشته باشد. عشق اصلی وی فوتبال بود. سانتاکروز به مانند مغازه بستنیفروشی کوچک و محقر بود.
”بوربا" ۲ فصل را در آن تیم گذراند تا اینکه همزمان با فرارسیدن دوران بلوغ، ورود به عالم حرفهای را با پوشیدن لباس ”موگی میرم" جشن گرفت. این تیم امکان حضور در دسته اول را برای ریوالدو به ارمغان آورد. ریوالدو لباس ”موگی میرم" را با غمی بزرگ به تن کرد. پدر وی فوت کرد و ریوالدو تنها یاور خود را از دست داد، اما تصمیم گرفت با سعی و تلاش بر جایگاهی رفیع تکیه بزند. ریوالدو احساساتی حتی در هنگام بازی نیز نمیتوانست ناراحتی خود را پنهان کند. حضور در ”موگی میرم" با مصائبی همراه بود. او در ابتدا جایگاه مناسب بهدست نیاورد با این حال رفته رفته اوضاع بهبود یافت. تیم ”بوربا" قابلیت کسب افتخار را نداشت به همین دلیل اعجوبه برزیل علیرغم تلاشهای خود گمنام مانده بود. کمکم درهای آسمان به روی ریوالدو باز شد.
کورینتیانس یگانه باشگاه برزیلی بود که ریوالدو را تعقیب کرد و عاقبت در سال ۱۹۹۳ موفق به امضاء قرارداد با او شد. همزمان با انتقال به کورینتیانس، ریوالدو به تیم ملی برزیل دعوت شد. او برخلاف سایر فوتبالیستهای برزیلی از فوتبال پایه مدارج ترقی را طی نکرد. در واقع او یک مرتبه از همان ابتدا در تیم بزرگسالان حضور یافت.
موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم وی در دسامبر ۱۹۹۳ طی اولین بازی ملی خود مقابل مکزیک به گلزنی پرداخت. در واقع گل وی سببساز پیروزی یک بر صفر برزیل شد. این دیدار یک بازی دوستانه بود. رؤیای وی نقش عملی به خود میگرفت. ریوالدو در فکر به دستگیری جایگاهی در تیم ملی برای حضور در جامجهانی آمریکا بود.
رؤیای نابود شده
برای ریوالدو اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد. از یک سو با پیشنهاد پالمیراس مواجه شده بود و از سوئی دیگر علاوه بر عدم رضایت باشگاه مبنی بر عدم صدور رضایتنامه، موردپسند مربی جهت شرکت در جامجهانی قرار نگرفت. سرانجام اتفاقات اینگونه رقم خورد: پالمیراس با وی قرارداد بست، تیم ملی بدون او به جامجهانی رفت و با جام برگشت و البته موضوع شیرین قهرمانی پالمیراس در لیگ برزیل با وجود ستاره بزرگی بهنام ریوالدو بود. حالا وضعیت مالی او اندکی بهبود یافت. تا این جای کار زندگی وی رؤیائی بود. هواداران تیم، بوربا را میپرستیدند و در عرصه ملی نیز وارث پله قلمداد میشد.
برزیل صاحب تمام جامهای موجود دنیا است، اما طلای فوتبال المپیک در کلکسیون تیم وجود ندارد. پرامیدترین تیم برزیل در بازیهای آتلانتا روی صحنه رفت. ریوالدو یکی از بازیکنان بزرگسالی بود که بهعنوان سهمیه آزاد طلائیپوشان را در ینگه دنیا همراهی کرد. اما آماده بود. عدم حضور خود را در جامجهانی ۲ سال قبل را با قهرمان کردن برزیل جبران کند، اما خود سپربلا شد.
یک اشتباه
در جریان بازی مرحله نیمهنهائی فوتبال المپیک، برزیل تا دقایق پایانی از نیجریه پیش بود، اما اشتباه ریوالدو از دست دادن توپ در زمین خودی با تیزچنگی یاران کانو باعث رقم خوردن گل تساوی شد. بازی در وقت اضافه با گل طلائی تیم قاره سیاه خاتمه یافت تا برزیل با کسب مدال برنز بار دیگر ناکام به خانه بازگردد. مطبوعات بیرحم برزیل، ریوالدو را عامل باخت معرفی کردند. جو نفرتانگیزی بر ضد ”بوربا" ایجاد شده بود. او شانس آورد که قبل از شروع رقابتها از برزیل خارج شد. اولین تیم خارجی ریوالدو دپورتیو لاکرونیا اسپانیا بود. مردم برزیل در اسپانیا نیز دست از سر ریوالدو برنمیداشتند. هواداران با ایمیلهای تهدیدآمیز به ریوالدو اعلام کردند که وی را هرگز نمیبخشند. آنها ادعا کردند اگر روزی ریوالدو به برزیل بازگردد وی را نابود خواهند کرد!
