گروه سیاسی مشرق - پس از پیگیریهای مکرر برای دعوت از "علاءالدین بروجردی" رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، سرانجام در هفته جاری، میزبان نماینده مردم بروجرد و اشترینان در خانه ملت شدیم.
بروجردی؛ دیپلماتی خوشسخن، خوشبرخورد، بذلهگو و مقید به آداب دیپلماتیک است به گونهای که قبل از انجام هر کاری با لحن شوخی آمیخته با جدیت، میپرسید آیا این اقدام، خلاف پروتکلهای "مشرق" هست یا نیست!؟ و وقتی پاسخ میشنید میگفت: «وزارت خارجه هم اینقدر پروتکل ندارد که شما رسانهایها دارید!»
با اینکه حدود 45 دقیقه دیرتر از موعد مقرر در مشرق حضور یافت، ولی با سعه صدر، خونسردی و اختصاص زمان کافی، این تأخیر را جبران کرد.
موضوع سؤالات بیشتر درباره مسائل روز به خصوص گستاخیهای اخیر آمریکاییها و سکوت دستگاه دیپلماسی، پرونده هستهای، توافقنامه ژنو، بحران سوریه، حضور تکفیریها در لبنان و عراق، حمایت عربستان سعودی از تروریستها در منطقه و همچنین مسائل داخلی بود.
متن زیر حاصل گفتوگوی گروههای سیاسی و بینالملل پایگاه خبری - تحلیلی مشرق با بروجردی است.
عرض تبریک و تهنیت دارم به مناسبت میلاد با سعادت پیامبر اعظم(ص) و ششمین اختر
تابناک آسمان امامت امام جعفر صادق(ع) به محضر مقام معظم رهبری، ملت بزرگ ایران و دوستان
مشرق و عرض تبریک به مناسبت این فضای خوبی که فراهم کردهاید و انشاءالله که خداوند
کمک کند که بتوانید این رسالت سنگین را در این صحنه جدید جنگ علیه انقلاب اسلامی که
آمریکاییها و صاحبان رسانههای بزرگ دنیا تدارک دیدهاند به انجام برسانید. طبیعتاً سربازان و افسران
میدان رزم جنگ نرم شما هستید و به لحاظ اینکه در
صراط مستقیم الهی قدم گذاشتید خداوند هم کمک
میکند.
اینها سنتهای ثابت الهی است که: إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا، إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا، اینها دیگر سنتهای الهی است و خود خداوند هم میفرمایند: وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا تغیرا تبدیلا که در آیات متعدد ذکر شده است. به هر حال من این چند جمله را به عنوان عرض تبریک مطرح کردم و آماده شنیدن پرسشهای شما هستم.
** آقای دکتر با توجه به مسئله هستهای، چرا مقامات ایرانی به صورت شفاف درباره مذاکرات کارشناسی با مردم ایران سخن نمیگویند، مقامات ایرانی اعلام می کنند که توافق انجام شده در بحث کارشناسی NON PAPER است ولی مشاهده میشود که وزارت خارجه آمریکا همین سند را منتشر میکند، یا در ماجرای توافق ژنو، آمریکا سند یگری با عنوان Fact Sheet را منتشر میکند و وزارت خارجه ایران آن را تکذیب میکند ولی به مرور مشخص میشود همین سند منتشر شده از سوی آمریکاییها تا حدودی صحت دارد، چرا بین اظهارات مقامات ایرانی و آمریکایی 180 درجه تناقض وجود دارد و در انتها اظهارات آمریکاییها صحیحتر از اظهارات مقام ایرانی است؟ آیا کمیسیون امنیت ملی مجلس یا مجلس شورای اسلامی از سند 27 صفحهای توافق کارشناسی میان ایران و 5+1 اطلاعی دارد؟
من فکر میکنم خیلی غیر طبیعی نیست، ما با آمریکاییها در یک مصاف نا برابر سیاسی بین المللی در طول دهه گذشته بودهایم، یعنی حرف صریح آنها این بود که ایران نباید غنیسازی را داشته باشد و خلاصه این سقف پروازی، سقف پروازی ایران نیست.
از همه اهرمها فشار هم استفاده کردند، از قطعنامههای ششگانه در شورای امنیت سازمان ملل، تا فشارهای سیاسی بینالمللی، تحمیل تحریمهای فرا قطعنامهای، فشار به اتحادیه اروپا برای دنباله روی از آمریکا در این عرصه، فشار بر هر کشوری که غیر رسمی با ایران داد و ستد بازرگانی - اقتصادی داشت و ...
