به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از جهان، معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار همواره با حاشیه ها و جنجالهایی همراه
بوده است. ازاولین فیلمی که ۳۶ سال پیش یعنی در زمان وزارت فرهنگ و هنر
پهلوی به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شده گرفته تا فیلم
ایرانی که نامزد دریافت جایزه اسکار شد.جالب است که تنها فیلم ایرانی هم که
برنده اسکار شد پای رئیس جمهور و وزیر ومعاون وزیر و لابی! را به قضیه باز
کرد و از این قاعده مستثنی نبوده است.
یک فیلم توقیفی اولین نماینده ایران در اسکار
"دایرهٔ مینا" ساخته داریوش مهرجویی اولین فیلمی بود که به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد.فیلمی که در زمان ساختش با حاشیه های فراوانی مواجه شد.این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و نخستین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است که در سال ۵۳ ساخته شد و به مدت ۳ سال در توقیف بود.سرانجام در ۱۳۵۶ پروانهٔ نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانهاش «دایرهٔ مینا» را به جنجالیترین ساختهٔ مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد. این فیلم محصول مشترک تلفیلم، شرکت سینمایی و فیلمبرداری ایران، وزارت فرهنگ و هنر و شرکت تعاونی سینماگران ایران است.
یک فیلم توقیفی اولین نماینده ایران در اسکار
"دایرهٔ مینا" ساخته داریوش مهرجویی اولین فیلمی بود که به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد.فیلمی که در زمان ساختش با حاشیه های فراوانی مواجه شد.این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و نخستین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است که در سال ۵۳ ساخته شد و به مدت ۳ سال در توقیف بود.سرانجام در ۱۳۵۶ پروانهٔ نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانهاش «دایرهٔ مینا» را به جنجالیترین ساختهٔ مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد. این فیلم محصول مشترک تلفیلم، شرکت سینمایی و فیلمبرداری ایران، وزارت فرهنگ و هنر و شرکت تعاونی سینماگران ایران است.
نمایی از فیلم دایره مینا
نمایش دایرهٔ مینا پس از تأخیری چهار ساله، پنج هفته در سینما آتلانتیک و شش هفته در سینما دیانا روی پرده بود و بیش از ۱۶ میلیون ریال کارکرد داشت. فیلم صرفنظر از اینکه با اقبال عمومی مواجه شد، تحسین صاحبنظران و منتقدان را نیز کسب کرد.
"پسر جواني همراه با پدر پير و بيمارش از خيابان هاي حاشيه شهر به راه مي افتند و به بيمارستاني مي رسند، مقابل در بيمارستان با آقاي سامري برخورد مي كنند. پدر از او صدقه مي خواهد، سامري به پدر و پسر مي گويد كه اگر مي خواهند به راحتي پولدار شوند فردا صبح ساعت شش سر چهار راه منتظر او باشند. صبح روز بعد پدر و پسر سوار كاميوني مي شوند كه دونرها را به آزمايشگاه مي برند. پدر و پسر هنوز نمي دانند براي چه و به كجا مي روند و از پرسش هاي خود نيز نتيجه نمي گيرند. در آزمايشگاه پدر متوجه مي شود كه مي خواهند از او خون بگيرند و شديداً به اين عمل اعتراض مي كند ولي از پسرش خون گرفته مي شود و سامري در مقابل ۲۰ تومان به او پول مي دهد" این خلاصه ای از قصه "دایره مینا" ساخته داریوش مهرجویی بود که با بازی "علی نصیریان"، "عزت الله انتظامی"،"سعید کنگرانی" و ....ساخته شد.
پس از "دایره مینا"، فیلم «باد صبا» ساخته آلبر لاموریس به عنوان نماینده ایران در سال ۵۷ راهی آکادمی اسکار شد. سینمای ایران به مدت ۱۶ سال نمایندهای به اسکار معرفی نکرد تا سال ۱۳۷۳ که فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته عباس کیارستمی معرفی شد که البته توفیقی برای ایران نداشت...
ماجرای پر کردن سالن مراسم اسکار توسط سیاهی لشکرها و تحویل نگرفتن خبرنگارها
شاید یکی از خاطره های خوشی که ما ایرانیان از اسکار در ذهن داریم معرفی "بچه های آسمان" ساخته مجید مجیدی به عنوان ۴ کاندیدای اصلی بخش سینمای غیر انگلیسی زبان اسکار بود که البته نام مجید مجیدی را هم بر سر زبانها انداخت.
