گروه فرهنگی مشرق، وقتی قرار شد تا مطلبی درباره «زیرهشت» بنویسم، برای آنکه به فضای چند سال پیش و زمان پخش این سریال برگردم سه آلبومی را که از بریده جراید و نقدها و نظرها و حواشی سریال جمع آوری کرده بودم، ورق زدم و زیرهشت را مرور کردم. تیترهای زیرهشت، فرزند زمانه و یا تراژدی آدم های زخم خورده و ... توجهم را جلب کرد. همه آنها بیانگر این مطلب بود که «زیرهشت» سریالی جریان ساز بوده و موج خوبی به راه انداخته است.
حرف هایی درباره تلخی آن، واقع گرایی تکان دهنده، دیالوگ های ناب و بدیع، شخصیتهایی که قهرمان نیستند، ولی دوستشان داریم و بازیهای درخشان و ... آلبوم ها را بستم و گذاشتم کنار و با خودم گفتم: چرا زیرهشت را در بین سریالهایم جور دیگری دوست دارم؟ و نسبت به آن تعصب می ورزم؟ برای من وطنم،خانوادهام و دینم به منزله ناموس من هستند، اما زیرهشت هم به این لیست اضافه میشود. آری زیرهشت مثل ناموس من است و نسبت به آن تعصب دارم.
حتما می پرسید چرا؟ من میگویم برای اینکه زیرهشت تنها سریال من است که تماما منطبق بر رویاها و خواسته های من ساخته شد. فیلم نامه سعید نعمتالله کاملترین فیلم نامه ای است که ساخته ام، آدم هایش را کاملا می شناختم، حرفهایشان را می فهمیدم، عصیان گری عطا خان عمو را درک میکردم و از همه مهمتر لحظاتی در فیلم نامه بود که منقلبم میکرد و هیجان زده می شدم. شخصیت عطا خان عمو با بازی زیبای امیر جعفری خیلی خوب نوشته شده بود مثل منصور با بازی کامران تفتی و ... سالیان درازی بود که در کارهای نمایشی ما کاراکتر مرد با تمام خصوصیات مردانه حضور نداشت، عطا خان عمو همان وجوه مردانه گم شده قصه های ما بود که تا قبل از آن به گونههای سترون و اخته و ناتوان با تمایلات و روحیات سانتی مانتالیزم در بسیاری آثار دیده بودیم.
عطا خان عمو شاید تنها مرد به معنای واقعی فیلم نامه ها بود که روحیه ای عصیان گر، نگاهی مردانه و رفتاری قدرتمند را به نمایش می گذاشت و مردم را با خود همراه میکرد. در زمان ساخت زیرهشت حال خوشی داشتم، هر آنچه را که میخواستم در اختیارم بود، عجله ای برای اتمام کار در میان نبود.شاید به همین خاطر است که زیرهشت در بین کارهایم بسیار به خودم نزدیک است و نسبت به آن تعصب دارم. زیرهشت را خیلی تلاش کردند تا در بین آثار نرم و لطیف و پفکی سریال های دختر و پسری، خانوادههای بی درد و غم، لوکیشنهای شیک و تر و تمیز و چهرههای ویترینی زیر ابرو برداشته، به زمختی و تلخی و سیاهی نشان دادن حقایق، پنهان كنند، اما بار دوم و به بهانه بازپخش آن و استقبال مردم از آن برای بار دیگر متقاعد شدم که زیرهشت همان داروی تلخی است که برای درمان بیمار پردرد معجزه میکند و شفا میدهد و بار دیگر میگویم زیرهشت ناموس من است.
حرف هایی درباره تلخی آن، واقع گرایی تکان دهنده، دیالوگ های ناب و بدیع، شخصیتهایی که قهرمان نیستند، ولی دوستشان داریم و بازیهای درخشان و ... آلبوم ها را بستم و گذاشتم کنار و با خودم گفتم: چرا زیرهشت را در بین سریالهایم جور دیگری دوست دارم؟ و نسبت به آن تعصب می ورزم؟ برای من وطنم،خانوادهام و دینم به منزله ناموس من هستند، اما زیرهشت هم به این لیست اضافه میشود. آری زیرهشت مثل ناموس من است و نسبت به آن تعصب دارم.
حتما می پرسید چرا؟ من میگویم برای اینکه زیرهشت تنها سریال من است که تماما منطبق بر رویاها و خواسته های من ساخته شد. فیلم نامه سعید نعمتالله کاملترین فیلم نامه ای است که ساخته ام، آدم هایش را کاملا می شناختم، حرفهایشان را می فهمیدم، عصیان گری عطا خان عمو را درک میکردم و از همه مهمتر لحظاتی در فیلم نامه بود که منقلبم میکرد و هیجان زده می شدم. شخصیت عطا خان عمو با بازی زیبای امیر جعفری خیلی خوب نوشته شده بود مثل منصور با بازی کامران تفتی و ... سالیان درازی بود که در کارهای نمایشی ما کاراکتر مرد با تمام خصوصیات مردانه حضور نداشت، عطا خان عمو همان وجوه مردانه گم شده قصه های ما بود که تا قبل از آن به گونههای سترون و اخته و ناتوان با تمایلات و روحیات سانتی مانتالیزم در بسیاری آثار دیده بودیم.
عطا خان عمو شاید تنها مرد به معنای واقعی فیلم نامه ها بود که روحیه ای عصیان گر، نگاهی مردانه و رفتاری قدرتمند را به نمایش می گذاشت و مردم را با خود همراه میکرد. در زمان ساخت زیرهشت حال خوشی داشتم، هر آنچه را که میخواستم در اختیارم بود، عجله ای برای اتمام کار در میان نبود.شاید به همین خاطر است که زیرهشت در بین کارهایم بسیار به خودم نزدیک است و نسبت به آن تعصب دارم. زیرهشت را خیلی تلاش کردند تا در بین آثار نرم و لطیف و پفکی سریال های دختر و پسری، خانوادههای بی درد و غم، لوکیشنهای شیک و تر و تمیز و چهرههای ویترینی زیر ابرو برداشته، به زمختی و تلخی و سیاهی نشان دادن حقایق، پنهان كنند، اما بار دوم و به بهانه بازپخش آن و استقبال مردم از آن برای بار دیگر متقاعد شدم که زیرهشت همان داروی تلخی است که برای درمان بیمار پردرد معجزه میکند و شفا میدهد و بار دیگر میگویم زیرهشت ناموس من است.