خروجی این مصاف این بود که ما به فضل الهی و با ایستادگی و پایمردی ملت، دانشمندان حزباللهی و ارزشی ما با هدایتهای مقام معظم رهبری، که بیتردید اگر نبود این رهنمودها، این موفقیتها رقم نمیخورد، موفق شدیم از این آزمون سخت سرافراز بیرون بیاییم.
آمریکاییها گفتند که نباید غنی سازی کنید، جمهوری اسلامی گفت اعلام کرد که باید غنی سازی کنیم، این حق مسلم ماست و خروجی این کار این بود که ایران غنیسازی را انجام داد، یک گام جلوتر بعد از اینکه اینها حاضر نشدند سوخت مورد نیاز راکتور تهران را تحویل ما بدهند که باید طبق مقررات آژانس، تحویل میدادند، ایران سقف پرواز را بالاتر برد و اقدام به تولید 20 درصد کرد.
بعد از آن، اعلام کردند که شما اگر غنی سازی هم کنید، نمیتوانید صفحات سوخت را تولید کنید زیرا تکنولوژی بسیار پیچیدهای دارد، "به اصطلاح اتمیها پلیتها"، ولی صفحههای سوخت تهیه شد و در قلب راکتور تهران کار گذاشته شد و توانستیم تمام نبایدهای آمریکا را به باید تبدیل کنیم.
من واقعا معتقدم که آمریکایی ها و غربیها احساس کردند که در این بازی شکست خورده هستند. من آن جملهای که "جک استراو" 10 سال پیش در تهران و در مذاکره با وزیر خارجه وقت ما عنوان کرده بود را فراموش نمی کنم که مقابل این درخواست که اجازه بدهید ما 20 دستگاه سانتریفیوژ برای کارهای تحقیقاتی دانشمندان داشته باشیم - خیلی توقع بالایی نبود - با تکبر ویژه انگلیسیها عنوان کرده بود آقای وزیر خارجه ما اجازه 2 دستگاه را هم نخواهیم داد.
من دنبال فرصتی بودم که این تحقیر به جمهوری اسلامی را پاسخ دهم. در مذاکرات گفتم آقای جک استراو شما در کتاب خاطراتتان این موضوع را نوشتید، "یعنی قابل کتمان نیست"، در مقابل در خواست جمهوری اسلامی ایران شما این جمله را گفتید؛ امروز ما به فضل الهی 19 هزار دستگاه سانتریفیوژ نصب شده داریم. بازنده این بازی که بود؟ آیا شما موفق شدید؟ ما بالاخره موفق شدیم و کار خودمان را انجام دادیم.
غربیها به این نتیجه رسیدند که ایران دارد کار خودش را میکند. تحریمها واقعا تاثیرگذار نیست.
ما با آنها مطرح کردیم که خب شما در مسیر از محل اقامت تا مجلس، اوضاع مردم را چگونه دیدید؟ آیا مردم برای برطرف کردن مایحتاج عادی خود در صفهای طولانی جمع شده بودند یا حالت شهر، حالت عادی بود؟ تحریم عملا نه فقط تاثیر نگذاشت که موجب شکوفایی استعدادهای ملی و دانشمندان و جوانان ما شد.
بنابراین من با این مقدمه آغاز کردم پاسخ به سوال شما و در این بازی بدون تردید غرب باخت و جمهوری اسلامی ایران پیروز شد.
در سند ژنو شما به چشم انداز که نگاه می کنید در آن آمده است که جمهوری اسلامی ایران موضوع یا پرونده هستهایاش از شورای امنیت خارج خواهد شد، به محل طبیعی که آژانس هست برمیگردد، دوم اینکه کلیه تحریمها برداشته خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران میتواند همانند هر کشور دارای توانمندی صلحآمیز هستهای به فعالیت خودش ادامه بدهد، چشم انداز سند این است.
حالا چقدر آمریکاییها مانور دادند و اظهار کردند که ما حق غنی سازی را به رسمیت نشناختیم، وقتی دارند اعلام می کنند که ایران بیش از 5 درصد در 6 ماه آینده غنیسازی نکند، یعنی چه؟ یعنی اصل غنی سازی را پذیرفته، 5 درصد را پذیرفته می گوید بیشتر از این جلو نروید.