نمایی از بچه های آسمان
اما پس از آن اتفاق و چند سال بعد در حالیکه هر ساله برای معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار جنجالهایی به پا می شد مجیدی شرح حالی ازنحوه برگزاری این جشنواره را رسانه ای کرد:
مجیدی با اشاره به روز مراسم اسکار یادآور شده بود: مثل بقیه مدعوین یک لیموزین به سراغ ما آمد. فکر میکنم تقریبا تمام لیموزینهای لس آنجلس آنجا بودند. تا حدود پنجاه کیلومتر راهها را بسته بودند و فقط اتومبیلهای اسکار عبور و مرور میکردند و عده زیادی از بالای درختها و جاهای مختلف بادوربینهایشان عکس میگرفتند و هلیکوپترهای متعددی نیز از بالای سرمان عبور میکردند.
وقتی به محل ساختمان اسکار نزدیک شدیم ترافیک شدیدی بود، همه به پشت شیشههای دودی رنگ لیموزینها میزدند و میخواستند که شیشهها را پایین بکشیم تا عکس بگیرند. البته ما در دل خودمان میگفتیم که خیلی نگران نباشید ما آن ستارههایهالیوودی نیستیم که شما دنبالشان میگردید چون آنها منتظر چهرهها وهنرپیشگان بودند! وقتی به ساختمان رسیدیم حدود دو یا سه هزار نفر مراسم اسکار را برنامهریزی میکردند در همان جا آقای جیمز کابرن با آقای اسفندیاری سلام و علیک حسابی کرد و آقای اسفندیاری گفت که احتمالا مرا اشتباه گرفته است..
قبل از ورود به داخل ساختمان فضایی وجود داشت حدود دو متر که مملو از خبرنگاران بود. این فضا با کفپوش قرمز و به شکل نعل اسب پوشانده شده بود. هر کس که از آنجا رد میشد یک ساعتی در صف بود تا با خبرنگاران و عکاسان برخورد کند. البته گذشتن ما از آنجا بیشتر از دو دقیقه طول نکشید و کسی از خبرنگاران ما را تحویل نگرفت و البته ما هم آنها را تحویل نگرفتیم!
داخل سالن فضایی مانند تالار وحدت خودمان بود و من فکر میکردم که آیا این همه تعریف از اسکار فقط همین بود؟ در واقع بحث اصلی من از همین جاست. همه هم و غم دست اندرکاران این بود که وجه سینمای ملیشان را به مردم جهان ارائه کنند. در ایران همه نگرانیشان این است که طوری برخورد کنند که آبرویشان جلوی وزیر و بزرگان نرود. نگران آن نیستند که این جشنواره یک رویداد مهم برای سینمای ایران است در حالی که تلاش آنها بر این بود که پوشش خبری خوبی داشته باشند.
در سه ردیف اول تمام چهرههایهالیوودی نشسته بودند تا مردم بهتر آنها را ببینند. باز یاد خودمان افتادم که در جشنوارههایمان چهار ردیف اول را خالی نگه میدارند و به هیچ کس اجازه نشستن نمیدهند و تازه تا آخر کار تنها یک ردیف از آن پر میشود، آن هم اختصاص به مسئولین دارد که ربطی به سینما ندارند و سه ردیف دیگر خالی می ماند. در مراسم اسکار همه کسانی که حضور داشتند و حتی افرادی که کاندیدا شده بودند برایشان توسط کمپانیهایشان بلیت خریداری شده بود. خود نماینده میراماکس که در سالن آمده بود تاکید کرد که بلیت نباید گم شود البته برای افراد ویژه تخفیف وجود داشت و در بازارهای سیاه هم بلیت مراسم اسکار با قیمت خیلی بالا فروخته میشد.
ماجرای یارکشی مخملباف و خواهش و التماس رئیس کمپانی میراماکس
هر چند شرح حالی که آن سالها "مجید مجیدی " از اسکار مطرح کرد از زوایای پیدا و پنهان این مراسم پرده برداشت اما جالب است که ظاهرا معرفی فیلم تحسین شده "بچه های آسمان" به اسکار هم خالی از حاشیه نبوده است.
پوستر فیلم گبه
مجیدی
در گفتگویی نقل می کند که فیلم به کمپانی میراماکس واگذار شده و رئیس
کمپانی، هاروی واینشتاین عاشق فیلم شده ، اصلاً یادداشتی دربارهاش منتشر
کرده و درباره اش می نویسد این فیلم مثل یک صدف دریایی ناب است. او شروع به
اصرار می کند برای این که مقدمات فرستادن فیلم به آکادمی اسکار فراهم شود.
