گروه فرهنگی مشرق - "محمدمهدی سیار" شاعر جوان و تحصیلکرده ای است که اگر چه سروده هایش در قالب های متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است اما شعرهای آیینی او در ایام محرم الگوی مداحان و سراینده های جوان شده و فضایی متفاوت در عرصه اشعار هیأتی ایجاد کرده است. هر چند اشعارش با اجرای حامد زمانی نیز در حوزه اجتماعی -سیاسی با استقبال رسانه ها و عموم مردم در کوچه و بازار مواجه شده است.
برای گفتگو با وی به «شهرستان ادب» رفتیم. جایی که محفل شعرای انقلابی است. ظاهر آرام او، در کنار احتیاطش در مصاحبه قابل تامل بود، اما در گفتههایش دغدغه نظام و انقلاب موج می زد. زمانی که از او خواستیم درباره جزئیات دیدارش با رهبر معظم انقلاب سخن بگوید، امتناع کرد و دلیلش را این گونه گفت:"شاید من روزی خطایی انجام دادم و نمی خواهم این خطای من منتسب به ایشان شود". هر چند از ما خواست این گفته را هم منتشر نکنیم اما به نظر می رسد الگوگیری از این اخلاق برای آنان که مرامشان پیروی از ولایت است یادآوری مهمی باشد. امیدواریم با این استدلال آقای سیار، از انتشار بی اجازه این مطلب ناراحت نشده باشند. گفتگوی جهان با این شاعر انقلابی را در ادامه می خوانید:
محمدمهدي سیار به عنوان یک شاعر چند بعدی که در حوزه های مختلف شعر می گوید چه تعریفی از هنر انقلاب دارد؟
به نظر من در عصر حاضر و در ايران امروز، طبیعی ترین آفرينش هنری که یک هنرمند مي تواند داشته باشد و از جان و دل هنرمند برخاسته باشد هنر انقلاب است. یعنی محال است هنرمند واقعی، نسبت خودش را با تاریخ و زمانه خودش نخواهد روشن کند.
منظور من از هنر طبیعی این است که هنرمند نسبت به آنچه در عالم درون و برون او اتفاق می افتد، واکنش و عکس العمل طبیعی نشان دهد. در انقلاب اتفاق های زیادی صورت گرفته و فضایی ایجاد شده است که هیچ هنرمندی و در هیچ کجای جهان نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و نسبت خود را با آن مشخص نکند.
مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد
در واقع هنر انقلاب اسلامی، طبیعی ترین شکل هنر در میان جریانهای هنری است؛ بر خلاف تصوری که برخی از رسانه ها و یا برخی آثار هنری به ظاهر منتسب به هنر انقلاب و فاقد محتوا و جنبه هنری، ساخته اند و بر خلاف برخی افراد که پازلهایی ساخته اند و می گویند هنرانقلاب نیاز به سفارش دارد، نیاز به تنفس مصنوعی دارد، نیاز به سفارش از بالا دارد یا نیاز به حرکت دادن هنرمند بر خلاف میلش دارد.
مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد.البته من نمی گویم حتما باید شعر دفاع مقدسی گفت اما معتقدم در لحن هنرمند و پس زمینه اثر او، همه خونهایی که ریخته شده و رنجهایی که قبل و بعد از انقلاب کشیده شده است در آثار هنری باید بروز و ظهور داشته باشد. البته اگر هنرمند خودش را سانسور نکند و دیگران سانسورش نکنند!
مي خواهند مانع شنيده شدن صداي هنرمندان انقلاب شوند
منظور شما از سانسور چیست؟بهتر نیست بحث سانسور را بیشتر باز کنید؟
من جواب سئوال شما را دادم.اگر در اثر هنری همه اتفاقات نادیده انگاشته شود و حتی واکنش مثبت یا منفی نداشته باشد، آن اثر "هنر" نیست؛ که علت اصلی چنين رويكردي هم سانسوراست. بعضی وقتها خود هنرمند خودسانسوری می کند اما گاهی دولت،رسانه ها ،فضای ساخته شده توسط رسانه های خارجی،یا مدیریت هنری ما عامل این سانسور است.
شايد شما اسم اين را بدبيني بگذاريد اما برخی مواقع واقعا انسان شك ميكند كه انگار اراده و تعمدي وجود دارد كه ميخواهد مانع شكل گيري طبيعي ادبيات انقلاب و شنيده شدن صداي هنرمندان انقلاب شود . بسياري از ساختارها و سازمان هاي فرهنگي جمهوري اسلامي مانند صدا و سیما،سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و... هم عملا خواسته يا ناخواسته به ابزارهاي اين سانسور گسترده بدل شده اند. در این زمینه مثالی می زنم:
به نظر شما این شعر "گزینه های روی میز" و یا "مرگ بر آمریکا" که مردم دوستشان داشتند آیا فکر می کنید اگر برای گرفتن مجوزاین اشعار در صدا و سيما يا ارشاد اقدام می شد حتي یک خط آن تصویب می شد؟
به حامد زمانی گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!"
قبول دارم گاهی سلیقه ها حاکم می شود
اتفاقا سلیقه نیست.یک جور سانسور سیستماتیک است.جالب است يكي از اعضاي رده بالاي شوراهاي موسيقي صدا و سيما به من گفت تو خودت را فدا كردي! با این کارها،دیگر به تو اجازه کار نمی دهند.دیگر صدا و سیما به تو کار نخواهد سپرد؛ و خیلی ها به تو کار سفارش نخواهند داد.
جالبتر آن است كه ماجراي ساخته شدن "گزينه هاي روي ميز" را بدانيد.اول از خود صدا و سيما به حامد زماني گفته بودند برای دهه فجر کاري متفاوت می خواهند.من این شعر را سرودم و به آقای زمانی دادم. وقتی اين شعر را برد و پيشنهاد داد گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!" حالا شما اسم این را بگذارید ترس،من اسمش را ميگذارم سانسور.
این واقعیتی است که سالهاست بر ذهن و فکر مدیران فرهنگی کشور حاکم بوده است و به طور ناخودآگاه بسیاری از تولیدات که باید اتفاق می افتاد و طبیعی ترین تولید هنری کشور و انقلاب بود سانسور شد؛ کما اینکه این شعر بنده هم همانطور که پیش بینی می شد رد شد.
ما این خط را با كمك دفتر موسيقي در افتتاحیه عمار شكستيم
در آن زمان به آقای زمانی گفتم "خودمان این را ميسازيم وقتی ساختیم مجبورند پخش کنند.وقتی روی اینترنت بگذاری این خط شکسته می شود و صدا و سیما مجبور است پخش کند."
ما این خط را با كمك دفتر موسيقي در افتتاحیه عمار شكستيم.که البته این جشنواره توانسته بود پس از ۲-۳ سال با دعوا و اوقات تلخي بخشی از آنتن را بگیرد. این کار درمراسم افتتاحیه توسط آقای زمانی اجرا شد و سيما هم پخش كرد و بعد به خاطر استقبال مردم بارها پخش شد و آقايان هم ديدند كه آسمان به زمين نيامد.
