گروه فرهنگی مشرق- حجت الاسلام دکتر فرمانيان، رئيس دانشکده مذاهب اسلامي گفت: «تکفير» را در لغت نامه ها، نسبت دادن کفر به ديگري معنا مي کنند. رويکردي ناصواب که در برهه هاي گوناگون تاريخ اسلام زمينه ساز اختلاف بوده است. بخشي از گروه هاي تکفيري در جهان اسلام، گروه هاي منحرف از تفکر سلفي هستند. امروزه دامنه اقدامات اين گروه ها از سوريه تا لبنان و از پاکستان تا عراق و مصر و تونس و ليبي به چشم مي خورد. رهبر انقلاب اسلامي در ديدار چندماه قبل خود با سلطان قابوس، پادشاه عمان درباره عواقب حمايت از تفکر تکفيري به حاميان آنها هشدار دادند: «متأسفانه با حمايت برخي کشورهاي منطقه، يک گروه تکفيري شکل گرفته که با همه گروه هاي مسلمان درگير است.
اما حاميان اين جريان بايد بدانند که اين آتش، دامان آنها را نيز خواهد گرفت.» ايشان همچنين در سخنراني دو سال پيش خود در خطبه هاي نماز جمعه خطاب به مردم مسلمان منطقه گفتند: «سلفى گرى[...] اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامى ترجمه شود،[...] خود باعث ترويج سکولاريزم و بى دينى خواهد شد.» حجت الاسلام دکتر مهدي فرمانيان، رئيس دانشکده مذاهب اسلامي دانشگاه اديان و مذاهب در گفت وگو با پايگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به بررسي اقدامات و پيشينه تاريخي و اعتقادي اين گروه ها پرداخته است که در پي مي آيد.
همان طور که مي دانيد، يکي از مشکلات معاصر جهان اسلام، اقدامات گروه هاي سلفي تکفيري و تبعات آن است. امروز در سوريه نمونه اين اقدامات را مشاهده مي کنيم. پيشينه تاريخي اين گروه ها چيست؟
تفکر سلفيِ تکفيري دو دوره خاص دارد؛ دوره اول که از زمان معاويه شکل گرفت. اين دوره با سبّ و لعن امام علي عليه السّلام بروز يافت و با تبليغاتي که عليه امام علي عليه السّلام مي شد، نگاه عمومي به ايشان بسيار منفي شد. اين تفکر در دوران امويان شدت گرفت و از ويژگي هاي دارندگان آن، نوع نگاه آنها به اهل بيت عليهم السّلام بود. آنها سعي داشتند مقام اولياءا... را پايين بياورند و به همين دليل، اهل بيت عليهم السّلام در اين دوره فشارهاي مضاعفي را تحمل مي کردند.
اما اين تفکر در قرون سوم و چهارم در جهان اسلام از بين رفت. با ظهور تصوّف و توجه پيروان آن به اهل بيت پيامبر عليهم السّلام، مردم نيز توجه والايي به جايگاه برجسته آن بزرگواران نشان دادند و آنها را به عنوان قطب هاي تصوّف و صوفيه مطرح کردند و پذيرفتند. امروزه نيز حدود ۵۰۰ ميليون صوفي در جهان اسلام، اهل بيت عليهم السّلام را قطب هاي خود مي دانند، به زيارت قبور مطهر آن بزرگواران مي روند، براي آنها احترام والايي قائلند و به آن ها توسل مي جويند.
دوره دوم بروز سلفي ها به قرن هفتم هجري قمري و ظهور «ابن تيميه» و مجموعه اش برمي گردد. او اين گفته را رواج داد که بسياري از کارها و احترام هاي مسلمانان نسبت به قبور اهل بيت عليهم السّلام شرک است و کساني که اين کارها را انجام مي دهند، کافرند. بنابراين ابن تيميه گستره بيشتري به تکفير داد. او به تنهايي حدود ۹۷۰ بار در آثارش مسلماناني را که با او هم عقيده نبودند، تکفير کرد. با اين حال تفکر ابن تيميه با مرگ او براي قرن ها از بين رفت، تا اين که دوباره در قرن ۱۲ با ظهور چند استاد در مدينه و شاگردانشان در جهان اسلام، دوباره رشد کرد و ثمره امروزين خود را زاييد که همين وهابيت است. «محمدبن عبدالوهاب» با نزديک شدن به سياسيون توانست جايگاهي در قدرت هم پيدا کند.
