اگر 19 تا تبدیل به 190تا شد چی؟!
اظهارنظرهای مکرر وزیر امور خارجه درباره موضع دولت آمریکا نسبت به توافقنامه ژنو و تحریمها به یک سوال راهبردی پاسخ نمیدهد.محمدجواد ظریف سهشنبه شب در گفتوگو با شبکه دوم سیما ضمن بیان اینکه آمریکا غنیسازی ایران را پذیرفته، با اشاره به سخنان اوباما در مرکز سابان تاکید کرد: امروزه آمریکا واقعیت غنیسازی ایران را پذیرفته است. این به معنای قابل قبول بودن رفتار آمریکاییها نیست، اما این که آنها پای میز مذاکره نشسته و غنیسازی ایران را پذیرفتهاند یک واقعیت است.وی با اشاره به تحریمهای جدید دولت آمریکا که 19 شخص و شرکت ایرانی را در لیست تحریمها قرار داده است، اظهار داشت: اگر بخواهیم واقعبین باشیم این تحریمهای جدید نقض تفاهم نیست چرا که تحریمهایی از قبل وجود داشته و اکنون افراد جدیدی به اجرای آن تحریمها اضافه شدند اما این اقدامات اعتمادآفرینی که مقدمه مراحل بعدی مذاکرات است را دچار خدشه میکند.
دکتر ظریف اضافه کرد: ساختار تحریمها و برنامه واقعی تحریمها و فضای روانی تحریمها به دنبال ایجاد فشار است و این فضا قبل از این که برنامه اقدام مشترک اجرایی شود شکسته شده و هماکنون شرکتهای خارجی برای حضور در ایران صف کشیدهاند.وزیر امور خارجه دیروز در دانشگاه تهران نیز مجددا به سخنان اوباما در مرکز سابان استناد کرد و گفت: اوباما در سخنرانیاش گفت اگر میتوانستم، نمیخواستم حتی یک پیچ و مهره هم در برنامه هستهای ایران باشد. پس آمریکا نمیخواهد ما برنامه هستهای داشته باشیم؛ البته که نمیخواهد؛ اما خودش با زبان خود دارد میگوید که نمیتواند چنین کاری انجام دهد... اما متاسفانه در ایران به جای اینکه حرف جدید اوباما را مورد توجه قرار دهیم به اظهاراتی که سالها به طور تهدیدآمیز علیه ایران مطرح میشود: میپردازیم.
وزیر خارجه کشورمان با اشاره به قانون آمریکا که حق غنیسازی را برای هیچ کشوری به رسمیت نمیشناسد و در توافقهای هستهایاش با کشورها اجازه انجام غنیسازی را به آنها نمیدهد اظهار کرد: تنها این قاعده برای سه کشور هند، ژاپن و کره جنوبی مستثنی شده است و حتی امارات متحده این حق را ندارد و عربستان 5 سال است با آمریکا در این باره مذاکره میکند اما موفق نمیشود. دولت پهلوی سالها با آمریکا مذاکره میکند و اسناد شورای امنیت ملی آمریکا نشان میدهد که در آن زمان هم آمریکا چنین حقی را به ایران نداده است.ظریف این را هم گفته که حق غنیسازی مثل حق حیات است؛ یعنی اگر کسی این حق را به رسمیت نشناسد، آن فرد حق حیات ندارد.آنچه همواره در این اظهارنظر مغفول میماند این سوال مهم است که آیا دولتمردان آمریکایی و اوباما، طرف اصلی اختلاف و توافق ژنو هستند یا مثلا یک ناظر و تحلیلگر سیاسی بیربط به اصل اختلاف و توافق؟ آیا ما مجبوریم برای توجیه خلافگویی اوباما و نقض معاهدات بینالمللی از جمله انپیتی به قانون داخلی آمریکا استناد کنیم که طبق آن استکبار آمریکا میخواهد فناوری هستهای را در انحصار خود نگه دارد؟!
