به گزارش مشرق، در این پرونده حسن متهم است 21خرداد امسال دختر 30سالهای به نام اعظم را در پارک سرخحصار تهران به قتل رسانده و سپس جسدش را به آتش کشیده بود متهم پس از دستگیری در بازجوییها گفت: مقتول اصرار داشت که از همسرم جدا شده و با وی ازدواج کنم که من برای فرار از اصرارهای او تصمیم به قتلش گرفتم با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و صبح امروز حسن به ریاست قاضی اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفت در این جلسه وکیل اولیای دم برای متهم به قتل تقاضای قصاص کرد.
رئیس دادگاه نیز با تفهیم اتهام قتل عمدی با چاقو، جنایت بر میت وسرقت موبایل مقتول به حسن از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
حسن نیز با قبول اتهامش گفت: 1سال قبل از جنایت در خیابان پیروزی با اعظم آشنا شده و پس از مدتی متوجه شدم او به من علاقهمند شده است بخاطراینکه خودم همسر و دو فرزند دوقلو دارم از او خواستم به این رابطه پایان دهیم اما دختر جوان همچنان اصرار داشت که باهم ازدواج کنیم.
سرانجام او وقتی اصرارهای من را دید از تصمیمش منصرف شد و مدتی از او بیخبر بودم . چند روز قبل از جنایت دوباره اعظم با من تماس گرفت و گفت اگر با او ازدواج نکنم ماجرای دوستی را به همسرم میگوید.
روز حادثه از او خواستم برای صحبت در اینباره به پارک سرخحصار برویم او دوباره حرفهایش را تکرار کرد و از من خواست همسرم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم با هم درگیری لفظی پیداکردیم که در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و با چاقو او را کشتم بعد به محل کارم رفته و بعد از عوض کردن لباسهایم با مواد آتشزا به محل جنایت آمده و جسد را آتش زدم.
رئیس دادگاه نیز با تفهیم اتهام قتل عمدی با چاقو، جنایت بر میت وسرقت موبایل مقتول به حسن از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
حسن نیز با قبول اتهامش گفت: 1سال قبل از جنایت در خیابان پیروزی با اعظم آشنا شده و پس از مدتی متوجه شدم او به من علاقهمند شده است بخاطراینکه خودم همسر و دو فرزند دوقلو دارم از او خواستم به این رابطه پایان دهیم اما دختر جوان همچنان اصرار داشت که باهم ازدواج کنیم.
سرانجام او وقتی اصرارهای من را دید از تصمیمش منصرف شد و مدتی از او بیخبر بودم . چند روز قبل از جنایت دوباره اعظم با من تماس گرفت و گفت اگر با او ازدواج نکنم ماجرای دوستی را به همسرم میگوید.
روز حادثه از او خواستم برای صحبت در اینباره به پارک سرخحصار برویم او دوباره حرفهایش را تکرار کرد و از من خواست همسرم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم با هم درگیری لفظی پیداکردیم که در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و با چاقو او را کشتم بعد به محل کارم رفته و بعد از عوض کردن لباسهایم با مواد آتشزا به محل جنایت آمده و جسد را آتش زدم.