در شرايط بعد از ۸۸ معلوم شد كه صدا و سيما و ساير ارگان ها چقدر دستشان خالي است
به نظر شما این تنگ نظری است یا همراهی با سیاست که می گویند این شعر دوئل با آمریکاست؟
این حرفهایی که زدم جواب سئوال شماست.من می خواهم بگویم دلیلش همین سانسورهاست.سانسور از بالا و پایین.خود مسئولین در این سانسورها دخیلند.به نظر شما چقدر کار روی زمین مانده داریم.فکر می کنید تا حالا هنرمندی نبوده که این حرفها را بزند؟حتما بوده است.
بنظرم در این سه چهار سال اخیر،يعني در شرايط بعد از ۸۸ معلوم شد كه صدا و سيما و ساير ارگان ها چقدر دستشان خالي است و از مردم عقبند و اينجا بود كه برخی از این سانسورها بالاجبار شکسته شد و مسئولین هم قدري حساب كار دستشان آمد.
این شعرها طبیعی ترین حرفی است که امثال من سالهاست می زنیم و باز هم خواهیم زد
البته برداشت برخی از مردم این بود که "گزینه های روی میز" و "مرگ بر آمریکا" یک سفارش دولتی بوده است؟
من می خواهم بگویم اتفاقا برعکس.این شعرها و حرفها طبیعی ترین حرفی است که امثال من زدیم و سالهاست می زنیم و بازهم خواهیم زد.
حرف مردم هم همین بوده است. اما این وسط مشکل "رسانه" است که "رسانا" نیست. بیشتر عایق بوده تا رسانا! فاجعه آنجاست كه خود شاعران و هنرمندان هم در جو مجازي و محدود ساخته شده توسط رسانه ها فرو بروند و از جامعه جدا بيفتند.
به نظر شما چرا تیراژ کتاب ما ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ است؟ چرا با بحران مخاطب مواجهیم؟چرا شاعران مخاطبشان خود شاعران هستند؟!
"انصتوا را بشنو و خاموش باش/ گر زبان حق نه ای پس گوش باش."
برخی می گویند فضای بسته فرهنگی است و برخی هم سطح پایین محتواها را علت می دانند؟
بله.این یک فضای بسته شیشه ای است که خود نويسنده ها و شاعران براي خودشان درست کرده اند البته با کمک مسئولین فرهنگی و با کمک رسانه ها!
درهمه جای دنیا مردم دنبال حرف حق اند. در طول تاریخ هنرمندی با اقبال مردمی مواجه شده که حرف حق زده است.به قول مولانا که می گوید: "انصتوا را بشنو و خاموش باش/ گر زبان حق نه ای پس گوش باش."روی سخن مولانا با جامعه هنری است.
هر چند ممکن است برخی مواقع اختلاط حق و باطل هم صورت بگیرد و جلوه هایی از حق که در هر کلامی است یک عده ای را با خود همراه کند، اما در نهایت مردم به سمت حق مطلق می روند و تمام هنرمندانی هم که با اقبال مواجه شدند بخشی از حق را گفتند. و این بیت مولانا می تواند مرامنامه هنر باشد.
گاهی شعرهای من اینقدر تلخ است که با اعتراضهایی هم مواجه می شوم
وقتی از زبان حق حرف می زنید با موانع بیشتری هم مواجه می شوید. شما در این مسیر قرار گرفته اید؟در خبرها آمده بود که عده ای به آقای زمانی حمله کردند و یا موانعی برای ایشان ایجاد کردند برای شما چه موانعی ایجاد شده است؟
جلوه و ظهوری که خواننده دارد خوشبختانه شاعر ندارد. اما من هم با موانعی مواجه بودم هر چند خودم را از حاشیه ها بدور نگه داشتم. ولی من هم با اتفاقات و حرف و نقلهایی مواجه شدم.از صورت نصيحت و خیرخواهی گرفته تا بدگویی و...
حرف از حق زدن درست، اما گاهی به بهانه حرف حق، سیاه نمایی ایجاد می شود، درصورتیکه شاعر باید چشم و گوش جامعه باشد و امید به جامعه تزریق کند این نشات گرفته از چیست؟
نمی توان از شاعر انتظار داشت به همه این جوانب توجه کند. گاهی شعرهای من نیز اینقدر تلخ است که با اعتراضهایی هم مواجه می شوم. چون اگر مهار بر شعر بزنید آن شعر متولد نمی شود ،شعر باید آزادی داشته باشد و نميشود بر آن قید و بند زد.
پاسخم را از مردم و خانواده هاي شهدا گرفته ام
شما به عنوان یک شاعر از سوی مسئولین و مردم چقدر حمایت شدید؟
من پاسخم را از مردم و خانواده هاي شهدا گرفته ام.همین که این کار شنیده می شود برای من ارزشمند است. در راهپیمایی ۲۲ بهمن که وارد شدیم، دیدم دسته دسته مردم سرود را همخوانی می کنند و یا یک نفر یک سیستمی دارد و آن را پخش می کند و یا برخی از ابیات را پارچه نویسی کرده بودند و وارد زبان مردم شده است.بنظر من این بهترین حمایت از شاعر است و بهترین دلگرمی برای شاعر است.
فقط رهبري نسبت به ما ابراز لطف كردند
و از سوی مسئولین؟
مثلا از صدا و سیما؟! حتی یک تماس خسته نباشید هم با من گرفته نشد..البته من توقعی هم ندارم. همین که این پنجره را باز گذاشتند مایه برکت است و باعث خواهد شد خیلی ها به این جریان هنري بپيوندند و من از این بابت از آنها ممنون هم هستم. البته ناگفته نماند فقط رهبري نسبت به ما ابراز لطف كردند.
می توانید جزئیاتی از دیدار خودتان با حضرت آقا را بگویید؟
نه .اگر اجازه بدهید جزئیات را نگويم.چون ديدار عمومي نبوده و نميدانم مجاز به رسانه اي كردن محتواي آن هستيم يا خير.
این آهنگ قابل فهم برای سایر کشور ها هم هست و طالب جهانی هم خواهد داشت
بسیار خوب.اصرار نمی کنم.تصمیم دارید برای این آهنگ کلیپی تهیه کنید؟
البته من یک توقعی از بعضي ارگانها داشتم. این کار را ما تا یک حدی توانستیم پیش ببریم اما تبدیل آن به زبان تصویر لازم است و توقع دارم یک کلیپ قابل عرضه بین المللی براي اين كارها توليد شود.چون این آهنگ قابل فهم برای سایر کشور ها هم هست و طالب جهانی هم خواهد داشت.
در مقابل زورگویان کوتاه نیاییم، امتیاز ندهیم و درخواست ما از دولت این است که به مردم اعتماد کنند
با توجه به این که دولت در حوزه سیاست خارجی در حال رایزنی است فکر میکنید این سروده ها و آهنگها برای دولت مانع است یا به دولت کمک می کند؟
نسبت به این دو اثر عکس العمل رسمی که به گوش برسد نبوده است. البته من معتقدم این فعاليتهاي هنري و ميتواند به ديپلماسي عمومي و نيز به روند چانه زنی ها کمک کند.