از همان سال در ایران، بحث انتخاب فیلم برای اسکار جدی می شود.در آن زمان
هرچند خیلی ها قوانین اسکار را نمی دانستند اما فرم ارسال به آکادمی به
ایران آمده بود و پای مخملباف به قضیه باز می شود. مخملباف قبل از مجیدی
ورود کرده فرم را دریافت و برای فیلم "گبه "پر می کند.
کارگردان "بچه های آسمان " نقل می کند: مخملباف رفت یار جمع کرد و پشتوانههایی برای خودش درست کرد تا «گبه» را بفرستد. گروهی تشکیل شد برای حکمیت سر این قضیه. رفتند آدم جمع کردند که از «گبه» تعریف کنند و بگویند چقدر شانس دارد برای اسکار. ما هم میگفتیم آقا، این فیلم همه جایزههای مهم جشنواره مونترال را برده، از طرف دیگر برای اولین بار یک کمپانی بزرگ آمده پشت فیلم و آن را خریده. خود هاروی واینشتاین نامهای نوشت و فرستاد که الان در فارابی موجود است. نوشته بود ضمن احترام به فیلم «گبه»، معتقدم نباید این شانس را از سینمای خودتان بگیرید، چون من با قاطعیت میگویم این فیلم جزو پنج نامزد اصلی خواهد شد و ایمان دارم جایزه را هم خواهد گرفت. نوشته بود با توجه به اینکه امسال رقیب مهمی وجود ندارد، در این که نامزد خواهد شد شک نکنید، اما میگویم ایمان دارم جایزه را هم خواهد گرفت.
اکثریت با مخملبافیها بود پس دیگر چانه نزدیم!
مجیدی ادامه می دهد :نامه را آوردیم به آنها نشان دادیم. اما هرکسی سعی کرد با لطایفالحیل نامه را ندیده بگیرد و یکی هم که گفت حالا دیگر قرار است یک کمپانی یهودی برای سینمای ما تصمیم بگیرد؟! فضا جوری بود که چانهزنی فایده نداشت و من قبل از رایگیری نهایی، نامهای نوشتم که ما میخواستیم مثل قهرمان فیلممان سوم بشویم، حالا هم همان سومی را قبول داریم. شما «گبه» را بفرستید. واینشتاین وقتی فهمید خیلی ناراحت شد. نامه دیگری نوشت و گفت خیلی از این اتفاق متاسفم و بدانید یک فرصت تاریخی را از سینمای خودتان گرفتید، اما حالا خواهش میکنم فیلم را تا سال آینده اکران نکنید و چند ماه مانده به مراسم سال بعد نمایش دهید، ماهم فیلم را در جهان پخش نمیکنیم، ولی از مدیرانتان قول بگیرید تضمین بدهند برای سال آینده «بچههای آسمان» را بفرستند برای اسکار. یعنی اینقدر مطمئن بود.که سال بعد هم کاندیدای دریافت جایزه اسکار شد.
سفارش احمدی نژاد و لابی شمقدری برای فیلم "جدایی نادر از سیمین"!
اما فیلم اسکاری ایران شاید از همه فیلمهای قبلی پر حاشیه تر هم بود چرا که پای رئیس جمهور نیز به آن باز شد!
کارگردان "بچه های آسمان " نقل می کند: مخملباف رفت یار جمع کرد و پشتوانههایی برای خودش درست کرد تا «گبه» را بفرستد. گروهی تشکیل شد برای حکمیت سر این قضیه. رفتند آدم جمع کردند که از «گبه» تعریف کنند و بگویند چقدر شانس دارد برای اسکار. ما هم میگفتیم آقا، این فیلم همه جایزههای مهم جشنواره مونترال را برده، از طرف دیگر برای اولین بار یک کمپانی بزرگ آمده پشت فیلم و آن را خریده. خود هاروی واینشتاین نامهای نوشت و فرستاد که الان در فارابی موجود است. نوشته بود ضمن احترام به فیلم «گبه»، معتقدم نباید این شانس را از سینمای خودتان بگیرید، چون من با قاطعیت میگویم این فیلم جزو پنج نامزد اصلی خواهد شد و ایمان دارم جایزه را هم خواهد گرفت. نوشته بود با توجه به اینکه امسال رقیب مهمی وجود ندارد، در این که نامزد خواهد شد شک نکنید، اما میگویم ایمان دارم جایزه را هم خواهد گرفت.
