در ادامه این مطلب آمده است: آیاواقعا اینگونه است؟ به نظر می رسد که این اظهارات نوعی زبان بازی بوده و اوباما فقط برای کسب حمایت اسرائیل در انتخابات سال 2012 میلادی این سخنان را بر زبان آورده است. اما وقتی به عمق وجود اوباما رجوع می شود و بویژه در مورد ایران متوجه می شویم که او اعتقادی به استراتژی بازداشتن ایران از هسته ای شدن ندارد. بنا به دلایل روشنی اوباما نمی تواند این موضوع را رد کند، اما اوباما این سیاست خود را چگونه به پیش می برد؟
دوران در پاسخ به این پرسش می نویسد: اوباما می تواند اینطور وانمود کند که در حال پیشرفت است. اوباما می تواند این موضوع را در بوق و کرنا کند که از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری می کند اما در حقیقت وی از مقابله نظامی با ایران به هر قیمتی جلوگیری می کند.
در ادامه مطلب بروکینگر با طرح این پرسش که چگونه می توان به سیاست اوباما در این رابطه پی برد، می نویسد: برای پی بردن به این موضوع بهتر است به موضوع سوریه و داستان تسلیحات شیمیایی در این کشور اشاره شود. اوباما پیش از تابستان 2013 میلادی بارها هشدار داده بود که استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه خط قرمز آمریکا خواهد بود و اگر دولت سوریه از این تسلیحات استفاده کند واشنگتن دست به اقدام نظامی خواهد زد. اما در تابستان 2013 وقتی گزارش هایی در مورد استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه منتشر شد اوباما موضوع خط قرمز و استفاده از گرینه نظامی را به کلی فراموش کرد.
آیا این یک انتقام رو به اضمحلال است؟ این سیاست اوباما نشانگر بیزاری وی از وارد کردن آمریکا به یک جنگ بی پایان در خاورمیانه است. اوباما به خوبی این موضوع را نشان داده است و از همین رو بود که وی هیچ اقدامی برای بازداشتن اسد انجام نداد. و این عاملی شد برای نقش آفرینی بیشتر ایران در سوریه.
در حقیقت شکست و یا به عبارت بهتر خودداری از تقابل با بشار اسد نوعی خودداری از تقابل با جنگ نیابتی ایران و همچنین حزب الله لبنان بود. به موجب این خودداری ایران و حزب الله در سوریه قدرت یافتند.
در ادامه مطلب بروکینگز آمده است: در اینجا (موضوع ایران) نیز چنین وضعیتی حاکم است. اوباما در برخورد با ایران در مقایسه با روسای جمهور پیشین آمریکا به نوعی سنت شکنی کرده است. در 35 سال گذشته هر یک از روسای جمهور آمریکا به غیر از اوباما، مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه را جزو منافع ملی خود می دانستند. و مطمئن باشید که اوباما درخصوص مقابله با ایران فقط زبان بازی می کند. اوباما در سخنرانی سالانه خود تاکید کرده بود که آمریکا به دقت رابطه ایران با گروه هایی همچون حزب الله لبنان را زیر نظر دارد اما فاصله میان گفته ها و عمل اوباما بسیار زیاد است.
اما به غیر از این موارد اوباما اخیرا صحبت از نقش سازنده ایران در خاورمیانه کرده و گفته بود: اگر ما بتوانیم از ایران به گونه ای مسئولانه کمک بگیریم می توانیم شاهد نوعی تعادل میان کشورهای سنی حوزه خلیج فارس و ایران باشیم.
دوران در مقاله خود در بروکینگز در ادامه به وجود چنین وضعیتی در بازی پوکر اشاره کرده و می نویسد: وقتی در بازی پوکر بازیکنی چنین حرفی می زند به آن معناست که در حال بلوف زدن است. و به نظر می رسد که اوباما در مورد سوریه و ایران چینین عملکردی را دارد.
شاهدی دیگر در این رابطه به توافقنامه هسته ای ایران در ژنو باز می گردد. این توافقنامه به گونه ای است که حتی نزدیک ترین متحدان اوباما نیز در مورد موفقیت امیز بودن ابراز تردید دارند. حتی فرید زکریا، از نویسندگان سابق نیوزویک و فارین افیرز که اکنون در سی ان ان مجری گری می کند و اخیرا نیز با "حسن روحانی" رئیس جمهور ایران مصاحبه کرده، توافقنامه ژنو را به یک قطار خراب تشبیه کرده است. علاوه بر آن "دنیس راس" که تا چندی پیش مشاور اوباما در امور ایرن بود نیز این توافقنامه را ناقص می داند.
اما اوباما در مقام دفاع از خود در برابر این انتقادها بوده و به نوعی سخن می گوید که شانس موفقیت توافق هسته ای ژنو را کمتر از 50 درصد می داند. هدف اوباما از اتخاذ این روش آن است که از یک سو نشان دهد به دنبال حل موضوع هسته ای ایران است و از سوی دیگر گزینه استفاده از زور را نیز حذف نکرده است.
در پایان این مطلب، مایکل دوران به گفته های "رابرت گیتس" وزیر دفاع سابق آمریکا که اخیرا در کتاب خاطرات او منتشر شده اشاره کرده و می نویسد: گیتس در کتاب خاطرات خود به جنگ افغانستان اشاره کرده و نوشته است که اوباما به فرماندهان خود اطمینان ندارد. رئیس جمهور امریکا به استراتژی خود نیز در مورد افغانستان اعتقادی نداشت و بطور کلی معتقد بود که این جنگ (جنگ افغانستان) جنگ او نیست. در مورد ایران نیز ممکن است اوباما چنین اعتقادی را داشته باشد. اوباما به افرادی که از گذشته پرونده ایران را دست داشته و بطور سنتی آن را هدایت می کردند اعتقادی ندارد. اوباما معتقد است که استراتژی موجود در خصوص ایران استراتژی او نیست و خود او باید راهکاری را در این خصوص بیازماید.