در ابتدا ستون سرمقاله روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«بر بلندای انقلاب اسلامی»نوشته شده توسط سعد الله زارعی اختصاص یافت:
«استقامت» و «وحدت» دو پیام اصلی مردم ایران است که در مواقع خاص تبلور عینیتر پیدا میکند، انتخابات و راهپیماییها مواقعی هستند که متن جامعه، فارغ از حرف و حدیثهای حاشیهپردازان فرصت مییابند تا آنچه را درنظر دارند با صدای بلند اعلام کنند. وقتی همه مردم به صحنه میآیند از یک طرف وحدت و یکپارچگی ملی و از سوی دیگر تاکید مردم بر راهی که تاکنون پیموده شده را یادآور میشود. در نقطه مقابل، حضور کمرنگ در پای صندوق رأی و یا حضور کمشمار در راهپیماییهای عمومی بیانکننده «خستگی» و «تشتت» در صفوف مردم و شکاف میان آنان و حاکمیت و نارضایتی زیاد نسبت به شرایط کشور میباشد.
راهپیمایی پرشکوه 22 بهمن 92، صریحترین سخن ملت ایران بود که بدون مجامله و پیچیدگی بیان گردید. این مردم در حالی به میدان آمدند که از یک طرف دشمن شناخته شده آنان بر دایره فشارها و اتهامات خود میافزود و از طرف دیگر عدهای در قالب عناوین رسمی یا غیررسمی «شیوه خاصی» را بعنوان راهکار ایران در مواجهه با این دشمنیها مطرح میکردند. حضور یکپارچه مردم و تمرکز آنان روی شعارهای خاص نشان داد که نه تحت تاثیر فشار دشمن قرار دارند و نه با این شیوههای خاص که بعنوان دلسوزی برای مردم مطرح میشود، میانهای دارند. در واقع مردم آمدند بگویند پاسخ دشمنی آمریکا را با تاکید بر مخالفت با دخالتهای آمریکا میدهند و در مقابل آن میایستند و توسل به ادبیات و گفتمانی که با چنین دشمنی نوعی مماشات را توصیه میکند را قبول ندارند و آن را مردود میدانند.
ملت ایران میداند که هیچ بخشی از آنچه بدست آورده است محصول رایزنی و توافق با دشمن نیست. مردم اگرچه دیپلماسی و راهحلهای سیاسی را به خوبی میشناسند و از آن رویگردان هم نیستند ولی میدانند که هیچگاه از این طریق عایداتی نداشته مگر آنکه قبل از مذاکره و حین مذاکره، دشمن به این جمعبندی رسیده باشد که چارهای جز کوتاه آمدن ندارد. مردم بخوبی میدانند که پیروزی انقلاب محصول مذاکره میان بازرگان و بختیار نبود بلکه اعلامیه امام مبنی بر لغو بیانیه حکومت نظامی تهران از یک سو و اجابت گرم مردم از این دعوت از سوی دیگر پیروزی انقلاب را رقم زد. کما اینکه مردم پیروزی در جنگ 8 ساله را محصول مذاکره با هیئتهای خارجی و یا دولت وقت عراق نمیدانند.
مردم میدانند که راه غلبه بر دشمن آنهم دشمنی که بر دشمنی اصرار دارد، استقامت و ضربه زدن به آن است. مردم با همین روحیه 8 سال جنگ را اداره کردند. مردم میدانند که 70 سال مذاکره عربی-غربی هیچ دستاوردی برای مردم فلسطین نداشته است. چگونه میتوان از دشمنی که شعار نیل تا فرات میداد، خواست که قطعهای از جغرافیای فلسطین که دشمن آن را حلقه اول مطالبه خود حساب کرده بود را به فلسطینیهای آواره بدهد. فلسطینیها اگر توانستهاند اندکی از فلسطین- در نوار غزه- را آزاد کنند با سنگ و تفنگ آن را آزاد کردهاند نه از طریق مذاکرات بین هیئتهای عربی و هیئت اسرائیلی. در روز 22 بهمن مردم البته دیپلماسی را نفی نکردند ولی تبدیل شدن دیپلماسی به یک راه برای رسیدن به حقوق را خیالپردازانه دانستند و از این رو مردم، تظاهرات خروشان را بعنوان گزینه روی میز ایران سر دست گرفتند و به دشمن «نه» گفتند.
یکی دیگر از جنبههای حرکت متنی ملت ایران، جنبه «وحدت» آن است. ملت ایران نشان دادهاند که «تقسیمپذیر» نیستند. هیچ نوع تقسیم و تفکیکی در مردم راه ندارد. خط و خطوط سیاسی در جامعه وجود دارد و نوعی خطکشی میان این و آن گروه دیده میشود و در مواقع خاص نظیر انتخابات هم به یک موضوع بحثبرانگیز تبدیل میشود و برای عدهای یک سرگرمی هم درست میشود ولی واقعیت این است که اینها هیچ ارتباطی با مردم ندارد. نظام هم اساساً براساس چنین قواعدی تنظیم نشده است نظام ایران یک نظام حزبی و برمبنای آرایههای احزاب تنظیم و تعریف نمیشود این یک مسئله تصادفی هم نیست اساساً نظام و اسلام حزب محور شدن را بر نمیتابد و آن را از بین برنده حق بزرگتر تودههای مردم میداند و بر این اساس بر «دموکراسی مستقیم» تأکید دارد. نظام نمیخواهد مردم را با واسطه احزاب ببیند کما اینکه مردم هم ثابت کردهاند که نمیخواهند نظام را از طریق گفتمانهای حزبی بشناسند.
