گروه جنگ نرم مشرق- آنچه که باید پیش
از هر چیز بر آن تاکید ورزید؛ این است که معماری ما نمی تواند در امتداد معماری
غرب قرار گیرد. چرا که از یک سو راه ما راه دیگری است و از سوی دیگر، قالب ها و
تکنیک های معماری غرب، صرفا مختص فضاهای غربی است و به راستی تمدنی که سالهاست خدا
را انکار می کند؛ چگونه می تواند الگوی مناسبی برای مساجد که خانه های خدایند، به
ما ارمغان دهد؟
مگر نه آنکه آباد کردن و تعمیر مساجد در انحصار اهل ایمان است و این تعبیری است بر این شریفه، که "انما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلوة واتى الزکوة و لم یخش الا الله فعسى اولئک ان یکونوا من المهتدین"
هنوز یکسال از کلام آن فرزانه نمی گذرد که فرمود: تهران یک معماری وحشیِ مضطربِ بی نظمی دارد که از 40 - 50 سال پیش تا حالا ادامه دارد... (رهبر معظم انقلاب در دیدار برگزیدگان جشنواره فیلم مردمی عمار) و حالا شاهدیم که همان معماری وحشی، مسجدی را که خانه ی خداست، به کام خود کشانده و تسخیر می کند.
مسجد خاتم الاوصیا، از مساجد محلی مهم شرق تهران است که 92 شهید تقدیم به انقلاب نموده و قریب به 900 نمازگزار دارد و امام جماعت آن، حجه الاسلام مقدس، یکی از 14 امام جماعات برگزیده کل کشور است. اما حالا این مسجد دستخوش تحولاتی شده که برای همه نمازگزاران و اهالی ناخوشایند است. مسجدی ساده و بی تکلف خراب شد و به مدد معمار غربزده و مدرن اندیش آن، طرحی برای آن درانداخته شد که به اذعان عموم، بیشتر شبیه یک مجتمع تجاری است تا مسجد! هیچکدام از آن محسنات نیز عاملی نشد تا آنکه این طرح اجرا نشود.
آنان که موافق اجرای این طرحند، دل در گرو حرفهای معمــاری که می گوید استاد دانشگاه است و دکترای معماری دارد، بسته اند.
طرح معماری مسجد خاتم الاوصیاء
مسجد حاضر که در خیابان دماوند (تهران نو) خیابان شهید رجبی(ایستگاه فرودگاه) قرار دارد، در شش طبقه و مساحت 2800 متر زیربنا اجرا می شود و هزینه ساخت آن از طریق خیرین و اهالی محل و نمازگزاران تامین می شود. طبقاتی از آن به حوزه علمیه ای که اکنون در ساختمان مقابل این مسجد ساکنند؛ اختصاص دارد.
استاد این حوزه علمیه می گفت؛ ما حرفهای زیادی داریم در حکمت آن کاشی های الوان و نقوشی پر از ترنج و اسلیمی و ختایی که تزیین آیات نور می شوند و آن گنبد نیل فامی که تمثیل توحید است و آن دو دستهای برآمده به سوی آسمان... اما هیچکس نظر ما را در مورد طرح مسجد جویا نشد. عدم استفاده از الگوی صحیح فرم و فضای مسجد، و مصالح متناسب با آن و همچنین عدم وضوح گنبد و مناره در فرم از ایرادهای جدی وارد به این طرح است و متاسفانه همانطور که دشمن در جنگ نرم، نشانه های اسلام را نشانه رفته، حالا هم در عرصه ی معماری، کمر به انحطاط و زوال این مفاهیم بسته و قصد دارد مسجد را، به قالبی تهی از معنا بدل کند. همانطور که ائمه معصوم (ع)، نشانه های ظاهری مومن را برمی شمرند، نشانه های بناهای ایمان نیز مثل همین گنبد و مناره و کاشی و آیات و ... باید در ظاهر حفظ شود.
تصویر عملیات ساخت مسجد خاتم الاوصیاء
اهالی محل نیز دل خوشی از این طرح ندارند. آنها می گویند بیشتر شبیه مجتمع های لوکس تجاری است و حس و بوی مسجد را نمی دهد. رهگذر جوانی می گفت؛ مسجد فشنی شده است! استفاده از ورق کامپوزیت و شیشه مناسب شان مسجد نیست.
از آنجا که غربزدگی در معماری مسجد، از ابتلائات و عوارض این دوره از حیات انقلاب اسلامی است؛ ناگزیر از نقد معماری این مسجدیم. وگرنه ، طرح حاضر، آن قدر ضعیف است که ارزش نقد را ندارد . این طرح حتی در چارچوب مدرنیسم نیز، حرفی برای گفتن ندارد!
نقد معماری
از آنجا که طرح این مسجد مدرن است و فلسفه ی مدرنیسم با نفی خداوند و نفی عالم غیب شکل گرفته است، معماری مدرن نیز عاری از خداست و به خداوند ایمان ندارد. لذا طرح مسجدی که برآمده از مدرنیسم باشد؛ خطایی نابخشوده در طراحی مسجد که جایی برای بندگی خداست، می باشد.
