گروه بینالملل مشرق – محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران گفته است که بر اساس توافقات حاصله با کاترین اشتون، مسئول هماهنگی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، مذاکرات ایران و 1+5 اواخر بهمنماه آغاز خواهد شد. این بدان معناست که بهزودی ماراتن جدید دیپلماسی ایران در پرونده هستهای شروع میشود.
حصول توافق ژنو، موسوم به برنامه اقدام مشترک، خود کاری سخت و طاقتفرسا بود و پیشبینی میشود که مذاکرات مرحله بعد که به مذاکرات جامع شهرت یافتهاند، سختتر و زمانبرتر باشند. از این رو لازم است که پیش از ورود به این مذاکرات چشمانداز آنها در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
اگرچه حریف ایران در مذاکرات آتی همان 6 کشور
موسوم به 1+5 خواهند بود اما بدیهی است که اصلیترین تقابل در این بین، میان ایران
و ایالات متحده آمریکا شکل خواهد گرفت. سابقه 34 سال رفتارهای خصومتآمیز واشنگتن
علیه ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و همچنین نزدیکی سیاستهای این کشور به
رژیم اشغالگر قدس باعث شده است که در عمل، ایران و آمریکا دو دشمن جدی تلقی شوند.
این دشمنی در مذاکرات هستهای نیز خود را نشان داده و در 3 دور قبلی مذاکرات بین
تیم دیپلماسی دولت یازدهم و 1+5 نیز خود را نشان داده است.
این بدان معنا نیست که 5 کشور دیگر کلا مانعی در برابر برنامه هستهای ایران ایجاد نمیکنند. حتما بهخاطر مخاطبان گرامی هست که مذاکرات ژنو 2 با مانعی که فرانسویها در برابر توافق ایجاد کردند بینتیجه پایان یافت.
در این بخش از گزارش و پیش از ورود جدی به مباحث ریزی که احتمالا در مذاکرات جامع پیش خواهند آمد، ابتدا باید دو مقوله اصلی را بهعنوان مقدمه توضیح دهیم و سپس در بخش بعدی گزارش وارد جزئیاتی شویم که احتمالا مورد چالش جدی ایران و 1+5 قرار خواهند گرفت. این دو موضوع عبارتند از «منطق برنامه اقدام مشترک» و «راهبرد کلان واشنگتن در قبال مذاکرات هستهای با ایران». توضیح این نکته نیز ضروری است که در این مقال قصد ورود حقوقی به توافق ژنو را نداریم و بعد اساسی بررسی در این گزارشها بعد سیاسی است، چرا که حقوق بینالملل چیزی جز ابزار دست سیاست بینالملل نیست. در مسیری چنین، حقوقدان بودن آنقدر بهکار نمیآید که سیاستمدار بودن، هرچند که دانش حقوق بینالملل ضروری و ارزشمند است.
* منطق برنامه اقدام مشترک
برنامه اقدام مشترک پس از حصول، مورد نقدهای جدی فنی – حقوقی – سیاسی قرار گرفت که به تصریح علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان برخی از نقدهای مطرح شده به آن وارد است. اما بههرحال، سند این توافق اکنون مسیر آینده مذاکرات هستهای را روشن خواهد کرد و این سند برای خود دارای یک منطق و مبنای مشخص است.
منطق توافق ژنو را چنین میتوان بیان کرد: «از آنجا که برنامه هستهای ایران از سوی برخی طرفهای قدرتمند بینالمللی برنامهای مشکوک به تولید سلاح هستهای است، ایران برای یک دوره محدود اما طولانی محدودیتهایی را در برنامه هستهای خود بهعنوان اقدامات اعتمادساز خواهد پذیرفت تا با پایان این دوران، طرف مقابل بپذیرد که برنامه هستهای ایران یک برنامه صلحآمیز است و ضمن لغو تحریمهای هستهای اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران، ایران را بهعنوان یک عضو عادی فاقد سلاح هستهای پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی بپذیرد.»
این منطق مطلقا سیاسی است. ایران از نظر حقوقی اکنون هم یکی از اعضای عادی فاقد سلاح هستهای انپیتی است که بر اساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی انحرافش از مسیر صلحآمیز هستهای اثبات نگردیده است. اگرچه برخی قطعنامههای شورای امنیت بر ضد برنامه هستهای ایران را مستمسک حقوقی قرار داده و بهتبعیت از غرب آنها را فراتر از انپیتی میپندارند، اما نباید فراموش کرد که همان قطعنامهها نیز ماهیت سیاسی داشت و بر اساس یک مبنای حقوقی صادر نشده بود. اصولا نهادهای بینالمللی همانطور که برخی متفکرین روابط بینالملل هم اذعان کردهاند، عرصه تجلی منافع قدرتهای بینالمللی هستند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل هم از این قاعده کلی مستثنا نیستند.