دموکراسی مستقیم برخلاف آنچه بعضیها تصور کردهاند، «عوامگرایی» (Peopolism) هم نیست چرا که پوپولیسم به معنای ساختارگریزی است و حال آنکه در نظام اسلامی ساختارهای روشن و مستحکمی وجود دارد تا جائی که گاهی متهم به انتخابات دو مرحلهای و گزینش دو بخشی میشود ولی واقعیت این است که ساختارهای تعریف کننده و شرایطساز مانع شکلگیری پدیده عوامگرایی یا پوپولیسم شده و حضور مستقیم تودهها و آراء مستقیم آنان به افراد مانع حزب محوری میشود و از این رو به تعبیر حضرت امام در اینجا «دموکراسی ناب» وجود دارد.این نوع از مردمسالاری، مردم را 35 سال در پای نظام نگه داشته و مانع مصادره انقلاب و نظام به نفع طبقات خاص و احزاب و نحلههای سیاسی شده است و از این رو مردم زنده بودن انقلاب را حس کرده و آن را از آن خود میدانند و لذا برای حفظ طراوت و تازگی آن به صحنه میآیند. این موضوع مردم را دلگرم کرده و فضا را از فریاد پر میکند.
در واقع وحدت در جامعه که در نگاه اول معطوف به امر سلبی است یعنی «وحدت در برابر که یا در برابر چه»، یک امر ایجابی است و باید با گزاره موجبه دیده شود یعنی «وحدت برای چه» این وحدت سازنده است و خودبخود باعث حضور مردم میشود حالا اگر یک امر یا یک سلسله امور سلبی هم رخ بدهد مثل آنچه در ماههای منتهی به 22 بهمن از سوی رژیم آمریکا مشاهده شد، انگیزه حضور را افزایش داده و بر حرارت شعارها و نحوه حضور مردم تأثیر میگذارد. به عنوان مثال امسال شعارهای مرگ بر آمریکا از شعارهایی که صرفاً بیانگر تجلیل از یک رخداد تاریخی است، گستردهتر بود. این که وحدت در متن یک جامعه وجود عینی دارد و با امور سلبی برافروختهتر میشود خاص انقلاب اسلامی ایران است و این در واقع یک چراغ ویژه است که برای همیشه فروغ دارد. شما نگاهی به رسانههای آمریکایی و انگلیسی بیاندازید. این رسانهها در سالگرد انقلاب تاریخی فرانسه که در ادبیات سیاسی «کبیر» خوانده شده و یا در سالگرد انقلاب شوروی- انقلاب اکتبر- هیچ برنامهای ندارند و اساساً به این انقلابها توجهی ندارند اما این رسانهها در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، دهها برنامه خبری، تفسیری، تصویری پیرامون این انقلاب تولید کرده و خبرنگاران خود را برای ثبت مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به تهران اعزام میکنند.
حالا بگذریم از اینکه اینها دنبال نگاه خود، هدف خود و تفسیر خاص خود هستند و به متن و حقیقت و نتایج و چشماندازهای این انقلاب عظیم توجه نمینمایند ولی بالاخره تحرکات آنها به خوبی نشان میدهد که انقلاب اسلامی یک پدیده تاریخی نیست بلکه یک موجود زنده است که نمیتوان از طریق آرشیوها وضع و اثر آن را نشان داد. این انقلاب در واقع از یک ملت حرف میزند، ملتی که 35 سال دشمنی متراکم را تحمل کرده و در وسط صحنه مانده و دشمن را به مبارزه میطلبد از منظر غرب و شرق این چنین ملتی دیدن دارد و این همان انقلاب توفنده اسلامی است.البته انقلاب یک رخداد رمانتیک و تفننی نیست، انقلاب اسلامی یک راهحل است، راهحلی برای ملت ایران و راهحل برای ملتهای دیگر. از جنبه داخلی، خروش مردم در تظاهرات این پیام و دلالت را برای کسانی که با تحلیلهای ذهنی به راهحلهایی که دشمن آن را نشان میدهد، رسیدهاند، دارد که مردم اولا مثل شما فکر نمیکنند و ثانیا آنچه شما «راهحل» میدانید راهحل و چاره کار نمیدانند. مردم در این چنین اجتماعاتی میگویند «ما دشمن خود را به خوبی میشناسیم»، «راه غلبه بر توطئههای او را میدانیم» و «قطعا بر این دشمن پیروز میشویم.» مردم بزرگ ایران از مسئولان کشور توقع دارند به این واقعیت توجه کنند.
گاهی مراوده پیدرپی مسئولان با طرفهای خارجی، فرصت دیدار و گفتوگو با تودههای مردم را از آنان میگیرد و به ورطه تحلیلهایی میافتند که همان طرفهای خارجی گفتهاند و حال آن که کاملا پیداست طرفهای خارجی که ما را در تغییر مسیر تشویق مینمایند حسن نیت ندارند تا ما به تحلیلهای آنان اعتماد کنیم و به منافع ملی ما نمیاندیشند تا بتوانیم با آنان به «منافع مشترک» و به قول بعضیها «برد- برد» برسیم!مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال از مسئولان کشور خواستند با آنان همراه شوند. اگر مردم به اقدامات دیپلماتیک میاندیشیدند باید وعدههای دیپلماتی را باور میکردند و از طرح شعارهای سلبی و مبارزهطلبانه اجتناب میکردند. مردم در روز 22 بهمن گفتند که «ما دیپلمات نیستیم ما انقلابی هستیم» به این معنا که روش مواجهه با نظام استکباری که ما نمیتوانیم وجود آن را به عنوان یک «واقعیت» بپذیریم، این نیست که به وعدههای تفسیرپذیر او اعتماد کنیم.