نکته آنکه مدرنیسم به معنای نوشدن نیست. بلکه وضعیتی از سیر تمدن غرب است که با نفی دین و الحاد، و محوریت یافتن انسان به جای خدا، شکل می گیرد.
از نقد مدرنیسم که بگذریم، مهمترین نکته ای که در طراحی این مسجد مورد غفلت واقع شده، این است که طرح حاضر به شدت حجمی، فرم گرا و برونگرا است؛ در حالی که مساجد اصیل شیعی که حاصل 1400 سال عقبه ی فرهنگی و تلاش معماران مهذّب و مومن شیعه ایرانی بوده، واجد اصل "درونگرایی" است. این مسجد به وضوح اصل درونگرایی را نفی می کند.
مسجد نباید اهل خودنمایی و برونگرایی باشد و باید محیطی مناسب برای خلوت با خداوند باشد نه آنکه جلوتی برای خودنمایی نفس. فضای حاصل از قالب حاضر این مسجد ،معنای تظاهر و برونگرایی را بر انسان حمل می کند.
مصالح بکار برده شده، ترکیبی از شیشه و ورقهای کامپوزیت آلمینیومی است. شیشه هایی که امروزه به رفلکس مشهورند و بازتاب دهنده ی تصویر محیطند، مسجد را ناپایدار جلوه می دهد و با القای شکنندگی از ثبات و صلابت کافی بهره نخواهد برد. در حالی که شیشه های مساجد قدیم که در رنگهای سبز و زرد و آبی و قرمز، نقوش و تنوع رنگی بالایی را موجب می شد، تمثیلی بود بر حرکت از کثرت به وحدت، با این آیه (نشانی) که نور واحد سفید با عبور از این شیشه ها، به هفت رنگ اصلی تجزیه می شود و جلواتی از همان نور اصلی است، که در فضای داخل متکثر شده و حال آنکه نور در برون شیشه، نوری واحد و سفید است و این امر، همچون فرم گنبد، حرکت از کثرت به وحدت را تداعی می کند. شیشه های این نما، عاری از این معناست و بي ثباتي و بي قراري را القا مي كند و همراه با جداره ی شيشه اي گنبد و مناره ها، به احساس بي دوامي و ناپايداري طرح مي افزايد.
استفاده از ورق های فلزی در نمای مسجد، با یک اشتباه بزرگ همراه است. این مصالح از مصنوعات تکنولوژیک عصر ماست که تداعی گر روحیه ی پولادین، خشک، صنعتی و مادی همین عصر مدرن است. تنها فلزاتی که در معماری تزیینات و نمای مسجد به کار می رود طلا و نقره اند، چرا که این دو تجسد و صورت نورند. طلا همان نور جامد، متجسد و منجمد است و نقره نیز. سایر فلزات مثل آهن و فولاد هرگز در نما و تزیین به کار نمی رود؛ چرا که آنها همان ظلمت جامد و متجسدند!
از مصالح که بگذریم، در فرم، مکعبی بزرگ را می بینیم که قطاع هایی از آن، به اصطلاح معماران متجدد کات خورده است و جدا شده که این امر، خلوص بنا را از بین برده است.
فرم گنبد ترکیبی از نیم دایره و مکعب مربعی شیشه ای که، بدون هیچ دگردیسی و گوشه سازی و گریو و... بر روی هم سوار شده است. و دیگر نمی تواند تمثیلی باشد بر هجرتِ تعالی جویانه انسان از کثرت، به وحدت وجود حضرت حق!
مناره ی آن نیز، که برخلاف عمده ی مناره های شیعی، به صورت تک مناره است و تقلیدی است التقاطی از مناره های وهابی که با مدرنیسم در آمیخته و با مقطع مربع شکل، به صورتی ساده و بدون نقوش است و مزین به آیات الهی و نام خداوند و اهل بیت پیامبر (ع) نیست.
ورودی بنا نیز، شکافی است در دل حجم که هیچ حس دعوت کنندگی ندارد! عموما در مساجد، ورودی به صورت ایوانی بلند و با شکوه ساخته می شد که نگاه انسان را به بلندای آسمان رهنمون می کرد و او را از جلوات مادی و فریبای دنیا می رهانید و حس حضور در محضر حق را در انسان ایجاد می نمود.
مسجد حاضر هیچ گونه تناسبی با بافت محله ندارد چراکه عموما بافت اطراف مسجد یا سنگی است و یا بافت فرسوده است و با هیچ بنایی در آن محله حس وحدت ایجاد نمی کند.
پلان داخلی و طرح محراب و نور و تزیینات داخل، نیز در طرح منتشر نشده و لذا قابل نقد نیست.
به ضرس قاطع می توان گفت که این طرح هیچ نکته ی در خور اعتنایی ندارد که بتوان به آن دل خوش داشت و جز این نیست که مسجدی از سر انانیت نفس است که به مدرنیسم غرب گرایش دارد ؛ نه آنکه بیت اللهی باشد، در خور مقام کبریایی حضرتش!
* به قلم اسماعیل ارجمندی