ما حتما باید بر اساس نیازهای خودمان عمل کنیم، خط قرمز ما بمب هستهای است. مادون این خط قرمز، حق مسلم تعیین و تایید شده، در مقررات ان پی تی و آژانس است که ما میتوانیم بر اساس نیازهای هر مقطعی عمل کنیم.
بنابراین به نظر من با توجه به این چشم انداز، با توجه به واقعیتهای صحنه، با توجه به این که منحنی تحریمها، سیر نزولی خودش را آغاز میکند، توجیه آمریکاییها به عنوان یک ابر قدرت، در مقابل افکار عمومی شان، هم پیمانان اروپایی و هم پیمانان منطقهایشان قابل تحلیل و توجیه است.
آنها به آمریکا میگویند تو 10 سال است داری داد فریاد میزنی که ایران نباید غنی سازی داشته باشد، اما ایران غنی سازیاش را انجام داد، دستگاههایش را نصب کرد؛ بنابراین به نظر من این رجز خوانیهای آمریکاییها در طول این فاصله بعد از توافق ژنو و آن سندی که منتشر شد بیشتر برای پاسخگویی به افکار عمومی داخلی خودشان، دفاع از اقتدار و ابر قدرتی آمریکا است؛ اگر رجز خوانی نکند و خلاف واقع نگوید، چه بگوید؟ بگوید ما شکست خوردهایم؟ قطعا آمریکا این کار را نمیکند.
اینکه ملاحظه می کنید هم پیمانان آمریکا، عربستان، بقیه حسابی از آمریکا عصبانیاند، عربستان تصریح کرد و گفت ما سیاستمان را مقابل شما (آمریکا) تغییر میدهیم، گرچه ما عربستان را کشور مستقل نمیدانیم ولی این کشور به لحاظ سیاسی و اقتصادی عملا رفت طرف فرانسه، همه اینها به نظر من نشانههای موفقیت ما در این عرصه است.
با همه اینها این به معنی این نیست که توافق ژنو بهترین بود، در کار ممکن است بهترین از این هم می توانستیم عمل کنیم.
سخنرانی مهمانان و سران کشورهای اسلامی حاضر در کنفرانس وحدت را ملاحظه کنید، همه موفقیت جمهوری اسلامی ایران در عرصه هستهای را تبریک گفتند. افکار عمومی جهانی اسلام، علما و سیاسیون معتقدند که آمریکاییها عقب نشینی کرده و جمهوری اسلامی ایران برنده بازی بوده است.
** اخیرا آقای دکتر زاکانی در سرمقاله خود به مسائلی درباره بیکار شدن دانشمندان هستهای، عدم محافظ شخصی و قرار دادن دانشمندان در تیررس دشمنان، اشاره کرده است، شما از اتفاقات روی داده در نطنز و فردو اطلاعی دارید؟آقای دکتر زاکانی و از کمیسیون امنیت ملی، آقای کوثری و تعدادی از دوستان، رفتند نطنز را دقیق بازدید کردند، وقتی که ما می پذیریم در عرض شش ماه 20 درصد را نداشته باشیم، یعنی اینکه ما 20 درصد را که نیاز هم نداریم، نیازمان را در ارتباط با 20 درصد تامیین کردیم، اینکه ما 5/3 تا 5 درصد و اصل غنیسازی را متوقف کرده باشیم قطعا نادرست است. غنیسازی همچنان استمرار دارد و این مشعل فروزان هیچگاه خاموش نخواهد شد و نه دولت حق دارد این کار را انجام دهد و نه در توافق چنین امری اصلا وجود دارد، ما پذیرفتیم به علت عدم نیازمان به 20 درصد، ظرف شش ماه آینده 20 درصد را انجام ندهیم.
** جناب بروجردی این مسائلی که شما فرمودید 3 ماه زودتر از توافق و بدون اجازه مقامات عالی نظام انجام گرفته است و گزارش آقای بانکیمون این مسئله را افشا کرد، یعنی خودجوش اقدام به تعطیلی 20 درصد و توسعه صنعت هستهای کردهایم.
من فکر نمیکنم اینطور باشد.
** آقای عراقچی مصاحبه کردند و اعلام کردند به دلیل عدم نیاز، ما خودمان از سه ماه قبل متوقف کرده بودیم.
شما مصاحبههای ما را هم نگاه کنید در مورد 20 درصد، خیلی بیش از مذاکرات ژنو این مطلب را خود من اعلام کردم که 20 درصد نیاز امروزمان نیست، ما بر اساس نیازمان عمل می کنیم، این طرحی هم که بعضی از دوستان ارائه کردند که 60 درصد را انجام بدهیم، بر اساس این محاسبه بود که ما برای تامین نیاز موتورهای فرضی کشتیهای اقیانوس پیما نیاز داشته باشیم. موتور که درست شد حتما ما این را برای دولت الزام میکنیم که این کار را انجام بدهند.
