* آقای کلهر، مستند سوم شما به چه موضوعی میپردازد؟
مستند سوم در حقیقت به روایت ساعات پایانی جنگ 33 روزه و بزرگترین عملیات هلی برن تاریخ ارتش اسرائیل اختصاص دارد که در وادی الحجیر و روستای الغندوریه رخ میدهد.
*در این مستند چه اهداف و محورهایی را مورد نظر داشتید و قرار بود به چه واقعیاتی بپردازید؟
همانند دو مستند قبلی که با یک رویکرد تاریخی به سراغ موضوعات رفته بودیم در این مستند نیز ابتدا از تاریخ منطقه آغاز کردیم، یکی از اهداف ما پرداختن به زندگی و شخصیت «علامه سید عبدالحسین شرف الدین(ره)» و اهمیت اجلاس وادی الحجیر در 1920میلادی بود. همچنین می خواستیم ویژگی ها و خصوصیات جغرافیایی منطقه و اهمیت استراتژیک آن را برای مقاومت روشن کنیم. برای این منظور باید تاریخ منطقه و استفاده مکرر از این معبر توسط ارتش متجاوز صهیونیستی و سالهای اشغال این منطقه از 1982 تا 2000 میلادی را مرور می کردیم.
علامه سید عبدالحسین شرفالدین
در ادامه هم باید به حوادث و ماجراهای آزادسازی جنوب لبنان و شروع حرکت مردم از این روستا در تابستان 2000 اشاره میکردیم. سپس این مستند مروری دارد بر ایام جنگ 33 روزه و حوادث پیش آمده در طول جنگ در منطقه وادی الحجیر و روستای الغندوریه و دلایلی که باعث شد نیروهای رژیم صهیونیستی در آخرین ساعات جنگ از این معبر مجددا استفاده کنند.
پرداختن به تاکتیکهای نیروهای عمل کننده صهیونیست در این عملیات و نبرد و دفاع رزمندگان مقاومت اسلامی در این منطقه از دیگر اهداف و محورهای این فیلم مستند است. در ادامه هم نتایج حاصل شده از این عملیات برای حزب الله و خسارتهای وارد شده به نیروهای رژیم صهیونیستی روایت میشود.
*این مستند هم به شهید یا شهدای خاصی از جنگ 33 روزه میپردازد؟
بله. خاطراتی از شهید حسن مرعی در این مستند روایت میشود. شهید مرعی کوچکترین شهید جنگ 33 روزه است که در این عملیات در منطقه وادی الحجیر و در روستای الغندوریه به شهادت می رسد.
همچنین در این مستند به خاطراتی از رزمندگان و دیگر شهدای این عملیات اشاره میشود.
*بسیار خوب. فرمودید این مستند به شخصیت «علامه شرف الدین» میپردازد. نخست درباره او توضیح دهید و سپس ارتباطی که او با جنگ 33 روزه پیدا میکند را بفرمائید.
«علامه سیدعبدالحسین شرفالدین(ره)» مرجع و رهبر بزرگ شیعیان لبنان بودند، ایشان کسی است که امام موسی صدر را به لبنان دعوت میکنند و او را وصی بعد از خود قرار میدهند و بنا بر طلب ایشان وی در لبنان مستقر میگردند.
امام موسی صدر در کنار علامه شرفالدین
علامه شرف الدین(ره) در بهار سال 1920 میلادی با دعوت از زعما و بزرگان عشایر و طوایف و نیز علما و نیروهای انقلابی در جنوب لبنان در دره معروف وادی الحجیر، اجلاسی سه روزه به جهت روشن کردن آینده منطقه جبل عامل و رهایی آن از سلطه استعمارگران برگزار کرد که این اجلاس نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر لبنان و شروع حرکتهای مقاومت در این منطقه به شمار میآید.
ایشان در یادداشتهای خود دلایل مختلفی برای انتخاب این مکان جهت برپایی این اجلاس مهم ذکر می کند که از جمله آنها میتوان مرکزیت این نقطه از لحاظ جغرافیایی در جنوب لبنان و سهل الوصول بودن برای رفت و آمد و وجود معابر مواصلاتی امن و نیز وجود آب برای استقرار چند روزه اشاره کرد. وجود این دلایل مهم و همچنین وجود عوارض طبیعی و پوشش گیاهی خاص در این منطقه، از بعد جغرافیای نظامی و استراتژیک اهمیت فوق العاده ای به این معبر داده است که ارتش متجاوز صهیونیستی بارها با موفقیت در جنگهای گذشته خود از این معبر برای رسیدن به عمق اراضی لبنان استفاده کرده است که تجاوزهای سالهای 1978 و 82 و 1987 میلادی از جمله آنهاست.
این دره مهم در طول سالهای اشغال جنوب لبنان (1982 تا 2000 میلادی) تحت سیطره اشغالگران قرار داشت و مرز مابین کمربند اشغالی و امنیتی اسرائیل با روستاها و مناطق غیراشغالی جنوب و معبری برای داخل شدن رزمندگان حزب الله به مناطق اشغالی جهت انجام عملیات و کمین ضد اشغالگران و مزدوران آنها بود.
