ویژه نامه حسینیه مشرق- متن زیر بخشی از سخنرانی های آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی است که درباره خلوص ارادتمان به امام حسین (ع) در عزاداری ایراد فرموده اند:
ما خودمان اینطوری هستیم. از آن موقعی که چشم باز کردیم، وقتی دهه عاشورا و بحث امام حسین و کوفه و اینها شده است، این کوفیها را لعنت می کنیم .
ببینم تو خودت بودی این کار را میکردی؟ امشب همه بروید با خودتان فکر کنید که اگر شماها بودید حاضر بودید که پایش بایستید ؟ تا آنجا که عمرو انصاری ایستاد.
می گویند: تا وقتی که او زنده بود در روز عاشورا یک تیر به امام حسین اصابت نکرد، یک شمشیر به سمت او نیامد. تا این که این قدر به او تیر خورد مجبور شد به زمین افتاد و دیگر نمی توانست بلند شود. رویش را به امام حسین کرد و گفت: آیا من به آن پیمانی که بسته بودم عمل کردم؟ آقا من به آن عهدی که بسته بودم عمل کردم؟ وفاداری کردم؟
امام حسین(ع) به او می گوید: نعم، بله «أنت أمامی فی الجنه» تو جلوتر از من در بهشت می روی، وقتی رفتی آنجا سلام من را به جدّم برسان!
من از شما سؤال میکنم؛ بین ما چند نفر این طور هستند که پای آن چیزی که در درون می داند حق است، بایستد، اصلاً متزلزل نشود و این امور دنیایی او را فریب ندهد؟
مسأله این بود. اصلاً باور کردنش سخت است.
ما خودمان اینطوری هستیم. از آن موقعی که چشم باز کردیم، وقتی دهه عاشورا و بحث امام حسین و کوفه و اینها شده است، این کوفیها را لعنت می کنیم .
ببینم تو خودت بودی این کار را میکردی؟ امشب همه بروید با خودتان فکر کنید که اگر شماها بودید حاضر بودید که پایش بایستید ؟ تا آنجا که عمرو انصاری ایستاد.
می گویند: تا وقتی که او زنده بود در روز عاشورا یک تیر به امام حسین اصابت نکرد، یک شمشیر به سمت او نیامد. تا این که این قدر به او تیر خورد مجبور شد به زمین افتاد و دیگر نمی توانست بلند شود. رویش را به امام حسین کرد و گفت: آیا من به آن پیمانی که بسته بودم عمل کردم؟ آقا من به آن عهدی که بسته بودم عمل کردم؟ وفاداری کردم؟
امام حسین(ع) به او می گوید: نعم، بله «أنت أمامی فی الجنه» تو جلوتر از من در بهشت می روی، وقتی رفتی آنجا سلام من را به جدّم برسان!
من از شما سؤال میکنم؛ بین ما چند نفر این طور هستند که پای آن چیزی که در درون می داند حق است، بایستد، اصلاً متزلزل نشود و این امور دنیایی او را فریب ندهد؟
مسأله این بود. اصلاً باور کردنش سخت است.