در حقیقت هیئت مذاکرهکننده ایرانی پای توافق ژنو رفته و برخی تعلیقهای بیسابقه را- به مثابه واگذاری امتیازاتی مهم- پذیرفته تا در ازای آن اولا حق غنیسازی ایران (طبق انپیتی) از سوی آمریکا و غرب محترم شمرده شود و ثانیا تحریمهای غیرقانونی، لغو یا کم شود. اما وقتی دولت آمریکا رسما اعلام میکند که هدفش از مذاکرات «برچیدن برنامه هستهای ایران» است و ساختار کلی تحریمها دست نخورده باقی خواهد ماند، اولا اهداف ما از مذاکره برآورده نشده و ثانیا طرف توافق، بدعهدی و بیصداقتی و غیرقابل اعتماد بودن خود را نشان میدهد. اینکه آمریکا نمیتواند غنیسازی را در ایران اوراق کند- آن گونه که آرزوی اوباماست- موضوع دیروز و امروز نیست و 10 سال است که نتوانسته اما آنها فعلا در ازای امتیازاتی که میگیرند- و بعضی از تعلیقها متاسفانه نقدا از 3 ماه پیش آغاز شده- اقدام به حق غنیسازی را نمیپذیرند هیچ؛ که 19 شرکت جدید را هم در فهرست تحریمها قرار میدهند.
حالا این سخن آقای ظریف که این تحریمها ناقض توافق ژنو نیست، چه حسی را باید به طرف آمریکایی منتقل کند. آیا طبق این سخنان آمریکا حق ندارد 19 بلکه 190 شرکت دیگر را نیز تحریم کند؟! این چه واقعبینیای است؟ساختار تحریمها نیز همان گونه که گفته شد سر جای خود باقی است (ایران صرفا مجاز است به 4 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی بلوکه شده خود دسترسی داشته باشد و تحریمهای نفتی و بانکی بدون کوچکترین خدشهای سر جای خود باقی است.)
روحانی تکلیف سران فتنه را 25 بهمن معلوم کرده است
رئیس فراکسیون رهروان ولایت در مجلس میگوید رسانهها(ی زنجیرهای) درباره موضوع حصر دو تن از سران فتنه جنجال نکنند تا روحانی در سکوت موضوع رفع حصر را دنبال کند!کاظم جلالی در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای اعتماد و درباره رفع حصر گفت: بهتر است اجازه دهیم که این پرونده در سکوت و آرامش دنبال شود چون جنجال رسانهای به خودی خود مسائل را پیچیده میکند. بالاخره شخص آقای روحانی مجرب و کاردان هستند. ایشان قریب 20 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند و خیلی از پروندهها در قالب دبیرخانه مورد رسیدگی ایشان قرار گرفت.وی میافزاید: من قبلتر هم اعلام کرده بودم دنبال جنجالسازی نروید این توصیه من به هر دو طرف است چه کسانی مخالف رفع حصر هستند و چه کسانی که به دنبال رفع آنند.
وی درباره اینکه پرونده مذکور در ابتدای دولت مورد توجه قرار گرفت ولی پس از مدتی با سکوت مواجه شد و آن سکوتی که شما میگویید پاسخ دریافت نکرد، میگوید: به این مسئله میتوان اینگونه نگاه کرد که آیا در این زمینه تندروی رسانهای صورت نگرفت؟ شاید بهتر بود که در آن مقطع شرایط جدید پرونده رسانهای نمیشد تا اینچنین جنجالآفرینی نکند و اجازه دهد پرونده در سکوت و آرامش بدون جنجال و واکنش تند ادامه پیدا کند. این سوال خوبی است که بپرسیم چه شد این پرونده در عین تحرک دوباره و رسیدن به شورای عالی امنیت دوباره با وقفه روبهرو شد. ( خبرنگار: رسیدگی به پرونده حصر یکی از شعارهای انتخاباتی روحانی بود و اگر این شعار محقق نشود...) مگر مردم آقای روحانی را انتخاب نکردند؟ مگر به او در تحقق شعارهای مطلوب خودشان اعتماد نکردند؟ خب، ما باید به ایشان در ادامه مسیر و راه اعتماد کنیم.