در هنگام آزاد سازی جنوب لبنان در تابستان سال 2000 این روستا و دره مبداء شروع حرکت کاروان مردمی به سوی روستاهای تحت اشغال بود و اولین دروازه ایست و بازرسی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که توسط مردم شکسته شد و سیل خروشان مردم به سوی روستاهای تحت اشغال روانه گردید در این دره واقع شده است و به همین دلیل این معبر «دروازه آزادی جنوب لبنان» نام گرفته است.
در تابستان سال 2006 و با شروع دوباره جنگ، از همان روزهای نخست این منطقه و روستاهای اطرافش بارها و بارها مورد حملات هوایی و توپخانهای متجاوزان صهیونیست قرار گرفتند. اما در روزهای پایانی جنگ، حکومت و ارتش غاصب اسرائیل از آنجایی که به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود در جنگ دست نیافته بودند، برای جبران تمام شکستهای خود در آخرین ساعات قبل از آتش بس تصمیم به انجام یک عملیات بزرگ و استفاده مجدد از معبر وادی الحجیر گرفتند تا بلکه بواسطه پیروزی احتمالی در آن به تمام آنچه در طول 33 روز جنگ نرسیده بودند، دست پیدا کنند.
انتقال تانک و عدوات نظامی رژیم صهیونیستی به وادی الحجیر
حرکت تانکهای رژیم صهیونیسم به سمت وادیالحجیر و الغندوریه
*از این نظر این عملیات چیزی شبیه به عملیات مرصاد در دوران جنگ 8 ساله ما است. یعنی در آن عملیات هم دشمن می خواست ناکامیاش در جنگ تحمیلی را با یک عملیات بزرگ و نهایی جبران کند؛ البته شباهت دیگری هم وجود دارد، هر دوی این جنگ ها در درهای که از نظر استراتژیک بسیار مهم بودند رخ می دهد. درست است؟
بله، تقریبا شبیه هستند. حتی شاید بتوان شباهت های دیگری را هم بین آن ها پیدا کرد. به هر حال رژیم اشغالگر فلسطین برای تضمین موفقیت اش در این طرح از دو راه اقدام کرد؛ نخست رساندن یک لشکر زرهی متشکل از تانک های مرکاوا از محور الطیبه و مخفی کردن آن ها در نزدیکی وادی الحجیر و دوم اقدام به انجام بزرگترین عملیات هلی برن تاریخ ارتش خود. این عملیات هلی برن با بیش از 1200 کماندو از نیروهای ویژه صهیونیستی انجام شد که در تاریخ این رژیم بیسابقه است. این هلی برن در کنار روستای الغندوریه و در قسمت غربی وادی الحجیر انجام شد و قرار بود در نهایت این دو نیرو به یکدیگر ملحق شوند و منطقه را به اشغال خود درآورند.
حرکت سربازان رژیم صهیونیستی به سمت وادیالحجیر
در حقیقت آنها می خواستند از طریق جاده موجود در دره الحجیر خود را به رودخانه اللیطانی برسانند و با اشغال روستای الغندوریه و تصرف جاده آن که منتهی به شهر صور میشود، کل منطقه جنوب را به محاصره خود درآوردند.
صهیونیستها به سمت غندوریه میروند
*سوالی که برای همه ما ایجاد می شود این است که چطور ممکن است بزرگترین عملیات هلی برن ارتش رژیم صهیونیستی در برابر تعداد محدود رزمندگان مقاومت با شکست مواجه شود؟ نیروهای حزب الله چطور این شکست را به صهیونیست ها تحمیل کردند؟
چیزی که لازم است در پاسخ به این سوال بر آن تاکید کنم، چنانکه افراد زیادی قبل از من درباره آن حرف زدهاند، این حقیقت است که در جنگ 33 روزه واقعا حضور نیرویی ما فوق اراده بشری مشهود بوده است و اینکه قرآن میفرماید «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ» واقعا در آن جنگ به اثبات رسیده است. همانگونه که در دوران دفاع مقدس ما هم این اتفاق افتاد. در جنگ 33 روزه یک بار دیگر این حقیقت به اثبات رسید که اگر خداوند بخواهد گروهی اندک میتواند در مقابل گروه کثیری از دشمان خدا به پیروزی برسد.
* شاید باور چنین وقایعی وقتی فقط به صورت لفظی نقل شود، دشوار باشد؛ اما ساخت مستندهای تصویری برای ماندگار کردن آنها بسیار موثر است و از این نظر فکر می کنم اثر تاثیرگذاری باشد. می خواهم توضیحی هم درباره تعداد شهدای حزب الله در این عملیات بدهید چون به نظر نمی آید که حزب الله بدون اینکه زحمتی متحمل شود یا خسارت هایی دیده باشد توانسته است در این عملیات به پیروزی برسد.
نه اصلا اینطور نبوده است. مجموعهای انگشت شمار از رزمندگان مقاومت اسلامی که البته در نسبت با حجم نیروهای حزب الله بسیار کوچک و اندک بودند، در این عملیات حضور داشتند که اکثر آنان به شهادت رسیدند و تنها چند نفر از آنان زنده ماندند که ما هم به سراغ آنان رفتیم. در مجموع پیروزی حزب الله در این عملیات بزرگ و در مقابل آن حجم کثیر از نیرو و تجهیزات چیزی شبیه معجزه بود که بیشک بدون کمک خداوند حاصل نمیشد.