قدرت گرفتن وهابيون در اين دوره از سال ۱۱۶۰ هجري قمري شروع شد و تا سال ۱۲۳۵ طول کشيد؛ يعني حدود ۷۵ سال. در آن زمان عثماني ها توانستند در مقطعي وهابيون را از بين ببرند و آنها را به محاق ببرند. در سال ۱۳۱۹ هجري قمري بار ديگر اين انگلستان بود که به احياي وهابيت پرداخت. وهابيتي که در بيابان هاي نجد به محاق رفته بود و کسي به آن اهميت نمي داد، با پول و نيرو و اسلحه انگليس توانست دوباره قدرت بگيرد و سر کار بيايد. جنگ جهاني اول تمام شده بود و امپراتوري تجزيه شده عثماني ديگر قدرتي نبود که آنها را از بين ببرد. بنابراين انگليس و سپس آمريکا توانستند دوباره وهابيت را به عنوان يک فکر مطرح در جهان اسلام گسترش دهند.
انگليس در سال ۱۳۱۹ هجري قمري، يعني حدود ۲۰ سال پيش از شروع جنگ اول جهاني توانست افرادي را در کشورهاي اسلامي پيدا کند و با حمايت از آنها و قدرت دادن به آن افراد، تفرقه ميان مسلمانان را گسترش دهد تا پروژه تجزيه عثماني به راحتي پيش برود. وهابيت يکي از گروه هايي بود که آنان براي اين هدف در نظر گرفته بودند. در حالي که براي انگليسي ها نه وهابيت و نه غير وهابيت مهم نبوده و نيست، بلکه همواره ايجاد تفرقه برايشان اهميت داشته است. در مدت يک سال، اين حمايت ها به ثمر رسيد و وهابيت احيا شد. با افول امپراتوري انگلستان پس از جنگ جهاني دوم نيز آمريکا با بهره گيري از تجربيات انگليس، اين حمايت هاي استعمارگرانه را ادامه داد.
واکنش جهان اسلام به قدرت گرفتن دوباره وهابيت چه بود؟
وهابي ها شروع کردند به جنايت و قتل و غارت. آنها معتقد بودند مسلمان ها يا بايد تفکر وهابيت را بپذيرند يا اينکه کشته شوند. مردها را مي کشتند و زنان و کودکان را به عنوان کنيز و اسير مي بردند و اموال مسلمانان را به عنوان غنيمت جنگي غارت مي کردند. آنها تخريب بقعه هاي متبرکه مسلمانان را شروع کردند. بقعه زيد بن خطّاب (برادر خليفه دوم) در منطقه نجد، از نخستين بقعه هايي بود که وهابيون تخريب کردند. وقتي اين تخريب ها را گسترش دادند و بر قتل ها و غارت هاي خود افزودند، در جهان اسلام يک واکنش بسيار جدي عليه آنان شکل گرفت.
کار به جايي رسيد که وهابي ها حتي تصميم گرفتند قبر مطهر پيامبر اسلام صلّي ا... عليه وآله را هم تخريب کنند. به اينجا که رسيد، مردم مدينه در صف هاي طولاني مقابل مزار پيامبر صلّي ا... عليه وآله اجتماع کردند و گفتند اول ما را بکشيد و بعد اين قبر را خراب کنيد. وقتي اين خبر به گوش مسلمانان هند رسيد، تصميم گرفتند با ۴۰۰ کشتي به حجاز بيايند و از قبر پيامبر صلّي ا...عليه وآله محافظت کنند. اين مخالفت ها باعث شد وهابي ها بترسند. آنها متوجه شدند اگر اين کار را بکنند، جهان اسلام با آنها درگير خواهد شد. بنابراين مصلحتاً اين کار را رها کردند، اما ساير قبور را متأسفانه به دليل فتوايي که به اجبار از علماي مدينه و مکه گرفتند، تخريب کردند.
يک نگاه اجمالي به حملات و اقدامات وهابيت نشان مي دهد که آنها بيش از آنکه از شيعيان بکشند، از اهل سنت کشته اند.