** درباره قرار ندادن تیم محافظت از دانشمندان و متخصصین هستهای اطلاعی دارید؟
تا آنجا که من در اطلاع هستم متخصصین و دانشمندان ما بعد از حوادث تلخی که اتفاق افتاد و منجر به شهادت چند نفر از دانشمندان شد، تیم حفاظت برایشان در نظر گرفته شده است و آموزشهای لازم برای اینکه از در صورت نیاز چگونه عمل کنند، به آنها داده شده است، منتها اینکه دانشمندان ما در حال حاضر دارای محافظ نیستند، من مطلع نیستم اما با توجه به اینکه آقای دکتر زاکانی گفتند، من این قضیه را شخصا دنبال خواهم کرد.
** پس شما از تغییر و تحولات و اخراج دانشمندان خبری ندارید؟
اینکه از سیستم اخراج شوند نبوده، اینکه درون سیستم باید مسئولیتهایی داشته باشند را تغییر و تحول دادند و به همین دلیل هم پیگیری کردیم، گزارش تهیه شده و به مقامات عالی رتبه نظام هم گزارش ارائه شده است و همچنان دنبال این هستیم که در این سیستم، هرکس در جای خودش باشد و از متخصصین استفاده بهینه شود.
** برخی معتقدند که یکی از ضعفهای توافق ژنو، خدشهدار شدن
استقلال و حاکمیت نظام اسلامی است، نظر جنابعالی در اینباره چیست؟
چرا؟ با چه استدلالی میگویند؟
** با این استدلال که شروط توافق ژنو سبب دخالت و نفوذ بازرسان آژانس در کشور شده و بهگونهای، شامل مفاد پروتکل الحاقی است.
به این تعبیر مقام معظم رهبری که فرمودند نرمش قهرمانانه کمتر به پرداخته میشود، به نظرم خیلی تعبیر دقیقی است.
اول اینکه در این جا یک قهرمان در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا نشسته است، نه یک فرد از موضع ضعف. ما ده سال پیش که در مقابل درخواست 20 دستگاه سانتریوفیوژ این جواب را از جک استراو شنیدیم که دو دستگاه را هم اجازه نمی دهیم، موضع ما، موضع ضعف بود. الان موضع ما قدرت است.
آنها به این دلیل به پای میز مذاکره آمدند که مشاهده کردند ایران کار خودش را انجام میدهد و تمام حربههای استفاده شده هم بیتاثیر بوده است.
بنابراین غرب پذیرفت با رها کردن ایران، هیچ چیزی به دست نمیآورد، به این نتیجه رسیدند که با ایران به تفاهم مشترکی برسند.
ایران مشکلی برای مذاکره نداشته و ندارد، از روز اول در چهارچوب تعهدات بینالمللی که پذیرفته و احترام گذاشتهایم، عمل کردیم؛ بدون تردید در نظام جمهوری اسلامی ایران ساخت بمب هستهای خط قرمز است.
ولی مادون این خط قرمز، خودمان را مجاز میدانیم که بدون هیچگونه محدودیتی سنگرها و خاک ریزهای متعدد را در عرصه علم و دانش هستهای فتح کنیم.
این حق ما است. برای همین در سند آمده است که جمهوری اسلامی میتواند آر ان دی (R&D)، تحقیقات علمی و پیشرفت در این زمینه را ادامه بدهد. به همین دلیل ما سانتریوفیوژ نسل جدید را در فاصله بعد از سند ژنو به داخل سایت بردیم، چون حق ما بوده است. اینها استدلالهایی بود که در مذاکرات کارشناسی صورت گرفت.
مبنای صدرو قطعنامههای شش گانه شورای امنیت این بود که گفتند غنی سازی نکنید، ما گفتیم انجام میهیم، آنها گفتند تخلف کردید ولی الان پذیرفتهاند. حتما پایه قطعنامهها شل است و فلسفه وجودی را با این توافق از دست دادهاند.
