به گزارش مشرق به نقل از فارس، احمد سلمان رشدي نويسنده کتاب آيات شيطاني شايد يکي از خبر سازترين مولفان قرن بيستم باشد، البته نه با کتاب و يا مقاله اي که تحسين خوانندگان را بر انگيزد، بلکه با نوشته اي که خشم يک ميليارد مسلمان را برانگيخت و چنان نفرتي را عليه خود ايجاد کرد که حتي هم اکنون نيز بدون محافظ نمي تواند در خيابان قدم بزند.
حالا پس از گذشت نزديک به 22 سال از آغاز انتشار کتاب سلمان رشدي و صدور حکم تاريخي حضرت امام (ره) در مورد واجب بودن قتل اين نويسنده هتاک، هول و هراس از حمله به مقدسات مسلمان چنان در قلب صهيونسيت ها و دشمان اسلام لانه کرده است که هر هتاکي ديگر به خود اجازه توهين به اسلام را نمي دهد.
اما چه شد که سلمان رشدي اين به اصطلاح مسلمان زاده انگليسي شنيع ترين روش را براي کسب شهرت انتخاب کرد.آيا اين مسئله ريشه در زندگي وي دارد؟
* شرارت هاي يک نوجوان
سلمان رشدي در بمبئي هند و در خانوادهاي مسلمان به دنيا آمد. پدر او بازرگاني هندي بود. گرچه روايت هاي ديگري نيز از زندگي او مبني بر تولد وي ازيک رقاصه هندي که رابطه نزديکي با فرماندار انگليسي شهر بمبئي داشت نيز وجود دارد، اما در روايتي که در منابع رسمي درباره زندگي او منتشر شده است، چنين ادعايي رد شده است.
رشدي در همان نوجواني نيز بارقه هاي شرارت را ازخود نشان داد، به طوري که پدر وي نزديک به سيزده بار به دليل اعمال رشدي به اداره پليس احضار شد. رشدي در محيطي سرشار از انديشه هاي عرفاني متعلق به مکاتب شرقي همچون هندوئيسم رشد کرد و ذهن وي نيز بسياري از اين انديشه ها را جذب کرد.
انديشه هايي که به وضوح مي توان رد آن را در آثار بعدي رشدي ديد.در نهايت رشدي مانند اغلب جوانان هندي براي تحصيل راهي انگلستان شد.
* علاقه به هم جنسگرايي در دوران جواني
سلمان رشدي براي اقامت درلندن در يک پانسيون که متعلق به خانمي به نام "مادام روزا " اقامت مي کند.
وي در آنجا باپسري به نام "عمر " از مصر اشنا شد. سلمان و عمر به اندازه اي به هم علاقه مند شدند که تصميم گرفتند با هم ازدواج کنند، ولي هيچ راهي براي اين کار در هيچ يک از اديان وايين ها پيدا نکردند. مادام روزا وقتي فهميد به پدر عمر اطلاع داد. پدر عمر که يک ژنرال مصري بود بعد شنيدن اين مطلب عمر را به مصر برد و او هم خودسوزي کرد. سلمان که به خاطرمرگ عمربسيار ناراحت شده بود تصميم گرفت به همه ي اديان و مذاهب و عقايد دهن کجي کند.
* از شرکت در جنبش چپ تا نويسندگي
رشدي در سال 1968، هنگامي که دانشجوي دانشگاه کمبريج بود به جنبشِ چپ پيوست و در تظاهرات دانشجويان عليه جنگ ويتنام شرکت جست. در همان سال ها، تماشاي تئاتر در تماشاخانه هاي پيشرو (آوانگارد) لندن، عشق به هنرپيشگي را در او زنده کرد. با اين حال در پايان تحصيلاتش در يک آژانس کوچک تبليغاتي سردبير شد و نگارش اولين رُمانش را آغاز کرد. اين رُمان که درباره ي يکي از قديسين مسلمان بود، توفيق انتشار نيافت و دومين اثرش، مجموعه داستان گريموس نيز مورد پسند منتقدين قرار نگرفت.
اما او مأيوس نشد و پس از پنج سال در سال 1981، رُمان بچه هاي نيمه شب را منتشر کرد. رماني که پس از انتشار، صفحات مطبوعات انگلستان را به خود اختصاص داد و قصه ي استقلال هند است که از زبان مسلمان جواني حکايت مي شود. از قضا اين رُمان رشدي نيز به اين خاطر که در آن خانم گاندي را بيوه لقب داده و از فساد دولت کنوني هند انتقاد کرده است، باعث جنجال فراواني در هندوستان شد.
حيرت آور نيست که در سال 1983 نيز نويسنده که همچنان جهان را با معيارهاي ناشي از عدالت طلبي ارزيابي مي کند، در رُمان شرم با سَبکي که افسانه، واقعيت و تاريخ را در هم مي آميزد، شخصيت هاي سياسي مُعاصر پاکستان را به انتقاد گرفت و از بي نظير بوتو با لقب "باکره ي تنکه آهني " ياد کرده است. انتشار اين رُمان نيز در پاکستان ممنوع شد.
به نظر مي رسيد رشدي قصد دارد تا به هر وسيله و با توهين به هرکسي خود را به شهرت برساند و اين بار براي اين که عقده هاي دوران جواني خود را فرو بنشاند، توهين به پيامبر گرامي اسلام را انتخاب کرد.