مهدی حسن زاده در مطلبی با عنوان««اقتصاد مقاومتي» حتي در صورت رفع تحريم ها»چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه خراسان اینطور نوشت:
با گذشت حدود ۲ سال از طرح مفهوم اقتصاد مقاومتي از سوي رهبر معظم انقلاب، سياست هاي کلي «اقتصاد مقاومتي» توسط ايشان ابلاغ شد تا اقتصاد ايران در زماني که دوران پررنگ شدن فشارهاي اقتصادي از خارج بوده است، آماده تجديدنظري اساسي در اقتصاد وابسته به نفت شود. مروري بر ۲۴ بند سياست هاي کلي اقتصاد مقاومتي نشان مي دهد اين سياست ها در حقيقت مروري آسيب شناسانه بر نقاط ضعف اقتصاد ايران در حوزه هاي گوناگون از صنعت، کشاورزي، تجارت خارجي و نظام توزيع تا موضوع هدفمندي يارانه ها و صنعت نفت وگاز کشور است و محورهايي که بايد با تکيه بر آن ها برنقاط ضعف فائق آمد، نيز در اين سياست ها مشخص شده است. با بررسي ابلاغيه رهبر انقلاب چند نکته کليدي را مي توان متذکر شد.
۱ - شايد اصلي ترين نکته تاکيد ويژه رهبري بر اجراي بي درنگ و با زمان بندي مشخص اين سياست هاست. در متن ابلاغيه آمده است: «لازم است قواي کشور بي درنگ و با زمان بندي مشخص اقدام به اجراي آن (سياست هاي کلي اقتصاد مقاومتي) کنند و با تهيه قوانين و مقررات لازم و تدوين نقشه راه براي عرصه هاي مختلف، زمينه و فرصت مناسب براي نقش آفريني مردم و همه فعالان اقتصادي را در اين جهاد مقدس فراهم آورند...». مروري بر سياست هاي ابلاغي گذشته رهبر انقلاب در ساير موضوعات نشان مي دهد که هيچ گاه تاکيد بر اجراي «بي درنگ و با زمان بندي مشخص» چنان که در اين سياست ها آمده مطرح نشده است. مروري بر وضعيت فعلي اقتصاد از جمله آمارهاي کليدي نظير نرخ رشد اقتصادي و تورم و چشم انداز تيره مذاکرات هسته اي با توجه به موضع گيري هاي مقامات آمريکا نشان مي دهد که خطر تداوم و بلکه تشديد فشارهاي اقتصادي بر کشور جدي است و ضرورت و فوريت اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي از اين منظر روشن است. همچنين تاکيد بر تهيه قوانين و مقررات و تدوين نقشه راه در اين ابلاغيه مستلزم اين است که دولت و مجلس با اعلام زمان بندي مشخص و تشکيل کميته هاي کارشناسي نسبت به بازنگري در قوانين و مقررات اقدام کنند.
۲ - دومين نکته مهم در اين سياست ها نگاه همه جانبه و نه نگاه صرف اقتصادي به موضوع اقتصاد مقاومتي است. توجه به علم و دانش براي پيگيري اقتصاد دانش بنيان در بند دوم اين سياست ها، استفاده از ديپلماسي در جهت حمايت از هدف هاي اقتصادي در بند ۱۲ ، تقويت فرهنگ جهادي و اعطاي نشان اقتصاد مقاومتي به اشخاص داراي خدمات برجسته در اين زمينه در بند ۲۰، ضرورت تبيين ابعاد اقتصاد مقاومتي و گفتمان سازي آن،نشان مي دهد، مخاطب سياست هاي اقتصاد مقاومتي فقط دستگاه ها و فعالان اقتصادي نيستند بلکه دستگاه هاي فرهنگي، علمي، سياسي و سياست خارجي نيز در اين زمينه مسئول هستند.
۳ - ديگر نکته مهم ضرورت توجه به بندهايي از سياست هاي کلي اقتصاد مقاومتي است که ناظر به موضوعات مورد ابتلاي اين روزهاي اقتصاد کشور است. در اين زمينه توجه به بند چهارم که مرتبط با هدفمندي يارانه هاست ضروري مي باشد. در اين بند از سياست هاي کلي اقتصاد مقاومتي آمده است:
«استفاده از ظرفيت اجراي هدفمندسازي يارانه ها در جهت افزايش توليد، اشتغال و بهره وري، کاهش شدت انرژي و ارتقاي شاخص هاي عدالت اجتماعي». بر اين اساس ضروري است دولت در اجراي مرحله دوم هدفمندي جهت گيري اجرا را به سمت اهداف فوق تغيير دهد. اگر چه در مصوبه مجلس و مباحث مطرح شده از سوي دولت بخشي از درآمد هدفمندي به بخش توليد و سلامت اختصاص يافته است اما مهمتر از بودجه هاي اختصاص يافته، سياست هاي ناظر به هدفمندي است که بايد منجر به اين اهداف شود. به ويژه در زمينه سياست هاي غير قيمتي از جمله سهميه هاي مربوط به بنزين و ساير سوخت ها و يا نحوه افزايش پلکاني به گونه اي که بخش توليد و اقشار ضعيف متحمل کمترين فشار و بخش هاي غيرمولد و پرمصرف متحمل بيشترين فشار شوند. ضروري است به گونه اي اقدام شود که شاخص هاي عدالت اجتماعي از جمله برخورداري از سلامت، آموزش و فرصت هاي بهتر در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بهبود يابد نه اين که صرفاً به پرداخت يارانه هاي نقدي و اختصاص سبد کالا اکتفا شود.