ما قصدمان کمک به دولت و نظام است که در مقابل زورگویان کوتاه نیاییم.امتیاز ندهیم و درخواست ما از دولت این است که به مردم اعتماد کنند؛همانطور که رهبری گفتند.البته خاستگاه اين شعرها بيش از مباحث سياسي رويارويي تمدني و تقابل تاريخي حق و باطل است يعني تقابلي كه اصلا قابل حل نيست و ذاتا موضوع مذاكره و چانه زني واقع نميشود.
سرودن قطعه مرگ بر آمریکا یکی دو روز طول کشید
کمی از سیاست فاصله بگیریم!برای سرودن اشعارتان چقدر وقت می گذارید؟چه حال و هوایی در هنگام سرودن اشعار دارید؟
متفاوت است. مثلا سرودن قطعه مرگ بر آمریکا یکی دو روز طول کشید ولی برخی اشعار گاهی ممكن است یک سال سرودنشان طول بکشد بخصوص غزلها كه خیلی از من وقت می گیرد.
از اول انقلاب مهمترین چهره های هنری ما، شاعران بوده اند
در حوزه سینما ما جشنواره عمار را داریم و بچه حزب الهی ها وارد شده اند، به نظر شما در حوزه شعر ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟
در حوزه شعر به نظر من اتفاق افتاده است.به نظر من در زمینه شعر از همه هنرهای دیگر جلوتریم.شعر، هنر اول این مملکت است. از اول انقلاب مهمترین چهره های هنری ما، شاعران بوده اند.
ازعلی معلم دامغانی گرفته تا قیصر امین پور،آقای سبزواری، سید حسن حسینی،صفارزاده ، علیرضا قزوه ، ابوالفضل زرويي ، ناصر فيض ،محمد كاظم كاظمي و سعيد بيابانكي... تا اميد مهدي نژاد و ميلاد عرفانپور و... نسل به نسل هم به دیگران رسیده است.به نظرم شعر مسیر طبیعی خود را به خوبی طی کرده است.
البته سئوال بنده نشات گرفته از این است که جشنواره شعر فجر با مشکلاتی مواجه شده از جمله بیانیه ای که جریان شعر مستقل داده اند و شرط و شروطهایی برای حضور در جشنواره داشته اند؟
این جریان شعر مستقل را شما می گویید.
من به این افراد و جریانات می گویم اصلا این شعر فجر برای شما
البته ما هم به ادعای خودشان و جریانی که مدعی دگر اندیشی هستند از این جریان نام می بریم و گرنه اعتقاد داریم بعد از انقلاب جریان شعر انقلاب بوجود آمده و جریانهای شعری کشور نمی تواند متاثر از انقلاب و جریانهای ۳ دهه انقلاب نباشد.هرچند اختلاف سلیقه طبیعی است.
من معتقدم این دامنه همان سانسورها ست.چون اراده ای وجود دارد تا شعر انقلاب از بین برود و یا نادیده گرفته شود و حتی تیغ این سانسور را حاضرند به جشنواره شعر فجر انقلاب هم برسانند.
اما من به این افراد و جریانات می گویم اصلا این شعر فجر برای شما.آیا قیصرامین پور قابل انکار است؟قابل سانسور است؟علی معلم و عليرضا قزوه آیا قابل انکارند؟ می شود این افراد را سانسور کرد؟آیا میلاد عرفان پور قابل انکار است در حالی که شعرهای این افراد توسط مردم در سراسر کشور زمزمه می شود.
معتقدم جریان شعر انقلاب مانند آفتاب است.قیصر امین پور انقلاب را کوچه آفتاب می نامد:
اين دفتر پر ترانه را هم روزي/ در كوچه آفتاب پيدا كردم
نه آفتاب را مي توان با انكار پوشاند و نه اين دفتر پر ترانه يعني شعر انقلاب را.
شعر گفتنی که با عواطف و اشکها و سینه زدنهای مردم گره می خورد ارزشمند است
شما به غیر از غزل سرایی و ترانه سرایی اشعار هیاتی هم می سرایید.سئوال من درباره شعرهای هیاتی است و نقد جدی بر اشعاری که در برخی هیات ها و توسط مداحان نوحه سرایی می شود وجود دارد.شما الگویی متفاوت ارائه دادید.شعری که شما می سرایید بر چه اساسی است بر اساس مستندات تاریخی یا حوادث روز یا نه قالب دیگری در تعریف شعر هیاتی دارید؟چون حرف ها و حدیث ها درباره اشعاری که مداحان می خوانند بسیار است و برخی این اشعار را حتی تحریف شده هم می دانند.
شاعران و مداحان اهل بيت همه محترمند و نقد و بررسي كار آنها هم كار هر كسي نيست و ادب خودش را ميطلبد. گفت "عشق كاري ست كه موقوف عنايت باشد". من فکر می کنم چیزی جز توفیق و طلبیدن حضرات معصومین نیست. شعر گفتنی که بعدا با عواطف و اشکها و سینه زدنهای مردم گره می خورد بسیار ارزشمند است.
سالها فضای شعر گفتن من متفاوت بود. البته آیینی بود اما هیاتی نبود.کتاب اول من و فضای شعرهای من غزل است. مخاطبش افراد حرفه ای ادبی است. و با وسواس ادبی سر و كار دارد.اما تجربه فضاي شعر هيات هم بسيار آموزنده و دوست داشتني است.
چه تفاوتي ميان اين دو فضا هست؟
ببینید در شعر هیات همان حرفی را که همه می دانند، باید بتوانی با یک هنرمندی و یک نوعی تازگی معتدل بیان کنی.چون اگر خیلی هم به دنبال كشفها و تازگی خاص باشی ممکن است آن عاطفه ای که به آن گره می خورد يا سنديت تاريخي مطلب را از دست بدهی.پس باید ساده تر بگویی.و نباید به دنبال بازیهای فرمی و خیالی و ادبی بود.
در غزل همه ارکان شعر از جمله زبان،اندیشه و عاطفه مهم است، در شعر "هیات"بيش از همه عاطفه مهم می شود و زبان. اما به طور طبیعی باید مقداری خیال را مهار کرد و نيز نمی توان خیلی حرف فلسفی زد.
گفتم که این یک توفیقی بوده که نصیب بنده شده است. با همراهی دوست خوبم شاعر ارزشمند میلاد عرفان پور سعی کرده ایم از داشته ها و آموخته هایمان در فضای ادبی که سالها در فضای رسمی ادبی نفس کشیده ایم و همینطور آموخته هایمان در فضای دانشگاه امام صادق(ع) ،شعری بگوییم ساده و با زبان سالم و با اشارات معرفتي و همینطور اشارات انقلابی و اجتماعي. نمی دانیم تا چه اندازه موفق بوده ایم. البته نفس گرم مداح اهل بیت آقای مطیعی هم در این زمینه و در شکل گیری این حرکت بسیار موثر بوده است.