بله، ابن تيميه در زمان خودش اولين و بيشترين اعتراضات را به اهل سنت صوفي داشت. اگر از او يک کتاب در نقد شيعه ببينيد، در مقابل ۱۰ کتاب در نقد سنّي هاي صوفي از او وجود دارد. ابن تيميه حتي در نقد اشاعره و افکار ديگر مذاهب اهل سنّت هم نوشته هايي دارد. وقتي که محمد بن عبدالوهاب ظهور کرد، درگيري هايي اتفاق افتاد و بيشترين تعداد کشته ها از اهل سنت بودند. جالب است بدانيد که بيشتر هم از اهل سنت حنبلي کشته شدند که با خود محمد بن عبدالوهاب هم مذهب بودند، چون حرف هاي او را قبول نداشتند.
به همين دليل از نظر محمد بن عبدالوهاب آنها بايد کشته مي شدند! امروز تمام صوفي ها در جهان اسلام به نوعي از تفکر خود در مقابل سلفي هاي تکفيري و سلفي هاي وهابي دفاع مي کنند. تاکنون اهل سنت نزديک به هزار کتاب در نقد وهابيت نوشته اند. در جهان اسلام حدود ۸۰۰ ميليون نفر سنّي مخالف وهابيت وجود دارد که يا اشعري هستند يا ماتريدي يا صوفي. بخشي از آنها هم سلفي هاي غير تکفيري اند.
تکفيري ها از نظر اجتماعي در چه طبقه اي قرار دارند؟
اغلب شان جوانان تندرو و اکثريتشان کم سواد هستند. محمد غزالي، رهبر معنوي اخوان المسلمين هميشه از دست اينها شکايت مي کرد. مي گفت: جوان ها به ما فشار مي آورند که چرا اين کار را مي کنيد يا آن کار را نمي کنيد؟ هرچه مي گوييم که اسلام به ما اجازه نمي دهد، آنها مي گويند ما از شما مجتهدتر هستيم و بهتر از شما اسلام را مي فهميم!
امروز هم مشکل گروه هاي تکفيري چند نکته است؛ يکي خشک مغزي آن ها که بسيار شبيه خوارج هستند. دوم ناآگاهي آنها از اسلام است؛ سوم ادعاهاي فراوان آنهاست که مدعي اند مجتهد مطلق هستند و از همه انسان هايي که امروزه در جهان اسلام فتوا مي دهند، بهتر مي فهمند. بدتر از همه اينکه هم مفتي هستند و هم مجري.
هم اکنون به نظر مي رسد وقوع بيداري اسلامي توانسته است فضاي تنفسي اين جريانات تندرو را بيشتر و وسيع تر کند.
بيداري اسلامي در نگاه کلي، جريان مقدسي است که ان شاءا... به تمدن نوين اسلامي خواهد انجاميد، اما حاکمان جديدي که در اين کشورها بر سر کار آمده اند، هنوز نتوانسته اند تسلط کافي و کاملي بر کشور خود داشته باشند. لذا در اين کشورها کمي فضا باز شده و اينها هم که تا ديروز سرکوب مي شدند و در زندان ها بودند، الآن فعاليت خود را شروع کرده اند. تعداد تکفيري ها زياد نيست. کل وهابي ها در جهان اسلام ۵۰ ميليون نفر هستند. همچنين تخمين زده مي شود که حدود ۱۰۰ ميليون نفر ديوبندي و حدود ۱۰۰ ميليون نفر اخواني در جهان اسلام وجود دارد. تعداد نيروهاي سلفي جهادي نيز شايد به يک ميليون نفر هم نرسد.
جبهةالنصرة در سوريه حدود هفت هزار نفر نيرو دارد که بسيار وحشتناک عمل مي کنند، آنها به هيچ قانوني ملتزم نيستند و براي رسيدن به اهدافشان همه شرعيات و عرفيات و اخلاقيات را کنار مي گذارند. سر بريدن انسان ها و حتي کودکان با چاقو کار وحشتناکي است که از هر انساني ساخته نيست. آن ها قبر حجر بن عدي را تخريب کردند و پيکر او را ربودند. بر فرض که ساخت بنا بر قبور را قبول ندارند، با چه مجوزي نبش قبر مي کنند؟ در حالي که نبش قبر در همه مذاهب چهارگانه اهل سنت حرام است. حتي اين کار در وهابيت هم حرام است. از بزرگان وهابي پرسيده اند که قبري وجود دارد که مردم سراغ آن مي روند، آيا ما اجازه داريم آن را نبش قبر کنيم تا ديگر مردم سراغ آن نروند؟ عالمان وهابي در پاسخ گفته اند که اجازه اين کار را نداريد. سلفي هاي جهادي و تکفيري و القاعده حتي به اين مباحث هم التزام ندارند. آنها جوان هاي تندمزاجي هستند که فقط خود را مجتهد مي دانند و مي گويند ما براي اينکه به هدف خود برسيم، هر کاري مي کنيم؛ خواه خلاف شرع باشد يا خلاف عرف يا خلاف اخلاق.