جایی که در واقع گفته میشود حاکمیت ما زیر سوال میرود، نقطه اوجش بحث پروتکل الحاقی است که در هر زمان و هرجا بتوانند بیایند و بررسی کنند. تمام کشورهای غیر از کشورهای دارنده بمب اتمی که به صورت آزادانه فعالیت هستهای خودشان را تحت نظارت آژانس ادامه میدهند، پروتکل الحاقی را پذیرفتهاند از جمله ژاپن.
در ژاپن هم بعد از پنج یا شش سال که 5 هزار موقعیت را در این کشور بازرسی کردند، اعتماد ایجاد شد، در واقع آزاد سازی را انجام دادند. این قاعده حاکم بر دنیا است. ولی ما هنوز تصمیم نگرفتهایم. اتفاقا افساری که مجلس بر پروتکل الحاقی زد و دولت را موظف کرد که اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند، امروز همچنان در اختیار مجلس است. یعنی ما بر اساس منافع ملیمان تصمیم میگیریم که پروتکل الحاقی انجام شود یا نشود.
غرب در کنار تحریم اقتصادی تصمیم گیری کرده بود، تحریم سیاسی را با هدف تبدیل جمهوری اسلامی ایران به یک کشور منزوی اعمال کنند و چنین کاری هم کردند.
هیچ کشور اروپایی حاضر نبود به ایران بیاید. در حد مدیر کل هم به زور قبول میکردند ولی حالا میدوند و توی صف ایستادهاند و درخواست میدهند به ایران بیایند.
من طرفدار گفتگو با دنیا هستم، برای اینکه ما منطق و استدلالمان بسیار قوی است. من نمیگویم توافق ژنو کاستی ندارد یا بهتر از این نمیشد. ولی ما سالها فرصت در اختیار داشتیم، اگر بهتر از این میشد دیگران باید انجام میدادند، در مقطع فعلی هم به همین صورت. شاید اگر زمان بیشتری را اختصاص میدادیم، میتوانستیم نکات مثبتش را افزایش دهیم، من فکر میکنم تفاوتش بیشتر از 5 الی 10 درصد میبود.
درمورد نفوذ بازرسان وقتی ما عضو اژانس می شویم، بازرسی را در قالب پادمان می پذیریم و چیزی هم برای مخفی نمودن نداریم، بازرسی به معنای نفوذ نیست، ماباید حواسمان جمع باشد که آنها سو استفاده نکنند.
** شما به اینکه سند توافق ژنو ضعف حقوقی دارد، معتقد هستید؟
در واقع همه چیز نسبی است، شاید اگر وارد بعضی از مسائل نمیشدند، بهتر بود، مثلا درباره اراک، مخفیانه کاری انجام ندادیم، با نظارت، اطلاع و بازرسی آژانس بود.
رأکتور اراک، 8 برابر ظرفیت رأکتور تهران است یعنی 40 مگاوات، البته اینکه آب سنگین هست را هم آژانس می دانست، شاید اگر این مورد وارد سند نمیشد خیلی بهتر بود، در هر صورت اینکه این سند باعث تحقیر ما شده است، من معتقد نیستم.
** جناب بروجردی، در چند روز گذشته به خصوص بعد از توافق ژنو، هتاکیها و اظهارات تحقیر آمیز مقامات آمریکایی علیه کشور به خصوص علیه آقای ظریف و روحانی به کرات دیده شده است، به عنوان مثال ماجرای زیارت مزار شهید "عماد مغنیه" که سبب عصبانیت و هتاکی آمریکا شد و یا اظهارات رئیس جمهور خوزستان که آمریکا علام کرد مصرف داخلی دارد، و هتاکیهای دیگر، اما هیچ واکنش در خور توجهی از رئیس جمهور یا وزیر خارجه یا هیچ مقام دولتی دیده نمیشود، به نظر جنابعلی چرا مسؤولان دولیت مقابل این هتاکیها سکوت کردند؟ چرا از آبروی کشور و خودشان دفاع نمیکنند؟
سکوت مسؤولین دولتی و به خصوص وزارت خارجه مقابل سخنان تحقیرآمیز آمریکاییها به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
بنده هر خبری که میآید، خودم با رسانهها تماس میگیرم و جواب میدهم چون معتقدم که حتما ما باید جواب لاطائلات آنها را بدهیم.
چه در ارتباط با مواضع آقای رئیس جمهور چه وزیر امور خارجه، چون این دو شخصیت بیش از دیگران در عرصه سیاست خارجی سخنانشان تاثیر گذار و رسمی است و حتما نباید به آ نها اجازه دخالت در امور داخلی خودمان را بدهیم.