هیچ چیزی در جامعه ما جای هیات را نمی تواند بگیرد
مبنای فکری شما در این تلفیق چقدر نقش داشته است؟
من خودم معتقدم تمام حیات اجتماعی ما باید زیر بیرق و خیمه اهل بیت و امام حسین معنا پیدا کند و به همانجا هم ختم شود.من فکر می کنم محتوایی که در هیات ها داده می شود اگر بتواند به خوبی مردم را پای خیمه ها نگه دارد و هم از مردم اشک بگیرد و هم به مردم معرفت بدهد و هم مردم را در صحنه های اجتماعی- سیاسی انسجام بخشد، هیچ چیزی در جامعه ما جای هیات را نمی تواند بگیرد. این مهمترین پایگاه شکل گیری حيات سیاسی اجتماعی و فردی ماست.
مرگ بر آمریکایی که مردم امروز می گویند ترجمه امروزی زیارت عاشوراست
ما در این زمینه سئوالات زیادی داریم و نیاز به فرصت جداگانه دارد، فقط یک سئوال و آن اینکه آن ترانه هایی که شما می سرایید ظاهرا بی ارتباط با این مداحی ها نیست؟
آن ترانه ها را من ذیل این اشعار هیاتی می بینم. این سرود "مرگ بر آمریکا" بخشی از آن روضه است.پایانش مرگ بر قطعنامه های بستن فرات است و یا آن قسمتهایی که به مباحث صحنه های عاشورا می پردازد. من فکر می کنم مرگ بر آمریکایی که مردم امروز می گویند ترجمه امروزی زیارت عاشوراست؛و همان لعنهای بر ظالمین که در زیارت عاشورا داریم امروز بخشی از آن می شود "مرگ بر آمریکا"که در همان شعر هم آورده ایم و لعن را تبدیل کرده ایم به مرگ.مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد و...
علت اینکه هنر روشنفکری در میان مردم جایگاهی ندارد دور شدن از آیین هاست
به نظر شما چرا جریان شعر و هنر روشنفکری در میان مردم جایگاه پیدا نمی کند و مخاطبی ندارد؟
همه هنرهای ما از خطاطی تا موسیقی تا شعر همه اینها مجمع آن هیات و مسجد است. اگر غربی ها مجمع هنرهایشان جشنواره سینمایی اسكار و كن است، ما همه هنرهایمان از تئاتر بگیر( که در تعزیه آمده) تا خطاطی (که در کتیبه مساجد آمده) تا نقاشی و نگارگری و موسیقی و شعر و داستان نویسی ما، در خیمه ای بنام مسجد و هیات جمع می شوند و آیین می سازند.
روشنفکران بخواهند به مردم نزدیک شوند باید به مسجد بیایند
در جوامع سنتی همه هنرها در ذیل آیین معنی پیدا می کرده است.آیین در واقع سازنده هنر بوده است.حالا بشر امروزی آیین الهی را کنار گذاشته و خود هنرها تبدیل به آیین هاي زميني شده اند؛ علت اینکه هنر روشنفکری در میان مردم جایگاهی ندارد دور شدن ازكاركرد اصلي هنر يعني آیین هاست و هر چه قدر بیشتر دست و پا بزنند بیشتر از مردم دور می شوند. مردم توقع والا و اصيلي از هنر و هنرمند دارند.
روشنفکران بخواهند به مردم نزدیک شوند باید به مسجد بیایند .باید به هیات بیایند.اگر سینمای ملاقلی پور مخاطب داشته است چون ملاقلی پور در سینما هیات بر پا می کند. حاتمی کیا در كارهاي موفقش همين هوشمندي را به خرج داده. و یا مجید مجیدی در بچه های آسمان هیات به پا می کند.
وجه مثبت جشنواره عمار این بود که بجای سینما در مساجد و تکیه ها اکران شد
به نظر من سینما اگر در مقابل آیین زانو بزند مردمی می شود اما اگر شما برای امام حسین(ع) هم فیلم بسازید ونخواهید پیش این روضه زانو بزنید ، مردم با شما همراه نميشوند. بايد تكنيك را به همراه مردم به زيارت امام حسين(ع) برد نه اين كه مردم را به زيارت تكنيك ببريم.
حتی اگر اثری کمدی و شادی آور است، مردم دوست دارند این شادی به معنویت پیوند بخورد. به علقه های مذهبی شان پیوند بخورد. فکر می کنم جشنواره عمار، وجه مثبت آن این بود که بجای سینما در مساجد و تکیه ها اکران شد. من معتقدم سینما باید بخشی از این آیین ها شود.
مصرع شعر ماندگار شده "برخاتم انبیا محمد(ص) صلوات"بر وزن رباعی است
شعرهای آیینی که در ذهن مردم مانده و مردم زمزمه می کنند را نشات گرفته از همین نزدیکی به هیات می دانید؟
بله صد در صد. این مصرع شعر ماندگار شده "برخاتم انبیا محمد(ص) صلوات" را در نظر بگیرید.
این وزن رباعی است.شاید سالها مردم می گفتند "صلوات بفرستید". حالا یک هنرمندی آمده و گفته است این را بر وزن رباعی بگویید. ببینید چقدر جذابیت دارد چه تعدادی از مردم آن را زمزمه می کنند؟هر کس هم این صلوات را می فرستد ببینید چه ثوابی به این هنرمند گمنام می رسد.
در پایان اگر احساس می کنید نکته ای باقی مانده که به آن نپرداخته ایم بفرمایید.ضمن اینکه اگر جزئیاتی هم درباره آثار در دست انتشارتان هم توضیحی داشته باشید ممنون می شویم.
از جمله آثار زیر چاپ من، مجموعه شعر "رودخوانی" که حاصل کار ادبی من از سال ۸۹ تاکنون است، می باشد. این سومین کتاب شعر من خواهد بود و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ خواهد رسيد.
در اين كتاب هم شعر عاشقانه هست و هم اجتماعی و هم شعرهایی که رویکرد اندیشه ای دارد.از نظر قالب هم متنوع است اما حجم اصلي كتاب را غزلها و نيماييها تشكيل ميدهد.
چه زمانی قرار است منتشر شود؟
در تلاشیم تا قبل از پایان سال منتشر شود.انشاء الله به جشنواره كتاب برسد.
مجموعه شعرهایی که برای هیات گفته شده هم زیر چاپ است و قرار است مجلس به مجلس ذیل چندین کتاب منتشر شود که شامل تمام شعرهایی است که آقای مطیعی از سال ۸۵ تاکنون خوانده اند. بخش "فاطمیه" این کتاب قبل از ایام فاطمیه منتشر می شود که اسم این کتاب "کوچه آه" است.
فكر مي كنم تعدادي از اين آهنگها حتي از مرگ بر آمريكا و گزينه ها هم بهتر از آب در آيد
البته روضه های آقای مطیعی هم با سند در این کتاب آمده است که می تواند استانداردی برای این مجالس باشد.با آقای زمانی هم چندین کار داریم كه در حال آهنگسازی است.اميدوارم و فكر ميكنم تعدادي از اين آهنگها حتي از مرگ بر آمريكا و گزينه ها هم بهتر از آب در آيد.البته در اين راه بسيار محتاج دعاي خير مردم هستيم.اميدوارم مخاطبان شما هم ما را گوشه دعاهاي خودشان جا بدهند.