علیرغم این تهدیدها، ریوالدو در اسپانیا روزگار آرامی را سپری کرد. او در باشگاه ”گالیسیا" به خوبی درخشید. همین موضوع باعث جلب توجه مسؤلان بارسا به سمت وی شد. رؤیای بزرگ ریوالدو محقق شد. او با آنکه ابتدا در نیوکمپ یک غریبه به نظر میرسید، اما خیلی زود با بازیهای زیبا دل اهالی کاتالان را ربود. ریوالدو طی دو فصل حضور در بارسا هر ۲ جام لالیگا و جام پادشاهی را فتح کرد. فقط ال کلاسیکو و گلزنی در آن، باقی مانده بود. بوربا بعدها این کار را باشکوه هرچه تمامتر انجام داد.
سوت زدن برای پادشاه!
در جریان یکی از نبردهای ”ال کلاسیکو" ریوالدو با شوتی دیدنی اولین گل خود را به ثمر رساند، اما حرکت بعد از گل وی جالب توجه بود. ریوالدو با دست خود سوتهای ممتد و بلندی زد و به سمت هواداران دوید این حرکت او در تاریخ این نبرد جایگاه ویژهای یافت. طرفداران بارسا وی را به جهت آنکه سربازان پادشاه را تحقیر کرده بود، تشویق مینمود. او با بروز خوی انسانی خود تحقیر افراد را در شخصیت خود ندانست و هدف از این کارش را صرفاً یک نوع ابزار شادی نوین عنوان کرد.به هر حال وی در پایان آن سال همراه با تیم به جامجهانی رفت.
ریوالدو در ۲۶ سالگی اولین تجربه حضور در فستیوال جهانی فوتبال را بهدست آورد. چیزی که در مقایسه با سایر پدیدههای استثنائی فوتبال، نوعی عقبماندگی محسوب میشد. قسمتهای جالب زندگی ورزشی وی هنوز بهطور کامل از راه نرسیده بود. قسمت عمده موفقیت در فصل ۱۹۹۹ بهدست آمد. وی به بارسا کمک کرد تا برای دومین سال پیاپی لالیگا را فتح کند. هر چند تیم در لیگ قهرمانان ناکام ماند، اما ریوالدو با فتح جام آمریکایجنوبی در لیست فیفا جهت انتخاب بهعنوان برترین بازیکن جای گرفت. رقیب سرسخت او، دیوید بکهام بود. جوان انگلیسی دوران اوج فوتبال خود را سپری میکرد، اما در نهایت ریوالدو با اختلاف بسیار اندکی این عنوان بزرگ را به چنگ آورد. سخنرانی کوتاه وی پس از انتخاب بهعنوان مرد اول خاطرهانگیز بود.
درهای خانهام را به روی فقرا نمیگشایم!
از او درباره راز موفقیتش پرسیده شد و وی علاقه و تمرین را ۲ فاکتور اصلی یاد کرد، اما موضوع اصلی وقتی عنوان شد که بحث محبوبیت و رسانهها به میان آمد. او گفت: ”هماکنون فرد ثروتمندی هستم، اما اجازه نخواهم داد هیچ عکاسی از خانه مجلل من عکس بگیرد. من نمیخواهم بعضی از کودکان برزیلی که در فقر مطلق به سر میبرند را با نمایش دارائیهای خود ناامید کنم. حتی آنها را نیز به قصرم راه نمیدهم!". این سخنان نشان از افکار خاص و دور از تکبر وی داشت.