به نظر شما ديپلماسي وحدت اسلامي در برخورد با تکفيري ها چه کارکردي دارد؟
تنها راه خروج جهان اسلام از اين وضعيتي که تکفيري ها پديد آورده اند، حرکت در بستر وحدت اسلامي و پرهيز از جنگ هاي مذهبي است. وهابي ها جدّاً دنبال اين استراتژي هستند که ما را وارد جنگ مذهبي کنند. لذا بايد مراقب بود که به هر صورت ممکن شيعيان وارد جنگ مذهبي نشوند. يکي از اقدامات تأثيرگذار در اين زمينه، کنش هاي عاقلانه و هوشمندانه عالمان شيعه است. مثلاً فتواي رهبر معظم انقلاب مبني بر اينکه اهانت به امّهات المؤمنين حرام است، در اين فضا همچون آبي بر آتش جنگ مذهبي است. وقتي آيت ا... سيستاني مي گويند که اهل سنت نه تنها برادران ما، که جان ما هستند، اين سخن همچون آبي بر آتشي است که وهابي ها برمي افروزند؛ آتشي که آن ها اين روزها در سوريه شعله ور کرده اند.
به نظر شما پازل غربي ها براي سوريه از چه قطعاتي تشکيل شده است و آيا اين پازل تکميل و مرتب خواهد شد؟
تحليل من اين است که غرب دقيقاً همان برخورد و رفتاري را که با تکفيري ها در افغانستان داشت، در سوريه هم تکرار خواهد کرد. يعني وقتي به هدف خود رسيد، نه تنها تمام کمک هاي خود را از آنها خواهد برداشت، احکام بسيار شديدي هم عليه آنها اعمال مي کند. کاري مي کنند که آن ها نه به حکومت برسند و نه چيزي عايدشان شود. بعد هم سوريه را در جنگ مذهبي خانگي و در يک وضعيت پر از هرج و مرج رها مي کنند تا ديگر براي مقاومت و ايستادگي در برابر اسرائيل هيچ تواني نداشته باشد.
منبع: خراسان
اما حاميان اين جريان بايد بدانند که اين آتش، دامان آنها را نيز خواهد گرفت.» ايشان همچنين در سخنراني دو سال پيش خود در خطبه هاي نماز جمعه خطاب به مردم مسلمان منطقه گفتند: «سلفى گرى[...] اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامى ترجمه شود،[...] خود باعث ترويج سکولاريزم و بى دينى خواهد شد.» حجت الاسلام دکتر مهدي فرمانيان، رئيس دانشکده مذاهب اسلامي دانشگاه اديان و مذاهب در گفت وگو با پايگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به بررسي اقدامات و پيشينه تاريخي و اعتقادي اين گروه ها پرداخته است که در پي مي آيد.
همان طور که مي دانيد، يکي از مشکلات معاصر جهان اسلام، اقدامات گروه هاي سلفي تکفيري و تبعات آن است. امروز در سوريه نمونه اين اقدامات را مشاهده مي کنيم. پيشينه تاريخي اين گروه ها چيست؟
تفکر سلفيِ تکفيري دو دوره خاص دارد؛ دوره اول که از زمان معاويه شکل گرفت. اين دوره با سبّ و لعن امام علي عليه السّلام بروز يافت و با تبليغاتي که عليه امام علي عليه السّلام مي شد، نگاه عمومي به ايشان بسيار منفي شد. اين تفکر در دوران امويان شدت گرفت و از ويژگي هاي دارندگان آن، نوع نگاه آنها به اهل بيت عليهم السّلام بود. آنها سعي داشتند مقام اولياءا... را پايين بياورند و به همين دليل، اهل بيت عليهم السّلام در اين دوره فشارهاي مضاعفي را تحمل مي کردند.