برای گفتگو با وی به «شهرستان ادب» رفتیم. جایی که محفل شعرای انقلابی است. ظاهر آرام او، در کنار احتیاطش در مصاحبه قابل تامل بود، اما در گفتههایش دغدغه نظام و انقلاب موج می زد. زمانی که از او خواستیم درباره جزئیات دیدارش با رهبر معظم انقلاب سخن بگوید، امتناع کرد و دلیلش را این گونه گفت:"شاید من روزی خطایی انجام دادم و نمی خواهم این خطای من منتسب به ایشان شود". هر چند از ما خواست این گفته را هم منتشر نکنیم اما به نظر می رسد الگوگیری از این اخلاق برای آنان که مرامشان پیروی از ولایت است یادآوری مهمی باشد. امیدواریم با این استدلال آقای سیار، از انتشار بی اجازه این مطلب ناراحت نشده باشند. گفتگوی جهان با این شاعر انقلابی را در ادامه می خوانید:
محمدمهدي سیار به عنوان یک شاعر چند بعدی که در حوزه های مختلف شعر می گوید چه تعریفی از هنر انقلاب دارد؟
به نظر من در عصر حاضر و در ايران امروز، طبیعی ترین آفرينش هنری که یک هنرمند مي تواند داشته باشد و از جان و دل هنرمند برخاسته باشد هنر انقلاب است. یعنی محال است هنرمند واقعی، نسبت خودش را با تاریخ و زمانه خودش نخواهد روشن کند.
منظور من از هنر طبیعی این است که هنرمند نسبت به آنچه در عالم درون و برون او اتفاق می افتد، واکنش و عکس العمل طبیعی نشان دهد. در انقلاب اتفاق های زیادی صورت گرفته و فضایی ایجاد شده است که هیچ هنرمندی و در هیچ کجای جهان نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و نسبت خود را با آن مشخص نکند.
مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد
در واقع هنر انقلاب اسلامی، طبیعی ترین شکل هنر در میان جریانهای هنری است؛ بر خلاف تصوری که برخی از رسانه ها و یا برخی آثار هنری به ظاهر منتسب به هنر انقلاب و فاقد محتوا و جنبه هنری، ساخته اند و بر خلاف برخی افراد که پازلهایی ساخته اند و می گویند هنرانقلاب نیاز به سفارش دارد، نیاز به تنفس مصنوعی دارد، نیاز به سفارش از بالا دارد یا نیاز به حرکت دادن هنرمند بر خلاف میلش دارد.
مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد.البته من نمی گویم حتما باید شعر دفاع مقدسی گفت اما معتقدم در لحن هنرمند و پس زمینه اثر او، همه خونهایی که ریخته شده و رنجهایی که قبل و بعد از انقلاب کشیده شده است در آثار هنری باید بروز و ظهور داشته باشد. البته اگر هنرمند خودش را سانسور نکند و دیگران سانسورش نکنند!
مي خواهند مانع شنيده شدن صداي هنرمندان انقلاب شوند
منظور شما از سانسور چیست؟بهتر نیست بحث سانسور را بیشتر باز کنید؟
من جواب سئوال شما را دادم.اگر در اثر هنری همه اتفاقات نادیده انگاشته شود و حتی واکنش مثبت یا منفی نداشته باشد، آن اثر "هنر" نیست؛ که علت اصلی چنين رويكردي هم سانسوراست. بعضی وقتها خود هنرمند خودسانسوری می کند اما گاهی دولت،رسانه ها ،فضای ساخته شده توسط رسانه های خارجی،یا مدیریت هنری ما عامل این سانسور است.
شايد شما اسم اين را بدبيني بگذاريد اما برخی مواقع واقعا انسان شك ميكند كه انگار اراده و تعمدي وجود دارد كه ميخواهد مانع شكل گيري طبيعي ادبيات انقلاب و شنيده شدن صداي هنرمندان انقلاب شود . بسياري از ساختارها و سازمان هاي فرهنگي جمهوري اسلامي مانند صدا و سیما،سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و... هم عملا خواسته يا ناخواسته به ابزارهاي اين سانسور گسترده بدل شده اند. در این زمینه مثالی می زنم:
به نظر شما این شعر "گزینه های روی میز" و یا "مرگ بر آمریکا" که مردم دوستشان داشتند آیا فکر می کنید اگر برای گرفتن مجوزاین اشعار در صدا و سيما يا ارشاد اقدام می شد حتي یک خط آن تصویب می شد؟
به حامد زمانی گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!"
قبول دارم گاهی سلیقه ها حاکم می شود
اتفاقا سلیقه نیست.یک جور سانسور سیستماتیک است.جالب است يكي از اعضاي رده بالاي شوراهاي موسيقي صدا و سيما به من گفت تو خودت را فدا كردي! با این کارها،دیگر به تو اجازه کار نمی دهند.دیگر صدا و سیما به تو کار نخواهد سپرد؛ و خیلی ها به تو کار سفارش نخواهند داد.
جالبتر آن است كه ماجراي ساخته شدن "گزينه هاي روي ميز" را بدانيد.اول از خود صدا و سيما به حامد زماني گفته بودند برای دهه فجر کاري متفاوت می خواهند.من این شعر را سرودم و به آقای زمانی دادم. وقتی اين شعر را برد و پيشنهاد داد گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!" حالا شما اسم این را بگذارید ترس،من اسمش را ميگذارم سانسور.
این واقعیتی است که سالهاست بر ذهن و فکر مدیران فرهنگی کشور حاکم بوده است و به طور ناخودآگاه بسیاری از تولیدات که باید اتفاق می افتاد و طبیعی ترین تولید هنری کشور و انقلاب بود سانسور شد؛ کما اینکه این شعر بنده هم همانطور که پیش بینی می شد رد شد.
ما این خط را با كمك دفتر موسيقي در افتتاحیه عمار شكستيم
در آن زمان به آقای زمانی گفتم "خودمان این را ميسازيم وقتی ساختیم مجبورند پخش کنند.وقتی روی اینترنت بگذاری این خط شکسته می شود و صدا و سیما مجبور است پخش کند."
ما این خط را با كمك دفتر موسيقي در افتتاحیه عمار شكستيم.که البته این جشنواره توانسته بود پس از ۲-۳ سال با دعوا و اوقات تلخي بخشی از آنتن را بگیرد. این کار درمراسم افتتاحیه توسط آقای زمانی اجرا شد و سيما هم پخش كرد و بعد به خاطر استقبال مردم بارها پخش شد و آقايان هم ديدند كه آسمان به زمين نيامد.