درخشش وی همراه بارسا ادامه داشت. هر چند آنها در فصل ۲۰۰۰ پشت دیوار اقتدار لاکرونیا، ناکام ماندند، اما ریوالدو با آن گلهای زیبا نمایشهای جادوئی خود جایگاه ویژهای نزد افکار عمومی کاتالان یافت با این حال شایعات زیادی در اطراف وی وجود داشت. تمام برزیل از ازدواجهای متعدد وی صحبت میکنند، اما ریوالدو با اعتماد بهنفس اعلام میکرد هیچ فکری بهجزء ارائه فوتبال زیبا در سر ندارد. بیشترین تعداد گلی که ریوالدو در یک فصل با پیراهن بارسا به ثمر رساند مربوط به سومین فصل حضور در لالیگا و اولین فصل پوشیدن پیراهن آبی و اناری بود. او در آن مقطع ۲۱ گل زد. با آمدن رؤسای جدید جایگاه دستنیافتنی ریوالدو در بارسلونا دچار تزلزل شد. ریوالدو قبل از آغاز دوران سقوط یک خاطره به یاد ماندنی دیگر از خود بهجای گذاشت.
با یک قیچی، بارسا پولدار شد
در هفته پایانی فصل ۲۰۰۱، کار بارسا برای صعود به لیگ قهرمانان گره خورده بود. از قضا حریف روز پایانی، والنسیا بود که سایه به سایه این تیم را برای شرکت در لیگ قهرمانان تعقیب میکرد. بازی در نیوکمپ برگزار میشد و چنانچه با هر نتیجهای غیر از برد بارسا همراه میشد منجر به دوری از عرصه اول اروپا آن هم پس از سالها حضور قدرتمندانه و به تبع آن ضرر و زیان مالی میشد. وقوع چنین رویدادی برای ”بارسا"ی بحرانزده آن دوران تحمیلناپذیر بود، تا دقیقه ۹۰ اتفاق بدشگون رخ داده بود. ریوالدو با قیچی برگردان معجزهآسای خود نیوکمپ را به آتش کشید. این گل او میلیونها یورو ارزش مالی روانه خزانه بارسلونا نمود. با فرارسیدن جامجهانی اوضاع ۱۸۰ درجه دگرگون شد. او و بارسا نزول کرده بودند. تنها امید ریوالدو شرکت مؤثر در جامجهانی آسیا بود...
بوسه بر جام طلائی
بوربا یکی از اجزاء تشکیلدهنده مثلث (R) ”ریوالدو، رونالدو و رونالدینیو" بود. ریوالدو در بازی اول مقابل ترکیه داستان جالبی رقم زد. در شرایطی که تیم او به سختی در دقایق پایانی به برتری رسیده بود، ریوالدو آماده شد تا ضربه کرنر را بنوازد. در همین حین بازیکن عصبی ترکیه به نشان اعتراضی به اتلاف وقت ریوالدو توپ را به سمت وی شوق کرد. ریوالدو توپ را به سمت وی شوت کرد. ریوالدو با نمایش مضحک صورت خود را گرفت و به زمین افتاد آن هم در حالی که توپ به پایش برخورد کرده بود! رفتار وی باعث فریب داور شد تا آلپای ترک اخراج شد.
ریوالدو، ستارهای که به زمین سقوط کرد
عدهای اعتقاد داشتند او ستاره طلائی جام بود نه اولیور کان با این حال ذهن ریوالدو در فصل تابستان در جائی دیگر مشغول بود. بارسا با کمال بیرحمی تصمیم گرفت قرارداد وی را تمدید نکند. رئالمادرید به ریوالدو پیشنهاد همکاری داد، اما او اعلام کرد بهخاطر کودکانی که هر هفته در نیوکمپ او را تشویق میکردند هرگز به قوی سپید نخواهد رفت. عاقبت میلان این جواهر گرانقیمت را به خدمت گرفت. انتخابی که با سقوط وی همراه شد. اوضاع اولیه در میلان چندان برخلاف میل وی نبود، اما دشواریها در ادامه از راه رسیدند. ریوالدو در هفتههای ابتدائی از مصدومیت شوا نهایت بهره را برده و بهعنوان یار ثابت روانه ترکیب اصلی روسونری شد. گل زیبای ”بوربا" به آتالانتا نوید درخشش در ایتالیا را میداد ولی لجبازی بیدلیل آنچلوتی سرمربی میلان همراه با کمکاری ریوالدو باعث بازگشت شوا و نیمکتنشین شدن ستاره برزیلی شد. او بدون حتی یک دقیقه حضور در فینال لیگ با میلان جام را تصاحب کرد. شادی تصنعی وی در کنار هموطنانش و عدم رویاروئی با آنچلوتی نشاندهنده کینه وی از شرایط بهوجود آمده بود.