اقدام وزیر امور خارجه درباره زیارت قبر شهید مغنیه کار بسیار خوبی بود و طبیعی است که آمریکاییها و صهیونیستها ناراحت شده و واکنش نشان دهند، ولی به نظر من سکوت وزارت خارجه برابر این دخالتهای بیمورد، قابل دفاع نیست و من معتقدم که باید شاهد پاسخگویی جدی آنها باشیم.
چه در ارتباط با مواضع آقای رئیس جمهور چه وزیر امور خارجه، چون این دو شخصیت بیش از دیگران در عرصه سیاست خارجی سخنانشان تاثیر گذار و رسمی است و حتما نباید به آ نها اجازه دخالت در امور داخلی خودمان را بدهیم.
** به نظر جنابعالی و باتوجه به شش ماهی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، تئوری رابطه یا صحبت با کدخدا مفید بوده است؟
یک مطلبی را حضرت امام (ره) داشتند به نام رابطه گرگ و میش، خیلی هم مشخص است. یک مثل عامیانه را ایشان استفاده کردند برای اینکه مفهوم سیاسی مهم را به افکار عمومی منتقل کنند.
این قاعده است، منتها در بحران عراق به خاطر میآورید آمریکاییها حتی با همپیمانان نزدیک خودشان، انگلیس، فرانسه، اعضای دائم شورای امنیت، روسیه مشورت نکردند و به عراق حمله کردند، با این تصور که میتوانند آنجا را فتح الفتوح کنند و عراق را تبدیل کنند به یکی از ایالتهای آمریکا، وقتی رفتند و دیدند که باتلاق است، توی گل ماندند.
دست آمریکا به سوی جمهوری اسلامی ایران دراز شد. این دیگر سند رسمی مکتوب انقلاب اسلامی است که آمریکاییها بعد از اینکه پیام دادند که میخواهیم با شما مذاکره کنیم، ما اعلام کردیم با درخواست شفاهی مذاکره نمیکنیم، مذاکره میخواهید، درخواست کتبی بدهید.
سفیر سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا رسما در خواست کرد که بدین وسیله دولت ایالت متحده آمریکا از دولت جمهوری اسلامی ایران در خواست می نماید برای کاهش بحران عراق مذاکره کند؛ این یعنی چه؟ یعنی رابطه گرگ و میش تغییر کرد.
آقای طالبانی به عنوان رئیس جمهور، آقای مالکی به عنوان نخست وزیر، آقای زیباری به عنوان وزیر خارجه از رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران در خواست کردند که برای کمک به عراق اسلامی این کار را انجام دهید، ما گفتیم برای کمک به کشور اسلامی و همسایه خود مذاکره میکنیم. پس پرده سه دور مذاکره با آمریکا این بود.
بنابراین آن قاعده سر جای خودش باقی است. ما با آمریکا رابطهای نداریم، در زمینه رابطه مذاکره نمیکنیم، ولی در مسائل موضوعی، منافع ما اقتضا کند مذاکره میکنیم.
مذاکره ژنو هم بر این اساس بود بنابراین اگر هم تعبیر کد خدا درست باشد، کدخدا با کدخدا مذاکره میکند نه جور دیگری.
** در دیدار اخیرتان با دبیرکل حزبالله در لبنان، به توافق خاصی درباره حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به سوریه رسیدید؟
من چیزی را تحت این عنوان به خاطر نمی آورم، ولی آقای "سید ابراهیم امین" معاون سیاسی آقای حسن نصرالله در سخنرانیشان در همین کنفراس وحدت اسلامی عنوان کردند حضور ما در سوریه، که تصریح کردند به این موضوع، برای مقابله با رژیم صهیونیستی است و طبیعی است که وقتی حزبالله به این صراحت موضعگیری میکند، به این معنی است که اگر صهیونیستها بخواهند دست از پا خطا کنند، مواجهه با خط مقاومت خواهند شد و این مسئله فقط مربوط به سوریه نمیشود.
** درباره فسادهای اخیر به خصوص فساد کرسنت و ماجرا فساد 650 میلیون یورویی که آقای توکلی دربارش صحبت کرده، کمیسیون امنیت ملی از این بعد که فساد اقتصادی، امنیت روانی جامعه را تهدید میکند، ورودی داشته است؟
اگر مفهوم امنیت را
موسع در نظر بگیریم، هر حادثهای که اتفاق
میافتد، مربوط به امنیت مردم است، یعنی هر
اتفاقی که در کشور رخ دهد را ما باید پیگیری کنیم. اما در تعریف داخلی مجلس،
معمولا کمیسیون اصل 90 و اقتصادی باید پروندههای اینچنینی را رفع و رجوع کنند. به
این دلیل که فساد اقتصادی است و امنیتی نیست، ما ورودی به اینگونه مسائل نداریم.