در شرايط بعد از ۸۸ معلوم شد كه صدا و سيما و ساير ارگان ها چقدر دستشان خالي است
به نظر شما این تنگ نظری است یا همراهی با سیاست که می گویند این شعر دوئل با آمریکاست؟
این حرفهایی که زدم جواب سئوال شماست.من می خواهم بگویم دلیلش همین سانسورهاست.سانسور از بالا و پایین.خود مسئولین در این سانسورها دخیلند.به نظر شما چقدر کار روی زمین مانده داریم.فکر می کنید تا حالا هنرمندی نبوده که این حرفها را بزند؟حتما بوده است.
بنظرم در این سه چهار سال اخیر،يعني در شرايط بعد از ۸۸ معلوم شد كه صدا و سيما و ساير ارگان ها چقدر دستشان خالي است و از مردم عقبند و اينجا بود كه برخی از این سانسورها بالاجبار شکسته شد و مسئولین هم قدري حساب كار دستشان آمد.
این شعرها طبیعی ترین حرفی است که امثال من سالهاست می زنیم و باز هم خواهیم زد
البته برداشت برخی از مردم این بود که "گزینه های روی میز" و "مرگ بر آمریکا" یک سفارش دولتی بوده است؟
من می خواهم بگویم اتفاقا برعکس.این شعرها و حرفها طبیعی ترین حرفی است که امثال من زدیم و سالهاست می زنیم و بازهم خواهیم زد.
حرف مردم هم همین بوده است. اما این وسط مشکل "رسانه" است که "رسانا" نیست. بیشتر عایق بوده تا رسانا! فاجعه آنجاست كه خود شاعران و هنرمندان هم در جو مجازي و محدود ساخته شده توسط رسانه ها فرو بروند و از جامعه جدا بيفتند.
به نظر شما چرا تیراژ کتاب ما ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ است؟ چرا با بحران مخاطب مواجهیم؟چرا شاعران مخاطبشان خود شاعران هستند؟!
"انصتوا را بشنو و خاموش باش/ گر زبان حق نه ای پس گوش باش."
برخی می گویند فضای بسته فرهنگی است و برخی هم سطح پایین محتواها را علت می دانند؟
بله.این یک فضای بسته شیشه ای است که خود نويسنده ها و شاعران براي خودشان درست کرده اند البته با کمک مسئولین فرهنگی و با کمک رسانه ها!
درهمه جای دنیا مردم دنبال حرف حق اند. در طول تاریخ هنرمندی با اقبال مردمی مواجه شده که حرف حق زده است.به قول مولانا که می گوید: "انصتوا را بشنو و خاموش باش/ گر زبان حق نه ای پس گوش باش."روی سخن مولانا با جامعه هنری است.
هر چند ممکن است برخی مواقع اختلاط حق و باطل هم صورت بگیرد و جلوه هایی از حق که در هر کلامی است یک عده ای را با خود همراه کند، اما در نهایت مردم به سمت حق مطلق می روند و تمام هنرمندانی هم که با اقبال مواجه شدند بخشی از حق را گفتند. و این بیت مولانا می تواند مرامنامه هنر باشد.
گاهی شعرهای من اینقدر تلخ است که با اعتراضهایی هم مواجه می شوم
وقتی از زبان حق حرف می زنید با موانع بیشتری هم مواجه می شوید. شما در این مسیر قرار گرفته اید؟در خبرها آمده بود که عده ای به آقای زمانی حمله کردند و یا موانعی برای ایشان ایجاد کردند برای شما چه موانعی ایجاد شده است؟
جلوه و ظهوری که خواننده دارد خوشبختانه شاعر ندارد. اما من هم با موانعی مواجه بودم هر چند خودم را از حاشیه ها بدور نگه داشتم. ولی من هم با اتفاقات و حرف و نقلهایی مواجه شدم.از صورت نصيحت و خیرخواهی گرفته تا بدگویی و...
حرف از حق زدن درست، اما گاهی به بهانه حرف حق، سیاه نمایی ایجاد می شود، درصورتیکه شاعر باید چشم و گوش جامعه باشد و امید به جامعه تزریق کند این نشات گرفته از چیست؟
نمی توان از شاعر انتظار داشت به همه این جوانب توجه کند. گاهی شعرهای من نیز اینقدر تلخ است که با اعتراضهایی هم مواجه می شوم. چون اگر مهار بر شعر بزنید آن شعر متولد نمی شود ،شعر باید آزادی داشته باشد و نميشود بر آن قید و بند زد.
پاسخم را از مردم و خانواده هاي شهدا گرفته ام
شما به عنوان یک شاعر از سوی مسئولین و مردم چقدر حمایت شدید؟
من پاسخم را از مردم و خانواده هاي شهدا گرفته ام.همین که این کار شنیده می شود برای من ارزشمند است. در راهپیمایی ۲۲ بهمن که وارد شدیم، دیدم دسته دسته مردم سرود را همخوانی می کنند و یا یک نفر یک سیستمی دارد و آن را پخش می کند و یا برخی از ابیات را پارچه نویسی کرده بودند و وارد زبان مردم شده است.بنظر من این بهترین حمایت از شاعر است و بهترین دلگرمی برای شاعر است.
فقط رهبري نسبت به ما ابراز لطف كردند
و از سوی مسئولین؟
مثلا از صدا و سیما؟! حتی یک تماس خسته نباشید هم با من گرفته نشد..البته من توقعی هم ندارم. همین که این پنجره را باز گذاشتند مایه برکت است و باعث خواهد شد خیلی ها به این جریان هنري بپيوندند و من از این بابت از آنها ممنون هم هستم. البته ناگفته نماند فقط رهبري نسبت به ما ابراز لطف كردند.
می توانید جزئیاتی از دیدار خودتان با حضرت آقا را بگویید؟
نه .اگر اجازه بدهید جزئیات را نگويم.چون ديدار عمومي نبوده و نميدانم مجاز به رسانه اي كردن محتواي آن هستيم يا خير.
این آهنگ قابل فهم برای سایر کشور ها هم هست و طالب جهانی هم خواهد داشت
بسیار خوب.اصرار نمی کنم.تصمیم دارید برای این آهنگ کلیپی تهیه کنید؟
البته من یک توقعی از بعضي ارگانها داشتم. این کار را ما تا یک حدی توانستیم پیش ببریم اما تبدیل آن به زبان تصویر لازم است و توقع دارم یک کلیپ قابل عرضه بین المللی براي اين كارها توليد شود.چون این آهنگ قابل فهم برای سایر کشور ها هم هست و طالب جهانی هم خواهد داشت.
در مقابل زورگویان کوتاه نیاییم، امتیاز ندهیم و درخواست ما از دولت این است که به مردم اعتماد کنند
با توجه به این که دولت در حوزه سیاست خارجی در حال رایزنی است فکر میکنید این سروده ها و آهنگها برای دولت مانع است یا به دولت کمک می کند؟
نسبت به این دو اثر عکس العمل رسمی که به گوش برسد نبوده است. البته من معتقدم این فعاليتهاي هنري و ميتواند به ديپلماسي عمومي و نيز به روند چانه زنی ها کمک کند.
ما قصدمان کمک به دولت و نظام است که در مقابل زورگویان کوتاه نیاییم.امتیاز ندهیم و درخواست ما از دولت این است که به مردم اعتماد کنند؛همانطور که رهبری گفتند.البته خاستگاه اين شعرها بيش از مباحث سياسي رويارويي تمدني و تقابل تاريخي حق و باطل است يعني تقابلي كه اصلا قابل حل نيست و ذاتا موضوع مذاكره و چانه زني واقع نميشود.
سرودن قطعه مرگ بر آمریکا یکی دو روز طول کشید
کمی از سیاست فاصله بگیریم!برای سرودن اشعارتان چقدر وقت می گذارید؟چه حال و هوایی در هنگام سرودن اشعار دارید؟
متفاوت است. مثلا سرودن قطعه مرگ بر آمریکا یکی دو روز طول کشید ولی برخی اشعار گاهی ممكن است یک سال سرودنشان طول بکشد بخصوص غزلها كه خیلی از من وقت می گیرد.
از اول انقلاب مهمترین چهره های هنری ما، شاعران بوده اند
در حوزه سینما ما جشنواره عمار را داریم و بچه حزب الهی ها وارد شده اند، به نظر شما در حوزه شعر ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟
در حوزه شعر به نظر من اتفاق افتاده است.به نظر من در زمینه شعر از همه هنرهای دیگر جلوتریم.شعر، هنر اول این مملکت است. از اول انقلاب مهمترین چهره های هنری ما، شاعران بوده اند.
ازعلی معلم دامغانی گرفته تا قیصر امین پور،آقای سبزواری، سید حسن حسینی،صفارزاده ، علیرضا قزوه ، ابوالفضل زرويي ، ناصر فيض ،محمد كاظم كاظمي و سعيد بيابانكي... تا اميد مهدي نژاد و ميلاد عرفانپور و... نسل به نسل هم به دیگران رسیده است.به نظرم شعر مسیر طبیعی خود را به خوبی طی کرده است.
البته سئوال بنده نشات گرفته از این است که جشنواره شعر فجر با مشکلاتی مواجه شده از جمله بیانیه ای که جریان شعر مستقل داده اند و شرط و شروطهایی برای حضور در جشنواره داشته اند؟
این جریان شعر مستقل را شما می گویید.
من به این افراد و جریانات می گویم اصلا این شعر فجر برای شما
البته ما هم به ادعای خودشان و جریانی که مدعی دگر اندیشی هستند از این جریان نام می بریم و گرنه اعتقاد داریم بعد از انقلاب جریان شعر انقلاب بوجود آمده و جریانهای شعری کشور نمی تواند متاثر از انقلاب و جریانهای ۳ دهه انقلاب نباشد.هرچند اختلاف سلیقه طبیعی است.
من معتقدم این دامنه همان سانسورها ست.چون اراده ای وجود دارد تا شعر انقلاب از بین برود و یا نادیده گرفته شود و حتی تیغ این سانسور را حاضرند به جشنواره شعر فجر انقلاب هم برسانند.
اما من به این افراد و جریانات می گویم اصلا این شعر فجر برای شما.آیا قیصرامین پور قابل انکار است؟قابل سانسور است؟علی معلم و عليرضا قزوه آیا قابل انکارند؟ می شود این افراد را سانسور کرد؟آیا میلاد عرفان پور قابل انکار است در حالی که شعرهای این افراد توسط مردم در سراسر کشور زمزمه می شود.
معتقدم جریان شعر انقلاب مانند آفتاب است.قیصر امین پور انقلاب را کوچه آفتاب می نامد:
اين دفتر پر ترانه را هم روزي/ در كوچه آفتاب پيدا كردم
نه آفتاب را مي توان با انكار پوشاند و نه اين دفتر پر ترانه يعني شعر انقلاب را.
شعر گفتنی که با عواطف و اشکها و سینه زدنهای مردم گره می خورد ارزشمند است
شما به غیر از غزل سرایی و ترانه سرایی اشعار هیاتی هم می سرایید.سئوال من درباره شعرهای هیاتی است و نقد جدی بر اشعاری که در برخی هیات ها و توسط مداحان نوحه سرایی می شود وجود دارد.شما الگویی متفاوت ارائه دادید.شعری که شما می سرایید بر چه اساسی است بر اساس مستندات تاریخی یا حوادث روز یا نه قالب دیگری در تعریف شعر هیاتی دارید؟چون حرف ها و حدیث ها درباره اشعاری که مداحان می خوانند بسیار است و برخی این اشعار را حتی تحریف شده هم می دانند.
شاعران و مداحان اهل بيت همه محترمند و نقد و بررسي كار آنها هم كار هر كسي نيست و ادب خودش را ميطلبد. گفت "عشق كاري ست كه موقوف عنايت باشد". من فکر می کنم چیزی جز توفیق و طلبیدن حضرات معصومین نیست. شعر گفتنی که بعدا با عواطف و اشکها و سینه زدنهای مردم گره می خورد بسیار ارزشمند است.
سالها فضای شعر گفتن من متفاوت بود. البته آیینی بود اما هیاتی نبود.کتاب اول من و فضای شعرهای من غزل است. مخاطبش افراد حرفه ای ادبی است. و با وسواس ادبی سر و كار دارد.اما تجربه فضاي شعر هيات هم بسيار آموزنده و دوست داشتني است.
چه تفاوتي ميان اين دو فضا هست؟
ببینید در شعر هیات همان حرفی را که همه می دانند، باید بتوانی با یک هنرمندی و یک نوعی تازگی معتدل بیان کنی.چون اگر خیلی هم به دنبال كشفها و تازگی خاص باشی ممکن است آن عاطفه ای که به آن گره می خورد يا سنديت تاريخي مطلب را از دست بدهی.پس باید ساده تر بگویی.و نباید به دنبال بازیهای فرمی و خیالی و ادبی بود.
در غزل همه ارکان شعر از جمله زبان،اندیشه و عاطفه مهم است، در شعر "هیات"بيش از همه عاطفه مهم می شود و زبان. اما به طور طبیعی باید مقداری خیال را مهار کرد و نيز نمی توان خیلی حرف فلسفی زد.
گفتم که این یک توفیقی بوده که نصیب بنده شده است. با همراهی دوست خوبم شاعر ارزشمند میلاد عرفان پور سعی کرده ایم از داشته ها و آموخته هایمان در فضای ادبی که سالها در فضای رسمی ادبی نفس کشیده ایم و همینطور آموخته هایمان در فضای دانشگاه امام صادق(ع) ،شعری بگوییم ساده و با زبان سالم و با اشارات معرفتي و همینطور اشارات انقلابی و اجتماعي. نمی دانیم تا چه اندازه موفق بوده ایم. البته نفس گرم مداح اهل بیت آقای مطیعی هم در این زمینه و در شکل گیری این حرکت بسیار موثر بوده است.