ریوالدو در پایان فصل میلان را ترک کرد. هیچ باشگاهی حاضر نمیشد روی وی سرمایهگذاری کند. داشتن ریوالدو تا چند سال پیش آرزوی هر تیمی بود، اما طولی نکشید که حتی تیمی مثل نیوکاسل نیز برای خرید وی تردید داشت. ریوالدو ۶ ماه را در لیگ برزیل گذراند تا اینکه المپیاکوس طی قراردادی وی را به خدمت گرفت. هنوز توانی در ساقهای وی وجود داشت. او به تیم یونانی کمک کرد تا هر ۲ جام فوتبال یونان را تصاحب کند. فصل پیش در مرحله اول لیگ قهرمانان چهره رنج کشیدهای را دیدیم که لباسش همقامت نام بزرگ و ساقهای طلائیاش نبود. گل زیبای ریوالدو در آنفیلد به نوعی آخرین یادگاری وی محسوب میشود...
اعلام بازنشستگی نابغه
ریوالدوی دوست داشتنی که هم اکنون 41ساله است پس از جدایی از تیم دستهدومی سائوکتانو قصد داشت در تیم دستهدومی «موگی میریم» برزیل بازی کند، به علت آسیبدیدگی مزمن غضروف مفصلی زانوی پای راست و صلاحدید پزشکان سرانجام اعلام بازنشستگی کرد.
ریوالدو از دیدگاه دیگران
ماریو زاگالو: او را از هنگامی که بسیار نوجوان بود میشناختم. ریوالدو یک معجزهگر واقعی است. از اینکه وی دیگر در تیم ملی حضور ندارد متأسفم. ریوالدو دارای توانائیهائی است که با بالا رفتن سن هرگز از بین نمیرود. او کاملترین فوتبالیست یک دهه اخیر برزیل بود!
پله: بر اين باورم كه ريوالدو بهترين بازيكن حال حاضر فوتبال جهان است. بازي او بر پايه پاي چپش است اما كسي اين را درك نميكند.
كرايف: تعداد بسيار كمي از بازيكنان وجود دارند كه بتوانند نظر من را جلب كنند. ريوالدو يكي از آنها است. او تكنيك ذاتي فوتباليستهاي آمريكاي جنوبي و حرفهاي گري اروپايي را با هم دارد.
رونالدو: صميميت و دوستي بين ما وصف ناشدني است. بر اين
باورم كه او بهترين بازيكن حال حاضر فوتبال جهان است و اين طبيعي است چرا
كه براي رسيدن به اين مرحله زحمت زيادي كشيده است. پاي چپ او فوقالعاده
است. او آرام و در عين حال بسيار خطرناك است و شايسته هر تقدير و احترامي
است.
افتخارات ریوالدو در یک نگاه
به عنوان بازیكن ملی:
مدال برنز فوتبال المپیك: 1996
قهرمان جام كنفدراسیونها: 1997
نایب قهرمان جهان: 1998
قهرمان كوپا آمهریكا: 1999
قهرمان جهان: 2002
به عنوان بازیكن باشگاهی:
قهرمان لیگ برازیلیرو دو فوتبال: 1994
قهرمان لیگ منطقه پائولیستا: 1994، 1996
قهرمان جام یورو آمهریكا: 1996
قهرمان باشگاههای اسپانیا: 1998، 1999
قهرمان جام حذفی اسپانیا: 1998
قهرمان سوپر جام اروپا: 1998، 2003
قهرمان لیگ قهرمانان اروپا: 2003
قهرمان جام حذفی ایتالیا: 2003
قهرمان جام گمپر: 1997، 1998، 1999، 2000، 2001
قهرمان جام حذفی یونان: 2005، 2006
قهرمان باشگاههای یونان: 2005، 2006، 2007
قهرمان باشگاههای ازبكستان: 2008
قهرمان جام حذفی ازبكستان: 2008
افتخارات شخصی
مرد سال فوتبال برزیل: 1993، 1994
مرد سال فوتبال جهان: 1999
مرد سال فوتبال اروپا: 1999
بهترین بازیكن و آقای گل در كوپا آمهریكا: 1999
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا: 2000
انتخاب در تیم ستارگان جامهای جهانی 1998 و 2002
انتخاب در فیفا 100
در پایان فیلم منتخبی از گلهای زیبای ریوالدو در بارسلونا را ببینید: