به گزارش مشرق به نقل از فارس، «جک استراو» وزیر خارجه اسبق انگلیس که
اخیرا به تهران سفر کرده بود، با انتشار یادداشتی در روزنامه ایندیپندنت
نوشته است که اکنون میتوان نسیم تغییر در ایران را احساس کرد. وی همچنین
نسبت به تبعات عدم دستیابی به توافق نهایی با ایران هشدار داده است.
وی در ابتدای این یادداشت نوشته است: وقتی به همراه هیئت پارلمانی بریتانیا از فرودگاه [امام] خمینی به سمت هتلمان در مرکز شهر تهران در حال حرکت بودیم، از حجم زیرساختهایی که در این 9 سال که من به ایران نرفتم ساخته شده، جا خوردم. هنوز هم اتوبانهای جدید و خطوط جدید مترو در دست ساخت است. تهران بیتوجه به تحریمها بیش از آنکه شبیه مثلا بمبئی یا قاهره باشد، به مادرید یا آتن شباهت دارد.
استراو با اشاره به اینکه موفقیت اصلی «حسن روحانی» رئیسجمهور جدید ایران تا حد زیادی به عملکرد اقتصادی او بستگی دارد، نوشته که وی شروعی خوب داشته است.
وی در مورد تحریمها هم نوشته است: تحریمها اثرات عجیبی هم دارد. گفته میشود که پارسال 500 خودرو پورشه به کشور وارد شده و کوکاکولا هم همه جا در دسترس است. اما در عین حال تحریمهای بانکی موجب شده تا بیماران سرطانی نتوانند به داروهای وارداتیای که به صورت رسمی از تحریمها معاف شدهاند، برای حفظ جانشان دسترسی داشته باشند.
توافق موقتی که در ماه نوامبر بین ایران و 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان) در شهر ژنو منعقد شد، از روز دوشنبه اجرایی میشود. پایان همه تحریمها قطعا منافعی برای ایران خواهد داشت. برای انگلیس هم همینطور است. بیشتر و فراتر از موقعیتهای تجاریای که ایجاد میشود، عادیسازی روابط اساسا دارای منافع ذاتی است، آن هم نه فقط برای حل مشکل کشورهایی چون سوریه، عراق، لبنان و فلسطین که ایران در آنها نفوذ دارد.
استراو ضمن ابراز امیدواری نسبت به اینکه «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا بتواند در برابر نفوذ «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی در کنگره آمریکا مقاومت کند، نوشته است: «این دفعه، اگر توافقی نشود، این ایران نخواهد بود که مانند دوره (محمود) احمدینژاد منزوی میماند، بلکه تحریمها هستند که رو به فرسایش میروند. روسیه و چین که کنار میکشند. فشار صادرکنندههای اروپایی هم به خصوص ایتالیاییها و آلمانیها تشدید میشود. (هواپیمای لوفتانزایی که با آن از تهران برمیگشتیم پر بود از تجار آلمانی.) از همه مهمتر، هیچ تضمینی نسبت به آینده فعالیتهای هستهای ایران وجود نخواهد داشت. جهان به جای آنکه کمتر خطرناک باشد، خطرناکتر خواهد شد و این قطعا مورد علاقه اسرائیل هم نخواهد بود. فکر میکنم حتی (آریل) شارون هم این را میفهمید. آیا آقای نتانیاهو این را درک خواهد کرد؟
وی در ابتدای این یادداشت نوشته است: وقتی به همراه هیئت پارلمانی بریتانیا از فرودگاه [امام] خمینی به سمت هتلمان در مرکز شهر تهران در حال حرکت بودیم، از حجم زیرساختهایی که در این 9 سال که من به ایران نرفتم ساخته شده، جا خوردم. هنوز هم اتوبانهای جدید و خطوط جدید مترو در دست ساخت است. تهران بیتوجه به تحریمها بیش از آنکه شبیه مثلا بمبئی یا قاهره باشد، به مادرید یا آتن شباهت دارد.
استراو با اشاره به اینکه موفقیت اصلی «حسن روحانی» رئیسجمهور جدید ایران تا حد زیادی به عملکرد اقتصادی او بستگی دارد، نوشته که وی شروعی خوب داشته است.
وی در مورد تحریمها هم نوشته است: تحریمها اثرات عجیبی هم دارد. گفته میشود که پارسال 500 خودرو پورشه به کشور وارد شده و کوکاکولا هم همه جا در دسترس است. اما در عین حال تحریمهای بانکی موجب شده تا بیماران سرطانی نتوانند به داروهای وارداتیای که به صورت رسمی از تحریمها معاف شدهاند، برای حفظ جانشان دسترسی داشته باشند.
توافق موقتی که در ماه نوامبر بین ایران و 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان) در شهر ژنو منعقد شد، از روز دوشنبه اجرایی میشود. پایان همه تحریمها قطعا منافعی برای ایران خواهد داشت. برای انگلیس هم همینطور است. بیشتر و فراتر از موقعیتهای تجاریای که ایجاد میشود، عادیسازی روابط اساسا دارای منافع ذاتی است، آن هم نه فقط برای حل مشکل کشورهایی چون سوریه، عراق، لبنان و فلسطین که ایران در آنها نفوذ دارد.
استراو ضمن ابراز امیدواری نسبت به اینکه «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا بتواند در برابر نفوذ «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی در کنگره آمریکا مقاومت کند، نوشته است: «این دفعه، اگر توافقی نشود، این ایران نخواهد بود که مانند دوره (محمود) احمدینژاد منزوی میماند، بلکه تحریمها هستند که رو به فرسایش میروند. روسیه و چین که کنار میکشند. فشار صادرکنندههای اروپایی هم به خصوص ایتالیاییها و آلمانیها تشدید میشود. (هواپیمای لوفتانزایی که با آن از تهران برمیگشتیم پر بود از تجار آلمانی.) از همه مهمتر، هیچ تضمینی نسبت به آینده فعالیتهای هستهای ایران وجود نخواهد داشت. جهان به جای آنکه کمتر خطرناک باشد، خطرناکتر خواهد شد و این قطعا مورد علاقه اسرائیل هم نخواهد بود. فکر میکنم حتی (آریل) شارون هم این را میفهمید. آیا آقای نتانیاهو این را درک خواهد کرد؟