هیچ چیزی در جامعه ما جای هیات را نمی تواند بگیرد
مبنای فکری شما در این تلفیق چقدر نقش داشته است؟
من خودم معتقدم تمام حیات اجتماعی ما باید زیر بیرق و خیمه اهل بیت و امام حسین معنا پیدا کند و به همانجا هم ختم شود.من فکر می کنم محتوایی که در هیات ها داده می شود اگر بتواند به خوبی مردم را پای خیمه ها نگه دارد و هم از مردم اشک بگیرد و هم به مردم معرفت بدهد و هم مردم را در صحنه های اجتماعی- سیاسی انسجام بخشد، هیچ چیزی در جامعه ما جای هیات را نمی تواند بگیرد. این مهمترین پایگاه شکل گیری حيات سیاسی اجتماعی و فردی ماست.
مرگ بر آمریکایی که مردم امروز می گویند ترجمه امروزی زیارت عاشوراست
ما در این زمینه سئوالات زیادی داریم و نیاز به فرصت جداگانه دارد، فقط یک سئوال و آن اینکه آن ترانه هایی که شما می سرایید ظاهرا بی ارتباط با این مداحی ها نیست؟
آن ترانه ها را من ذیل این اشعار هیاتی می بینم. این سرود "مرگ بر آمریکا" بخشی از آن روضه است.پایانش مرگ بر قطعنامه های بستن فرات است و یا آن قسمتهایی که به مباحث صحنه های عاشورا می پردازد. من فکر می کنم مرگ بر آمریکایی که مردم امروز می گویند ترجمه امروزی زیارت عاشوراست؛و همان لعنهای بر ظالمین که در زیارت عاشورا داریم امروز بخشی از آن می شود "مرگ بر آمریکا"که در همان شعر هم آورده ایم و لعن را تبدیل کرده ایم به مرگ.مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد و...
علت اینکه هنر روشنفکری در میان مردم جایگاهی ندارد دور شدن از آیین هاست
به نظر شما چرا جریان شعر و هنر روشنفکری در میان مردم جایگاه پیدا نمی کند و مخاطبی ندارد؟
همه هنرهای ما از خطاطی تا موسیقی تا شعر همه اینها مجمع آن هیات و مسجد است. اگر غربی ها مجمع هنرهایشان جشنواره سینمایی اسكار و كن است، ما همه هنرهایمان از تئاتر بگیر( که در تعزیه آمده) تا خطاطی (که در کتیبه مساجد آمده) تا نقاشی و نگارگری و موسیقی و شعر و داستان نویسی ما، در خیمه ای بنام مسجد و هیات جمع می شوند و آیین می سازند.
روشنفکران بخواهند به مردم نزدیک شوند باید به مسجد بیایند
در جوامع سنتی همه هنرها در ذیل آیین معنی پیدا می کرده است.آیین در واقع سازنده هنر بوده است.حالا بشر امروزی آیین الهی را کنار گذاشته و خود هنرها تبدیل به آیین هاي زميني شده اند؛ علت اینکه هنر روشنفکری در میان مردم جایگاهی ندارد دور شدن ازكاركرد اصلي هنر يعني آیین هاست و هر چه قدر بیشتر دست و پا بزنند بیشتر از مردم دور می شوند. مردم توقع والا و اصيلي از هنر و هنرمند دارند.
روشنفکران بخواهند به مردم نزدیک شوند باید به مسجد بیایند .باید به هیات بیایند.اگر سینمای ملاقلی پور مخاطب داشته است چون ملاقلی پور در سینما هیات بر پا می کند. حاتمی کیا در كارهاي موفقش همين هوشمندي را به خرج داده. و یا مجید مجیدی در بچه های آسمان هیات به پا می کند.
وجه مثبت جشنواره عمار این بود که بجای سینما در مساجد و تکیه ها اکران شد
به نظر من سینما اگر در مقابل آیین زانو بزند مردمی می شود اما اگر شما برای امام حسین(ع) هم فیلم بسازید ونخواهید پیش این روضه زانو بزنید ، مردم با شما همراه نميشوند. بايد تكنيك را به همراه مردم به زيارت امام حسين(ع) برد نه اين كه مردم را به زيارت تكنيك ببريم.
حتی اگر اثری کمدی و شادی آور است، مردم دوست دارند این شادی به معنویت پیوند بخورد. به علقه های مذهبی شان پیوند بخورد. فکر می کنم جشنواره عمار، وجه مثبت آن این بود که بجای سینما در مساجد و تکیه ها اکران شد. من معتقدم سینما باید بخشی از این آیین ها شود.
مصرع شعر ماندگار شده "برخاتم انبیا محمد(ص) صلوات"بر وزن رباعی است
شعرهای آیینی که در ذهن مردم مانده و مردم زمزمه می کنند را نشات گرفته از همین نزدیکی به هیات می دانید؟
بله صد در صد. این مصرع شعر ماندگار شده "برخاتم انبیا محمد(ص) صلوات" را در نظر بگیرید.
این وزن رباعی است.شاید سالها مردم می گفتند "صلوات بفرستید". حالا یک هنرمندی آمده و گفته است این را بر وزن رباعی بگویید. ببینید چقدر جذابیت دارد چه تعدادی از مردم آن را زمزمه می کنند؟هر کس هم این صلوات را می فرستد ببینید چه ثوابی به این هنرمند گمنام می رسد.
در پایان اگر احساس می کنید نکته ای باقی مانده که به آن نپرداخته ایم بفرمایید.ضمن اینکه اگر جزئیاتی هم درباره آثار در دست انتشارتان هم توضیحی داشته باشید ممنون می شویم.
از جمله آثار زیر چاپ من، مجموعه شعر "رودخوانی" که حاصل کار ادبی من از سال ۸۹ تاکنون است، می باشد. این سومین کتاب شعر من خواهد بود و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ خواهد رسيد.
در اين كتاب هم شعر عاشقانه هست و هم اجتماعی و هم شعرهایی که رویکرد اندیشه ای دارد.از نظر قالب هم متنوع است اما حجم اصلي كتاب را غزلها و نيماييها تشكيل ميدهد.
چه زمانی قرار است منتشر شود؟
در تلاشیم تا قبل از پایان سال منتشر شود.انشاء الله به جشنواره كتاب برسد.
مجموعه شعرهایی که برای هیات گفته شده هم زیر چاپ است و قرار است مجلس به مجلس ذیل چندین کتاب منتشر شود که شامل تمام شعرهایی است که آقای مطیعی از سال ۸۵ تاکنون خوانده اند. بخش "فاطمیه" این کتاب قبل از ایام فاطمیه منتشر می شود که اسم این کتاب "کوچه آه" است.
فكر مي كنم تعدادي از اين آهنگها حتي از مرگ بر آمريكا و گزينه ها هم بهتر از آب در آيد
البته روضه های آقای مطیعی هم با سند در این کتاب آمده است که می تواند استانداردی برای این مجالس باشد.با آقای زمانی هم چندین کار داریم كه در حال آهنگسازی است.اميدوارم و فكر ميكنم تعدادي از اين آهنگها حتي از مرگ بر آمريكا و گزينه ها هم بهتر از آب در آيد.البته در اين راه بسيار محتاج دعاي خير مردم هستيم.اميدوارم مخاطبان شما هم ما را گوشه دعاهاي خودشان جا بدهند.