* حق الزحمه 500 هزار پوندي براي توهين به يک ميليارد انسان
در نهايت سلمان رشدي در سن 41 سالگي رمان ايات شيطاني را به نگارش درآورد. کتابي که با الهام از يک روايت مجعول شديد ترين توهين ها به رسول اکرم (ص) انجام داد.
آيات شيطاني» (ترجمه عبارت انگليسي Satanic Verses) رماني است در 547 صفحه (نسخه انگليسي در چاپ اول) که در تاريخ 26 سپتامبر 1988) توسط انتشارات «وايکينگ» (جزو گروه انتشاراتي «پنگوئن») منتشر شد. نويسنده اين کتاب، «سلمان رشدي» مسلمان هندي تباري بود که تبعه «بريتانياي کبير» محسوب مي شد و «آيات شيطاني» پنجمين رمان اين نويسنده بود.
«سلمان رشدي» کتاب مذکور را به سفارش «گيلون ريتکن» (رئيس يهودي انتشارات وايکينگ) با دستمزد بي سابقه 580 هزار پوند به رشته تحرير در آورد.
حمايت گسترده رسانه اي از اين کتاب و انتشارآن با تيراژ وسيع در کشورهاي مختلف از همان ابتدا حمايت محافل پشت پرده را از انتشار اين کتاب را نشان داد.
به تدريج صداي اعتراضات مسلمان نسبت به انتشار اين کتاب بلند شد و عده اي از مسلمانان در شهر برادفورد صدها نسخه از اين کتاب را به آتش کشيدند.
در ساير کشورهاي مسلمان نيز از جمله در پاکستان و هند اعتراض خود را با تظاهرت هاي گسترده نشان دادند که به کشته شدن چندين تن انجاميد.
* حکم امام زندگي رشدي را جهنم مي کند
در نهايت حضرت امام (ره) حکم تاريخي خود را مبني بر ارتداد سلمان رشدي را صادر کرد، که زندگي رشدي را تبديل به يک جهنم تمام عيار کرد.
رشدي در خاطرات خود با اشاره به روزهاي پس از صدور حکم امام مي گويد: " که بارها مجبور به تغيير محل زندگي خود مي شود "
به دليل فشار ناشي از حکم امام پليس انگليس وظيفه حفاظت از رشدي را بر عهده مي گيرد و همين وضعيت سبب طلاق همسر وي مي شود.
سلمان رشدي از لحظه صدور حکم امام خميني(ره) مخفي شد و پليس انگليس (اسکاتلنديارد) حفاظت از وي را در مکانهائي نامعلوم برعهده گرفت. هزينههاي محافظت از او در سال بين يک تا 10 ميليون پوند تخمين زده ميشد؛ در حدي که يکبار شاهزاده چارلز (وليعهد انگلستان) اعلام کرد: سلمان رشدي سرباري پرخرج براي ماليات دهندگان انگليسي است.
همچنين شرکت هواپيمايي "بريتيش ايرويز "، حضور رشدي را در هواپيماهاي خود تا سال 1998 ممنوع اعلام کرده بود و شرکت هواپيمايي «ايرکانادا» چند سال پيش سفر رشدي را با پروازهاي خود غيرممکن اعلام نمود.
سلمان رشدي با وجود خشم جهان اسلام عليه خود، از تجديد چاپ کتاب کفرآميز خود صرف نظر نکرد و زماني که انگلستان حاضر به چاپ ارزان قيمت اين کتاب (بدون جلد گالينگور و با کاغذ کاهي) نشد، آن را به آمريکا برد و به صورت ارزان قيمت (براي سهولت خريد عمومي آن) به چاپ رساند.
سلمان رشدي در يکي از آخرين کتابهاي خود، به فلاکت و ذلت پس از انتشار کتاب "آيات شيطاني " اشاره ميکند. وي در کتاب خود با اشاره به مجروحيت مترجم ايتاليايي کتابش توسط مسلمانان ايتاليايي تا سر حد مرگ و به هلاکت رسيدن مترجم ژاپني آيات شيطاني بر اثر حمله مسلمانان ژاپني، از روز اعدام ناشر نروژي کتابش به اين شکل ياد ميکند: «روزي که ناشر نروژي مورد اصابت گلوله قرار گرفت يکي از بدترين روزهاي عمر من است.»
او در آن ايام تنها طي 20 روز 13 بار محل خواب خود را تغيير داد. چنان فضاي جهنمي بر زندگي او حاکم گرديد که همسرش از وي جدا شد و در مطبوعات وي را «فردي بزدل» ناميدند.
* گريز به آمريکا
رشدي پس از چند سال براي رهايي از وضعيت موجود در انگلستان به آمريکا مي گريزد. اما در آنجا نيز مجبور به استفاده ازحفاظت پليس آمريکا براي مصون ماندن از انتقام مسلمانان مي شود.
رشدي در آمريکا سه کتاب ديگر شامل دلقک شاليمار، جادوگر فلورانس و لوکا و آتش زندگي را منتشر مي کند و البته در آنجا نيز مورد مرحمت شاهانه انگليس قرار مي گرد و نشان شواليه را دريافت مي کند.
البته سلمان رشدي حالا نيز مخالفت خود را با دين پنهان نمي کند و بارها خواستار جايگزني دين با ادبيات شده است.
هتاکي که حتي اگر در اين دنيا طعم مجازات را نچشد، جهنم در انتظار اوست.