در هر حال به نظر مي رسد اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي نيازمند عزم جدي مسئولان براي عملياتي شدن اين سياست ها در بازه هاي زماني مشخصي است. قطعاً اجراي برخي سياست ها در کوتاه مدت امکان پذير است و براي برخي ديگر از بندها مي توان زمان بندي ميان مدت و بلند مدت در نظر گرفت. علاوه بر اين که تمرکز بر اجراي اقتصاد مقاومتي ابزاري مناسب براي بالا بردن قدرت چانهزني در مذاکرات است. در هر صورت حداقل احتياط اقتضا مي کند با ديد خوش بينانه به نتايج مذاکرات و توقف فشارهاي اقتصادي نگاه نکنيم و به فکر رهايي از اقتصاد تک محصولي و خام فروشي باشيم و بدانيم حتي در صورت رفع کامل تحريم ها، راه رسيدن به اقتصاد پويا، مولد و پيشرو در منطقه اجراي سياست هاي کلي اقتصاد مقاومتي است.
پرونده نرمش قهرمانانه، آرام آرام به صفحات آخر خود ميرسد و نتايج بررسي اين پرونده به تدريج آشكار ميگردد. البته براي كساني كه ماهيت آمريكا را به خوبي ميشناختند اين نتايج از ابتدا روشن بود كما اينكه مقام معظم رهبري با يادآوري سخنان خويش در
نوروز 92، فرمودند: "تصور برخي دولتمردان دولت قبلي و همچنين برخي دولتمردان دولت فعلي اين است كه اگر ما در قضيه هستهاي با آمريكا مذاكره كنيم موضوع حل ميشود. من هم به دليل اصرار آنها بر مذاكره در خصوص موضوع هستهاي گفتم مخالفتي ندارم اما همان موقع هم تاكيد كردم كه خوشبين نيستم."بدين ترتيب، تجربه بارها، يكبار ديگر نيز ثابت و اين واقعيت مجددا افشا شد كه: "دشمني آمريكا با اصل انقلاب اسلامي و اسلام است و اين دشمني با مذاكرات پايان نخواهد يافت." تفسير روشنتر اين كلام آن است كه دوستي با آمريكا يعني دشمني با انقلاب اسلامي، دشمني با امام خميني (ره)، دشمني با شهدا، دشمني با جانبازان. دوستي با آمريكا يعني دشمني با اسلام، دشمني با قرآن، دشمني با پيامبر گرامي اسلام (ص) و اهل بيت (ع) و دشمني با اباعبدالله الحسين (ع).
البته در حماسه عاشورا نيز عدهاي ميخواستند چارهاي بينديشند كه يزيد و امام حسين (ع) هر كدام به راه خودشان بروند و كاري به كار يكديگر نداشته باشند. عدهاي ديگر هم ميخواستند بين يزيد و امام حسين (ع) نوعي تفاهم برقرار كنند اما سنت الهي بر تقابل كفر و ايمان است و در اين آزمون بزرگ است كه ماهيت انسانها روشن و كافر و مومن بودن افراد، آشكار ميگردد. در جريان اين تقابل مستمر تاريخ، دائما كساني از لشكر كفر به لشكر ايمان ميپيوندند، همچنانكه افرادي نيز به پيشينه ايماني خويش پشت پا ميزنند و جذب سپاه كفر ميشوند.
در دوران شكلگيري انقلاب اسلامي نيز عدهاي امام خميني (ره) را نصيحت ميكردند كه با شاه كنار بيايد و آنقدر قاطعانه عليه او و آمريكا و اسرائيل موضع نگيرد. نهضت آزاديها و جبهه مليها و امثال آنانكه تصور ميكردند سياستشناس و سياستمدار هستند چون تاب تحمل انقلاب اسلامي را نداشتند و عمق مطالبات انقلابي و ميزان استقامت ملت ايران، در مخيلهشان نميگنجيد و چون آرمانها و ديدگاههايشان با آرمانها و ديدگاههاي امام (ره) و مردم تضاد داشت، نميتوانستند شدت كينه مردم از آمريكا را درك كنند و لذا ميكوشيدند نگاه محبتآميز خود به آمريكا را در جامعه تبليغ و به اصطلاح آمريكا را "بزك" نمايند.
امروز هم كساني كه خود دچار بحران اعتقادي، انقلابي شدهاند موقعيت كشور را بحراني و در لبه پرتگاه ارزيابي ميكنند و راه نجات را مذاكره و تفاهم با آمريكا ميپندارند. ريشه اينگونه بحرانهاي روحي و توهمات آن است كه برخي سياسيون به تدريج از مردم فاصله ميگيرند و خود را قطرهاي از اقيانوس خروشان ملت نميبينند و لذا احساس تنهايي و ترس از عظمت و قدرت دشمن بر آنان مستولي ميشود. چنين افرادي يا بايد از ابتدا صادقانه اعتراف كنند كه صلاحيت دفاع از فضائل ملت شجاع ايران را در عرصه كارگزاري و خدمت ندارند و زير بار چنين مسئوليتهاي حساسي نروند و يا در صورت پذيرش مسئوليت، نصايح خيرخواهانه سكاندار انقلاب اسلامي را با گوش جان پذيرا شوند.شگفت آنكه اين افراد كم جرات، به جاي آنكه با واقعيات، صادقانه برخورد نمايند و برخوردهاي تحقيرآميز آمريكا موجب شود كه در صداقت آمريكاييها ترديد كنند و همچنين به جاي آنكه با مشاهده راهپيمايي باشكوه 22 بهمن و تجلي خشم و خروش مردم غيور ايران در پاسخ به اين رفتارهاي تحقيرآميز، روحيه و مقاومتشان تقويت شود، صدا و سيما را در فشار قرار ميدهند كه چرا اهانتهاي دولتمردان آمريكا به ملت سربلند ايران را انعكاس ميدهد و يا از بودجه بيتالمال، مبالغي به برخي نويسندگان فتنه ميبخشند تا در وصف شيطان بزرگ و دستاوردهاي مذاكره با او و همپالكيهايش، موج مطبوعاتي راه بيندازند.