اما اين تفکر در قرون سوم و چهارم در جهان اسلام از بين رفت. با ظهور تصوّف و توجه پيروان آن به اهل بيت پيامبر عليهم السّلام، مردم نيز توجه والايي به جايگاه برجسته آن بزرگواران نشان دادند و آنها را به عنوان قطب هاي تصوّف و صوفيه مطرح کردند و پذيرفتند. امروزه نيز حدود ۵۰۰ ميليون صوفي در جهان اسلام، اهل بيت عليهم السّلام را قطب هاي خود مي دانند، به زيارت قبور مطهر آن بزرگواران مي روند، براي آنها احترام والايي قائلند و به آن ها توسل مي جويند.
دوره دوم بروز سلفي ها به قرن هفتم هجري قمري و ظهور «ابن تيميه» و مجموعه اش برمي گردد. او اين گفته را رواج داد که بسياري از کارها و احترام هاي مسلمانان نسبت به قبور اهل بيت عليهم السّلام شرک است و کساني که اين کارها را انجام مي دهند، کافرند. بنابراين ابن تيميه گستره بيشتري به تکفير داد. او به تنهايي حدود ۹۷۰ بار در آثارش مسلماناني را که با او هم عقيده نبودند، تکفير کرد. با اين حال تفکر ابن تيميه با مرگ او براي قرن ها از بين رفت، تا اين که دوباره در قرن ۱۲ با ظهور چند استاد در مدينه و شاگردانشان در جهان اسلام، دوباره رشد کرد و ثمره امروزين خود را زاييد که همين وهابيت است. «محمدبن عبدالوهاب» با نزديک شدن به سياسيون توانست جايگاهي در قدرت هم پيدا کند.
قدرت گرفتن وهابيون در اين دوره از سال ۱۱۶۰ هجري قمري شروع شد و تا سال ۱۲۳۵ طول کشيد؛ يعني حدود ۷۵ سال. در آن زمان عثماني ها توانستند در مقطعي وهابيون را از بين ببرند و آنها را به محاق ببرند. در سال ۱۳۱۹ هجري قمري بار ديگر اين انگلستان بود که به احياي وهابيت پرداخت. وهابيتي که در بيابان هاي نجد به محاق رفته بود و کسي به آن اهميت نمي داد، با پول و نيرو و اسلحه انگليس توانست دوباره قدرت بگيرد و سر کار بيايد. جنگ جهاني اول تمام شده بود و امپراتوري تجزيه شده عثماني ديگر قدرتي نبود که آنها را از بين ببرد. بنابراين انگليس و سپس آمريکا توانستند دوباره وهابيت را به عنوان يک فکر مطرح در جهان اسلام گسترش دهند.
انگليس در سال ۱۳۱۹ هجري قمري، يعني حدود ۲۰ سال پيش از شروع جنگ اول جهاني توانست افرادي را در کشورهاي اسلامي پيدا کند و با حمايت از آنها و قدرت دادن به آن افراد، تفرقه ميان مسلمانان را گسترش دهد تا پروژه تجزيه عثماني به راحتي پيش برود. وهابيت يکي از گروه هايي بود که آنان براي اين هدف در نظر گرفته بودند. در حالي که براي انگليسي ها نه وهابيت و نه غير وهابيت مهم نبوده و نيست، بلکه همواره ايجاد تفرقه برايشان اهميت داشته است. در مدت يک سال، اين حمايت ها به ثمر رسيد و وهابيت احيا شد. با افول امپراتوري انگلستان پس از جنگ جهاني دوم نيز آمريکا با بهره گيري از تجربيات انگليس، اين حمايت هاي استعمارگرانه را ادامه داد.
واکنش جهان اسلام به قدرت گرفتن دوباره وهابيت چه بود؟
وهابي ها شروع کردند به جنايت و قتل و غارت. آنها معتقد بودند مسلمان ها يا بايد تفکر وهابيت را بپذيرند يا اينکه کشته شوند. مردها را مي کشتند و زنان و کودکان را به عنوان کنيز و اسير مي بردند و اموال مسلمانان را به عنوان غنيمت جنگي غارت مي کردند. آنها تخريب بقعه هاي متبرکه مسلمانان را شروع کردند. بقعه زيد بن خطّاب (برادر خليفه دوم) در منطقه نجد، از نخستين بقعه هايي بود که وهابيون تخريب کردند. وقتي اين تخريب ها را گسترش دادند و بر قتل ها و غارت هاي خود افزودند، در جهان اسلام يک واکنش بسيار جدي عليه آنان شکل گرفت.