متأسفانه رئیس فراکسیون «رهروان ولایت» در این اظهارات هیچ اشارهای به خیانتهای بیسابقه سران فتنه در بردن کشور به لبه پرتگاه و زمینهسازی برای جولان گروهکها و سرویسهای جاسوسی بیگانه در زمینه ایجاد آشوب نکرده است؛ انگار که یک سوءتفاهم عاطفی پیش آمده و باید مشمول مرور زمان شود!از سوی دیگر تاکید بر این واقعیت ضروری است که مسئله ایجاد محدودیت برای موسوی و کروبی به آخرین خیانت این دو نفر در 25 بهمن 1389 که خوشخدمتی به رژیم صهیونیستی و آمریکا بود، برمیگردد. در واقع آخرین بار در این تاریخ بود که موسوی و کروبی با مشورت برخی مشاوران خود که اکنون فراریاند - و برخی داخل کشورند- به بهانه حمایت از مردم مصر و تونس، فراخوان راهپیمایی داده و فتنهگران را دعوت به اغتشاش خیابانی کردند، با این توهم که فتنه نیمه جان را احیا کنند! در این باره نظر دکتر روحانی جالب توجه است. وی هم در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا و هم در جلسه مجلس خبرگان تصریح کردند «در روز 25 بهمن عده معدودی به بهانه حمایت از مردم مصر و تونس به خیابانها آمدند که اتفاقا در شعارهای آنها حمایتی از مردم مصر و تونس به چشم نمیخورد و متاسفانه با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهرهبرداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف ایران شدند.
در واقع این حرکت ضد اسلامی و ضد ملی، از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز 22 بهمن را تحتالشعاع قرار دهد و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد. در حالی که مردم در روز 22 بهمن به شکلی کاملا با شکوه حمایت خود را از حرکتهای آزادیخواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنهگرانه صورت گرفته در روز 25 بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود... قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام نماید.»
بانیان و سران این خیانت بزرگ همان معرکهچینان فتنه روز قدس 88 و شعار کذایی نه غزه نه لبنان - هنوز آنگونه که آقای روحانی میگوید مورد برخورد قوه قضائیه قرار نگرفتهاند، حال آن که تحرکات آنان از خرداد 88 تا بهمن 89، رفتار یاغیگرانه و افساد فیالارض است. یعنی آقای جلالی میفرمایند رئیسجمهور محترم هم فتنهگران را ضد انقلابی که با رفتارهای خود موجبات بهرهداری آمریکا و اسرائیل را فراهم کردند میدانند و هم با رفع محدودیتهای آنها میخواهند آن فتنهانگیزیها بازسازی شود؛ یا نکند سران فتنه پیام «غلط کردیم» فرستادهاند و مردم بیخبرند؟! عذرخواهی از مردم حداقل وظیفه سران فتنه است که البته از جنایتهای آنان چیزی نمیکاهد. این منطق قرآنی است که فتنه از قتل شدیدتر و بزرگتر است. در حقیقت آقای روحانی حتی اگر هم میخواست، مجاز نبود فعالیت دوباره سران فتنه را تسهیل کند و از این جهت کوتاهی مسئولان ذیربط وزارت ارشاد در قبال تحرک برخی نشریات زنجیرهای برای از انزوا در آوردن برخی از سران فتنه (نظیر خاتمی) نیز غیرقانونی و مستوجب مواخذه است.
ما نیاز نداریم که BBC برای ما مرجع پیدا کند
مشخص نیست ایران چه ظلمی به آمریکا کرده که آنها باید از حق! خود نسبت به مردم ایران گذشت کنند.به گزارش رجا نیوز، «منطق در گفتار» و «ثبات در اصول» از شاخصههایی است که در درازمدت انسانهای حکیم را از اغیار جدا میسازد و بر این اساس میتوان عیار وجودی افراد را سنجید.طی روزهای اخیر شاید کمتر کسی است که از اعمال تحریمهای جدید آمریکاییها علیه ایران بیاطلاع باشد و بر تنفرش به دولتمردان آمریکا افزوده نشده باشد، این روزها به راحتی میتوان با گشت و گذاری در فضای مجازی، سایتها و شبکههای اجتماعی متوجه گلایههای شدید بسیاری از حتی اصلاحطلبان و حامیان دولت از رفتارهای دولت آمریکا در قبال مردم ایران شد اما درست در همین برهه، آقای یوسف صانعی که از چهرههای شاخص حامی سران فتنه نیز محسوب میشود در گفتگویی با روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز بر لزوم گذشت دولتمردان آمریکا و ایران از یکدیگر تاکید کرده و گفته که دولتمردان ایران و آمریکا از هم بگذرند! او همچنین مدعی شده که ایران ممکن است روزی با اسرائیل به آشتی برسد!