حال آنكه بيش از 35 سال است كه آمريكا به متحدانش وعده ميدهد كه با قطع ارتباط اقتصادي با ايران و صرفنظر كردن از منافع اقتصادي كوتاه مدت خود، همانند دوران حاكميت پادشاهان بار ديگر خواهند توانست گنج ايران را تصرف كنند و به يغما ببرند. اما اين اعمال محدوديتها موجب شده است كه اولا ايران بر تواناييهاي خود تكيه بزند و به پيشرفتهاي چشمگيري نظير هستهاي و نانو و صنايع فضايي و موشكي، دست پيدا كند چنان كه جك استراو در بازديد اخير از ايران اعتراف كرد كه پس از 9 سال و عليرغم تحت تحريم بودن، تهران را بيشتر شبيه مادريد و آتن ديدم تا شبيه قاهره و ديگر پايتختهاي آسيايي.
البته علاوه بر پيشرفتهاي متكي بر توانمنديهاي دروني و ملي، تحريمها موجب شده است كه برخي كشورهاي ديگر، از اين فرصت براي تقويت ارتباطات اقتصادي خود با ايران بهره بگيرند و اينك كه با توجه به بحران اقتصادي، بكارگيري حتي يك كارگر در اروپا، اهميت دارد، براي مردم اروپا اين سئوال مطرح است كه چرا بايد دولتمردانشان از آمريكا اطاعت كنند و منافع كشور خويش را به خطر بيندازند؟!در واقع موقعيت بينظير ايران از نظر ذخاير گوناگون و بخصوص نفت و گاز در جهان، شرايط ممتازي را براي مردم ما به وجود آورده است كه كشورهاي صنعتي به هيچوجه نميتوانند در دراز مدت از آن صرف نظر نمايند.واقعيت آن است كه همپيماني آمريكا و متحدانش در آيندهاي نه چندان دور فرو خواهد پاشيد و افكار عمومي ملتها، دولتهايشان را وادار به نافرماني از دستورات آمريكا خواهد ساخت و از هم اكنون مقدمات اين نافرماني را در استقبال چشمگير آنان از برقراري روابط اقتصادي با ايران ميتوان مشاهده كرد و خشم مذبوحانه رئيس جمهور آمريكا از اين نافرماني را ميتوان در تعبير "تخليه كاميون آجر بر سر شركتهاي تحريمشكن"، رديابي كرد و رئيس جمهور فرانسه نيز به عدم تسلط خويش بر اينگونه شركتها، صريحا اعتراف كرده است.
ملت ايران از آغاز شكلگيري انقلاب اسلامي تاكنون بارها تجربه كرده است كه با استقامت و توكل بر خدا ميتواند دشوارترين موانع را پشت سر بگذارد و به تنهايي از نبرد با ابر قدرتهاي جهان سربلند بيرون آيد. سرانجام نبرد پشت ميزهاي مذاكره نيز با هدايتهاي مقام معظم رهبري و استقامت و وحدت ملت، پيروزي ايران اسلامي بر نظام سلطه جهاني خواهد بود و به آمريكا و صهيونيسم، اجازه نخواهد داد با تهديد و تحقير، ساحت عزت و غيرت و شرف و اسلام را در اين سرزمين مورد خدشه قرار دهند و بديهي است مداراي مردم ايران با برخي فرزندان ضعيف خود در برابر آمريكا، از سر صبر و به اميد هدايت آنان است وگرنه درياي خروشان ملت، ثابت كرده است كه پرتاب تخته پارههاي سياسي، برايش هزينه چنداني ندارد.
محسن جندقی مطلبی را با عنوان«آیا زنگنه استعفا میدهد؟»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رسانذ که به شرح زیر است:
«ما در خانه دفن شدیم. اینجا آنقدر برف آمده که نمیتوانیم از خانه خارج شویم. چند روز است که خبری از ماشینهای برفروبی نیست. بیچاره آنهایی که مریض دارند و باید به بیمارستان برسند» پیام اینترنتی یکی از دوستان ساکن در رشت در روزهایی که مازندران و گیلان کاملا سفیدپوش بود را با ناباوری خواندم. چند روز بعد از این اتفاق، طول کشید تا خبر ایجاد مشکلات در شمال رسانهای شود اما در کمال تعجب تحرکات ناچیزی برای نجات هموطنان شاهد بودیم. در این بین وزارت نفت وظیفه خطیری بر عهده داشت؛ نظارت بر تاسیسات گازرسانی، آمادهباش کامل برای گازرسانی به مناطق شمال، رفع مشکلات گازرسانی به مناطقی که آسیبپذیرتر هستند، اطلاعرسانی کامل در زمان قطع گاز صنایع و ادارات برای جلوگیری از بروز حوادث، بسیج نیروهای شرکت گاز برای رفع مشکلات مقطعی در نقاط مختلف کشور، جلوگیری از افت فشار گاز مناطق مسکونی و ...