** اخیرا ماجرای شنود از دفتر کار آقای مطهری تبدیل به یکی از مسائل حاشیهای رسانههای داخلی شد و بعضی از رسانهها به نوعی برای رسانههای بیگانه خوراک تهیه میکردند، از سوی دیگر بعد از ادعای آقای مطهری مبنی بر دخالا وزارت اطلاعات در این ماجرا، روزنامه کیهان از دخالت سرویسهای بیگانه در مسئله شنود دفتر نماینده تهران خبر داد و آقای مطهری هم خبر کیهان را تکذیب نکرد و وزارت اطلاعات هم اعلامیهای در رد و یا تکذیب مسئله فوق منتشر نکرد، کمیسیون امنتی ملی در این مسئله اقدامی انجام داده است؟
وزیر اطلاعات چند مرتبه در کمیسیون حاضر شدند و تا جایی که من میدانم، وزارت اطلاعات چیزی را به عهده نگرفت.
** کمیسیون امنیت ملی در این ماجرا به عنوان مسئله امنیتی ورود پیدا کرد؟
نه، کمیسیون آنقدر مسائل ملی کلان دارد که این مسائل خیلی به چشم نمیآید.
** بالأخره ادعای آقای مطهری مبنی بر دخالت وزارت اطلاعات مسئله مهمی است و این ادعا سبب تضعیف مهمترین نهاد امنیتی کشور میشود، چرا کمیسیون امنیت ملی وارد اینگونه مسائل نمیشود؟
قانون این حق داده شده که با اذن قوه قضایی شنود صورت بگیرد، این مسئله قانونی است، در تمام دنیا هم انجام میشود. همین آمریکا که علیه ما ادعای نقض حقوق بشر دارد، تمام دنیا را شنود میکند.
اینکه در داخل کشور به لحاظ کنترل مسائل امنیتی شنود صورت بگیرد، طبق قانون ایرادی ندارد، منتها اینکه برای آقای مطهری به طور ویژه این کار صورت گرفته یا یا کار سرویس های بیگانه بوده است، در ابتدای امر به کمیسیون امنیت مربوط نمیشود، ما وقتی ورود می کنیم که هیئت رئیسه، مأموریتی را به کمیسیون واگذار کند.
اما به طور معمول در هر مسئلهای که در گوشه و کنار کشور اتفاق میافتد، از ارگانها و نهاهای تخصصی و امنیتی کسب اطلاع می کنیم.
** اخیرا شنیده شده است بعضی از مسؤولان و متخصصان حوزه انرژی درباره خط لوله صلح ایراداتی همچون عدم امنیت و عدم بازگشت پول به کشور را مطرح کرده و عملا پروژه مذکور را فاقد ارزش معرفی کردهاند، فلسفه خط لوله صلح چه بوده و آیا این ایرادات به پروژه وارد است؟
معمولا در این موارد به دلیل اینکه مسائل کلان کشور است، قرار نیست با تغییر دولت، سیاستها عوض بشود. این نشان دهنده عدم ثبات و بلوغ تصمیم گیری در کشور است و به هیچ وجه منطبق بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نیست. پروژه خط لوله صلح در بعد مثبتش هم منفعت اقتصادی برای کشور دارد و هم جنبه امنیت ملی، در مجموع گره خوردن مسئله انرژی ایران با کشور اسلامی پاکستان به دلیل اهمیت این کشور و وسعت جمعیتش، منافع بسیاری دارد.
آمریکا از همه اهرمها برای شکست این پروژه استفاده کرد و موفق نشد و همین مسئله نشان میدهد که خط لوله به نفع منافع ملی ایران است.
بنابراین امیدواریم در دولت روحانی این تصمیم ادامه پیدا کند چرا که چیزی هم به پایان عملیات عمرانی آن باقی نمانده است و لوله گذاری به طرف مرز انجام شده است. نباید بگذاریم بر این تصمیم خدشهای وارد شود.