اکثریت با مخملبافیها بود پس دیگر چانه نزدیم!
مجیدی ادامه می دهد :نامه را آوردیم به آنها نشان دادیم. اما هرکسی سعی کرد با لطایفالحیل نامه را ندیده بگیرد و یکی هم که گفت حالا دیگر قرار است یک کمپانی یهودی برای سینمای ما تصمیم بگیرد؟! فضا جوری بود که چانهزنی فایده نداشت و من قبل از رایگیری نهایی، نامهای نوشتم که ما میخواستیم مثل قهرمان فیلممان سوم بشویم، حالا هم همان سومی را قبول داریم. شما «گبه» را بفرستید. واینشتاین وقتی فهمید خیلی ناراحت شد. نامه دیگری نوشت و گفت خیلی از این اتفاق متاسفم و بدانید یک فرصت تاریخی را از سینمای خودتان گرفتید، اما حالا خواهش میکنم فیلم را تا سال آینده اکران نکنید و چند ماه مانده به مراسم سال بعد نمایش دهید، ماهم فیلم را در جهان پخش نمیکنیم، ولی از مدیرانتان قول بگیرید تضمین بدهند برای سال آینده «بچههای آسمان» را بفرستند برای اسکار. یعنی اینقدر مطمئن بود.که سال بعد هم کاندیدای دریافت جایزه اسکار شد.
سفارش احمدی نژاد و لابی شمقدری برای فیلم "جدایی نادر از سیمین"!
اما فیلم اسکاری ایران شاید از همه فیلمهای قبلی پر حاشیه تر هم بود چرا که پای رئیس جمهور نیز به آن باز شد!
"جدایی نادر از سیمین" تنها فیلمی بود که پس از ناکامیهای متعدد سینمای ایران در اسکار سالهای پیش در سال ۹۰ و از طرف هیئت انتخاب فیلم ایران، برای شرکت در رشتهٔ بهترین فیلم خارجیزبان برای ۸۴اُمین دورهٔ جایزه اسکار معرفی شد.فیلمی که در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۲ برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران این فیلم توانست در دو بخش اصلی فیلمنامه تألیفی (غیراقتباسی) و فیلم خارجی برای اسکار نامزد شود و برنده شود.اما این فیلم نیز برای انتخاب و البته در حین تولید و پس از انتخاب با حاشیه هایی همراه بود.
نمایی از فیلم جدایی نادر از سیمین
این فیلم ابتدا به دلیل اظهار نظرهای سیاسی سازنده اش "اصغر فرهادی" بعد از انتخابات سال ۸۸ و در جشن خانه سینما به دستور شمقدری در میانه راه ! تولیدش متوقف می شود! سپس به ادعای شمقدری رئیس وقت سازمان سینمایی ، با سفارش احمدی نژاد و لابی خودش با بزرگان سینمای جهان! اصغر فرهادی را تنها کارگردان اسکاری ایران می کند!.گفتنی است در حالی شمقدری ریاست وقت سازمان سینمایی کشور جایزه اسکار فرهادی را ماحصل لابی خودش می دانست که این فیلم در اکثر جشنواره های معتبر دنیا توانسته بود جایزه بهترین فیلم را نصیب خود کند.
اسکار ۲۰۱۳ یکی از پر حاشیه ترین انتخاب ها
انتخاب نماینده ایران برای معرفی به اسکار ۲۰۱۳ همراه با اختلافات شدید میان وزارت ارشاد و حوزه هنری بود.سال گذشته بالاخره نماینده ایران برای اسکار ۲۰۱۳ پس از کش و قوسهای فراوان انتخاب شد:"یه حبه قند"محصول حوزه هنری!
اما این سال برای اولین بار، اختلافهای شدید شمقدری و مسئولان سینمایی حوزه هنری باعث شد تا نماینده ایران که تهیه کننده اش حوزه هنری (طرف دعوا!)بود از حضور در اسکار جابماند.اما اظهارات شمقدری برای عدم معرفی "یه حبه قند" به اسکار چیزی متفاوت از نتیجه اختلاف با حوزه هنری بود.شمقدری ساعاتی پس از انتخاب "یه حبه قند" به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار اعلام می کند ما به دنبال ساخت و پخش فیلمی توهین آمیز به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) جشنواره اسکار ار تحریم می کنیم.