کار به جايي رسيد که وهابي ها حتي تصميم گرفتند قبر مطهر پيامبر اسلام صلّي ا... عليه وآله را هم تخريب کنند. به اينجا که رسيد، مردم مدينه در صف هاي طولاني مقابل مزار پيامبر صلّي ا... عليه وآله اجتماع کردند و گفتند اول ما را بکشيد و بعد اين قبر را خراب کنيد. وقتي اين خبر به گوش مسلمانان هند رسيد، تصميم گرفتند با ۴۰۰ کشتي به حجاز بيايند و از قبر پيامبر صلّي ا...عليه وآله محافظت کنند. اين مخالفت ها باعث شد وهابي ها بترسند. آنها متوجه شدند اگر اين کار را بکنند، جهان اسلام با آنها درگير خواهد شد. بنابراين مصلحتاً اين کار را رها کردند، اما ساير قبور را متأسفانه به دليل فتوايي که به اجبار از علماي مدينه و مکه گرفتند، تخريب کردند.
يک نگاه اجمالي به حملات و اقدامات وهابيت نشان مي دهد که آنها بيش از آنکه از شيعيان بکشند، از اهل سنت کشته اند.
بله، ابن تيميه در زمان خودش اولين و بيشترين اعتراضات را به اهل سنت صوفي داشت. اگر از او يک کتاب در نقد شيعه ببينيد، در مقابل ۱۰ کتاب در نقد سنّي هاي صوفي از او وجود دارد. ابن تيميه حتي در نقد اشاعره و افکار ديگر مذاهب اهل سنّت هم نوشته هايي دارد. وقتي که محمد بن عبدالوهاب ظهور کرد، درگيري هايي اتفاق افتاد و بيشترين تعداد کشته ها از اهل سنت بودند. جالب است بدانيد که بيشتر هم از اهل سنت حنبلي کشته شدند که با خود محمد بن عبدالوهاب هم مذهب بودند، چون حرف هاي او را قبول نداشتند.
به همين دليل از نظر محمد بن عبدالوهاب آنها بايد کشته مي شدند! امروز تمام صوفي ها در جهان اسلام به نوعي از تفکر خود در مقابل سلفي هاي تکفيري و سلفي هاي وهابي دفاع مي کنند. تاکنون اهل سنت نزديک به هزار کتاب در نقد وهابيت نوشته اند. در جهان اسلام حدود ۸۰۰ ميليون نفر سنّي مخالف وهابيت وجود دارد که يا اشعري هستند يا ماتريدي يا صوفي. بخشي از آنها هم سلفي هاي غير تکفيري اند.
تکفيري ها از نظر اجتماعي در چه طبقه اي قرار دارند؟
اغلب شان جوانان تندرو و اکثريتشان کم سواد هستند. محمد غزالي، رهبر معنوي اخوان المسلمين هميشه از دست اينها شکايت مي کرد. مي گفت: جوان ها به ما فشار مي آورند که چرا اين کار را مي کنيد يا آن کار را نمي کنيد؟ هرچه مي گوييم که اسلام به ما اجازه نمي دهد، آنها مي گويند ما از شما مجتهدتر هستيم و بهتر از شما اسلام را مي فهميم!
امروز هم مشکل گروه هاي تکفيري چند نکته است؛ يکي خشک مغزي آن ها که بسيار شبيه خوارج هستند. دوم ناآگاهي آنها از اسلام است؛ سوم ادعاهاي فراوان آنهاست که مدعي اند مجتهد مطلق هستند و از همه انسان هايي که امروزه در جهان اسلام فتوا مي دهند، بهتر مي فهمند. بدتر از همه اينکه هم مفتي هستند و هم مجري.
هم اکنون به نظر مي رسد وقوع بيداري اسلامي توانسته است فضاي تنفسي اين جريانات تندرو را بيشتر و وسيع تر کند.