قطعا مسؤولان وزارت نفت بویژه مسؤولان شرکت ملی گاز دوست داشتند همه وظایف خود را انجام دهند اما مشکلات پیشبینی نشده موجب شد بسیاری از این وظایف انجام نشود و مردم با مشکلات بسیاری مواجه شوند. در سرمای شدید شمال کشور گاز بسیاری از مناطق قطع یا با افت فشار مواجه شد، عدم اطلاعرسانی قطع و وصلشدن گاز باعث شد حوادث گوناگونی در نقاط مختلف کشور از شمال تا جنوب کشور رخ دهد، بسیاری از تاسیسات گازرسانی یخ زد و زمانی طولانی برای رفع این مشکلات طول کشید و چند تن از هموطنان ما بر اثر سرمای هوا جان باختند (به گفته یکی از نمایندگان استانهای شمالی). این اتفاقات نشان میدهد مسؤولان وزارت نفت با مشکلات فراوانی مواجه بودند و نتوانستند به طور کامل وظایف خود را انجام دهند. در اینجا اصلا بنا نداریم درباره تقصیر صحبت کنیم بلکه قصوری شکل گرفته است و در انجام وظایف، برخی مسؤولان دچار اشتباه و قصور شدهاند. قطعا مسؤولان وزارت نفت نمیخواستهاند منزل یک هموطن در بخش قرهباغ استان فارس بر اثر عدم اطلاعرسانی از زمان وصلشدن گاز منفجر شده و ویران شود. قطعا وزیر نفت دوست نداشت بسیاری از منازل مسکونی در مازندران و گیلان با افت فشار مواجه شود و در روزهای بیآبی و بیبرقی، گاز خانهها هم قطع شود. قطعا زنگنه دوست نداشت به علت قطع و وصلشدنهای مکرر در کلاردشت مسؤولان یک دانشگاه مخزن گاز مایعی را بخرند و آن مخزن نشت کند و 5 نفر از هموطنان مازنی دچار سوختگی 36 تا 90 درصد شوند.
قطعا وزیر نفت دوست نداشت جریان گاز شهری در استانهای مختلف کشور همچون آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، مازندران، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، گیلان و گلستان با افت شدید یا قطعیهای گسترده روبهرو شود و بسیاری از واحدهای تجاری، رستورانها، هتلها و مجتمعهای اقامتی و صنعتی دچار ضرر و زیان شوند. قطعا زنگنه دوست نداشت چند تن از هموطنان کشور به علت برودت هوا و سرما کشته شوند اما ...این اتفاقات رخ داده است. وزارت نفت باید براساس میزان مصرف و تولید، بحران را پیشبینی میکرد. جالب اینکه وزیر نفت قبل از آمدن زمستان به نمایندگان مجلس و خبرنگاران و مردم اطمینان داده بود مشکلی بابت گاز در کشور وجود ندارد و نخواهد داشت. اگر وزارت نفت در ایجاد مشکلات هموطنان هیچ تقصیری نداشته باشد، حداقل باید قصور را بپذیرد. میدانیم در روزهای سرد و طاقتفرسای شمال کشور کارکنان زحمتکش شرکت ملی گاز از خودگذشتگی کردند و در روزهایی که مدیران کلان کشوری در اتاقهای گرم حضور داشتند، برای رفع مشکلات به وجود آمده، تلاش کردند اما باز هم قصور و اشتباه در محاسبه و برنامهریزی صورت گرفته است. مدیران باید مانند فرماندهان روزهای بحرانی، مشکلات را مدیریت میکردند و این کار را به خوبی انجام ندادند.
حال چه باید کرد؟
منطق خود را کنار میگذاریم و به اتفاقی مشابه میپردازیم و نسخهای که دوستان دولتی خود پیشنهاد دادهاند میپیچیم! در حادثه آتشسوزی خیابان جمهوری با وجود اخطارهای چندباره شهرداری مبنی بر غیرقابل استفاده بودن کارگاه مذکور، تخلفی صورت میگیرد و چندین نفر در آنجا مشغول به کار میشوند. اتفاقا آتشسوزی رخ میدهد و آتشنشانی به محل حادثه میرود. در این بین 2 تن از شهروندان از ترس آتشسوزی خود را به بیرون پرت میکنند، در کنار این آتشنشانی موفق میشود آنهایی که درون ساختمان باقی مانده بودند را نجات دهد و دوستان دولتی در شورای شهر و رسانههای همسو از شهردار تهران (و نه فرمانده آتشنشانی منطقه و نه رئیس آتشنشانی شهر و نه شهردار منطقه) درخواست میکنند استعفا کند.
این نسخه هواداران دولت است که بعد از جنجالهای بسیار و تیتر یک کردنهای عجیب و غریب از شهردار خواستند استعفا کند. همین چند روز پیش یک اتوبوس در جاده هراز به دره سقوط کرد، 18 تن کشته شدند و کسی استعفای وزیر راه را درخواست نکرد. در همین هفته هنگام بازدید رئیسجمهور از وزارت نفت، یکی از کارکنان صنعت نفت اقدام به خودسوزی کرد اما هیچ کدام از روزنامههای اصولگرا خواستار استعفا که هیچ حتی این خبر را در صفحه اول خود انعکاس نداد. همین چند روز پیش چند تن از هموطنان ما در شمال بر اثر سرما کشته شدند و کسی استعفای هیچ مسؤولی را نخواست. آیا با نسخه دوستان دولتی نباید از وزیر راه درخواست استعفا داشته باشیم. آیا با همین نسخه نباید انتظار استعفای وزیر نفت را داشته باشیم؟ آیا وزیر نفت به علت مشکلات فراوان گازرسانی در سراسر کشور بویژه در شمال استعفا میکند.