نمایی از فیلم یه حبه قند
هر
چند نمایندگان کمیته انتخاب این صحبتهای شمقدری را در حد پیشنهاد دانستند
اما پاسخ رضا میرکریمی کارگردان این اثر شاهدی بر دستوری بودن این پیام
داشت:
"درباره این تصمیم و غیر کارشناسی و کم فایده بودنش حرفهای زیادی دارم که متاسفانه با فضاسازیهای هیجانی که به پاشده راه برای هرگونه بحث عقلی بسته می شود.
میرکریمی یادآور شد: «بر اساس باور هایم جزو اولین کسانی بودم که با تعدادی از همکارانم به صورت خودجوش و نه فرمایشی نسبت به این فیلم موهن موضع گیری داشتیم که امیدوارم مورد قبول حضرت اش باشد ،چون هراقدامی در این زمینه که برای خوشایند دیگران صورت پذیرد عین شرک میدانم، به نظرم بهترین دفاع از رسول اکرم (ص) عمل به آموزههای اخلاقی ایشان چون صدق ، وفای به عهد و عمل با تدبیر و دوری جستن از تظاهر و کینه است"
فیلم ضد ایرانی برنده جایزه اسکار ۲۰۱۳
اما نداشتن نماینده از سوی ایران در اسکار ۲۰۱۳ باعث بی ارتباط شدن ایران با اسکار نشد.چرا که در آن سال فیلم ضد ایرانی "آرگو" جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد.جایزه ای که اهدای آن از سوی "میشل اوباما"همسر رئیس جمهور آمریکا حاوی پیام ویژه ای بود!جایزه ای که با واکنش سید محمد حسینی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مواجه شد.
"درباره این تصمیم و غیر کارشناسی و کم فایده بودنش حرفهای زیادی دارم که متاسفانه با فضاسازیهای هیجانی که به پاشده راه برای هرگونه بحث عقلی بسته می شود.
میرکریمی یادآور شد: «بر اساس باور هایم جزو اولین کسانی بودم که با تعدادی از همکارانم به صورت خودجوش و نه فرمایشی نسبت به این فیلم موهن موضع گیری داشتیم که امیدوارم مورد قبول حضرت اش باشد ،چون هراقدامی در این زمینه که برای خوشایند دیگران صورت پذیرد عین شرک میدانم، به نظرم بهترین دفاع از رسول اکرم (ص) عمل به آموزههای اخلاقی ایشان چون صدق ، وفای به عهد و عمل با تدبیر و دوری جستن از تظاهر و کینه است"
فیلم ضد ایرانی برنده جایزه اسکار ۲۰۱۳
اما نداشتن نماینده از سوی ایران در اسکار ۲۰۱۳ باعث بی ارتباط شدن ایران با اسکار نشد.چرا که در آن سال فیلم ضد ایرانی "آرگو" جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد.جایزه ای که اهدای آن از سوی "میشل اوباما"همسر رئیس جمهور آمریکا حاوی پیام ویژه ای بود!جایزه ای که با واکنش سید محمد حسینی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مواجه شد.
نمایی از فیلم ضد ایرانی آرگو
آیا "گذشته" گذشته سینمای ایران را تجربه می کند؟
اما امسال تجربه معرفی نماینده ایران به اسکار از سالهای پیش متفاوت تر است. این بار نماینده ای از سوی ایران معرفی شد که نه تنها به زبان فرانسه است بلکه تهیه کننده ای غیر ایرانی دارد که همه این عوامل باعث اعتراض خیل عظیمی از منتقدان شد تا جایی که "محمد صادق کوشکی تحلیلگر مسائل فرهنگی ، معرفی فیلمی فرانسویزبان به عنوان نماینده ایران به اسکار را خیانت در حق تاریخ، زبان و فرهنگ ایران می داند و معتقد است: "وزارت فرهنگ پهلوی هم بود فیلم فرانسوی را به عنوان نماینده ایران معرفی نمیکرد"
نمایی از فیلم گذشته
تا
اینجای کار از جهت جنجال سازی فیلم "گذشته"آخرین ساخته اصغر فرهادی توانست
تجربه گذشته را تکرار کند اما فیلم از حضور در جمع ۹ فیلم اسکار خارجی
زبان جا ماند تا این سئوال بیشتر در ذهن متبادر شود که کدام معیارها
"گذشته" را نماینده سینمای ایران در اسکار کرد؟!