بيداري اسلامي در نگاه کلي، جريان مقدسي است که ان شاءا... به تمدن نوين اسلامي خواهد انجاميد، اما حاکمان جديدي که در اين کشورها بر سر کار آمده اند، هنوز نتوانسته اند تسلط کافي و کاملي بر کشور خود داشته باشند. لذا در اين کشورها کمي فضا باز شده و اينها هم که تا ديروز سرکوب مي شدند و در زندان ها بودند، الآن فعاليت خود را شروع کرده اند. تعداد تکفيري ها زياد نيست. کل وهابي ها در جهان اسلام ۵۰ ميليون نفر هستند. همچنين تخمين زده مي شود که حدود ۱۰۰ ميليون نفر ديوبندي و حدود ۱۰۰ ميليون نفر اخواني در جهان اسلام وجود دارد. تعداد نيروهاي سلفي جهادي نيز شايد به يک ميليون نفر هم نرسد.
جبهةالنصرة در سوريه حدود هفت هزار نفر نيرو دارد که بسيار وحشتناک عمل مي کنند، آنها به هيچ قانوني ملتزم نيستند و براي رسيدن به اهدافشان همه شرعيات و عرفيات و اخلاقيات را کنار مي گذارند. سر بريدن انسان ها و حتي کودکان با چاقو کار وحشتناکي است که از هر انساني ساخته نيست. آن ها قبر حجر بن عدي را تخريب کردند و پيکر او را ربودند. بر فرض که ساخت بنا بر قبور را قبول ندارند، با چه مجوزي نبش قبر مي کنند؟ در حالي که نبش قبر در همه مذاهب چهارگانه اهل سنت حرام است. حتي اين کار در وهابيت هم حرام است. از بزرگان وهابي پرسيده اند که قبري وجود دارد که مردم سراغ آن مي روند، آيا ما اجازه داريم آن را نبش قبر کنيم تا ديگر مردم سراغ آن نروند؟ عالمان وهابي در پاسخ گفته اند که اجازه اين کار را نداريد. سلفي هاي جهادي و تکفيري و القاعده حتي به اين مباحث هم التزام ندارند. آنها جوان هاي تندمزاجي هستند که فقط خود را مجتهد مي دانند و مي گويند ما براي اينکه به هدف خود برسيم، هر کاري مي کنيم؛ خواه خلاف شرع باشد يا خلاف عرف يا خلاف اخلاق.
به نظر شما ديپلماسي وحدت اسلامي در برخورد با تکفيري ها چه کارکردي دارد؟
تنها راه خروج جهان اسلام از اين وضعيتي که تکفيري ها پديد آورده اند، حرکت در بستر وحدت اسلامي و پرهيز از جنگ هاي مذهبي است. وهابي ها جدّاً دنبال اين استراتژي هستند که ما را وارد جنگ مذهبي کنند. لذا بايد مراقب بود که به هر صورت ممکن شيعيان وارد جنگ مذهبي نشوند. يکي از اقدامات تأثيرگذار در اين زمينه، کنش هاي عاقلانه و هوشمندانه عالمان شيعه است. مثلاً فتواي رهبر معظم انقلاب مبني بر اينکه اهانت به امّهات المؤمنين حرام است، در اين فضا همچون آبي بر آتش جنگ مذهبي است. وقتي آيت ا... سيستاني مي گويند که اهل سنت نه تنها برادران ما، که جان ما هستند، اين سخن همچون آبي بر آتشي است که وهابي ها برمي افروزند؛ آتشي که آن ها اين روزها در سوريه شعله ور کرده اند.
به نظر شما پازل غربي ها براي سوريه از چه قطعاتي تشکيل شده است و آيا اين پازل تکميل و مرتب خواهد شد؟
تحليل من اين است که غرب دقيقاً همان برخورد و رفتاري را که با تکفيري ها در افغانستان داشت، در سوريه هم تکرار خواهد کرد. يعني وقتي به هدف خود رسيد، نه تنها تمام کمک هاي خود را از آنها خواهد برداشت، احکام بسيار شديدي هم عليه آنها اعمال مي کند. کاري مي کنند که آن ها نه به حکومت برسند و نه چيزي عايدشان شود. بعد هم سوريه را در جنگ مذهبي خانگي و در يک وضعيت پر از هرج و مرج رها مي کنند تا ديگر براي مقاومت و ايستادگي در برابر اسرائيل هيچ تواني نداشته باشد.
منبع: خراسان