این اظهارات در حالی بیان شده است که بازخوانی مواضع و اظهارات آقای صانعی در سه دهه گذشته نشان میدهد، «فقدان منطق» و «تناقضات پیدرپی» از وجوه اشتراک مواضع ایشان است.برای مثال وی در سالهای ابتدایی انقلاب و در دیدار با اعضای گشت ثارالله میگوید؛ «ضد انقلاب باید آن قدر از شما بترسد که عکس شما را ببیند فرار کند و اگر این جور شد، مسلمان صد درصد هستید!» (روزنامه جمهوری اسلامی 11 اسفند 1361) اما به فاصله چند سال بعد وی از افرادی بود که بعد از دوم خرداد 76 بارها و بارها از اسلام رحمانی و دوری از خشونت و افراطگری سخن گفت!صانعی همچنین در یکی از صحبتهای خود در سال 72 نیز با حمله به رادیو بیبیسی میگوید: «ما نیازی نداریم که بیبیسی برایمان مراجع پیدا کند. ما مرجعی میخواهیم مثل حضرت امام(ره) که با یک فتوا استکبار را بیچاره کرد. باید مراقب مرجعتراشی بیگانگان و ایادی استکبار بود. کسانی که تا دیروز با امام دشمنی میکردند فکر کردهاند میتوانند بیایند در این حوزه و قدرتی پیدا کنند و قداستها و ارزشهای امام را از بین ببرند. کور خواندهاند.
مگر از روی جنازه نسل جوان حوزه بگذرند. مگر بنده و امثال بنده در این حوزه بمیریم. هر کسی هم که به آنها کمک کند بد کرده است.» (روزنامه جمهوری اسلامی 30 آذر 1372) اما به فاصله چند سال بعد از دوم خرداد، وی یکی از افرادی بود که نه تنها مواضع وی با استقبال گسترده و پوشش فوقالعاده شبکههای رسانهای بیگانه از جمله بیبیسی مواجه میشد، بلکه اصرار این شبکهها بر «مرجع تقلید» بودن آقای صانعی یکی از نکات قابل توجهی بود که در نوع خود جالب توجه مینمود.از جمله شعارهای آشوبگران در فتنه سال 88 این بود که منتظری، صانعی را به عنوان روحانی و مجتهد واقعی مطرح میکردند؛ این طیف همانهایی بودند که در روز قدس و سوم ماه مبارک رمضان اقدام به روزهخواری علنی و سیگار کشیدن در خیابانها کردند.
وبسایت «مباحثات» نیز با مرور مواضع متناقض آقای صانعی در گذشته و امروز خاطرنشان کرد پاسخ اظهارات صانعی در مواضع دهه 60 و 70 وی است از جمله آنجا که میگوید: «آمریکا موقعی که دست از جنایت نسبت به مردم دنیا برداشته و پول خون عزیزان ما را داد، آن وقتی که ثروتهای بلوکه شده ما را دادند، آن وقتی که آدم شدند ملت ایران با آنها صلح میکند که بعید است به این زودیها به آنجا برسد.»او همچنین در گذشته گفته بود: فکر اینکه با آمریکا بسازیم، اوضاع ما بهتر میشود فکر غلطی است. حکومت پهلوی با آمریکا ساخته بود وضع ما آنطور بود.
آیا آمریکاییها و مسیحیها میخواهند به ما خدمت کنند؟... یک جهت یاد امام، این است که اهداف امام را نگه داریم و نباید کارهای کلیدی به نااهلان سپرده شود.او همچنین در دهه 70 معتقد بود: ملت ایران مخالف سازشی نیست که همراه با عدالت باشد. مخالف با سازش گرگ و میش است. مخالف با ظلم و جنایت و وحشیگری است. جالبترین تعبیر را در این سخنرانیها بعد از امام، امروز مقام معظم رهبری داشتند «آمریکا غرورطلب و تزایدطلب است». خداوند ایشان را و بقیه افرادی را که برای این انقلاب رنج برده و میبرند حفظ نماید. برخی فکر نکنند که اگر ما با آمریکا سازش کردیم اسلام و قرآن و ارزشهای مکتبی در ایران همچنان باقی خواهند ماند. نه هرگز چنین نیست... اینطور نیست که اگر آمریکا یک تغییر جزیی در سیاست خود دهد آن موقع با مسلمانان خوب میشود.
به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژههای خود نوشت: