در این میزگرد، الیوت آبرامز (عضو برجسته بخش مطالعات خاورمیانه شورای روابط خارجی)، سوزان مالونی (عضو ارشد مرکز سیاستگذاری خاورمیانهای سابان در موسسه بروکینگز)، جرج پرکوویچ (عضو گروه ویژه سیاست هستهای شورای روابط خارجی و عضو موسسه کارنگی) و گیدون رز (عضو شورای روابط خارجی به عنوان مجری میزگرد) حضور داشتند.
این افراد همگی دارای سابقه کار در نهادهای دولتی آمریکا خصوصا وزارت خارجه هستند و نکته مهم آن است که از سه اتاق فکر اصلی سیاست خارجی آمریکا یعنی شورای روابط خارجی، موسسه بروکینگز و موسسه کارنگی، در این میزگرد نماینده وجود داشت و اهمیت آن را دوچندان میکرد.
آبرامز (نماینده شورای
روابط خارجی آمریکا) در این میزگرد از احتمال یک معامله بد میان ایران با کشورهای
1+5 ابراز نگرانی کرده است. او اظهار داشته که بزرگترین نگرانیاش این است که دولت
اوباما با هدف کسب یک موفقیت بزرگ در سیاست خارجی، به یک معامله بد با ایران رضایت
بدهد که طبق آن برنامه هستهای ایران کاملا محدود نشود، اما آن را معاملهای بزرگ
و موفقیتآمیز جلوه دهد.
الیوت آبرامز
او ادعا کرده که برنامه هستهای ایران به هیچ وجه صلحآمیز نیست و کاملا با هدف دستیابی به توان ساخت بمب هستهای پیگیری میشود. او حداقل پیشنیاز یک توافق خوب با ایران را نابودی تاسیسات زیرزمینی سایت فردو و محدود ساختن تعداد سانتریفیوژها و سایتهای هستهای میداند. او معتقد است اگر ایران واقعا به دنبال انرژی صلحآمیز هستهای است، باید به نیروگاه بوشهر، اکتفا کند.
پرکوویچ (نماینده موسسه کارنگی) نیز با حمایت از اظهارات آبرامز درباره شرایط یک توافق خوب با ایران، با این حال اذعان کرده که شاید آمریکا و متحدانش نتوانند تمامی این اهداف را در توافق جامعه هستهای بگنجانند.
او معتقد است غربیها میتوانند به جای اصرار بر نابودی سایت فردو، به تبدیل آن به یک سایت صرفا تحقیقاتی، اکتفا کنند و این اقدام را یک امتیاز به ایران در نزد ایرانیان جلوه دهند.
پرکوویچ با تاکید بر این که ایرانیان باید به نیروگاه بوشهر بسنده کنند، میافزاید: برای تامین سوخت این نیروگاه، به 100 هزار سانتریفیوژ نیاز است، اما به جای این که خود ایران این سوخت را تامین کند، روسیه میتواند تمامی سوخت را فراهم کند.
او با بیان این که مسائل
مورد مذاکره بسیار عمیق و پیچیده هستند، تاکید دارد که نمیتوان طی 6 ماه به توافق
جامع دست یافت.
مالونی (نماینده بروکینگز) در این میزگرد مدعی شده که فشار تحریمها سبب شده که ایران پای میز مذاکره بیاید. او با اشاره به این که طی یک دهه گذشته، مسئله هستهای ایران همواره یکی از چالشهای اصلی دولت آمریکا بوده، بیان کرده که با مذاکرات اخیر، آمریکا به یک موفقیت نادر دست پیدا کرده و آن تعلیق بخشی از فعالیتهای هستهای ایران است.
او معتقد است که شرایط فعلی که به تعلیق بخشی از برنامه هستهای ایران منتهی شده، بسیار مطلوبتر از شرایطی است که ایران به توسعه برنامه هستهای خود ادامه میداد و غربیها فقط شدت تحریمها را بیشتر میکردند.
مالونی با انتقاد از دولت بوش اظهار داشته که اگر در سال 2003 بوش میپذیرفت که با کشورهای اروپایی در مذاکرات هستهای با ایران همراهی کند و در آن زمان دو طرف به توافق هستهای میرسیدند، هیچ گاه ایران نمیتوانست به توانمندی غنیسازی دست یابد. او تاکید دارد که هر چه توافق هستهای با ایران به تاخیر بیفتد، دست طرف غربی، خالیتر خواهد شد.
مالونی امتیاز بزرگ توافق اخیر را دسترسی غربیها به تاسیسات هستهای ایران از طریق بازرسی روزانه بازرسان آژانس میداند، که در گذشته ایران از غربیها مخفی نگاه میداشت.
مالونی همچنین اظهار داشته که ایران در حالی توافق هستهای ژنو را امضا کرد که از لحاظ اقتصادی، بهره ناچیزی از آن میبرد. او سفرهای اخیر هیئتهای تجاری اروپایی به ایران را صرفا سفرهای تفریحی توریستی میداند، چرا که به نظر نمیرسد در طول 6 ماهه اجرای توافق ژنو، هیچ سرمایهگذاری بزرگ خارجی در ایران صورت پذیرد، زیرا این توافق، عملا محدودیتهای اندکی را از اقتصاد ایران، برداشته است.
او معتقد است ایرانیها توافق ژنو را امضا کردند چون به توافق جامع و نهایی، نیاز دارند. به اعتقاد این کارشناس آمریکایی، ایرانیها بسیار بیشتر از 1+5 به ادامه مذاکرات و حصول توافق جامع، اشتیاق دارند.