در بعد نا امن بودن مسیر خط لوله در منطقه بلوچستان، میتوان با استفاده از مردم و قبایل محلی، امنیت منطقه را تامین کرد و کار مشکلی نیست، اگر ایرادات به خط لوله صلح به دلایل امنیتی است، این مشکلات به نظر من قابل حل است، اگر نگرانیها و ایرادات از بعد اقتصادی است که ما در حال حاضر به صورت روزانه این گاز را در هوا میسوزانیم و ضررهای میلیاردی میدهیم، وزیر نفت و دیگر مسؤولین حوزه انرژی باید برای جلوگیری از این ضررهای روزانه فکری بکنند و به دنبال متوقف کردن پروژه خط لوله صلح نباشند زیرا توقف آن منطبق بر منافع ملی نیست.
این سیاست عربستان، نشانگر شکست دیپلماسی آنها از ایران است. یعنی عربستان در بحران عراق، سوریه، فلسطین، لبنان و در کل منطقه شکست خورده است و این شکست در واقع مقابل ایران بوده است.
امروز تعداد زیادی از عناصر افراطی و تکفیری مقابل عربستان عملیات میکنند و در زندانهای عربستان حضور دارند. یعنی چاهی که برای دیگران کندهاند، حالا خودشان در ته این چاه هستند.
ما آنها را به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی نصیحت میکنیم که این سیاست را تغییر بدهند چرا که به ضرر جهان اسلام است. بعد از حادثه مسکو، این که یک عضو دائم شورای امنیت رسما از شورای امنیت بخواهد که عربستان را در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار بدهد، این شکست بزرگ برای آنها محسوب میشود، بنابراین این کج راههای که در آن قرار دارند، باید عوض شود.
فکر میکنم این که ما مرتبا از آنها درخواست ملاقات و مذاکره
بکنیم، سیاستی نیست که لزوما جواب بدهد. عربستان در موضع ضعف است و باید بداند که
سیاستهای آن شکست خورده است و این عربستان است که برای خروج از اوضاع بحرانی خود
نیازمند مذاکره با ایران است. بنابراین فکر میکنم در این دولت هم باید به گونهای
عمل بشود که عربستان به طرف جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده و سیاستهای فعلی خودش
را تغییر بدهد.
** آقای روحانی در سفر خوزستان حرف مبهمی درباره فعالیت نیروهای مسلح داشتهاند، ایشان در یکی از دیدارهای خود با نیروهای مسلح میگوید: «ممکن است نیاز باشد حضور ظاهری نیروهای مسلح کمرنگ ولی حضور باطنی و تیزبینی آنها بیشتر شود.» به نظر شما معنای این عبارت چیست؟
ما بدون داشتن یک نیروی مسلح و با اقتدار که در قرآن هم به آن اشاره شده و آمده است "و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم"، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. ما از قدرتهای بزرگ تسلیحات نمیگیریم در صورتی که کشورهای منطقه در سطح گسترده و غیر متناسب با نیاز خودشان، در حال تجهیز هستند. پس اگر ما نیروهای مسلح خودمان را تقویت نکنیم، قطعا عقب میمانیم و این اصلا به مصلت کشور، نیروهای مسلح و دفاع از تمامیت عرضی ایران نیست. آقای دکتر روحانی هم به دلیل مسئولیتی که در دوران جنگ داشتند، به خوبی میدانند که باید چگونه باشد.
اما این که تاکتیکها چگونه باشد، بر عهده فرمانده کل قواست. حتی اگر دولت برای نیازهای نیروهای مسلح، پول نقد نداشته باشد، از راههای دیگر قابل تامین است. باید نیازهای نیروهای مسلح به عنوان یک امر با اولیت تامین بشود. تجربه جنگ 8 ساله نشان داد اگر اقتدار لازم وجود نداشته باشد، دشمن به هوس میافتد که علیه کشور ما توطئه کند و در نتیجه تمام سرمایهگذاریهای کشور در حوزه اقتصادی یک شبه از بین میرود. این یک تجربه انجام شده است.
در عرصه
اتمی هم در مجلس چند سال است که مقرر کردیم دولت موظف است 20 هزار مگاوات انرژی
هستهای را صرف 20 سال آینده تامین بکند. این بودجه میلیاردی میخواهد و ما به
دلیل قراردادهای جدیدی که در حال حاضر زمینهاش وجود دارد، میتوانیم با روسیه
وارد همکاری شویم؛ بنابراین فکر میکنم که باید بودجه متناسب با این دو نهاد توسط
دولت تامین شود.