«تحلیس سیاسی هفته »رورنامه جمهوری اسلامی را میخوانید که در ستون سرمقاله جمهوری اسلامی به چاپ رسید:
هفتهها به سرعت از پي هم ميگذرند و سال را به انتها ميرسانند. پاشنه سال 1392، امروز در آستانه آخرين ماه خود قرار گرفته و نويد آمدن سال جديد در حال و هواي اسفند را ميدهد. علماي اخلاق و تهذيب گران نفوس، هر چند گذر زمان را عامل بلوغ و پختگي ميدانند ولي در عين حال آنرا حركت به سمت مرگ و گذر به سراي جاويد تعبير ميكنند و توصيههاي گرانسنگي درباره مغتنم شدن فرصت و محاسبه نفس دارند. پس، چه پرسود خواهد بود شيوه زندگاني كساني كه همچون بازرگانان و تجار كه در روزهاي واپسين سال به محاسبه دخل و خرج سالانه و منافع كسب شده ميپردازند، آنان نيز بر محاسبه اعمال و كردههاي خويش اهتمام ميورزند و سود و زيان معنوي خود را از نظر ميگذرانند.
در هفته جاري رهبر معظم انقلاب در ديدار هزاران نفر از مردم تبريز و شهرهاي مختلف آذربايجان شرقي مطالبي را گوشزد كردند. ايشان ضمن تشكر از آحاد ملت ايران به خاطر نمايش پرشكوه و عظمت اقتدار ملي در راهپيمايي 22 بهمن و جشن سي و پنج سالگي انقلاب اسلامي، "استقامت" و "وحدت" را دو پيام اصلي راهپيمايي امسال دانستند و گفتند: ملت ايران در راهپيمايي 22 بهمن و در پاسخ به گستاخي، زيادهخواهي، بيادبي و پررويي مقامات امريكايي حضوري متراكمتر و پرشورتر داشت و اعلام كرد، به هيچ وجه تسليم زورگويي و باجخواهي آمريكا نخواهد شد.
ايشان با انتقاد از برخي تلاشها براي معرفي يك چهره غيرواقعي از امريكا به مردم،گفتند: برخي افراد تلاش دارند با بزك كردن چهره امريكا، زشتيها و خشونتها و وحشتآفرينيها را از اين چهره بزدايند و دولت امريكا را دولتي علاقمند به مردم ايران و انسان دوست معرفي كنند، اما تلاش اين افراد به نتيجه نخواهد رسيد.رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به تاكيدهاي مكرر قبلي خود مبني بر اينكه موضوع هستهاي، بهانهاي بيش نيست، خاطر نشان كردند: اگر روزي بر فرض محال هم، موضوع هستهاي مطابق خواسته امريكا حل شود، امريكاييها مسائل ديگر را پيش خواهند كشيد و اكنون نيز همه شاهد هستند كه سخنگويان دولت امريكا از موضوعات حقوق بشر و توانايي موشكي و دفاعي ايران، سخن به ميان ميآورند. ايشان در خصوص مذاكرات هستهاي خاطر نشان كردند: كاري كه وزارت امورخارجه و مسئولان دولتي در خصوص مذاكرات هستهاي آغاز كردهاند، ادامه پيدا خواهد كرد و ايران نقضكننده كاري كه شروع كرده است، نخواهد بود اما همه بدانند كه دشمني امريكا با اصل انقلاب اسلامي و اسلام است و اين دشمني، با مذاكرات پايان نخواهد يافت. حضرت آيتالله خامنهاي تاكيد كردند: تنها راه علاج اين دشمني تكيه بر اقتدار ملي و توان داخلي و مستحكمتر كردن ساخت دروني كشور و اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي و تكيه به درون و چشم ندوختن به بيرون است.
در اين هفته همچنين حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي را در 24 بند جهت اجرا ابلاغ و تاكيد كردند: اقتصاد مقاومتي الگويي الهامبخش از نظام اقتصادي اسلام و فرصت مناسبي براي تحقق حماسه اقتصادي خواهد شد. ايشان با ابلاغ سياستهاي كلي "اقتصاد مقاومتي" براساس بند يك اصل 110 قانون اساسي كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين شده است فرمودند: پيروي از الگوي علمي و بومي برآمده از فرهنگ انقلابي و اسلامي، عامل شكست و عقبنشيني دشمن در جنگ تحميلي اقتصادي عليه ملت ايران خواهد شد، همچنين اقتصاد مقاومتي خواهد توانست در بحرانهاي روبه افزايش جهاني، الگويي الهام بخش از نظام اقتصادي اسلام را عينيت بخشد و زمينه و فرصت مناسب را براي نقشآفريني مردم وفعالان اقتصادي در تحقق حماسه اقتصادي فراهم كند.
تهران در اين هفته ميزبان حضور هياتهايي از 53 كشور اسلامي براي برپايي نهمين اجلاس اتحاديه مجالس كشورهاي اسلامي بود كه 30 كشور در سطح روساي مجلس در آن شركت كردند و در مقايسه با مشاركت كشورها در سالهاي گذشته، رشد حدود دو برابري را نشان ميدهد و مفسر جايگاه جديد جمهوري اسلامي ايران در مناسبات بينالمللي و منطقهاي بويژه در جهان اسلام است. البته نكته مهمي كه در برگزاري اين قبيل اجلاسها از اهميت خاصي برخوردار است و بايد به آن توجه كرد، سعي لازم براي اجرايي كردن تصميمات آن بويژه تقويت مواضع جهان اسلام در رويارويي با پديدههاي خطرناكي همچون صهيونيسم، مداخله خارجي در سوريه، به فراموشي سپردن آرمان فلسطين،گسترش تروريسم و گروههاي افراطي است.