در این منطق، کسانی که معتقدند حق نیازی به
شناسایی ندارد، عملا این حق را برای طرف مقابل بهرسمیت شناختهاند که تصمیم بگیرد
ایران چگونه کشوری بر اساس معاهده انپیتی است؟ یک عضو عادی یا یک عضو استثنایی!
عادی یا استثنایی بودن، طبعا در نحوه تعیین تکالیف بینالمللی ایران موثر خواهد
بود و از این رو عملا و بهطور ضمنی این حق برای طرف مقابل بهرسمیت شناخته شده
است که تکلیف ایران را تشخیص دهد.
با پذیرش توافق ژنو، ایران در شرایط فعلی در محدوده تکالیفی فراتر از انپیتی است در حالی که تا پیش از این توافق ایران ابراز میداشت که میخواهد یک عضو عادی انپیتی باشد، با تکالیف و حقوق برابر. اما در این توافق ایران دستکم برای یک دوره محدود، تکالیف بیشتر و حقوق کمتر را پذیرفته است.
برنامه اقدام مشترک سه مرحله اصلی را در بر میگیرد:
مرحله اول، دورهای حداقل شش ماهه و حداکثر یکساله که در تارخ 30 دیماه 92 آغاز شد و در این دوره ایران و 1+5 باید برای حصول توافق جامع مذاکره کنند. در این دوران طرف غربی بخشی از تحریمهای ایران را تعلیق کرد و ایران نیز بخشی از برنامه هستهای خود را بهحالت تعلیق درآورد؛
مرحله دوم، دورهای است که صراحتا از آن بهعنوان دورهای طولانیمدت (Long Term) نام برده شده است. مذاکرات جامع تعیین میکنند که مشخصات این دوره و طول زمان آن چقدر خواهد بود؛
مرحله سوم، پس از پایان «موفقیتآمیز» گام دوم آغاز خواهد شد که در تشخیص موفقیتآمیز بودن آن قطعا نظر طرف غربی دخیل خواهد بود. از این مرحله به بعد، ایران دیگر یک عضو استثنایی انپیتی نخواهد بود و با سایر اعضا حقوق و تکالیف برابر خواهد داشت، البته آن دسته از اعضا که پروتکل الحاقی را پذیرفتهاند.
مذاکراتی که احتمالا از اواخر بهمنماه آغاز خواهند شد، قرار است مشخصات و مختصات مرحله دوم را تعیین کنند.
* راهبرد کلان واشنگتن در قبال مذاکرات هستهای
همانطور که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت، تقابل اصلی در مذاکرات هستهای، بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکاست. از این رو، شناخت نگاه کلان واشنگتن در قبال این مذاکرات میتواند راهگشا باشد، هرچند که ایرانیان آگاه طی 10 سال گذشته بهخوبی این رویکرد را دریافتهاند و شاید سطور آتی، تکرار مکررات باشد.
سیاست کلان ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی
ایران، «سیاست مهار» است. این سیاست دستکم 3 جزء اصلی دارد: «مهار اقتصادی»،
«مهار نظامی» و «مهار هستهای». مذاکرات هستهای عملا مسیر مهار هستهای ایران در
راهبرد کلان واشنگتن محسوب میشوند.
این 3 مهار در یک پازل پیچیده و به هم پیوسته انجام میپذیرند. نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس نهتنها در برابر نیروهای نظامی ایران عرض اندام میکنند بلکه برنامه هستهای ایران را هم تهدید میکنند. تحریمهای اقتصادی نهتنها بهدنبال کوتاه آمدن ایران از برنامه هستهای صلحآمیز این کشور هستند، بلکه در عرصه اقتصادی نیز ایران را تحدید کرده و بودجه نظامی ایران را هم هدف گرفتهاند.
در مذاکرات هستهای، واشنگتن تا آنجا که بتواند بهدنبال محدودسازی برنامه هستهای ایران خواهد بود. به قول رئیسجمهور آمریکا، اگر بتوانند حتی پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران را هم باز خواهند کرد و اگر این کار را نمیکنند، بهخاطر آن است که نمیتوانند.
گفتههای مقامات آمریکایی پس از توافق ژنو نشان میدهد که در مذاکرات جامع قصد دارند برنامه هستهای ایران را از آنچه که هست کوچکتر کنند.
اشاره به این نکته ضروری است که آنچه هدف مهار آمریکاییها در برنامه هستهای است، نه تعداد نیروگاههای ایران و توان تولید برق هستهای این کشور، بلکه خودکفایی ایران در تولید سوخت مورد نیاز این نیروگاههاست. ایران حق دارد از انرژی هستهای استفاده کند اما بهشرطی که برای تامین سوخت وابسته باشد؛ این منطق هستهای واشنگتن در برابر ایران و دقیقا منطبق بر اظهارات بنیامین نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی است.
در بخش بعدی گزارش، انشاءالله وارد جزئیاتی میشویم که در مسیر مذاکرات جامع، چالشبرانگیز خواهند بود.
ادامه دارد...