در روزهاي مياني هفته جاري نيز مذاكرات ايران و گروه 1+5 در مقر اروپايي سازمان ملل در وين آغاز شد. اين دور از مذاكرات كه تاكنون آغازي رضايتبخش داشته، بسيار دشوار و سنگين توصيف شده كه در ابتدا طرفين بايد در موضوعاتي كه انتظار دارند در گام نهايي مطرح شود و فهرست موضوعات قابل طرح در دستور كار مذاكرات جامع به بحث و توافق نظر دست يابند؛ هر چند كه هيات آمريكايي تلاش دارد موضوعات ديگري غير از مسائل هستهاي، از قبيل حقوق بشر و توان موشكي ايران را نيز در اين مذاكرات در دستور كار قرار دهد ولي هيات ايراني اعلام كرده فقط بحث پيرامون مسائل هستهاي را مورد پذيرش ميداند.
در صحنه بينالمللي، مسائل سوريه، كماكان مهمترين موضوع رسانههاي خبري در هفتهاي كه گذشت بود. پس از شكست مذاكرات ژنو2 كه در واقع يك رسوايي براي غرب و متحدان عرب آنها بود، صحنه سازي جديدي با هدف تحت فشار قراردادن سوريه آغاز شده است. غرب و حكام مرتجع عرب انتظار داشتند نتيجه اجلاس ژنو2 كنار رفتن بشار اسد از حكومت باشد ولي اين خواسته غيرمنطقي، با موضعگيريهاي دولت سوريه در اين نشست خنثي شد در نتيجه سرخوردگي براي مخالفان سوريه به ويژه آمريكا پديد آمد.اكنون آمريكاييها ميكوشند با بزرگنمايي اتفاقات سوريه و تكيه بر نقض حقوق بشر و كشته شدن غيرنظاميان، دمشق را مسئول اين وضعيت معرفي كنند تا افكار عمومي داخل كشورهاي خود و مردم دنيا را براي يك ماجراجويي تازه در سوريه قانع نمايند.
در خبرها آمده كه پنتاگون طرح ايجاد منطقه پرواز ممنوع در سوريه را در دستور كار قرار داده است. وزارت خارجه آمريكا نيز اعلام كرده است واشنگتن به كارگيري همه گزينهها به جز اعزام نيروي زميني به سوريه را مدنظر قرار داده است. همزمان، منابع مخالفان سوري از سيل گسترده تسليحات توسط عربستان به تروريستهاي سوري خبر دادهاند كه شامل تجهيزات جديد وپيشرفته از جمله موشكهاي ضدهواپيما و ضد تانك ميشود. با اينحال، با توجه به ناتواني و شرايط وخيمي كه مخالفان در آن به سر ميبرند بسيار بعيد است كه توطئه جديد ضدسوريه نيز نتيجهاي داشته باشد.
اين هفته مصر شاهد از سرگيري محاكمه محمد مرسي رئيسجمهور منتخب مصر و شماري از سران اخوانالمسلمين بود. نظاميان حاكم بر مصر با طرح ادعاهاي واهي عليه مرسي و ساير مسئولان اخوانالمسلمين قصد دارند اين جنبش را هر چه بيشتر تحت فشار قرار داده و به زعم خود، امكان بازگشت دوباره آنها به صحنه سياسي مصر را سد كنند.كودتاچيان حاكم بر مصر خود بر اين واقعيت واقفند كه مردم مصر حتي اگر به سياستهاي اخوانالمسلمين انتقاد داشته باشند اين به معني پشت كردن به انقلابشان نيست كه تاكنون صدها نفر را در راه آن قرباني دادهاند. مردم مصر، نظاميان را كه آشكارا با توسل به زور و به طور غيرقانوني دولت منتخب مصر را سرنگون كردند هرگز به رسميت نميشناسند و تحركات نظاميان براي كسب مشروعيت را اقدامي بيفايده ميدانند. در چنين شرايطي، سفر سركرده نظاميان كودتاچي به روسيه اقدامي تاكتيكي از سوي حاكمان جديد مصر بود تا به گمان خود براي اين حكومت مشروعيت بينالمللي و حاميان جديد دست و پا كنند.
روسيه نيز كه همواره نشان داده است كاسبكار خوبي است، بدش نميآيد در چنين شرايطي، با پهن كردن فرش قرمز زير پاي السيسي، گامي ديگر در خاورميانه و قلمرو سنتي آمريكا پيش برود، هر چند اين كار، به مفهوم حمايت آشكار از يك باند كودتاچي باشد و براي روسيه بازتاب حيثيتي سوء در صحنه بينالمللي ايجاد نمايد.اين هفته، مردم بحرين آغاز چهارمين سال انقلاب خود را با حضور گسترده در خيابانها و سردادن شعارهاي ضدحكومتي گرامي داشتند. دهها هزار بحريني با شركت در تظاهرات اعتراضي و با همان شور و حرارت روزهاي اول انقلاب، ضمن سردادن شعار "اسقاط نظام" بر پايداري و استقامت خود تا رسيدن به پيروزي نهايي تاكيد كردند.حضور گسترده مردم در صحنه مبارزه، آن هم پس از سه سال اقدامات وحشيانه و سركوبگرانه رژيم آلخليفه، اين پيام را براي حكومت ديكتاتور خائن حاكم داشت كه اين قيام تا رسيدن به قلههاي پيروزي، پاي ايستادن ندارد و همچنان پيش خواهد رفت. اين واقعيتي است كه بسياري از محافل سياسي و خبري خارجي حامي رژيم آل خليفه نيز به آن اعتراف كردهاند.